به گزارش مشرق، علیرضا دبیر در روزنامه تهران امروز درباره شهردار آینده نوشت:
۱–
اگر قرار باشد میان نعمات عالم - آنها که در ظاهر به چشم نمیآیند اما
وجود دارند و بسیار هم پراهمیتاند- یکی را برگزیده و مبنای بحث امروز قرار
دهیم به اعتقاد من، «حق انتخاب» میتواند نخستین باشد.حقی که در بطن خود
بسیاری حقوق دیگر چون حق «آزادی اندیشه» و حق «آزادی بیان» را هم مستتر
دارد.
بر اساس همین حق اساسی - و در دنیای امروز، حیاتی - هم هست که
مردم اجازه دارند درخصوص حال و آینده خود تصمیم گرفته و مسیر را مشخص
سازند. مثلا در عالم سیاست و حکومت مجازند به برگزیدن نمایندگانی که گمان
میکنند به فکر و اندیشه آنان نزدیکترند. مجازند به انتخاب و اعلام این
انتخاب در کمال آزادی و اختیار. در ادامه مسیر هم منتخبانشان از چنین حق و
حقوقی بهرهمند میشوند.
یعنی به پشتوانه حق تفویض شده حق دارند
بیندیشند، حق دارند تدبیر کنند و نهایتا حق دارند دست به انتخاب بزنند.
انتخابی که بناست تامینکننده خواستهها و تضمینکننده منافع موکلانشان
باشد. اعلام رای و نظر –در کمال آزادی و امنیت- نیز از دیگر حقوقی است که
برگزیدگان ملت دارند و در صورت صلاحدید میتوانند به کار گیرند. ماجرا هم
از همین نقطه آغاز میشود. نقطهای که بناست در آن به این پرسشها پاسخ
دهید که آیا این حق تفویض شده از جانب عموم مردم را میتوان صرف اموری غیر
از مطالبات مردم هم کرد یا خیر؟ مثلا آیا میتوان اقدام فردی که بر اساس
آرای غیرسیاسی مردم به کرسی رسیده، اما بر اساس تحلیلها و مناسبات سیاسی
رای میدهد را درست دانست؟ خلاصه ماجرا اینکه حد دخل و تصرف هر نماینده در
حقی که از مردم گرفته تا چه حد است؟ مشخصا به هنگام تصمیمگیری و اعلام
نظر آیا نماینده مفروض ما به لحاظ شرعی و اخلاقی حق دارد تصمیمی مخالف
تصمیم و نظر قاطبه موکلانش بگیرد؟ حتی اگر فرض کنیم آرای داده شده به وی هم
همگی سیاسی و جناحیاند آیا میتواند نظر عموم مردم –که از تصمیم وی سود
برده یا ضرر میبینند- را نادیده بگیرد؟
۲ - گام نخست شورای چهارم
برداشته شد. مراسم افتتاح و انتخابات داخلی هیات رئیسه، انتخاباتی که
براساس آن رئیس، نایب رئیس، سخنگو و منشیهای جلسات شورا، رای لازم جهت
خدمت به مردم را کسب کردند. روزی پر از رقابت و در عین حال رعایت. رعایت
محدوده اخلاق و ادب. شاید کمتر کسی را گمان این بود داستان انتخاب ریاست
شورا پس از سالها حضور جناب چمران چنین نزدیک و به فاصله یک نفر شود. شاید
خیلیها گمان میکردند که در پس برخی تعارفات سیاسی، آرای چیده شده و با
اجماع تکلیف این چند جایگاه روشن میشود. اما سهشنبه، صحن علنی شورا
نمایندگانی را میزبانی میکرد که با اطلاع از حق تفویض شده از جانب مردم به
تصمیم رسیده و پای آن هم ایستاده بودند.
سهشنبه، شورا روزی را
تجربه کرد که در هر نظام مردم سالار باید و باید که بارها تجربه و فهم شود.
اینکه در عین داشتن سلایق مختلف باید به سلایق جمع نیز اهمیت داد و چنان
بر مرکب احزاب و گروهها ننشست که نتیجهاش به محاق رفتن جمعی و صرفا بلند
شدن جمعی دیگر شود. سهشنبه شورا تمرین تعهد به آرای مردم و در عین حال
لحاظ کردن حق طرفین دیگر رقابت را به خوبی صورت داد. رئیس با یک صبغه و
سابقه، نایب رئیس با صبغه و سابقهای دیگر و سخنگویی که به تعیین در بسیاری
امور با دو منتخب دیگر تفاوتهایی دارد. مجموعهای از برترینهای سه طیف
مدیریتی سیاسی.
۳ - داستان نشست یکشنبه آتی شورا هم از این جنس که
گفتیم است. به عبارتی هم میتواند نمایشدهنده اجماع حکمیت شورا بر جدا
کردن آرزوهای حزبی – سیاسی از امور مردم شود و هم میتواند نمایشی از میل
منتخبان مردم به در اولویت گذاشتن «زندگی». به گمان من یکی از مهمترین
تهدیدهای این سهشنبه عزیز و دوست داشتنی، غلتیدن شورا در محاسبات و
مناسبات سیاسی و غیراجرایی است. فرو افتادن در معادلاتی که با جنس مدیریت
شهری جور نیستند، که با کار اجرایی و به اصطلاح «کف خیابانی» نسبتی ندارد.
با این وصف است که شاید بهتر باشد یکبار دیگر –همه ما منتخبان مردم در
شورای چهارم پایتخت- کلاه قاضی کرده و به این بیندیشیم که به واقع کدام
گزینه، ظرفیت بالاتری برای جلوگیری از غلتیدن مدیریت شهری در دامان جریانات
و هیجانات سیاسی را دارد؟ کدام شهردار با آمدنش فضا و اتمسفر «بهشت» را به
سیاست آغشته میکند و کدامیک انگیزه بیشتری برای کار اجرایی – عملیاتی
دارد؟ یکشنبه شورا با این وصف است که میتواند یکشنبهای سپید باشد یا
یکشنبهای به رنگ دیگر...
گام نخست شورای چهارم برداشته شد. مراسم افتتاح و انتخابات داخلی هیات رئیسه، انتخاباتی که براساس آن رئیس، نایب رئیس، سخنگو و منشیهای جلسات شورا، رای لازم جهت خدمت به مردم را کسب کردند.