پرسش و پاسخی با مرحوم حضرت آیت الله خوشوقت درباره حج و دهه ذی الحجه
س1: «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ»[1] ؟
ج: بله دیگر، آنهایی که فاصله کشورشان، وطنشان تا مکه بیش از شانزده فرسخ است مثل ما ایرانیها اول باید عمره را به جا بیاورند و بعد از عمره حج انجام دهند، اما آنهای دیگر که نزدیکتر هستند حجشان جور دیگر است، باید حج قِران و إفراد انجام بدهند. کسی که اسباب حج برایش فراهم شده و فاصلهاش اینجوری است باید اول عمره بجا بیاورد بعد چند روزی فاصله بیافتد دوباره روز تلبیه که هشتم ذی الحجة است مُحرم شوند و ان شاء الله عرفات بروند و بعد از عرفات برگردند به مشعرالحرام و صبح موقعی که آفتاب طلوع کرد از مشعرالحرام به منی بروند و در منی دو سه روزی بمانند و رمی جمرات بکنند بعد بیایند مکه.
س2: منظور از «لَيَالٍ عَشْرٍ»[2] در قرآن چیست؟
ج: منظور دههی اول ماه ذی الحجة است.
س3: چرا قسم به شب آمده است و به روزش قسم نخورده است؟
ج: هر شبی روز هم دارد دیگر، اگر روز نباشد شب هم نیست، هر وقت گفتند شب یعنی روز هم کنارش است.
س4: چرا خداوند به دههی ذی الحجة قسم خورده است؟
یک چیزهایی در عرف مردم با اهمیت و ارزشمند است، معمولاً برای اثبات مسألهای به آنها هم قسم میخورند. گاهی هم در آن چیز عرف مطرح نیست، برای اولین بار، بزرگی به یک چیزی قسم میخورد بعد آن چیز کسب بزرگی میکند و دیگران هم دنبالش میروند.
در جاهلیت دههی ذی الحجةای نبود، شفع و وتری نبود تا مردم قسم بخورند، به چیزهای دیگر قسم میخوردند. امّا همینکه قرآن کریم این آیات را نازل کرد و به آنها قسم خورد، در نظر عدّه زیادی اینها ارزشمند شدند. معلوم میشود که این شفع و وتر یک چیزی هست که خدا قسم خورده است، یا طلوع فجر یک چیزی است که خدا قسم خورده است، دارای اهمیت است، یا دههی ذی الحجة یک چیزی در آن است که این دهه را دارای اهمیت کرده است. اینها کم کم معلوم میشود....
امّا قسم به دههی ذی الحجة، دههی ذی الحجة همین است که ما در آن هستیم... [3]دهه ذی الحجة ارزشش منحصر به این است که کارهایی که در آن وارد شده است مخصوص خداست. اعمال حج مخصوص خداست، وسایط هدایت (معصومین علیهم السلام) هم خودشان حج میرفتند. آنها هم با رفتنشان مردم را به این عمل کمک میکردند. این عمل صرفاً خدایی است و ارتباط با بشر، با پیغمبر مقدسی، با امام معصومی ندارد، فقط با خداست، حجاج مُحرم میشوند و لبیک میگویند و طرفِ کارهایی که مُشعر بر خداست میروند. طواف مال خداست، نماز مال خداست، رمی جمرات، منظور اطاعت فرمان خداست تا تمام شود.
این دههی ذی الحجة اعمالش مخصوص به خداست. امّا جاهای دیگر وسایط هم در کار هستند، چون مردم بدون واسطه نمیتوانند مستقیم به سوی خدا بروند. لذا در غیر دههی ذی الحجة زیاد دعا کردن برای وسایط ملاحظه شده است زیرا مردم هر چه ارتباطشان با وسایط وثیقتر و محکمتر باشد وسایط راحتتر میتوانند آنها را طرف خدا بفرستند. از این جهت سفارش شده است.
