به گزارش مشرق، فارس در یادداشتی از محسن یزدی نوشت: غرب مدرن و کسانیکه آن را اداره می کردند، همزمان با ورود جهان به این دوره و پیشرفت های صنعتی شگرف آن، همواره نیم نگاهی به سرزمین های کشف نشده و منابع آن داشتند تا بتوانند اشتهای سیری ناپذیر غولهای تازه متولد شده را تسکین دهند. همین اشتها بود که کشتی های بزرگ را راهی اقیانوس ها کرد و لشکریان عریض و طویل را تجهیز نمود تا با هر ضرب و زوری، انتقال منابع و ایجاد بازارهای بزرگ برای فروش محصولات به سرعت و قدرت ادامه پیدا کند.
طبعا صاحبان صنایع بزرگ که کم کم تبدیل به اداره کنندگان اصلی جهان شدند تمام امکانات خود را برای ایجاد بازارهای بیشتر، فروش هرچه بیشتر محصولات و سیطره بر منابع خدادادی کشورهای ضعیف مصروف داشتند. با این نگاه بود که برخی رسانه ها، کمپانی های فیلمسازی، فستیوال ها و جوایز ادبی بوجود آمد و یا بعدا در خدمت این هدف قرار گرفت تا با کار درازمدت و یا میان مدت با یک استحاله فرهنگی، با تهاجمی بزرگ، جمعیت جهان به ماشین مصرف تولیدات مادی و معنوی صاحبان سرمایه های بزرگ تبدیل شوند.
این تهاجم بزرگ که بیشتر توسط آمریکا بعنوان برآیند سلطه گران بین المللی صورت می گیرد در جایی که لازم است با محصولات شرکت لاکهید مارتین و جنگنده های پیشرفته و هواپیماهای بدون سرنشین است، جایی هم با شرکت مونستانتو غذای جهان را کنترول می کند و با از بین بردن کشاورزی جهان 90 درصد از بازار دانههای ژنتیکی و بیش از نیمی از بازار دانههای تجاری را در کل جهان در اختیار میگیرد، جایی هم با بیل گیتس معروف وارد می شود و با کنترول اطلاعات شخصی افراد در فضای مجازی بر تثبیت سلطه آنگلوساکسون ها کمک می کند، جایی هم با کمپانی های فیلمسازی و انیمیشن، جایی با فستیوالهای بین المللی، جایی با جوایز ادبی و هنری و... وارد میدان می شود و همه این امکانات و افراد در این مسیر قرار می گیرند.
در آمریکا وقتی قرار است مثلا فیلمی درباره فلسطین ساخته شود و شرقی ها و فلسطینی ها زامبی های خطرناکی نشان داده شوند که دیوار حایل اسراییلی مانع از ورود آنها برای خرابی بیشتر می شود و یا اینکه پیشنهاد فیلمی علیه ایران و انقلاب اسلامی و یا فیلمی برای نشان دادن مظلومیت اسراییل! داده می شود، فیلمساز آمریکایی ولو اینکه برجسته ترین کارگردان آنها هم باشد آن را حکومتی نمی داند و برای ساخت آن تمام توان خود را بکار می گیرد و با گرفتن قیافه های عجیب و غریب خود را از آن معاف نمی کند و البته به آن اعتقاد هم دارد.
اگر قرار باشد قانون همجنس بازی در غرب جا باز کند جایزه اول کن به فیلم
همجنسبازی می رسد، مجری اسکار از هم جنس بازها انتخاب می شود، کتابی در این
مورد برجسته می شود و...
اصل بحث اینکه غرب اگرچه برای چپاول بیشتر جهان هر روز از یک روش (ولو حمله نظامی) استفاده می کند ولی همه ابزارها و امکانات کشور در اختیار آن هدف (ولو خصمانه و سلطه گرانه) قرار می گیرد. در آمریکا ساختن یک فیلم سیاسی و بین المللی مثلا برای توجیه استفاده از شکنجه برای سازمان سیا درباره اهداف آمریکا عار نیست و گرفتن جایزه نیز برای بازی در نقش مامور سازمان اطلاعات آمریکا افتخار محسوب می شود اما همین اتفاق در کشورهای دیگر برای اهداف مشروع دولتها کار سفارشی، حکومتی، محدودکننده آزادی هنرمند، بی ارزش و پروپاگاندا به حساب می آید.
به این شکل مهمترین اتفاقاتی که در مهمترین منطقه دنیا رخ می دهد و کشوری که تصمیماتش به اعتراف نشریه معتبر آمریکایی فارن افرز با پیامدهای مهم منطقهای و بین المللی همراه است، تنها به جهتی که با روند سیاست های جهانی ناهمخوانی دارد مورد بی مهری هنرمندانش قرار می گیرد. برخی هنرمندان ما حاضرند تبدیل به مدل تبلیغاتی برای یک شرکت تولید لباس یا ساعت شوند اما حتی برخی متدین های آن ها هم حاضر نیستند درباره جنگ 33 روزه بعنوان یک اتفاق مهم که تیتر اول رسانه های جهان می شود و یا سیر انقلاب های منطقه که مدتها کانون توجه افراد مهم در دنیا واقع می شود حتی اظهار نظر کنند(غیر از برخی هنرمندان معدود که در این باره اظهار نظر کرده اند).
این در حالی است که تمام بار تهاجم نرم آمریکا را هالیوود، هنرمندان و
رسانه های آن برعهده دارد ولی ایران اگرچه به گفته وزیر خارجه جدید دارای
قدرت نرم بالایی در جهان است اما سهم هنرمندانش از این قدرت نرم نزدیک به
صفر است بطوریکه امروز سوریه بعنوان مساله روز ما در سانسور کامل هنرمندان
قرار دارد در صورتی که این کشور در آستانه جنگ است و هنرمندان ما که همیشه
در مجامع مختلف از گسترش صلح در جهان دفاع کرده اند باید در این مورد هم
وارد شوند و با اظهار نظرهای خود برای جلوگیری از جنگ و کشتار سهیم باشند.
امروز ایران به اعتراف دوستان و دشمنان به کشوری قابل اعتنایی در جهان تبدیل شده و توان تاثیرگذاری در اتفاق های بین المللی را به خوبی داراست و به همین دلیل هم فشارهای بی امانی را تحمل می کند. این فشار به خوبی می تواند با قدرت گرفتن ابزارهای نرم ما کاهش پیدا کند و ما را در مسیری که می رویم با موانع کمتری مواجه کند اما برای انجام این اتفاق مهم باید همه امکانات کشور اعم از سیاستها و ابزارها و افراد در خدمت این هدف قرار بگیرند تا کشور بیش از گذشته بتواند در این مسیر گام بردارد.