
قبل از پخش سريال «فاصلهها» مدتي در تلويزيون غايب بوديد. اين غيبت دليل خاصي داشت؟
غيبت نداشتم. تعدادي کار پشت سر هم انجام دادم که يا در نوبت پخش است يا در بلاتکليفي به سر ميبرند. مثلا در فيلمي به نام «دوازده روي هشت» به کارگرداني کامران قدکچيان بازي کردم که اصلا از سرنوشت آن خبري ندارم. همين طور شهر دقيانوس را با مهرداد خوشبخت کار کردم که متاسفانه وسط کار متوقف شد. به هر حال خيلي هم کمکار نبودم.
مدتي کار اجرا هم ميکرديد، اما ديگر در اين زمينه هم فعاليت نکرديد.
بله. مدتهاست که اين کار را انجام ندادهام. البته پيشنهاداتي داشتهام، اما تا حد زيادي رغبتي براي انجام اين کار نداشتم. البته تازگي اجراي يک برنامه مستند را به عهده گرفتهام که موضوع آن درباره نفت است. حدود 220 قسمت است که تا به حال 140 قسمت از آن ضبط شده است. اين را هم بگويم حضور من در اين برنامه بيشتر به شکل راوي است تا مجري.
چقدر اجرا برايتان اهميت دارد؟
اين حرفه را دوست دارم، اما ترجيح ميدهم تفنني آن را انجام دهم. چون من يک بازيگرم و دلم نميخواهد که به عنوان يک مجري شناخته شوم، اما اجرا اين فرصت را به من ميدهد که ارتباط مستقيمتري با مردم داشته باشم که اين مساله برايم لذتبخش است.
فکر نميکنيد اجرا هرچند کوتاه روي هويت بازيگري شما اثر منفي بگذارد؟
قطعا تاثيرگذار خواهد بود و اين تاثير را قبلا تجربه کردهام، اما من بارها و بارها در اين مسير رفت و آمد داشتهام. به اين معنا که هرگاه دوست داشتم دوباره بازي کنم راه برايم بسته نبوده است. ولي اعتراف ميکنم که يک جاهايي ضرر ديدهام.
بعد از سالها تجربهاندوزي امروز براي انتخاب نقشهايتان تا چه حد وسواس داريد؟
خيلي زياد. هر روز هم حساسيتم بيشتر ميشود و معتقدم بازيگر هر چه کارهاي بهتري انجام دهد، انتخاب کارهاي آتياش سختتر هم ميشود.
ولي اين روزها کارهاي خوب کم هستند. قبول داريد؟
بله. همينطور است.
اما مگر در طول سال چند تا کار خوب ساخته ميشود براي مثال الان چند سال است که در ماه رمضان سريالهاي زيادي پخش ميشوند، اما ديگر اثري مثل سريال «او يک فرشته بود» را نديدهايم. شايد اين حرف من خيلي خودخواهانه باشد، اما اين را ميگويم که راحتتر بتوانيد مقايسه کنيد.
شما در حال حاضر انتخاب ميکنيد يا انتخاب ميشويد؟
من الان انتخاب ميکنم. چون ميخواهم بعد از آن که مخاطب کارم را ديد بتوانم از خودم دفاع کنم.
يعني به نوعي به کارهايي که در آنها بازي کردهايد، افتخار کنيد؟
بله دقيقا. وقتي در پناه تو را بازي کردم انتخاب شدم آن هم بين 300 نفر.
ولي بازي در آن سريال قسمت من بود، اما امروز که باتجربهتر هستم ميتوانم کارهاي خوب را از بد تشخيص بدهم و حالا پس از 15 سال جايگاه مشخصي هر چند کوچک در دنياي بازيگري پيدا کردهام.
شما گفتيد که کارهايتان را انتخاب ميکنيد. پس چرا اکثرا در نقشهاي مثبت که تقريبا شبيه هم هستند ظاهر ميشويد؟
اين ديگر بدشانسي من است که نقشهاي متفاوت به من پيشنهاد نميشود.
ولي ربطي به شانس ندارد بلکه همان انتخاب است...
