پیغمبر اکرم(ص) - طبق روایت - فرمود: «کاد الفقر ان یکون کفرا». مضمون این حرف، آن است که ما آمده‏‌ایم به مردم ایمان بدهیم. اگر نتوانى نانشان را به‏راحتى به دستشان برسانى، ایمانشان از آن‏ها گرفته خواهد شد.

به گزارش مشرق، فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری به‏ مناسبت هفته دولت و آغاز به کار دولت یازدهم‏ به شرح ذیل منتشر می‌شود:

مقام معظم رهبری: مهمترین وظیفه رئیس جمهور، گشایش اقتصادى و ایجاد غنا درکشور و ارتقاى فرهنگ و فکر و عمل دینى مردم است‏‏.


 هویت انقلاب؛ جهت‏گیرى آن‏
انقلاب هویتش، معنایش به شعارهاى انقلاب است، به جهت‏ گیرى‏ هاى انقلاب است، به ارزشها و مبانى انقلاب است.(1)

 چالش اصلى انقلابها؛ تغییر جهت‏‌گیرى‏
چالش اصلى همه تحولات بزرگ اجتماعى - از جمله انقلابها - صیانت از جهت‏‌گیرى‏‌هاى اصلى این انقلاب یا این تحول است. این مهم‏ترین چالش هر تحول عظیم اجتماعى است که هدفهایى دارد و به سمت آن هدفها حرکت و دعوت مى‏کند. این جهت‏گیرى باید حفظ شود. اگر جهت‏گیرى به سمت هدفها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعى صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عکس اهداف خود عمل خواهد کرد، لذا شما در قرآن ملاحظه مى‏کنید که در سوره مبارکه هود، خداى متعال به پیغمبرش مى‏فرماید: «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لاتطغوا انّه بما تعملون بصیر». پیغمبر(ص) را امر مى‏فرماید به استقامت. استقامت، یعنى پایدارى، راه را مستقیم ادامه دادن، در جهت درست حرکت کردن.
تغییر جهت‏‌گیرى‏‌ها و منحرف‏شدن از راه اصلى - که هویت اصلى هر انقلابى به آن جهت‏گیرى‏ها است و در واقع، سیرت انقلابها همین جهت‏گیرى‏هاى اصلى است - به‏کلى راه را عوض مى‏کند و این انقلاب به هدفهاى خود نمى‏رسد. اهمیت این قضیه از این باب است که تغییر جهت‏گیرى‏ها تدریجى است، نامحسوس است؛ این‏جور نیست که از اول کار، این تغییر جهت‏گیرى با 180 درجه اتفاق بیفتد؛ اول با زاویه‏هاى خیلى کوچک‏تر، این تغییر شروع مى‏شود، هرچه ادامه پیدا مى‏کند، فاصله راه اصلى - که صراط مستقیم است - با این انحراف، روزبه‏روز بیشتر مى‏شود. این یک جهت است.(2)

 لزوم صبر و استقامت بر جهت‏‌گیرى نظام اسلامى‏
در مجموعه دستگاه دولت - دولت به معناى عام - یعنى مجموعه دستگاه حکومت، اعم از قوّه مجریه، قوّه قضائیه و دستگاه‏هایى که هر کدام به نحوى در کار اداره کشور دخالت دارند، باید این احساسِ وجدانىِ درونىِ جهت‏گیرى به سمت آرمان‏هاى اسلامى، همواره زنده باشد.(3)
ما باید نگذاریم نظام جمهورى اسلامى از این جهت‏گیرى زاویه پیدا کند و منحرف شود.(4) یکى از بى‏صبرى‏هایى که ما گاهى اوقات از خودمان نشان مى‏دهیم یا شاهد هستیم که بعضى نشان مى‏دهند، بى‏صبرى در مقابل حفظ آرمان‏ها و اهداف انقلاب است. به نظر من این از همه مهم‏تر است؛ جهت‏گیرى نظام اسلامى؛ بایستى بر آن پاى فشرد و بر سر آن پایدارى کرد. صبر، اینجا بیش از جاهاى دیگر معنا مى‏دهد.(5) یکى از چیزهایى که ما لازم داریم، استقامت و پایدارى است. استقامت، یعنى مسیر و جهت‏گیرى را گم نکنیم و مرتب خطاها را اصلاح کنیم و از این‏که به ما بگویند خطا کرده‏اید، بدمان نیاید.(6)

