به گزارش مشرق، مذاکره 15 دقیقه ای باراک اوباما با دکتر روحانی که به صورت تلفنی برگزار شد، تبدیل به یک شوک و بهت رسانه ای شد و همان گونه که انتظار می رفت خیلی زود به تیتر نخست رسانه های خبری دنیا تبدیل شد.
درباره دلایل و چرایی این تماس، گمانه های متفاوتی وجود دارد که در جمع بندی می توان از آن به عنوان یک فرصت تاریخی برای سنجش صداقت آمریکایی ها در نزد افکار عمومی دنیا و مردم کشورمان نام برد.
این مذاکره مقدماتی در حالی صورت گرفت که پرونده کنشگری جمهوری اسلامی ایران در سال های اخیر نشان می دهد بهرغم همه تهدیدها و تحریم ها، مقتدرتر از همیشه در صحنه داخلی، منطقه ای و بین المللی به ایفای نقش پرداخته و در حوزه های مختلف دست برتر را نسبت به حریفان داشته است که این امر نیاز به مذاکره و برقراری ارتباط را در طرف آمریکایی برانگیخته است.
در عین حال با توجه به سوابق عملکرد نظام سلطه، نباید از مخاطرات و تهدیدهای این تغییر رویکرد ها نیز غفلت کرد. اگر این امر در چارچوب یک بازی برد-برد طراحی شده باشد می تواند مورد توجه بیشتری قرار بگیرد به شرط آن که عینک خوش بینی را برداشته و با ظرافت و هوشمندی رفتار حریف را رصد و تحلیل نماییم.
در این مجال سعی داریم به زوایایی از تماس تلفنی اوباما با دکتر روحانی پرداخته و به فرصت ها و تهدیدهای آن اشاراتی داشته باشیم:
1--تقاضای جان کری از محمدجواد ظریف برای گفتگو در حاشیه نشست 1+5 و سپس تماس تلفنی اوباما با روحانی در مسیر فرودگاه نشان می دهد که مقامات آمریکایی بیش از هر زمان دیگر نیازمند گفتگو با ایران هستند.
هیچ کارشناس و تحلیل گری تقاضاهای مکرر اوباما در قالب نامه نگاری، ارسال فرستادگان ویژه و نهایتا تماس تلفنی با روحانی را قرار داشتن ایران در موضع ضعف تلقی نمی کند.(علیرغم آنکه سوزان رایس تلاش کرده مبدا تماس را حسن روحانی نشان دهد اما مذاکره کننده ایرانی با اشاره به این که خواسته های آمریکا بدون مشارکت و نقش مستقیم رییس جمهور این کشور ناتمام خواهد ماند، اوباما را مجبور می کند پای تلفن حاضر شده و اقدام به برقراری تماس با حسن روحانی نماید.)
2-ملاقات روحانی با رئیس جمهور فرانسه و مقامات عالیرتبه کشورهایی چون انگلیس، آلمان، ایتالیا و اسپانیا نشان داد جمهوری اسلامی ایران نه کشوری منزوی است و نه شریک های سیاسی آمریکا دیگر رغبتی به ادامه تحریم ها علیه ایران دارند.
مقامات کاخ سفید در هفته های اخیر شاهد فعال شدن سفارتخانه های خارجی و ارسال فرستادگان ویژه ای از سوی کشورهای اروپایی به تهران برای برقراری ارتباطات اقتصادی بوده اند، سفرهایی که البته به خواسته طرف های مقابل رسانه ای نشدند و محرمانانه باقی مانده اند.
3-اوباما در پیام هایی که برای رهبر معظم انقلاب و اخیرا برای حسن روحانی فرستاده و همچنین درمصاحبه ها و سخنرانی هایش از جمله در صحن سازمان ملل به صراحت اعلام کرد این کشور از فاز تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران خارج شده (به دلیل عدم توانایی در اجرای آن) و شروع یک مذاکره امیدوارانه و اعتماد ساز می تواند آغاز یک دوره جدید در روابط دو کشور باشد.
4-بر اساس دکترین جدید آمریکا، مهمترین تهدید این کشور تشکیل بلوک اقتصادی شرق آسیا متشکل از کشورهایی چون چین، ژاپن، کره جنوبی، اندونزی، تایلند، تایوان و هنگ کنگ و...است که پایه های امپراطوری این کشور را به مخاطره انداخته اند.
بر اساس تحلیل های مطرح شده در اتاق فکرهای آمریکا، حادثه 11 سپتامبر یک تله قوی برای گرفتار کردن آمریکا در مرداب افغانستان و عراق بود تا رقبای این کشور یعنی روسیه و چین به نوسازی و استحکام بنیه اقتصادی خود در زمان گرفتاری و غفلت آمریکایی ها بپردازند.
آمریکایی ها برای فرار از باتلاق خاورمیانه و ایجاد خاکریزی در برابر گسترش بلوک اقتصادی شرق آسیا باید با یک بازی برد-برد و آبرومندانه از منطقه خارج شود که کلید این بازی در دستان قدرتمند جمهوری اسلامی ایران است.
5 –سیاست ایالات متحده آمریکا در منطقه که با هدف مهار و کنترل جمهوری اسلامی ایران بنا شده ،منجر به شکل گیری بلوک جدیدی متشکل از ایران، روسیه، چین، عراق، سوریه و حزب الله لبنان در کنار برخی گروه های مبارز فلسطینی شده است. این وحدت نظر توانست در داستان سوریه میزان نفوذ و تاثیر خود را به رخ کشورهای غربی، عربی و به ویِژه آمریکا و اسرائیل بکشاند.
تداوم هماوردی ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران می تواند این جبهه جدید را مستحکم تر و فراگیرتر نماید ضمن آن که موضع آمریکایی ها را در منطقه بیش از پیش ضعیف تر و جای پای قدرت های فرامنطقه ای چون روسیه و چین را محکم تر نماید.
6-تجربه سوریه نشان داد آمریکاییان همچون شیر فرتوتی هستند که فقط رمقی برای غریدن دارند. ناتوانی واشنگتن برای به زانو درآوردن کشوری که دو سال و نیم اسیر جنگ داخلی و هجمه مزدوران خارجی است این کشور را وادار کرده پیروزی را در میدان سیاسی از جمله مذاکرات ژنو 2 جستجو نماید.
آمریکایی ها برای مذاکرات ژنو2 نیازمند نرمش ایران هستند. تنها پیروزی ممکن برای ایالات متحده در صحنه سوریه، متقاعد نمودن جمهوری اسلامی ایران برای صرفنظر کردن از کاندیداتوری بشار اسد در انتخابات 2014 است.آمریکایی ها معتقدند این معامله بزرگ را می توانند با روس ها انجام دهند اما این معامله بدون رضایت ایران فسخ شدنی و ناممکن است.اگرچه آمریکایی ها تجربیات تلخی از ایستادگی ایران پای رفقای استراتژیک خود چون سوریه و حزب الله لبنان دارند اما هنوز هم به دنبال کورسوهای امید می گردند.
7- اگر بخواهیم بر اساس ماهیت استکباری آمریکایی ها تحلیل کنیم، شکست مدل های اخوان المسلمین، امپراطوری عثمانی، وهابیت و طالبانیزم در منطقه، فضا را برای رشد و گسترش منطق جمهوری اسلامی ایران که با جوهره ایستادگی در برابر تمدن غرب تعریف می شود عرصه را بر آمریکایی ها سخت کرده است. آنان برای شکست هیمنه ضد استکباری انقلاب اسلامی ایران چراغ سبزی را نشان داده اند تا بتوانند الگو شدن آن را در چشم ملت های منطقه کم فروغ و انقلاب اسلامی را خلع سلاح ایدئولوِیک نمایند.
8- در 8 اسفند سال گذشته و در مذاکرات آلماتی 1 نمایندگان جمهوری اسلامی ایران از اختیار لازم برای مانور دادن در زمینه های هسته ای و غنی سازی برخوردار بودند اما غرب حاضر نشد در این بازی مشارکت کند چرا که نمی خواست تاثیرات مثبت این بده بستان ها و بازی برد-برد پیش بینی شده بر اقتصاد کشور به جیب اصولگرایان رفته و صحنه انتخابات یازدهم را از آن خود نمایند.
چراغ سبز کنونی آمریکا برای مذاکره نشان داد که این کشور برای برداشتن هر گام برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت طراحی کرده و براساس یک پازل بزرگ که قطعه های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی و بین المللی دارد گام بر می دارد.
بر همین مبنا می توان نگرانی دنیای غرب به ویژه آمریکایی را در تسخیر مجدد مجلس آینده توسط اصولگرایان مشاهده کرد. چراغ سبز کاخ سفید به دولت یازدهم و شوک مثبت اقتصادی به بازار و ترمیم مشکلات اقتصادی ولو به صورت محدود، می تواند به جایگاه حامیان دولت اعتدال در مجلس آینده کمک کند.
اگر چه در این مجال فرصتی برای بسط همه طراحی های آمریکا وجود ندارد اما اگر بخواهیم باز هم بر اساس ماهیت استکباری آمریکایی ها تحلیل کنیم، یقینا تعیین مسیر بهبود وضعیت اقتصادی کشور و گره زدن آن به سیاست خارجی می تواند یک دام برای غفلت مسوولان از پایه ریزی و پیگیری اقتصاد مقاومتی باشد.
افتادن در مسیر پر فراز و نشیب مذاکره و پیوند زدن حل مشکلات اقتصادی و کاهش تحریم ها به مذاکره ای که معلوم نیست در پشت پرده آن چه مطامعی وجود دارد می تواند یک تله مرگبار برای دولتمردان یازدهم برای سلب اعتماد مردم از آنان باشد.
9- آمریکایی ها با چراغ سبز نشان دادن به ایران در صدد کاهش قیمت نفت، بالا رفتن شاخص های بورس و بهبود اقتصاد خود هستند. علاوه بر آنکه نرمش آمریکاییان در برابر جمهوری اسلامی ایران می تواند زمینه ای برای اقبال و دست پاچگی کشورهای حاشیه خلیج فارس برای خوش خدمتی و دفع تهدید ایران و عقد قراردادهای جدید با ایالات متحده برای کنار زدن ایران از صحنه سیاسی منطقه باشد.
10- و نکته پایانی آن که تماس تلفنی اوباما با دکتر روحانی می تواند یک تله برای تغییر رفتار دولتمردان دولت یازدهم باشد. به اعتقاد تمامی کارشناسان سیاسی منطقه و فضای بین الملل، جمهوری اسلامی ایران این روزها در اوج اقتدار منطقه ای و بین المللی قرار دارد و براندازی آن خوابی تعبیر ناشدنی است که آرزوی آن را فرعون های بسیاری به کام مرگ بردند.
دولتمردان کارکشته دولت روحانی نباید خود را گرفتار بازی پیچیده آمریکاییان نمایند. مهار قدرت الهام بخش و ابزارهای اقتدار ایران نمی تواند وجه المعامله هیچ دولتی قرار بگیرد. جمهوری اسلامی ایران نه افسون لبخند های شیطان می شود و نه در تامین منافع و مصالح مردم و نظام اسلامی مسیری متصلب و انعطاف ناپذیر خواهد پیمود.
در این موضوع نباید اسیر احساسات شویم. باید ضمن مراقبت، مدارا و محاسبه صحنه، میزان پایبندی آمریکاییان در به رسمیت شناختن منافع نظام اندازه گیری نماییم. آمریکایی ها از نحوه تعامل 35 ساله خود با جمهوری اسلامی ایران درس و عبرت های فراوانی گرفته اند و هر چه در کوره چالش با انقلاب اسلامی دمیده اند فولاد آبدیده تری را در کوره دیده اند. امپراطوری در حال سقوط و اضمحلال آمریکا فرصت چندانی برای عبرت از گذشته و دور شدن از خوی استکباری خود ندارد. این فرصت ها را باید مغتنم بشمارد.