شايد. اما واقعيت اين است که نقش مثبت بازي کردن هميشه هم بد نيست ضمن اين که نقشهاي خاکستري و منفي من هم کم نبودهاند. مثل نقشهايم در سريالهاي مشق عشق، غريبانه، تا رهايي و... به هر حال قصه، شخصيتهاي خوب و مثبت هم نياز دارد.
خودتان از مثبت بازيکردن خسته نشدهايد؟
چرا. براي همين يک بار، يک سال و نيم بازي نکردم و بعد مشق عشق را بازي کردم که نقشي متفاوت بود. به هر حال هميشه تلاش کردهام که از نقشهاي تکراري رهايي پيدا کنم.
فکر ميکنيد حسن جوهرچي چه فاکتورهايي دارد که کارگردانها هميشه به او نقشهاي مثبت را واگذار ميکنند؟
براي کارگردانان و تهيهکنندگان تلويزيون يک بازيگر که نقش مثبت بازي ميکند بايد هميشه اين روند را ادامه بدهد چون آنها نميخواهند تصورات مردم از بازيگران را به هم بريزند.
خيليها متاسفانه اين جسارت را ندارند که نقشهاي متفاوت را به بازيگران بسپارند.
اين ردهبندي اذيتتان نميکند؟
چرا. به هر حال من بازيگر هستم و دوست دارم که نقشهاي متفاوت را ايفا کنم براي همين هم وقتي حسين سهيليزاده من را براي «فاصلهها» دعوت کرد، پذيرفتم چرا که جسارت او براي من ارزشمند بود.
بارها گفتهام به ما اعتماد کنيد و نقشهاي متفاوت به ما بدهيد. مثلا من دوست دارم نقش آدمهاي چرک و کثيف را بازي کنم ولي همه ميگويند تو فقط بايد نقش مهندس يا دکتر را بازي کني.
پس زياد هم حق انتخاب با شما نيست؟
نه. من فقط بين کارهايي که پيشنهاد ميشود سعي ميکنم بهترين را انتخاب کنم، بنابراين نميتوانم خيلي هم آرماني بينديشم. به هر حال خيلي دوست دارم روزي نقشي را به من بدهند که تا به حال تجربهاش نکردهام مثل يک قاتل يا يک روانپريش.
برويم سراغ فاصلهها. شما اولين کسي بوديد که براي اين نقش انتخاب شديد؟
بله. دي ماه سال گذشته سهيليزاده با من تماس گرفت و در مورد اين کار با من حرف زد و با توجه به اعتمادي که به او داشتم همان روز قرارداد بستم. من قبلا پيلههاي پرواز را با سهيليزاده کار کرده بودم و از اعتمادي که به او کرده بودم پشيمان نشدم.
به نظر شما فرهاد چگونه شخصيتي است؟
من مشخصاتي از فرهاد در ذهنم داشتم. چون خودم چند تا دوست دارم که سالها در جبهه بودهاند و بعد از جنگ دنبال حقشان بوده و هستند.
از طرفي از شخصيتم در سريال «غريبانه» ساخته قاسم جعفري هم تا حدي استفاده کردم. براي من فرهاد شخصيتي دور از ذهن نبود.
حسن جوهرچي چقدر به فرهاد حق ميدهد؟
وقتي جاي او قرار ميگيرم طبيعتا حق را به او ميدهم ضمن اين که من بايد اول جاي او بنشينم تا بتوانم حرفهايش را به درستي ادا کنم و از فيلتر ذهن خودم رد کنم. ولي وقتي به عنوان يک بيننده به او نگاه ميکنم خب ناراحت ميشوم و حتي شايد حرص هم بخورم.
فکر نميکنيد فرهاد با اين همه رفتارهاي تندي که دارد روي ذهنيتي که مخاطب از حسن جوهرچي ميشناسد اثر بگذارد؟
به نظرم گاهي اوقات شوک وارد کردن به مخاطبان بد نيست. ما به عنوان بازيگر، شخصيتها را تحليل ميکنيم و بعد آنها را بازي ميکنيم. در مورد فرهاد فکر کرديم که بهتر است او انفجاري وارد قصه شود. تا قبل از ورود فرهاد همه چيز خوب بود و زندگي اعضاي خانواده خيلي بالا و پايين نداشت، اما بعد از آمدن فرهاد اختلاف سليقهها شروع شد. درواقع همان شوک به مخاطب وارد ميشود که از نظر من خوب است.