 وظیفه رهبرى: منحرف‏‌نشدن نظام از جهت‏‌گیرى خود
رهبرى در کارهاى اجرایى کشور هیچ دخالت مستقیمى نمى‏کند؛ نه در قوّه مجریّه، نه در قوّه قضائیّه و نه در قوّه مقنّنه. مهم‏ترین کار رهبرى عبارت است از تعیین سیاستهاى کلان کشور، یعنى آن چیزهایى که جهت‏گیرى کشور را مشخّص مى‏کند که همه قوانین، مقرّرات و عملکردها باید در این جهت باشد. حضور رهبرى در همه بخشهاى کشور، به معناى حضور سیاستهاى رهبرى است که باید با دقّت اجرا شود.(7)
مدیریّت انقلاب - که همان رهبرى باشد - مسؤولیت حفظ جهت‏گیرى انقلاب و نظام را دارد؛ باید مواظب باشد انقلاب و نظام از آرمان‏ ها منحرف و منصرف نشود، فریب دشمن را نخورد و راه را عوضى نرود.(8) مسؤولیت رهبرى در نظام جمهورى اسلامى این است که مراقب باشد نگذارد جهت‏گیرى نظام اسلامى تغییر کند و از سمت هدفها منحرف شود.(9)

جهت‏ گیری‌هاى کلان دولت‏
در زمینه جهت‏گیرى‏هاى کلى و کلان دولت، توصیه من این است که این جهت‏گیرى‏ها را با شدت، با حدت و با تعصب حفظ کنید. از این جهت‏گیرى‏ها انصراف پیدا نکنید: جهت‏گیرى دین، جهت‏گیرى اخلاق، جهت‏گیرى عدالت، جهت‏گیرى خدمت، جهت‏گیرى مقابله و مبارزه با استکبار و زورگویان عالم. رشد روزافزون فهم و سواد و بلوغ سیاسى مردم موجب شده است که این چیزها را بیشتر بخواهند. امروز براى مردم مسأله استکبارستیزى، روشن‏تر و واضح‏تر و مطلوبتر از سالهاى قبل و اوائل انقلاب است. امروز مردم خیلى چیزها را به چشم خودشان مشاهده کرده‏اند، به‏وضوح تجربه کرده‏اند، لذا خیلى چیزها برایشان روشن است. مسأله خدمت‏رسانى همین‏جور است، مسأله مبارزه دائم براى پیشبرد کشور همین‏جور است؛ این‏ها باید جهت‏ گیرى‏هاى کلى شما باشد، یعنى این‏ها را از دست ندهید و رها نکنید.(10)

الف. تسهیل زندگى براى مردم‏
یکى از چیزهایى که در جهت‏گیرى‏هاى کلى دولت باید مورد نظر باشد، تسهیل زندگى براى مردم است. زندگى‏کردن را براى مردم باید آسان کرد. این یک سرفصل مهم است که اگر چنانچه انسان این‏را باز کند، خواهیم دید که بسیارى از خواسته‏هاى اقتصادى، بسیارى از کارکردهاى مربوط به دولت، همین دولت الکترونیک، تا برسیم به مسأله فعال‏کردن روستاها، جلوگیرى از مهاجرت، این‏ها همه‏اش تحت همین عنوان آسان‏کردن زندگى براى مردم است، که مردم بتوانند راحت زندگى کنند، بتوانند با امنیت زندگى کنند. این‏کار در بخشهاى مختلف تأثیر مى‏گذارد.(11)

