
اين کتاب نوشته خالد حسيني نويسنده افغاني الاصل آمريکائي است که در آمريکا چاپ و بعدا با تبديل به فيلمنامه در هاليوود به صورت فيلم سينمائي در آمده است و همايون ارشادي از ايران نيز به نقش آفريني در آن پرداخته است و آنچه که به نظر پنهان مانده است نقش پشت پرده وهابيت در تفکرات ضد شيعي و ضد سني و کلا ضد اسلامي در اين کتاب است.
نمايش فيلم "کاغذ پران" در افغانستان ممنوع اعلام گرديد؛ زيرا که دولت افغانستان پخش اين فيلم را موجب به وجود آمدن تفرقه هاي قومي و درگيري بين اقوام مختلف افغانستان اعلام کرده است.
در سال گذشته نيز اين کتاب داستان با اعتراض خانم جنيفر ميلر از هيات امناي مدرسه ويليام ميسون به علت نامناسب بودن محتوي آن براي گروه سني دبيرستاني از کتابخانه هاي مدارس آمريکا جمع آوري شد.
اما اين کتاب با نام بادبادک باز يا بادبادک پران با سه ترجمه از چندين مترجم و توسط سه ناشر (ثالث ونيلوفر و مرواريد) به بازار کتاب عرضه شده و گفته مي شود 5 مترجم ديگر نيز درصدد ارائه اين کتاب به عرصه کتاب هستند.
بادبادک باز زندگي پسري بچه اي را همراه پدر و خدمتکار و پسرش را به تصوير مي کشد که اين مسير به پردازش جامعه افغاني از دوران ظاهرشاه قبل از کودتاي داوود خان تا دوران طالبان و سپس سقوط آنها مي انجامد.
اوج ماجرا از واقعه تجاوز جنسي به يک پسر از اقوام هزاره (شيعه) آغاز مي گردد و اين در حاليست پيرمردي سرکوچه در حال دادن اذان است! و در نهايت داستان که در بطن آن تحقير شيعه (قوم هزاره) و در کنار آن نشان دادن تصويري خشن و زشت از اسلام (شيعه و سني) دارد، سر منزل مقصود را در بازگشت به دوران گذشته (ظاهرشاه) در افغانستان آنهم در سايه بت بزرگ آمريکا که مظهر آرامش روح و روان و زندگي شيرين توام با خوشبختي است! نشان مي دهد.
اين داستان عليرغم فقدان ارزش ادبي و فرهنگي از نظر پردازش و داستان سازي و در فاز آخر آن يعني در مرحله بحران سازي و سپس راه حل آن بسيار زيرکانه عمل مي نمايد.
و خواننده داستان در اوج استيصال آرزوي رسيدن شخصيت اول داستان امير و سهراب را به" آمريکا " به عنوان جايگاهي مظهر آرامش انساني و ارزش ها و اخلاقيات مي نمايد.
احساس حقارت در مقابل آمريکايي وحشي، افتخار به بودن در کنار غريبه ها ! بزرگ کردن و مطرح ساختن افرادي که با غربي ها مراوده و داد و ستد دارند! تحويل امکانات به دوستان غرب و غرب زدگان !
آن روي بازي است که در راندن و دورساختن مردان و زنان توانمند و هنرمند مسلمان از ساختارهاي رسانه اي و اعمال نظر هاي غلط در سياست هاي فرهنگي ناشي شده است.
"بادبادک باز" نه داراي سوژه گرانبها و نه ساختاري عالي است اما بار ها روزنامه هاي متعلق به بيت المال صفحه هاي خود را اختيار آن قرار داده اند ؛ و بي اعتنا به نقش وهابيت در ايجاد تفرقه و در بالا دست ها نقش سازمان هاي جهاني قدرت و سلطه ، کتابي را براي فرزندان مان معرفي مي کند که خواندن آن موجب تنفر از دين ؛ تنفر از زندگي در جامعه و کشور و حقارت بي بديل در مقابل فتنه گران مي نمايد !
روزنامه حريم ارزش هاست. آيا خود شما راضي هستيد فرزندانتان کتاب باد بادک باز را با دقت بخوانند؟ چه ارزش افزوده و چه بار فرهنگي برروي تفکرات فرزند شما اضافه خواهد شد ؛ کدامين تغيير رفتار در او به وجود خواهد آمد.
دنبال مقصر گشتن چندان صواب نيست، بلکه مسير خطا است!چون رانندگان فرهنگ جاده را خوب نمي شناسند!
***
توضيح : افغان ها به" باد بادک باز" کاغذ پران مي گويند
بولتن مدرسه آمريکائي نيز به پيوست است که اعتراض خانم جنيفر ميلر را به وجود کتاب "باد بادک باز " در مدارس آمريکائي نشان ميدهد.