چرا هميشه گريمهاي شما يکجور است؟ ميگويند حسن جوهرچي قبل از قرارداد بستن ميگويد نبايد به ريش و موهاي من دست بزنيد وگرنه من بازي نميکنم. درست است؟
هميشه هم اين طور نيست. مثلا گريم من در سريالهاي غريبانه، مشق عشق و فاکتور 8 خيلي متفاوت بود. ضمن اين که سر و شکل من در تلويزيون دست خودم نيست به هر حال گريمور بهتر ميداند که صورت من با چه نوع گريمي واقعيتر به نظر ميرسد.
از گريم خودتان در اين کار راضي هستيد؟
ببينيد اگر من با گريمم ارتباط برقرار کنم مخاطب هم او را ميپذيرد. بنابراين فکر ميکنم اين گريم با شخصيت فرهاد هماهنگ است.
در مورد بازيگران مقابلتان چقدر حق انتخاب داريد؟
هيچوقت دخالت نميکنم. اما معتقدم هرچه بازيگر مقابل من قويتر باشد طبيعتا بازي من هم بهتر و قويتر خواهد بود. ولي هيچ وقت براي کارگردان و تهيهکننده تعيين تکليف نميکنم که مثلا فلاني باشد يا نباشد. من هر وقت خودم کارگردان شدم آن موقع بازيگرانم را انتخاب ميکنم. پس تا وقتي که فقط بازيگرم در اين مورد دخالت نميکنم.
برخي بر اين باورند که سريالهايي مانند «فاصلهها» بدآموزيهايي نيز دارد، نظر شما چيست؟
در اين مورد من فقط ميتوانم نظر خودم را بگويم. ما چند وقت پيش با رهبر معظم انقلاب ديداري داشتيم. ايشان به نکته ظريفي اشاره کردند و گفتند: ديگر وقت آن رسيده که از عشقهاي مثلثي، مربعي فاصله بگيريد و در کارهايتان از اين نوع عشقها استفاده نکنيد. ايشان به مورد خيلي خاصي اشاره کردند. براي مثال کدام منظومه عشقي ما بين دو تا زن و يک مرد بوده است؟ ما منظومههاي عاشقانه زيادي داريم ولي هيچکدام آنقدر ضعيف و بيمحتوا نبوده است.
فرهاد کجاي پرونده هنري شما قرار دارد؟
به دليل تفاوتش در درجه اول دوستش دارم. بهترين کارم نيست، اما با او بخوبي ارتباط برقرار کردهام.
فکر ميکنيد اين نقش قابل دفاع هست؟
صددرصد، ما سکانسهاي عجيب و غريبي با دانيال حکيمي بازي کردهايم که شايد باورنکردني باشد.
شخصيت فرهاد چند درصد مال شماست و چند درصد متعلق به کارگردان و نويسنده؟
به نظر من هر شخصيتي 30 درصد متعلق به بازيگر، 30 درصد متعلق به نويسنده و 30 درصد متعلق به کارگردان است. در واقع نويسنده، کارگردان و بازيگر يک شخصيت را جلوي دوربين ميبرند و آن 10 درصد باقيمانده بين اين سه نفر بنا به شرايط تقسيم ميشود. در مورد فرهاد، سهم حسن جوهرچي بيشتر بوده است.
اگر قرار باشد فرهاد را در يک جمله تعريف کنيد چه ميگوييد؟
فرهاد کيان نماينده نسلي است که شايد اصل جريان دفاع مقدس را درک نکرده است و تنها مدعي است که سالهاي زيادي را جنگيده است و از اين نظر از ارزش واقعي اين کار دور مانده است، اما در طول کار شاهد تحولات ديگري خواهيم بود.