ب. مسأله سند چشم‌‏انداز
یکى از مواردى که به نظر ما باید در جهت‏گیرى‏هاى کلى دولت مورد توجه قرار بگیرد، مسأله سند چشم‏انداز است. این سند چشم‏انداز یک کار اساسى بود که در کشور انجام گرفت؛ بررسى شد، مطالعه شد، جوانبش سنجیده شد. آنچه که در این سند هم آمده، شعار نیست. با توجه به امکانات و واقعیات، این سند تنظیم شده. این سند در واقع نقشه راه بیست‏ساله ما است.
از این بیست سال، پنج سالش(12) گذشت. یک وقت مى‏بینیم این بیست سال با یک چشم به هم زدنى تمام شد. باید ببینیم چقدر جلو رفتیم. یکى از کارهایى که باید انجام بگیرد، همین است؛ باید ببینیم چقدر ما توانستیم از این نقشه را به سمت آن هدفها طى کنیم، و الّا اگر چنانچه این توجه و این ذُکر را نداشته باشیم، یک وقت چشم باز مى‏کنیم، مى‏بینیم فرضاً ده سال یا دوازده سال از این زمان گذشت، ما هنوز آن راهى را که باید در این مدت طى کنیم، طى نکردیم؛ در بقیه این مدت هم طى‏کردن آن راه امکان ندارد. بنابراین بایستى یک تقسیم‏بندى صحیحى انجام بگیرد بین تلاشها و فعالیتهایى که باید بشود و بین این مسیرى که ما تا آن اهداف داریم، تا در هر برهه‏اى از زمان، به تناسب امکان آن برهه، پیشرفت کرده باشیم. به نظر من بایستى این‏را یک‏جا بررسى کرد. این‏کار هم برعهده دولت است؛ این‏را بررسى کنید.(13)

ج. مسأله دهه پیشرفت و عدالت‏
یکى از چیزهاى دیگرى که در مورد جهت‏گیرى‏ها مهم است، همین مسأله دهه پیشرفت و عدالت است که ما گفتیم این دهه، دهه پیشرفت و عدالت باشد. از این دهه هم تقریباً دو سالش سپرى شده. البته انسان مصادیق پیشرفت را در همین کارهاى گوناگون ملاحظه مى‏کند، لیکن عدالت چه جورى تأمین مى‏شود؟ یعنى واقعاً یک مقیاسى لازم است، یک معیارى لازم است براى این‏که ببینیم عدالت در بخشهاى مختلف - بخشهاى فرهنگى، بخشهاى آموزشى، بخشهاى اقتصادى - مراعات شده یا نه؟ فرض کنید در بخش آموزش و پرورش یا در بخش آموزش عالى، معیار عدالت چیست؟ چگونه عدالت تأمین مى‏شود؟ این باید مشخص شود تا بتوانیم آن معیار را در برنامه‏ریزى‏ها داخل کنیم و در مقام عمل و در مقام اجرا، به آن عدالت مورد نظر برسیم. تا ندانیم، تعریف نکنیم، نمى‏شود. بنابراین تعیین‏کردن شاخص و معیار براى عدالت در بخشهاى مختلف، خودش یک چیز مهمى است. فرض کنید در صرف بودجه‏هاى گوناگون - (مثلاً) در بخش فرهنگ - رعایت عدالت به چیست؟ چگونه مى‏شود انسان خاطرجمع شود که در صرف این بودجه‏ها رعایت عدالت شد یا نشد؟ این‏ها معیار و شاخص لازم دارد.(14)

د. برنامه‏‌هاى پنج‏ساله‏
یکى از چیزهاى دیگرى که باز در این جهت‏گیرى‏ها لازم است، برنامه‏هاى پنج‏ساله است که حالا این برنامه پنجم در دست ملاحظه و بررسى مجلس است و امیدواریم که همکارى واقعى بین دولت و مجلس انجام بگیرد. اگر چنانچه فرض کنیم که دولت یک چیزى را تهیه کرده و بر همان اساس هم پافشارى دارد، مجلس هم تغییرات اساسى‏اى روى این بدهد، انسجام برنامه به هم مى‏خورد، یا اگر فرض کنیم که تغییراتى در برنامه پنجم صورت بگیرد که این تغییرات ناشى از نگاه یکپارچه و نگاه کلان به کشور نباشد، بلکه ناشى از نگاه به یک بخش یا نگاه به یک منطقه باشد، باز هم انسجام برنامه به هم مى‏خورد. انسان وقتى بخشى یا منطقه‏اى نگاه کند، یک چیزهایى به نظر او بزرگ و درشت مى‏نماید. واقعاً هم همین‏جور است، نیاز هم واقعى است، اما وقتى‏که انسان با نظر مجموعى نگاه مى‏کند، همان نیازى که در جاى خود درشت هم هست، مى‏بینیم رنگ مى‏بازد و کوچک مى‏شود، چون در مقایسه با بقیه کارهایى که باید انجام بگیرد و امکانات محدودى که هست، طبعاً این نیاز نمى‏تواند اولویت داشته باشد. باید اینجورى به برنامه نگاه کرد. نباید نگاه بخشى یا نگاه موضعى و محلى و منطقه‏اى بر برنامه حاکم باشد.
حالا این از آن طرف بود؛ از این طرف هم آن‏چیزى را که دولت تهیه کرده و داده، قابل تغییر و نقد بداند. باید جورى بشود که هم مجلس، هم دولت از جایگاهى که خودشان را در آن قرار داده‏اند، انعطاف داشته باشند؛ بتوانند حرکت کنند که به هم برسند تا برنامه، برنامه منسجمى از آب در بیاید که مورد اتفاق دولت و مجلس باشد تا عملى شود.(15)

