به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
توفیقی قرار بود بولدوزر باشد؟!
انصراف از معرفی یک فعال فتنه به عنوان نامزد تصدی وزارت علوم نمیتواند کارنامه کوتاه تندروی وی در دوره سرپرستی وزارت علوم را به محاق ببرد ضمن اینکه مسئله اصلی همچنان به جای خود باقی است و آن این که فارغ از بازی مهرهها، سکان وزارت علوم نباید به طیفی سپرده شود که بارها دانشگاه را تبدیل به اتاق توطئه و جنگ علیه نظام کردند.جعفر توفیقی در دوره کوتاه سرپرستی وزارت علوم و به رغم داشتن اختیار قانونی مبادرت به رفتارهایی در زمینه عزل و نصب معاونین وزیر و برخی رؤسای دانشگاهها کرد که نامی جز رفتار بولدوزری و جاده صافکنی برای افراطیون نمیتوان بر این رفتار نهاد. او همچنین آلت دست جریان فتنه در زمینه کودتای نرم در دانشگاه آزاد بود. ضمن این که وی دارای سوابق فعالیت در فتنه سال 88 است و از ابتدا معلوم بود مجلس به چنین چهرهای رای نخواهد داد.
رفتارهای تند توفیقی با اعتراض برخی علما و مراجع مواجه شد و نگرانی آن است که تداوم آن رفتارهای افراطی دانشگاه و وزارت علوم را به میدان جولان محافل افراطی و ساختارشکن تبدیل کند. در این میان چنین القا میشود فرد معرفی شده به جای توفیقی (فرجی دانا) یک بار در مجلس ششم رأی نیاورده و بنابراین نشانه صلاحیت نامبرده است اما کنکاش در ماجرای رأی نیاوردن فرجی دانا نشان میدهد نامبرده در اصل نامزد خاتمی بود اما چون افراطیون میخواستند از رفتار ساختارشکنانه وزیر مستعفی (معین) اعلام حمایت کنند، به نامبرده رأی ندادند ضمن اینکه مرزبندی صریح با فتنهگران سالهای 78 و 88 همچنان به عنوان مطالبه مجلس و نظام سر جای خود باقی است. در واقع خط قرمز اشخاصی مانند توفیقی نیستند بلکه هویت و رفتارهای فتنهگرانه است.
سایت بالاترین که در فتنه 88 ایفای نقش میکرد، درباره عدم معرفی توفیقی نوشت: بعد از رای نیاوردن میلیمنفرد، دولت تاکتیک جالبی را در پیش گرفت. روحانی با استفاده از تجربه خاتمی و احمدینژاد سرپرستی تندتر از وزیر پیشنهادی انتخاب کرد تا به اصولگرایان همین اول کار هشدار بدهد که خطوط قرمزی دارد و حاضر به کوتاه آمدن در مقابل پیشروی آنها نیست. توفیقی خوب شروع کرد. از هیئت امنایی شدن دانشگاهها گفت، تغییر رؤسای دانشگاهها را آغاز کرد، برنامه بازگشت اساتید اخراجی و دانشجویان ستارهدار را در پیش گرفت.
حمله به کیهان را فاکتور بکنید ولی ماجرای بدهبستان چه میشود؟!
یک سایت اینترنتی که از بدهبستان یک مقام دولتی با یک متهم فساد اقتصادی 3 هزار میلیارد تومانی و یک عضو حلقه انحرافی خبر داده بود، به خاطر بازنشر همین مطلب از سوی کیهان، به کیهان حمله کرد.سایت آینده پیش از این خبر داده بود که «م-ن» به خاطر برخی ارتباطات گذشتهاش با حمید پورمحمدی متهم فساد اقتصادی او را به شورای گفتوگو دعوت کرده و همچنین به آقای «ط» از استانداران وابسته به حلقه انحرافی، وعده استانداری مجدد با پست دیگر در جوار خود داده است. آینده تصریح کرده بود دولت در حال کرمخوردگی به واسطه همین دوستان و نزدیکان است. اما بازنشر همین خبر از سوی کیهان موجب شد گردانندگان آینده به فحاشی و ناسزاگویی به کیهان برای پاک کردن اصل صورت مسئله بپردازند.