امّا در دههی ذی الحجة دیگر وسایط مطرح نیست، خود وسایط هم حج میرفتند. امام صادق صلوات الله و سلامه علیه هر سال با عائله میرفتند. تنها نه، چون جمعیت کم بود، خدا دوست دارد در مشاعر و مواقف جمعیت زیاد باشند. لذا امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه از این غلام سیاههای ارزان زیاد میخریدند و قبل از حج اعمال را یادشان میدادند بعد آنجاها میبردند، بعد اعمال که تمام میشد به آنها سرمایه میدادند و آزادشان میکردند. غرض این است که خدا دوست دارد آنجا شلوغ شود، اگر خلوت شود خوب نیست. مشاهد مشرّفه هم همینجور است، خدا دوست دارد آنجا شلوغ شود، مردم زیاد بروند، هر چه مردم بیشتر بروند بیشتر استفاده میکنند.
لذا تمام این برنامه حج مربوط به خداست، حتی وسایط هم باید بروند، پیغمبراکرمصلی الله علیه و آله میرفت، حضرات معصومین علیهم السلام پای پیاده میرفتند تا مردم بفهمند که مهم است، لذا قابل قسم است، در این وسط اعمالی که انجام میگیرد مال خداست، اهمیت زیادی دارد.... لذا هم دستور نسبت به انجام اینها با اهمیت صادر شده و هم مردم برایش اهمیت قائل هستند. برای کسانی که موفق هستند با دید دیگری نگاه میکنند تا آنهایی که موفق نیستند، اینها همهاش اعمالی است که مربوط به خداست و اخلاص در آن شرط است و وسایط در آن نیست. از این جهت اهمیت زیادی دارد، چون برنامه اصلی این است که مردم با خدا آشنا شوند.
س5: آیا فقط با حج رفتن تنها میتوان به خدا رسید؟
ج: به هر حال حج و اعمال حج مخصوص خداست، لذا پروردگار متعال این دههی ذی الحجة را برایش حرمت خاصی قائل است، به اندازهای که در قرآن کریم به آن قسم یاد کرده است تا ما هم باور کنیم دههی ذی الحجة به انضمام آن اعمال مهم است، همه آنجا برویم و اگر آنجا نرفتیم همینجا مواظب بندگی و عبادت باشیم ان شاء الله، فرقی نمیکند، خدا همه جا هست دیگر، تنها آنجا نیست، گاهی از نظر آدمها حضورش در غیر آنجا بیشتر است، معرفتشان بیشتر است، باورشان قویتر است.
غرض این است که این دههی ذی الحجة امتیازش این است، این دعاهایی هم که در این دهه وارد شده همه نشان میدهد که مخصوص خداست، همین «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ اللَّيَالِي وَ الدُّهُورِ»[4] همهاش مال خداست، وسایط در آن نیست.
یا اینکه شبهای میخوانند: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ[5]»
اینها همه مخصوص خداست، در آن چیزی غیر از خدا نیست، وسایط جای دیگر است بیشتر است تا اینجا، آن وسایط اثر کردند، کار کردند، ذهنها را آماده کردند که این دهه را مردم بتوانند طرف ذی المقدمه بروند، نه طرف مقدمات. خود مقدمات هم همراه با مردم حرکت میکنند مردم را بیشتر تأیید میکنند که باید رفت.
لذا از امام صادق علیه السلام پرسیدند افضل اعمال چیست؟ فرمودند: اینکه وقتی از مکه برگشتی مشغول تهیه و تدارک وسایل سفر مکه بعد بشوی، اینقدر اهمیت دارد، چون قبلاً حج نمیرفتند دیگر، ایمانها ضعیف بود، با این بیانات کار به اینجا رسید، به بعضیها هجده سال بعد نوبت میرسد، کم کم اگر باز هم نوبت بدهند ممکن است بیست و پنج، سی سال دیگر نوبت به آنها برسد، جمعیت زیاد است، ثروتمند هم شدهاند، نفت و گاز روی زمین ریخته است، همه حاجی شدهاند، آن هم میگوید من جا ندارم، از هر میلیون، هزار نفر میتوانم بردارم، شما هفتاد و پنج میلیون هستی هفتاد و پنج هزار تا قبول میکنم، اینجوری حرف میزنند.