ه. تقویت عقیده و عمل دینى مردم‏
ریاست در جامعه اسلامى، ریاست مادى محض و صرف نیست؛ اداره امور زندگى مردم هست، همراه با هدایت. تا آنجایى که مى‏توانیم، باید راه هدایت مردم را باز کنیم و مردم را هدایت کنیم. خیلى از ابزارهاى هدایت در اختیار دستگاه‏هاى حکومتى است؛ حالا یک نمونه‏اش صدا و سیما است و نمونه‏هاى فراوان دیگر هم دارد. یک نمونه وزارت ارشاد است، یک نمونه وزارت علوم است، یک نمونه وزارت آموزش و پرورش است؛ این‏ها همه دستگاه‏هاى خدماتىِ هدایتى است. ما از این‏ها چگونه استفاده مى‏کنیم؟ باید در جهتى حرکت کنیم که مردم متدین بار بیایند، متدین عمل بکنند، به مبانى دینى معتقد بشوند، عملاً پایبند بشوند؛ جهت‏گیرى ما در همه زمینه‏ها باید این باشد.(16)

و. اهتمام به عدالت اجتماعى‏
اهتمام به مسأله عدالت اجتماعى در کشور، نباید یک لحظه کاستى بگیرد. البته این قضیه، قضیه شعارى نیست، با گفتن هم مسأله تمام نمى‏شود؛ همه دستگاه‏ها باید تلاش کنند. همین کارهایى که امروز در کشور انجام مى‏گیرد، همه لازم است و باید انجام گیرد؛ منتها جهت این‏ها باید جهت تأمین عدالت اجتماعى باشد. از مسؤولان اجرایى، تا مسؤولان قضایى، تا قانون‏گذاران، تا روحانیان، تا گویندگان، تا روزنامه‏نگاران، تا روشن‏فکران و دیگران، همه باید این‏را وظیفه خودشان بدانند. اگر جهت‏گیرىِ عدالت اجتماعى در کشور ضعیف شود، هر کارى در کشور انجام گیرد، به زیان طبقات ضعیف و عامّه مردم و به سود یک عدّه معدود زرنگها و گردن‏کلفتها و دست‏وپادارها و قانون‏دانهاى قانون‏شکن که راههاى قانون را بلدند و قانون‏شکنى را هم مى‏دانند، تمام خواهد شد.(17) جهت تلاشها باید در جهت خدمت به قشرهاى محروم ملت باشد که هم استحقاق بیشترى دارند و هم در طول این چند سال، وفادارى عمده‏اى نشان داده‏اند. باید جهت‏گیرى برنامه‏ها، در خدمت این‏ها باشد.(18)