نویسنده با ادعای اینکه آینده سطری از نقشه کیهان را پر کرده، نوشت: کیهان روزنامهای است که مدیر مسئول آن خود را به مقدسترین فرد مملکت منصوب میبیند و در همان حال توّابانی که از اصلاحطلبی عهد قجری گرفته را به خدمت میگیرد. وی آنگاه مدعی شد کیهان تمام سطورش را در خدمت قدرتطلبی گذاشته و سپس به نویسنده خبر «آینده» - مدیر سایت بازتاب امروز - نیز رحم نکرد و با کنایه و اشاره به وی فهماند که نامه او را مبنی بر گرفتاری به دولت رسانده است (و بنابراین باید با زبان خوش ساکت شود!)
نویسنده که همکار روزنامه زنجیرهای شرق است در مطلب طولانی و پر شاخ و برگ خود به اصل خبر اشاره نکرده و متعرض این ماجرا نشده که بالاخره بعد از کلی بد و بیراه گفتن به کیهان، با مسئله کرمخوردگی دولت و مراودات بودار یک مقام مهم دولتی با عناصر آلوده و فرصتطلب چه باید کرد و چرا وی از افشای این مسئله نگران است. البته خبرها حاکی از آن است که فشارها پس از انتشار آن مطلب از سوی کیهان کم نبوده است و نیز میدانیم که غالبا حمله به کیهان، برای مراکز خاص فاکتور میشود و سفارشدهندگان از خجالت نویسنده درمیآیند.
دو کلمه هم از وزیر کشور اصلاحات
پس از تعیین تکلیف خاتمی برای دولت و تاکید هاشمی به رئیس جمهور برای تغییر استانداران، اکنون نوبت به وزیر کشور دولت اصلاحات رسید تا برای کابینه تصمیمگیری کند!به گزارش جهان، عبدالواحد موسویلاری در گفتوگو با ایران خبر، توصیه هاشمی برای انتخاب سریعتر استانداران را بجا دانست و در عین حال درباره علت کندی روند انتخاب استانداران گفت: حق این است که معرفیها با سرعت بیشتری انجام گیرد.وی مدعی شد: باید مدیریت منطقهای کشور، سریعتر خط خود را پیدا کند، اکنون حالت انتظاریای در استانها وجود دارد و بسیاری از استانداریها با مشکل کمکاری و بیکاری مواجهند، به ویژه استاندارانی که فکر میکنند در دولت جدید جایی ندارند هیچ کاری از پیش نمیبرند. برخی استانداران فعلی، مشکل دارند و مردم انتظار دارند با سرعت بیشتری در مورد آنها تصمیمگیری شود.
شارلاتانهای رسانهای با نقاب تدبیر و امید
سایت وابسته به ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف، از وقوع پدیده شارلاتانیزم رسانهای تحت عنوان حامیان دولت تدبیر و امید خبر داد.
وبسایت «امید» در گزارشی نوشت: با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید تعدادی پایگاه خبری و وبسایت با بهرهگیری از عنوان «تدبیر» و مشتقات آن سعی در منتسب کردن خود به جریانات و افراد نزدیک و درون دولت داشته و دارند. این وبسایتها تلاش میکنند خود را همسو و تاثیرگذار در دولت اعلام کرده و چنین به نظر برسند که مرجع اصلی اخبار مرتبط با دولت در فضای رسانهای غیررسمی هستند.
یکی از این وبسایتها که از عنوان خبرگزاری در معرفی خود استفاده میکند یکی از مهمترین و بارزترین نمونههای این سایتهاست که بدون داشتن مجوز، خود را خبرگزاری معرفی کرده و با فضاسازی رسانهای و برگزاری یک مراسم افتتاح پرزرق و برق و دعوت از تنی چند از چهرههای اصلاحطلب خود را وابسته به لایههای اصلی نزدیک به دولت تدبیر و امید مطرح کرد.
سایت وابسته به حامیان عارف میافزاید: سایت خبری مذکور در نخستین جلسه اعلام آغاز به کار در دفتر مجری سابق صداوسیما، به خبرنگاران معرفی شد و مراسم رسمی آغاز به کار این سایت در هتل بزرگ تهران با محوریت همان مجری سابق و دعوت وی از سیاسیون و فعالین رسانهای اصلاحطلب صورت گرفت. این مجری سابق، در گذشته چند تجربه ناموفق مطبوعاتی داشته که در مهمترین آنها چهارماه اداره غیرشفاف اقتصادی و مالی یک روزنامه به چشم میخورد که در نهایت منجر به تعطیلی و بیکاری تعدادی از اصحاب رسانه شد. خبرنگاران آن روزنامه بعدها اعلام کردند بخش اعظم دستمزد خود را هیچ وقت دریافت نکردهاند. چهره رسانهای مذکور همواره مدعی است که با اصلیترین چهرههای اصلاحات و دولت تدبیر و امید در لایههای اول مرتبط است، در مهمترین جلسات تصمیمساز سران اصلاحات حضور پررنگ دارد و حتی طرف مشورت برخی از وزراء و سران کشور است.«امید» با تکذیب ارتباط وبسایت مورد اشاره با برادر رئیسجمهور، هدف اصلی چنین حرکتهایی را به دست آوردن منفعت مالی عنوان کرده است.
جنبش سبز خودش چی هست که سرش باشه؟!
یک سایت وابسته به اپوزیسیون و حامی فتنه سبز با ناراحتی نوشت جنبش سبزی باقی نمانده که موسوی و کروبی بخواهند سران آن باشند.خودنویس - وابسته به شماری از همکاران فراری نشریات زنجیرهای - در این زمینه نوشت: صحبتهای محسنی اژهای مبنی بر عدم لغو حصر خانگی موسوی و کروبی و رهنورد مگر آنکه توبه نمایند آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان ریخت. اژهای شایعاتی را که مطرح شده بود تکذیب کرد و گفت تا اینها توبه نکنند، خبری نیست.نویسنده آنگاه مینویسد. حتی در صورت آزادی این 3 نفر، دو مسئله باید روشن شود اول این که آیا اصلا جنبش سبزی باقی مانده است که اینها سرانش باشند؟ با خاموش شدن شعله تظاهرات خیابانی این پرسش پیش میآید که وقتی مخالفان در همان انتخاباتی که به نتایجش اعتراض داشتند شرکت میکنند پس دیگر چه دلیلی برای اعتراض وجود دارد؟ به چه چیزی باید اعتراض کنیم وقتی خودمان با حکومت در ادامه مسیرش همساز میشویم؟
خودنویس افزود: مسئله دوم این است که حقیقتا طرفداران جنبش سبز که زمانی بانگ سبز و سبزاندیشیشان در همه جا گسترده بود کجا هستند و چه میکنند؟ آیا به بنفش تغییر رنگ دادهاند یا آمیزهای از سبز و بنفش را انتخاب کردهاند و یا اصلا بیرنگ هستند؟ وقتی قرار باشد حکومت به خواسته خود در آوردن مردم پای صندوقها و نشان دادن مشروعیت به دنیا از مقابل دوربینهای تلویزیون برسد بنابراین بودن یا نبودن موسوی، کروبی و رهنورد در حبس مشکل خاصی ایجاد نمیکند چون اساسا جنبشی باقی نمانده که اینها قرار باشد سرانش باشند.نویسنده تاکید میکند: اگرچه جامعه مجازی هنوز هم جسته و گریخته یادی از این سه تن میکند ولی جامعه واقعی بنظر می رسد دیگر به این مسئله اهمیت نمیدهد یا اصلا آن را به باد فراموشی سپرده است.
بیبخار و گشنه... مثل اپوزیسیون
«اپوزیسیون جمهوری اسلامی هرگز نتوانسته وزن و اعتباری پیدا کند.»به نوشته سایت ضد انقلابی خودنویس «واقعیت مسلم در روزگار حاضر نشان میدهد آنچه به نام اپوزیسیون جمهوری اسلامی مطرح است چیزی جز افراد و گروههای پراکنده نیست، که هیچگاه نتوانسته و نخواهند توانست وزن و اعتباری در جهان برای خود کسب کنند. انکار واقعیتی بهنام «جمهوری اسلامی» همان خطای استراتژیک و توهمی است که اغلب مخالفین نظام کم و بیش دچار آن بوده و بر اساس این داده نادرست اشتباهات بزرگ در روش و علم مبارزه مرتکب آن شدهاند؛ این خطاها به مثابه واکسنی عمل کرده که نهایتاً به ایمنی و بقای بیشتر نظام منجر شده.»
نویسنده خاطرنشان کرد: تجربه 33 سال گذشته مؤید این نکته هست که اشتباه فاجعهبار مجاهدین [منافقین] در اعلام جنگ مسلحانه در سال 1360 عامل اساسی ایجاد انسداد در روند رفتارهای دموکراتیک طرفین بود. نگاهی ساده به آشفته بازاری بهنام «اپوزیسیون» ایرانی در خارج از کشور نشانگر این واقعیت است که افراد و گروههای فعال مخالف جمهوری اسلامی هنوز نتوانستهاند از دام خودمحوری و انحصارطلبی رها شوند و با این شرایط هرگز نخواهند توانست برای یک روز هم که شده همدیگر را تحمل کنند.خودنویس در نوشته دیگری اپوزیسیون را به انواع بیبخار، گشنه و تشنه و نرم تقسیمبندی کرد و نوشت: اپوزیسیون 35 ساله داره با جمهوری اسلامی و خودش و ما و همه مبارزه میکنه و هیچ دستاوردی نداشته یا ما رو سر کار گذاشته یا خودشو. البته اپوزیسیون هم برا خودش انواع و اقسامی داره به عنوان نمونه اپوزیسیون گشنه. این جماعت چون مال و منالی داشتن اون قدیممدیمها و با انقلاب قطع شده برا همین شدن اپوزیسیون گشنه.
خودنویس میافزاید: اپوزیسیون نرم که این دستمال را هی میذارن تو چمدون هی برش میدارن، یعنی چمدونه هم بسته شده و آماده سفرند. نظام چراغ سبزو نشون بده، اینها همشون با سرعت در حد فرمول یک...، نفهمیدین کیو میگم؟ بیبیسی فارسی مگه نگاه نمیکنید شما؟این سایت در ادامه از اپوزیسیون بیبخار خبر میدهد و مینویسد: این دسته فقط هنگام راهپیماییها مقابل سفارتهای جمهوری اسلامی ایران فعال میشن اون هم با ماسک و عینک دودی. از بس ترسناک میشه اینا قیافههاشون که آدم میخواد بپره تو سفارت. این جماعت خب، دوست دارن برن ایران و بیان و فک و فامیلو ببینن و لابد بابایی و مامانی و داداشی و آبجی چیزی دارن که اونور مریضه. باهاشون هم که صحبت میکنی همچین میگن خب ما گرفتاریم و خانواده ایران فلان و بهمان که هر کی ندونه خیال میکنه بقیه ما از زیر بوته به عمل اومدیم. و بالاخره اپوزیسیون خوب، که اپوزیسیون مرده است.
توفیقی قرار بود بولدوزر باشد؟!
انصراف از معرفی یک فعال فتنه به عنوان نامزد تصدی وزارت علوم نمیتواند کارنامه کوتاه تندروی وی در دوره سرپرستی وزارت علوم را به محاق ببرد ضمن اینکه مسئله اصلی همچنان به جای خود باقی است و آن این که فارغ از بازی مهرهها، سکان وزارت علوم نباید به طیفی سپرده شود که بارها دانشگاه را تبدیل به اتاق توطئه و جنگ علیه نظام کردند.جعفر توفیقی در دوره کوتاه سرپرستی وزارت علوم و به رغم داشتن اختیار قانونی مبادرت به رفتارهایی در زمینه عزل و نصب معاونین وزیر و برخی رؤسای دانشگاهها کرد که نامی جز رفتار بولدوزری و جاده صافکنی برای افراطیون نمیتوان بر این رفتار نهاد. او همچنین آلت دست جریان فتنه در زمینه کودتای نرم در دانشگاه آزاد بود. ضمن این که وی دارای سوابق فعالیت در فتنه سال 88 است و از ابتدا معلوم بود مجلس به چنین چهرهای رای نخواهد داد.
رفتارهای تند توفیقی با اعتراض برخی علما و مراجع مواجه شد و نگرانی آن است که تداوم آن رفتارهای افراطی دانشگاه و وزارت علوم را به میدان جولان محافل افراطی و ساختارشکن تبدیل کند. در این میان چنین القا میشود فرد معرفی شده به جای توفیقی (فرجی دانا) یک بار در مجلس ششم رأی نیاورده و بنابراین نشانه صلاحیت نامبرده است اما کنکاش در ماجرای رأی نیاوردن فرجی دانا نشان میدهد نامبرده در اصل نامزد خاتمی بود اما چون افراطیون میخواستند از رفتار ساختارشکنانه وزیر مستعفی (معین) اعلام حمایت کنند، به نامبرده رأی ندادند ضمن اینکه مرزبندی صریح با فتنهگران سالهای 78 و 88 همچنان به عنوان مطالبه مجلس و نظام سر جای خود باقی است. در واقع خط قرمز اشخاصی مانند توفیقی نیستند بلکه هویت و رفتارهای فتنهگرانه است.
سایت بالاترین که در فتنه 88 ایفای نقش میکرد، درباره عدم معرفی توفیقی نوشت: بعد از رای نیاوردن میلیمنفرد، دولت تاکتیک جالبی را در پیش گرفت. روحانی با استفاده از تجربه خاتمی و احمدینژاد سرپرستی تندتر از وزیر پیشنهادی انتخاب کرد تا به اصولگرایان همین اول کار هشدار بدهد که خطوط قرمزی دارد و حاضر به کوتاه آمدن در مقابل پیشروی آنها نیست. توفیقی خوب شروع کرد. از هیئت امنایی شدن دانشگاهها گفت، تغییر رؤسای دانشگاهها را آغاز کرد، برنامه بازگشت اساتید اخراجی و دانشجویان ستارهدار را در پیش گرفت.
حمله به کیهان را فاکتور بکنید ولی ماجرای بدهبستان چه میشود؟!
یک سایت اینترنتی که از بدهبستان یک مقام دولتی با یک متهم فساد اقتصادی 3 هزار میلیارد تومانی و یک عضو حلقه انحرافی خبر داده بود، به خاطر بازنشر همین مطلب از سوی کیهان، به کیهان حمله کرد.سایت آینده پیش از این خبر داده بود که «م-ن» به خاطر برخی ارتباطات گذشتهاش با حمید پورمحمدی متهم فساد اقتصادی او را به شورای گفتوگو دعوت کرده و همچنین به آقای «ط» از استانداران وابسته به حلقه انحرافی، وعده استانداری مجدد با پست دیگر در جوار خود داده است. آینده تصریح کرده بود دولت در حال کرمخوردگی به واسطه همین دوستان و نزدیکان است. اما بازنشر همین خبر از سوی کیهان موجب شد گردانندگان آینده به فحاشی و ناسزاگویی به کیهان برای پاک کردن اصل صورت مسئله بپردازند.
نویسنده با ادعای اینکه آینده سطری از نقشه کیهان را پر کرده، نوشت: کیهان روزنامهای است که مدیر مسئول آن خود را به مقدسترین فرد مملکت منصوب میبیند و در همان حال توّابانی که از اصلاحطلبی عهد قجری گرفته را به خدمت میگیرد. وی آنگاه مدعی شد کیهان تمام سطورش را در خدمت قدرتطلبی گذاشته و سپس به نویسنده خبر «آینده» - مدیر سایت بازتاب امروز - نیز رحم نکرد و با کنایه و اشاره به وی فهماند که نامه او را مبنی بر گرفتاری به دولت رسانده است (و بنابراین باید با زبان خوش ساکت شود!)
نویسنده که همکار روزنامه زنجیرهای شرق است در مطلب طولانی و پر شاخ و برگ خود به اصل خبر اشاره نکرده و متعرض این ماجرا نشده که بالاخره بعد از کلی بد و بیراه گفتن به کیهان، با مسئله کرمخوردگی دولت و مراودات بودار یک مقام مهم دولتی با عناصر آلوده و فرصتطلب چه باید کرد و چرا وی از افشای این مسئله نگران است. البته خبرها حاکی از آن است که فشارها پس از انتشار آن مطلب از سوی کیهان کم نبوده است و نیز میدانیم که غالبا حمله به کیهان، برای مراکز خاص فاکتور میشود و سفارشدهندگان از خجالت نویسنده درمیآیند.
دو کلمه هم از وزیر کشور اصلاحات
پس از تعیین تکلیف خاتمی برای دولت و تاکید هاشمی به رئیس جمهور برای تغییر استانداران، اکنون نوبت به وزیر کشور دولت اصلاحات رسید تا برای کابینه تصمیمگیری کند!به گزارش جهان، عبدالواحد موسویلاری در گفتوگو با ایران خبر، توصیه هاشمی برای انتخاب سریعتر استانداران را بجا دانست و در عین حال درباره علت کندی روند انتخاب استانداران گفت: حق این است که معرفیها با سرعت بیشتری انجام گیرد.وی مدعی شد: باید مدیریت منطقهای کشور، سریعتر خط خود را پیدا کند، اکنون حالت انتظاریای در استانها وجود دارد و بسیاری از استانداریها با مشکل کمکاری و بیکاری مواجهند، به ویژه استاندارانی که فکر میکنند در دولت جدید جایی ندارند هیچ کاری از پیش نمیبرند. برخی استانداران فعلی، مشکل دارند و مردم انتظار دارند با سرعت بیشتری در مورد آنها تصمیمگیری شود.
شارلاتانهای رسانهای با نقاب تدبیر و امید
سایت وابسته به ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف، از وقوع پدیده شارلاتانیزم رسانهای تحت عنوان حامیان دولت تدبیر و امید خبر داد.
وبسایت «امید» در گزارشی نوشت: با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید تعدادی پایگاه خبری و وبسایت با بهرهگیری از عنوان «تدبیر» و مشتقات آن سعی در منتسب کردن خود به جریانات و افراد نزدیک و درون دولت داشته و دارند. این وبسایتها تلاش میکنند خود را همسو و تاثیرگذار در دولت اعلام کرده و چنین به نظر برسند که مرجع اصلی اخبار مرتبط با دولت در فضای رسانهای غیررسمی هستند.
یکی از این وبسایتها که از عنوان خبرگزاری در معرفی خود استفاده میکند یکی از مهمترین و بارزترین نمونههای این سایتهاست که بدون داشتن مجوز، خود را خبرگزاری معرفی کرده و با فضاسازی رسانهای و برگزاری یک مراسم افتتاح پرزرق و برق و دعوت از تنی چند از چهرههای اصلاحطلب خود را وابسته به لایههای اصلی نزدیک به دولت تدبیر و امید مطرح کرد.
سایت وابسته به حامیان عارف میافزاید: سایت خبری مذکور در نخستین جلسه اعلام آغاز به کار در دفتر مجری سابق صداوسیما، به خبرنگاران معرفی شد و مراسم رسمی آغاز به کار این سایت در هتل بزرگ تهران با محوریت همان مجری سابق و دعوت وی از سیاسیون و فعالین رسانهای اصلاحطلب صورت گرفت. این مجری سابق، در گذشته چند تجربه ناموفق مطبوعاتی داشته که در مهمترین آنها چهارماه اداره غیرشفاف اقتصادی و مالی یک روزنامه به چشم میخورد که در نهایت منجر به تعطیلی و بیکاری تعدادی از اصحاب رسانه شد. خبرنگاران آن روزنامه بعدها اعلام کردند بخش اعظم دستمزد خود را هیچ وقت دریافت نکردهاند. چهره رسانهای مذکور همواره مدعی است که با اصلیترین چهرههای اصلاحات و دولت تدبیر و امید در لایههای اول مرتبط است، در مهمترین جلسات تصمیمساز سران اصلاحات حضور پررنگ دارد و حتی طرف مشورت برخی از وزراء و سران کشور است.«امید» با تکذیب ارتباط وبسایت مورد اشاره با برادر رئیسجمهور، هدف اصلی چنین حرکتهایی را به دست آوردن منفعت مالی عنوان کرده است.
جنبش سبز خودش چی هست که سرش باشه؟!
یک سایت وابسته به اپوزیسیون و حامی فتنه سبز با ناراحتی نوشت جنبش سبزی باقی نمانده که موسوی و کروبی بخواهند سران آن باشند.خودنویس - وابسته به شماری از همکاران فراری نشریات زنجیرهای - در این زمینه نوشت: صحبتهای محسنی اژهای مبنی بر عدم لغو حصر خانگی موسوی و کروبی و رهنورد مگر آنکه توبه نمایند آب پاکی را روی دست اصلاحطلبان ریخت. اژهای شایعاتی را که مطرح شده بود تکذیب کرد و گفت تا اینها توبه نکنند، خبری نیست.نویسنده آنگاه مینویسد. حتی در صورت آزادی این 3 نفر، دو مسئله باید روشن شود اول این که آیا اصلا جنبش سبزی باقی مانده است که اینها سرانش باشند؟ با خاموش شدن شعله تظاهرات خیابانی این پرسش پیش میآید که وقتی مخالفان در همان انتخاباتی که به نتایجش اعتراض داشتند شرکت میکنند پس دیگر چه دلیلی برای اعتراض وجود دارد؟ به چه چیزی باید اعتراض کنیم وقتی خودمان با حکومت در ادامه مسیرش همساز میشویم؟
خودنویس افزود: مسئله دوم این است که حقیقتا طرفداران جنبش سبز که زمانی بانگ سبز و سبزاندیشیشان در همه جا گسترده بود کجا هستند و چه میکنند؟ آیا به بنفش تغییر رنگ دادهاند یا آمیزهای از سبز و بنفش را انتخاب کردهاند و یا اصلا بیرنگ هستند؟ وقتی قرار باشد حکومت به خواسته خود در آوردن مردم پای صندوقها و نشان دادن مشروعیت به دنیا از مقابل دوربینهای تلویزیون برسد بنابراین بودن یا نبودن موسوی، کروبی و رهنورد در حبس مشکل خاصی ایجاد نمیکند چون اساسا جنبشی باقی نمانده که اینها قرار باشد سرانش باشند.نویسنده تاکید میکند: اگرچه جامعه مجازی هنوز هم جسته و گریخته یادی از این سه تن میکند ولی جامعه واقعی بنظر می رسد دیگر به این مسئله اهمیت نمیدهد یا اصلا آن را به باد فراموشی سپرده است.
بیبخار و گشنه... مثل اپوزیسیون
«اپوزیسیون جمهوری اسلامی هرگز نتوانسته وزن و اعتباری پیدا کند.»به نوشته سایت ضد انقلابی خودنویس «واقعیت مسلم در روزگار حاضر نشان میدهد آنچه به نام اپوزیسیون جمهوری اسلامی مطرح است چیزی جز افراد و گروههای پراکنده نیست، که هیچگاه نتوانسته و نخواهند توانست وزن و اعتباری در جهان برای خود کسب کنند. انکار واقعیتی بهنام «جمهوری اسلامی» همان خطای استراتژیک و توهمی است که اغلب مخالفین نظام کم و بیش دچار آن بوده و بر اساس این داده نادرست اشتباهات بزرگ در روش و علم مبارزه مرتکب آن شدهاند؛ این خطاها به مثابه واکسنی عمل کرده که نهایتاً به ایمنی و بقای بیشتر نظام منجر شده.»
نویسنده خاطرنشان کرد: تجربه 33 سال گذشته مؤید این نکته هست که اشتباه فاجعهبار مجاهدین [منافقین] در اعلام جنگ مسلحانه در سال 1360 عامل اساسی ایجاد انسداد در روند رفتارهای دموکراتیک طرفین بود. نگاهی ساده به آشفته بازاری بهنام «اپوزیسیون» ایرانی در خارج از کشور نشانگر این واقعیت است که افراد و گروههای فعال مخالف جمهوری اسلامی هنوز نتوانستهاند از دام خودمحوری و انحصارطلبی رها شوند و با این شرایط هرگز نخواهند توانست برای یک روز هم که شده همدیگر را تحمل کنند.خودنویس در نوشته دیگری اپوزیسیون را به انواع بیبخار، گشنه و تشنه و نرم تقسیمبندی کرد و نوشت: اپوزیسیون 35 ساله داره با جمهوری اسلامی و خودش و ما و همه مبارزه میکنه و هیچ دستاوردی نداشته یا ما رو سر کار گذاشته یا خودشو. البته اپوزیسیون هم برا خودش انواع و اقسامی داره به عنوان نمونه اپوزیسیون گشنه. این جماعت چون مال و منالی داشتن اون قدیممدیمها و با انقلاب قطع شده برا همین شدن اپوزیسیون گشنه.
خودنویس میافزاید: اپوزیسیون نرم که این دستمال را هی میذارن تو چمدون هی برش میدارن، یعنی چمدونه هم بسته شده و آماده سفرند. نظام چراغ سبزو نشون بده، اینها همشون با سرعت در حد فرمول یک...، نفهمیدین کیو میگم؟ بیبیسی فارسی مگه نگاه نمیکنید شما؟این سایت در ادامه از اپوزیسیون بیبخار خبر میدهد و مینویسد: این دسته فقط هنگام راهپیماییها مقابل سفارتهای جمهوری اسلامی ایران فعال میشن اون هم با ماسک و عینک دودی. از بس ترسناک میشه اینا قیافههاشون که آدم میخواد بپره تو سفارت. این جماعت خب، دوست دارن برن ایران و بیان و فک و فامیلو ببینن و لابد بابایی و مامانی و داداشی و آبجی چیزی دارن که اونور مریضه. باهاشون هم که صحبت میکنی همچین میگن خب ما گرفتاریم و خانواده ایران فلان و بهمان که هر کی ندونه خیال میکنه بقیه ما از زیر بوته به عمل اومدیم. و بالاخره اپوزیسیون خوب، که اپوزیسیون مرده است.