س6: نقش حضرات معصومین علیهم السلام در حج چه بوده است؟
ج: برنامه اصلی حج این است که مردم با خدا آشنا شوند. اما این کار نمیشود الّا با واسطهای از جنس خود مردم. لذا خدا پیغمبراکرم و امامان علیهم السلام را آفرید که اینها از جنس خود آدمها هستند، به زبان خود آدمها حرف میزنند، آدمها هم آنها را میبینند و حرفشان را میشنوند، با آنها دوست میشوند، تا آن حرفهایی که آنها میزنند را به کار بندند و جلو بروند. رسیدن به خدا بدون وسایط شدنی نیست، لذا اینها را خدا خلق کرد.
در دعای جامعه کبیره وارد شده است: «إِلَى اللَّهِ تَدْعُونَ وَ عَلَيْهِ تَدُلُّونَ»[6]، شما مردم را دعوت به خدا میکنید و مردم را به خدا دلالت میکنید، این جور نیست که خدا اینها را خلق کرده باشد اینها مردم را به سوی خودشان دعوت کنند، برای پرستش خودشان، هر کسی با اینها آشنا شد او را به طرف خدا میفرستندش.
لذا اینها صرفا دعوت کننده و پیشوایی هستند که جلو افتادنشان مردم را بالا میبرد، از این جهت ارزشمند هستند. دارند خدمت بزرگی میکنند، چون بدون اینها نمیشد دیگر، مردم چون خدا را نمیبینند، صدایش را نمیشنوند، هیچ ارتباطی با او ندارند، طرف او خیلی سخت میروند، عادت کردند که باید ببینند، لذا اینها را میبینند، وقتی دیدند اینها هم صد در صد آنها را طرف خدا میفرستند، مشکل حل میشود.
س7: به نظر میرسد عبارت «وَ أَكْبَرْتُمْ شَأْنَهُ» دعای جامعه کبیره نیز همین را به ما میرساند؟
ج: این عبارت یعنی شما شأن خدای متعال را بزرگ نشان دادید، کاری کردید که مردم جانب خدا را با دید بزرگی و بزرگواری نگاه کنند. به همان اندازه که پروردگار متعال بزرگ است، حرمت و عظمت دارد شما در عمل میان مردم کاری کردید که مردم هر چه نزدیکتر بروند به آنجا برسند، برای خدا یک چنین قیمت و ارزشی قائل شوند. اگر شما نبودید مردم این مقدار نمیفهمیدند که خدای متعال عظمت و جلالت و بزرگی دارد.
حضرات معصومین علیهم السلام پیاده مکه تشریف میبردند، امام حسن مجتبی صلوات الله و سلامه علیه شتر
کرایه میکردند اما پیاده میرفتند، برای خاطر اینکه در راه پیرزنی،
پیرمردی، مریضی گیر بیاید سوارش کند خودشان سوار نمیشدند، رفتن و برگشتن
را پیاده میرفت، این تعظیم خداست دیگر، این کجا پیاده میرود؟ یک انسان به
این بزرگی و عظمت پای پیاده کجا میرود؟ راه مکه شاید آن زمانها حدود
هفتصد هشتصد کیلومتر بود، حالا راهها را مستقیم کردهاند بریدهاند، راه
کج و کوله بود که میرفتند، با پای پیاده در این هوای گرم، بیابانی که هیچ
چیز در آن نیست، با این زحمتها میرفتند برای خاطر اینکه شأن پروردگار
متعال بزرگتر جلوه کند. خوب بیت بیتِ خداست دیگر، خدا گفته بیایید، این هم
به حرمت فرمان خدا میرفت از خدا تجلیل به عمل بیاورد، پیاده میرفت،
کارهای خیر آنجا انجام میداد. پیغمبراکرم صلوات الله علیه در آن سالی که مکه تشریف بردند به دست خودشان
حدود شصت و سه تا شتر قربانی کردند[7]، اینها همه تجلیل است. خدا گفته باید شتر قربانی کنی، آنجا رسیدند شصت و سه تا قربانی کردند، اینها تجلیل از بزرگ و بزرگواری پروردگار متعال است. اسمش را به خوبی میبردند، با احترام میبردند، پای پیاده مکه میرفتند، هر کاری که مربوط به او بود با حرمت و احترام و بزرگی خاصی ادا می کردند تا مردم بفهمند قدر و ارزش پروردگار متعال چقدر است، تا او را ارزان نفروشند، نتیجه اینکه فرمانش هم اثر بیشتری در انسانها میگذارد. بزرگی وقتی جلوه کند آدم چیزی بگوید فرمانی میدهد انسانها راحتتر و زودتر انجام میدهند.
س8: چرا این قدر در دعاهای ماه مبارک رمضان به زیارت خانه خدا و توفیق آن اصرار شده است؟
ج: وقتی آدم روزه میگیرد آماده حرف شنوی بهتر و بیشتر از خدا میشود، رابطهاش با خدا خوب میشود، یکی از برنامههای بسیار مفید و مؤثر به عنوان عبادت تشرّف به مکّه است، آنجا یک صحنههایی هست که آدم رابطهاش را با خدا قویتر و گرمتر میکند و تا به آنجا نرود این را احساس نمیکند، لذا در چنین حالتی گفتهاند فرد از خدا بخواهد آنجا مشرّف بشود تا از مزایا و فضائل آن جا هم استفاده کند.
س9: بعضیها میگویند خوب نیست آدم هر سال عمره برود، مثلاً یکبار برود و پول بقیه را بدهد به دخترهایی که میخواهند ازدواج کنند و جهیزیه ندارند، یا به فقرا بدهد، این کارهای بهتری هست غیر از مکه رفتن که میشود انجام داد؟
ج: یکی از آثار تشرّف به مکه تقویت ایمان است، اگر ایمان قوّت پیدا کرد وقتی برگشتم کار خیر هم زیاد میکنم دیگر، اما اگر نرفتم چطور میشود؟ ایمانم ناقص است از زیر آن کارهای خیر در میروم. بنابراین این حرف غلط است، خدا گفته است بیا، وقتی شما رفتی ایمانت تقویت میشود و میآیی به حال مردم بیشتر میرسی، این حرفِ آنها درست نیست.
س10: اگر شخصی بمیرد در حالی که مستطیع بوده و حج بجا نیاورده است ورثهاش بعد از تقسیم ارث باید پول حج را کنار بگذارند؟
ج: نه، باید قبل از تقسیم ارث کنار بگذارند. چون حج و سایر بدهکاریها قبل از تقسیم ارث از اصل مال برداشته میشود. اول باید پول حج را کنار بگذارند و اگر به مردم بدهکار است آنها را هم بدهند، بعد چیزی ماند ورثه تقسیم کنند و الّا اگر نماند هیچ ارثی ندارند. آدمی که مستطیع شد یعنی خدا به او مال به اندازهای که حج برود و برگردد و بعد هم زندگیاش مختل نشود داد. حج نرود موقع مردن به او میگویند به دین یهود یا به دین عیسی بمیر[8] ، تو مسلمان نیستی، خدا به تو مال داد چرا گفت بیا نیامدی؟ لذا خیلی خطرناک است، اینهایی که پول دارند و تنبلی کردهاند و نرفتند مصیبت بزرگی در انتظارشان است.
س11: اگرکسی که فوت میکند ورثهاش آدمهای خوبی نیستند و فقط یکی از آنها آدمی متدیّن است اما دیگران حاضر نیستند از اصل مال، خمس میت یا حج او، پول نماز یا بدهیهایش را بدهند، این شخص باید چه کار کند؟
ج: آن مقداری که سهم این فرد مومن از ارث است خمس آن را باید بدهد، بیشتر از این لازم نیست و اگر بخواهد بابایش از گرفتاری و عذاب نجات پیدا کند از سهم خودش میتواند مشکلات او را حل کند اما واجب نیست، اگر کاری نکرد بابای او گرفتار عذاب و بلاست.
س12: این ولیمه یا سوغاتی که از حج تمتّع میآورند این جزء استطاعت محسوب میشود؟ یعنی اگر کسی پول رفت و آمد را داشت اما نمیتوانست بعدش مهمانی بدهد یا سوغاتی بدهد این مستطیع حساب نمیشود؟
ج: نسبت به همه اینجور نیست، نسبت به بعضیها که جزء شئون زندگیشان است که اگر از حج بیایند و مهمانی ندهند مردم بد و بیراه میگویند این فرد مجبور است، نسبت به چنین افرادی بد نیست. اما آنهایی که از حج بیایند و سوغاتی ندهند برایشان طوری نیست و هیچ موجی در این دریا ایجاد نمیکند، آنها راحت هستند. امّا بعضیها یک جوری هستند که مردم از آنها توقّع دارند و اگر چیزی نیاورند به او چپ و راست میگویند، اینها باید مراعات کنند.
س13:مهمترین اعمال در مکّه چیست؟
ج: اینهایی که مکه مشرّف میشوند یکی از اعمال مخصوص مسجدالحرام خواندن قرآن است. بعد از طواف کردن، مهمترین عمل مسأله خواندن قرآن است، حضرات معصومین علیهم السلام وقتی آنجا مشرّف میشدند قرآن زیاد میخواندند. به هر حال مسأله قرآن چیز خاصی است.
س14: بهترین عمل در عرفات چیست؟
ج: در حج یک اعمالی هم هست که آدم نمیفهمد فلسفهاش چیست، مثلاً در عرفات تنها عمل همین دعا کردن است.
عرفات بیابان است دیگر چیزی در آن نیست، عمل خاصی هم که ندارد، مدتش هم کوتاه است، نصف روز بیشتر نیست، لذا دستشویی مرتب و منظم برایش درست نمیکنند، مسافرتی است. تعداد زیادی پشت دستشوییهایش صف میکشند، یک وقت یک آقایی که یک خورده سن داشت پیش من در صف ایستاده بود، به من گفت: اعمال اینجا چیست؟ من هم گفتم همین است که اینجا بایستی و هیچ چیز نگویی! خیلیها ناراحت میشوند، آدم باید بایستد برای دستشویی صف بکشد، اما اینجور شده است، همه مشغول هستند، خودِ این چقدر خوب است آدم مجبور شود برود آنجا بایستد، خیلی چیزها صاف میشود، خدا اینجوری کرده است. لذا من گفتم که بایستی و هیچ چیز هم نگویی، خیلیها طاقت نمیآورند به آنها برمیخورد و میگویند چرا همچنین نمیکنند، چرا آن چنان نمیکنند، دائماً نقشه میکشند، میخواهند جاهایی را هم که خدا درست کرده است برای اینکه اینها به حکم اجبار تربیت شوند، آنجاها را هم خراب کنند. خُب این را درست کنی طبق میل تو بشود کجا میخواهی تربیت شوی؟ جای دیگر نیست، هر کجا بروید برای شما صلوات میفرستند و بلند میشوند ولی اینجا چطور؟ باید هر کسی پیش از تو آمده جلوتر از تو برود و ناراحت میشوی! یکی از گذشتهای بسیار بزرگ و مفید آنجا همین است که کسی نوبتش را به کس دیگری بدهد، اینقدر مسأله ارزش دارد، زیرا نوبتی است دیگر، آنجا کسی سرش نمیشود که آقا من احتیاجم بیشتر است بگذار من اول بروم و شما که جلوتر هستی بعداً، بعضیها این کار را میکنند و گذشت میکنند، آنجا هم سکهها عیارشان مشخص میشود، همه اینجور نیستند، بعضیها حاضر هستند گذشت میکنند.
س15: آیا دعای عرفه حضرت سیدالشهداء علیه السلام را در غیر مکه و کربلا میشود خواند؟
ج: بله، همیشه میشود خواند، همیشه، در این دعاها مطالبی است که مال همیشه است، مال روز عرفه خالی نیست. مال ارتباط من، باور من در برابر خداست، خدا در همه جا خداست، من هم همه جا باید بنده باشم و این باور را داشته باشم. منتهی این دعا اولش آنجا شروع شده است.
س16: آن فضیلتی که برای خواندن دعا عرفه هست آن مختص مکه یا کربلا است یا در همه جا؟
ج: اول مال مضمونش است. دوم مال آن کسی که دعا را انشاء کرده است. برای حفظ هر دو، هم خود دعا و هم دعا کننده، این را گفتهاند بخوانید تا فراموش نشود.
س17: این تأکید به دعا کردن در هر جای دنیا هم که باشیم در روز عرفه تأکید خاص دارد دیگر؟
ج: بله دیگر، شروعش در عرفه بود. امام حسین علیه السلام در روز عرفه این کار را کرد. هر عملی یک روزی شروع میشود دیگر، این دعا هم آنجا مطرح شد. عرفات یک اعمالی دارد که دعاست، ایشان هم آنجا این دعا را انشاء کردند، آنجا هم باید خوانده شود، جای دیگر هم بخوانیم عیب ندارد، طوری نیست. همیشه مضمونش حق است.
مجموعه پرسشها و پاسخها
از استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه
1- سوره مبارکه بقره آیه 196
2- وَ لَيَالٍ عَشْرٍ سوگند به ده شب ذى الحجه سوره مبارکه فجر آيه 2
3- این سخنرانی در دههی ذی الحجه سال 1391 در مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه برگزار گردیده است.
4- إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ يَقُولُ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ الْعَشْرِ هَؤُلَاءِ الْكَلِمَاتُ الْفَاضِلَاتُ أَوَّلُهُنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ اللَّيَالِي وَ الدُّهُورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ أَمْوَاجِ الْبُحُورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَ الشَّجَرِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَ الْمَدَرِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فِي اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ وَ فِي الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الرِّيَاحِ فِي الْبَرَارِي وَ الصُّخُورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ هَذَا الْيَوْمِ إِلَى يَوْمِ يُنْفَخُ فِي الصُّور. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص72
5- عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَهْدَى عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ع خَمْسَ دَعَوَاتٍ جَاءَ بِهَا جَبْرَئِيلُ ع فِي أَيَّامِ الْعَشْرِ فَقَالَ يَا عِيسَى ادْعُ بِهَذِهِ الْخَمْسِ الدَّعَوَاتِ فَإِنَّهُ لَيْسَ [لَيْسَتْ] عِبَادَةٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ عِبَادَتِهِ فِي أَيَّامِ الْعَشْرِ يَعْنِي عَشْرَ ذِي الْحِجَّةِ أَوَّلُهُنَّ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ الثَّانِيَةُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ أَحَداً صَمَداً لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً وَ الثَّالِثَةُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ أَحَداً صَمَداً لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ وَ الرَّابِعَةُ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ الْخَامِسَةُ حَسْبِيَ اللَّهُ وَ كَفَى سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ دَعَا لَيْسَ وَرَاءَ اللَّهِ مُنْتَهَى أَشْهَدُ لِلَّهِ بِمَا دَعَا وَ أَنَّهُ بَرِيءٌ مِمَّنْ تَبَرَّئَ وَ أَنَّ لِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى. إقبال الأعمال ج1 ص: 324
6- زیارت جامعه کبیره، کتاب من لا يحضره الفقيه ج2 ص613-6
7 - ….فَقَالَ لَا تُحِلَّ أَنْتَ فَأَشْرَكَهُ فِي الْهَدْيِ وَ جَعَلَ لَهُ سَبْعاً وَ ثَلَاثِينَ وَ نَحَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثاً وَ سِتِّينَ فَنَحَرَهَا بِيَدِهِ ثُمَّ أَخَذَ مِنْ كُلِّ بَدَنَةٍ بَضْعَةً- فَجَعَلَهَا فِي قِدْرٍ وَاحِدٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ فَطُبِخَ فَأَكَلَ مِنْهُ وَ حَسَا مِنَ الْمَرَقِ وَ قَالَ قَدْ أَكَلْنَا مِنْهَا الْآنَ جَمِيعاً….کتاب شریف كافي ج4 ص249