ز. استکبارستیزى‏
اگر ما براى جامعه انقلابى و اسلامى، به دیپلماسى انقلابى و اسلامى قائل هستیم، باید در درجه اول، جهت‏گیرى اسلامى حفظ شود و گستاخى و شجاعت در مقابل تهدیدهاى دشمنان و قدرتهاى بزرگ و نیز حاکمیت عقل و منطق بر تصمیم‏گیرى‏ها و حرکات مورد توجه قرار بگیرد. این، خط درست دیپلماسى است.
براى خیلى‏ها که بین انقلابى‏گرى و برخورد منطقى منافات مى‏بینند، عمل انقلابى همراه با تشکیلاتى منطقى و دقیق و حساب‏شده، قابل جمع نیست. ما مشاهده مى‏کنیم که این‏ها مى‏تواند با هم جمع شود. انقلابى‏گرى به این نیست که ما آن جایى که نباید پرخاش کنیم، بى‏خودى پرخاش کنیم. انقلابى‏گرى به آن است که ما مواضع اسلامى و انقلابى را قاطعانه و بدون رودربایستى و مرعوب‏شدن و خام‏شدن در مقابل برخى از چهره‏هاى امیدبخش کاذب حفظ کنیم.
وقتى توانستیم خط روشن مواضع انقلابى و اسلامى را دقیقاً حفظ کنیم و مرعوب قدرتها نشویم و با کسى رودربایستى نداشته باشیم و فریب نخوریم، در حقیقت به ممشاى انقلابى و اسلامى توجه کرده‏ایم.
سیاست خارجى ما نسبت به گذشته هیچ تفاوتى نکرده و نمى‏کند. ما در گذشته هم تصریح کرده‏ایم و الآن هم مى‏گوییم که براى ایجاد ارتباط سالم و دور از تکلف و تحمیل، آماده‏ایم با هر کشورى - به‏جز چند استثنا که دلایل خاص و واضح خودش را دارد - ارتباط داشته باشیم. دولتهاى استثناشده مثل دولت نامشروع صهیونیستى است که در این مراوده، اصولاً در طرف مقابل کسى وجود ندارد و این‏که هست، غیر قانونى است.
آمریکا از مصادیق و مواردى است که ما ارتباط با او را قبول نداریم و رد مى‏کنیم. سؤال مى‏شود تا کى؟ پاسخ این پرسش را، هم امام(ره) و هم همه کسانى که در این‏باره صحبت کرده‏اند، گفته‏اند: تا وقتى‏که سیاستهاى مبنى بر زور و ظلم و فشار و خصومت با جمهورى اسلامى و حمایت از دشمنان جمهورى اسلامى و پشتیبانى بى‏قید و شرط از دولت صهیونیستى خاتمه پیدا کند. امام(ره) فرمودند: «تا وقتى‏که آدم بشود»، یعنى این روشهاى غلط را اصلاح بکند.(19)
امروز آمریکا و صهیونیزم مظهر استکبارند، استکبار - از هر دولتى و از هر نظامى سر بزند - آفتِ براى بشریت است. معناى استکبارستیزى، دشمنى‏کردن با دولتهاى دنیا نیست؛ معنایش دشمنى‏کردن با استکبار است. ستیزه با این حالت، یک حالت مطلوب اسلامى است.(20)

 ثبات در برنامه ‏ریزیها در جهت سند چشم‏انداز
در همه برنامه‏ریزیها، سند چشم‏انداز در نظر باشد و این‏را در همه سطوح ملاحظه کنند. ثبات در برنامه‏ریزى، شرط موفقیت است. اگر ثبات در برنامه‏ریزى و استمرار در جهت درست نباشد - که البته این حرکت در طول راه تصحیح هم خواهد شد، لکن جهت‏گیرى یکى است و استمرار دارد - سازندگى و پیشرفت کشور به نتیجه نخواهد رسید. بیست سال را در نظر بگیرید. هر سال ما یک برنامه داریم - برنامه یک‏ساله که با بودجه به مجلس داده مى‏شود - که اگر بنا باشد جهت‏گیرى منظم نباشد، امکان دارد تناقض در این برنامه‏ها، اصلاً کارهایى را هم که انجام مى‏گیرد، خنثى کند. ما برنامه‏هاى پنج‏ساله درست کرده‏ایم - در همه دنیا معمول است - اما اگر برنامه پنج‏ساله امروز در جهت مقابل برنامه پنج‏ساله دیروز یا در جهت مقابل برنامه پنج‏ساله فردا باشد، این کارها همدیگر را از بین خواهد برد و اصلاح هرگز صورت نخواهد گرفت، چون فعالیتها همدیگر را خنثى مى‏کنند و نتیجه، ضایع‏شدن سرمایه‏هاى ملى است. ما براى این‏که این اتفاق نیفتد، برنامه بلندمدت کلىِ عام را به‏عنوان سند چشم‏انداز تهیه کردیم. این، برنامه کلىِ بیست‏ساله است. برنامه‏ها زیر این سقف باید شکل بگیرند؛ برنامه‏هاى پنج‏ساله در این جهت باید حرکت کنند. هر دولتى سر کار مى‏آید، این جهت را حفظ کند؛ آن وقت برنامه‏ها مى‏شوند مکمل هم. البته دولتها همه یک‏جور نیستند؛ بعضیها کند کار مى‏کنند، بعضیها تند کار مى‏کنند، بعضیها همه نیرویشان را به صحنه مى‏آورند، بعضیها آن‏جور نیستند، بعضى ممکن است اشتباهات بکنند، بعضى نکنند؛ این‏ها همه‏اش قابل اصلاح است؛ ولى جهت‏گیرى باید یکى باشد. بنابراین در همه برنامه‏ریزیها این‏را هم ملاحظه کنید.(21)

 عمده وظایف رئیس جمهور
وظایف فراوانى بر عهده رئیس‏جمهور است. عمده این وظایف دو چیز است. البته از همه ظرفیتها و قابلیتها و استعدادهایى که در این کشور وجود دارد، باید استفاده شود. همه نیازهاى این کشور - نیازهاى امروز، حتّى زمینه نیازهاى فردا - باید در تصمیم‏گیرى‏ها دیده شود. باید عدالت، محور و اساس باشد. باید امنیتِ همه‏جانبه مورد توجّه باشد؛ امنیّت اجتماعى، امنیّت اقتصادى، امنیّت فرهنگى، امنیّت آبرویى. مردم در نظام جمهورى اسلامى باید احساس کنند که جان و مال و فرزندان و ناموس و فکر و عقیده و سرمایه‏گذارى و فعّالیت اقتصادى‏شان برخوردار از امنیّت است. بهداشت مردم، عزّت و هویّت ملى مردم، ارتقاى علمى کشور، کارآمدى دستگاه ادارى و فسادزدایى از آن، در قانون اساسى وجود دارد. این‏ها وظایف مهمى است که باید وجهه همّت قرار گیرد. البته همه این وظایف در چهار سال ریاست جمهورى قابل عمل نیست؛ بسیارى از این‏ها در بلندمدّت محقّق مى‏شود و در دوره‏هاى متعدّد، افرادى باید این کارها را پى‏بگیرند تا به نتایجى برسد؛ منتها جهت‏گیرى باید این‏ها باشد.
در میان این‏ها دو چیز از همه مهم‏تر است که در برنامه‏ریزیها باید به این دو چیز اهمیت بدهد: یکى از این دو چیز عبارت است از گشایش اقتصادى و ایجاد غنا در کشور - رفع مشکلات و اصلاح امور اقتصادى - دیگرى ارتقاء فرهنگ دینى.(22)

الف. گشایش اقتصادى و ایجاد غنا در کشور
مسأله اقتصادى در امنیّت و فرهنگ و عزّت و برجستگى حرف سیاسى در کشور و در حضور جهانى تأثیرگذار است. مسأله اقتصادى بسیار مهم است. در اسلام پرداختن به امور اقتصادى مردم جزو اوجب واجباتِ حکومتها است. پیغمبر اکرم(ص) - طبق روایت - فرمود: «کاد الفقر ان یکون کفرا». مضمون این حرف، آن است که ما آمده‏ایم به مردم ایمان بدهیم. اگر نتوانى نانشان را به‏راحتى به دستشان برسانى، ایمانشان از آن‏ها گرفته خواهد شد. واقع قضیه هم همین است. مسأله فقرزدایى و روان‏کردن کار اقتصادى در کشور، از جمله مسائل بسیار مهم است.(23)

ب. ارتقاى فرهنگ و فکر و عمل دینى مردم‏
دوم هم ارتقاى فرهنگ و فکر و عمل دینى است که این سرچشمه‏اى نیروزا براى همه فعّالیتها است. اگر ایمان مردم مستحکم شد، از آن‏ها موجوداتى آسیب‏ناپذیر، خستگى‏ناپذیر، فعّال و پُرنشاط به‏وجود مى‏آورد، اما وقتى ایمان ضعیف شد، همه آفتها به دنبالش مى‏آید. پس تقویت ایمان مردم هم یکى از دو کار اصلى‏اى است که دولت و رئیس‏جمهور باید به آن همّت گمارند.(24)


1) 14/3/1387
2) 14/3/1389
3) 1/6/1369
4) 17/2/1384
5) 19/6/1387
6) 21/9/1380
7) 8/8/1380
8) 22/2/1382
9) 17/2/1384
10) 8/6/1389
11) همان‏
12) این سخنرانى مربوط به سال 1389 مى‏باشد.
13) 8/6/1389
14) همان‏
15) همان‏
16) 18/6/1388
17) 25/4/1376
18) 22/6/1368
19) 31/5/1368
20) 2/6/1387
21) 9/4/1386
22) 28/2/1380
23) همان‏
24) همان‏


*تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس