گروه گزارش ویژه مشرق - آمريکا پس از حمله ۱۱ سپتامبر، تريليونها دلار براي جنگهايي خرج کرد که تنها هدف آنها حفاظت از پايگاه قدرت صهیونیستها در اسرائيل و به بردگي کشاندن آمريکا زير موجي از بدهي بود. ۱۱ سپتامبر اقتصاد آمريکا را نابود کرد. قبل از ۱۱ سپتامبر، اساسا هيچ کسري بودجهاي وجود نداشت. از ۱۱ سپتامبر، آمريکا به مرز ورشکستگي رسيد. امروز، بدهي ملي رسمي آمريکا حدود ۱۷ تريليون دلار است. اين بدهي با ميزان تقريبا دو ميليارد و ۵۰۰ هزار دلار در روز در حال افزايش است...
قبل از ۱۱ سپتامبر، اساسا هيچ کسري بودجهاي وجود نداشت.
1. گذشته خوب: نگاهی به دیترویت شش دهه قبل
همه چيز با هنري فورد آغاز شد؛ کسي که پي برد چگونه به کارگران خط مونتاژ کارخانه خود حقوق بدهد تا آنها هم قدرت خريد خودروهايي که ميسازند را پيدا کنند. "هنري فورد" در دهههاي اخير توسط رسانهها و محافل دانشگاهي جريان اصلي به عنوان فردي يهود ستيز به تصوير کشيده شده است.
اما بنا به گفته کوين مکدانلد، استاد روانشناسي تکاملي، بيشتر ادعاهاي فورد در مورد قدرت يهوديان در آمريکا دست کم تقريبا صحيح بوده اند. شهر ديترويت ميزبان صنعت اصلي آمريکا يعني صنعت خودروسازي بود. در قرن بيستم، خودرو براي آمريکاييها آزادي و برابري به ارمغان آورد - يا دست کم وضعيت اجتماعي و اقتصادي در اين کشور را به شدت بهبود بخشيد.
رشد اقتصادی ناشی از فروش خودرو در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۵۰ میلادی، شهر دیترویت را تبدیل به نمادی از موفقیت های سرمایه داری پس از بحران مالی بزرگ ۱۹۳۰ و جنگ جهانی اول و دوم (۱۹۴۵-۱۹۲۹) کرده بود.
دستمزدهای بالا برای کارگران صنعت خودروسازی به همراه امنیت و مزایای شغلی در آن روزها این شائبه را گسترش داده بود که سرمایه داری توانسته است یک "طبقه متوسط" کامل را به وجود آورد. طبقه ای که می توانست شامل سیاه پوستان نیز باشد. اشتغال در صنعت خودروسازی الهام بخش و نمونه ای برای سایر صنایع و مشاغل بود که در جستجوی "رویای آمریکایی" بودند.
کیفیت خوب شغلی در کارخانه های خودروسازی در دیترویت مرهون اتحادیه های کارگری و سرمایه گذاری مخصوصاً در دهه ی ۱۹۳۰ بود. به هر حال دیترویت تبدیل به شهری پرطراوت و با کلاس جهانی در طول دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شده بود. در کنار این اقتصاد شکوفا، فرهنگ متمایز این شهر نیز باعث تاثیرگذاری عمیقی در فرهنگ آمریکایی شد که می توان به اثرات این فرهنگ بر موسیقی آمریکا اشاره کرد.
2. بررسی وضعیت: دیترویت چگونه ورشکسته شد؟
اعلام ورشکستگی شهر دیترویت ایالت میشیگان در دادگاه ورشگستگی زیر عنوان «فصل ۹» ثبت شد. «فصل ۹» نوعی از ورشکستگی است که نهادهای شهری از آن برای سازماندهی مجدد و آغازی نو استفاده می کنند. تحت این قانون همه اموال و داراییهای شهر زیر نظر یک مدیر موقت تعیین شده از سوی دادگاه ورشکستگی قرار می گیرد تا تجدید سازمان یافته فعالیت خود را در مسیری به سامان و درست ادامه دهد.
ورشکستگی دیترویت بر اساس قانون «فصل ۹» در فرصتی که می تواند از ۱ ماه تا ۳ ماه به طول انجامد توسط قاضی فدرال مورد بررسی قرار خواهد گرفت و اگر مورد تایید قرار گیرد، چند سال طول خواهد کشید تا دیترویت از زیر بدهیهای خود بیرون آید. قبلاً در سال ۱۹۹۴ اورنج کانتی در کالیفرنیا و در سال ۲۰۱۱ جفرسون کانتی آلاباما از این قانون برای تجدید ساختار شهر استفاده کردند.
در طول ۴۰ سال گذشته سرمایه داری رو به افول گذاشته است و شکست های خوارکننده آن با تبدیل دیترویت به بزرگترین شهر ورشکسته در تاریخ آمریکا به حضیض رسیده است. تصمیم گیران کلیدی در این شهر (یعنی سهامداران شرکت های "جنرال موتورز"، "فورد" و "کرایسلر" و به تبع آن هیئت مدیره ای که آن ها انتخابش می کنند) تصمیمات فاجعه انگیزی را برای این شهر گرفته اند. شکست در رقابت با سرمایه گذاران و خودروسازان اروپایی و ژاپنی باعث شد سهم خود در بازار را به نفع آن ها کاهش دهند.
شرکت های خودروسازی آمریکایی در رقابت با سایر خودروسازها شکست سنگینی خوردند و در ادامه، جابه جایی سایت های تولیدی آن ها به خارج از دیترویت دو نتیجه کلیدی اقتصادی به همراه داشت:
دستمزدهای واقعی در آمریکا در دهه ۱۹۷۰ به بعد از روند صعودی خود بازمانده است و تاکنون نیز رشدی نداشته است. این در حالی است که افزایش بهره وری کارگران در طول این مدت باعث شده سود بیشتری به جیب کارفرمایان برود. افزایش بدهی های مصرف کنندگان و همچنین اضافه کاری آن ها این واقعیت را که "دستمزدهای واقعی بر مصرف بدون تغییر مانده اند" را چند سالی به تعویق انداخت.
اما در سال ۲۰۰۷ ، با ساکن ماندن دستمزدهای واقعی و کاهش قدرت قرض گرفتن مصرف کنندگان، بحرانی طولانی و عمیق فرارسید. کارفرمایان در نتیجه بیکاری گسترده به امنیت و مزایای شغلی حمله ور شدند و سیاست هایی را که بخش عمومی در حمایت از طبقه ی متوسط در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بنیان نهاده بود را نابود کردند.
سرمایه گذاران صنعت خودروسازی جلودار حمله به طبقه متوسط شدند و دیترویت نمونه ای است از این روایت که با رکود و انحطاط اقتصادی در نتیجه این سیاست ها روبرو شده است. در بحران شدید اقتصادی از سال ۲۰۰۷ تاکنون جنرال موتورز و کرایسلر کمک های دولتی زیادی را دریافت کرده اند ولی شهر دیترویت این مزایا را دریافت نکرده است.
کارخانه های خودروسازی دستمزدها را به طور قانونی کاهش داده اند، و این در حالی است که دستمزدها مکفی و قابل اطمینان و متعادل در شهر دیترویت نتوانتسه است به حالت سابق خود بازگردد(حتی با وجود اینکه خودروسازان تولیدات و سود خود را به مقادیر مناسب گذشته نزدیک تر کرده اند). به این ترتیب شکست سرمایه داری با همکاری دولت فدرال آمریکا حاصل شد.
4. آثار سو همه جانبه ورشکستگی
هنري فورد به درستي ادعا کرد که نظام سرمايه گذاري بانکي در جهان عمدتا تحت هدايت چند خانواده عجيب و غريب يهودي است. وي اعتقاد داشت، اين ثروتمندان براي رفاه عمومي که مدل کارخانه خودرو سازي وي ايجاد کرده بود، تهديد به شمار ميروند.
فورد ميگفت، خانوادههاي بزرگ نظام بين المللي بانکي از طريق قدرت تصاعدي که از نزول خواري بدست ميآورند، در حال تاراج منابع جهان هستند. و همچنين بيش از هر کشوري در جهان، انباشت ثروت ميکنند.
هنري فورد متوجه شد که جريان از چه قرار است. وي از ثروت و قدرت تصاعدي و فزاينده بانکداران بين المللي به هراس افتاده بود.او اگر امروز زنده بود، حتي بيش از قبل ميترسيد.
بانکداران بين المللي ديترويت را کشتند. چگونه؟ با منهدم کردن و از بين بردن نظام توليدات صنعتي در آمريکا. بانکداران جهاني، در دهه ۸۰ و ۹۰ ميلادي تصميم گرفتند قدرت صنعتي آمريکا را از بين ببرند. به همين دليل، سياست نئوليبرالي «تجارت آزاد» را به آمريکا تحميل کردند. هدف از اين سياستها غير رقابتي کردن صنايع آمريکا و انتقال صنعت توليد به خارج از اين کشور بود.
در پايان قرن بيستم، شغل خوب براي مردم معمولي آمريکایي تبديل به امري مربوط به گذشته شد. طبقه کارگر در شهرهايي مانند ديترويت فقير شدند. انقلاب اجتماعي هنري فورد به پايان رسيد و اضمحلال طبقه متوسط بزرگ و دربرگيرنده آمريکا آغاز شد.
مناطق کارگر نشين ديترويت بواسطه عدم اشتغال طوري نابود شد که گويي با بمب اتمي به اين مناطق حمله شده است. مردم رنگين پوست بيش از همه آسيب ديدند.
بر خلاف همه جنگهاي قبلي، «جنگ عليه ترور» که بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد، طوري طراحي شد که هرگز پاياني نداشته باشد. هدف اين جنگ ايجاد «نظم نوين جهاني» بود که ديويد راکفلر در يکي از جملههاي معروف خود آن را توصيف کرد: «حاکميت فراملي نخبگان فکري و بانکي جهان قطعا نسبت به خودمختاري ملي که طي قرنهاي گذشته شاهد آن بوديم، ارجحيت دارد».
منابع:
قبل از ۱۱ سپتامبر، اساسا هيچ کسري بودجهاي وجود نداشت.
1. گذشته خوب: نگاهی به دیترویت شش دهه قبل
همه چيز با هنري فورد آغاز شد؛ کسي که پي برد چگونه به کارگران خط مونتاژ کارخانه خود حقوق بدهد تا آنها هم قدرت خريد خودروهايي که ميسازند را پيدا کنند. "هنري فورد" در دهههاي اخير توسط رسانهها و محافل دانشگاهي جريان اصلي به عنوان فردي يهود ستيز به تصوير کشيده شده است.
اما بنا به گفته کوين مکدانلد، استاد روانشناسي تکاملي، بيشتر ادعاهاي فورد در مورد قدرت يهوديان در آمريکا دست کم تقريبا صحيح بوده اند. شهر ديترويت ميزبان صنعت اصلي آمريکا يعني صنعت خودروسازي بود. در قرن بيستم، خودرو براي آمريکاييها آزادي و برابري به ارمغان آورد - يا دست کم وضعيت اجتماعي و اقتصادي در اين کشور را به شدت بهبود بخشيد.
همه چيز با هنري فورد آغاز شد؛
او شهر ديترويت را به ميزبان صنعت اصلي آمريکا
يعني صنعت خودروسازي تبدیل کرد
او شهر ديترويت را به ميزبان صنعت اصلي آمريکا
يعني صنعت خودروسازي تبدیل کرد
رشد اقتصادی ناشی از فروش خودرو در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۵۰ میلادی، شهر دیترویت را تبدیل به نمادی از موفقیت های سرمایه داری پس از بحران مالی بزرگ ۱۹۳۰ و جنگ جهانی اول و دوم (۱۹۴۵-۱۹۲۹) کرده بود.
دستمزدهای بالا برای کارگران صنعت خودروسازی به همراه امنیت و مزایای شغلی در آن روزها این شائبه را گسترش داده بود که سرمایه داری توانسته است یک "طبقه متوسط" کامل را به وجود آورد. طبقه ای که می توانست شامل سیاه پوستان نیز باشد. اشتغال در صنعت خودروسازی الهام بخش و نمونه ای برای سایر صنایع و مشاغل بود که در جستجوی "رویای آمریکایی" بودند.
موقعیت جغرافیایی شهر دیترویت در نقشه ایالات متحده آمریکا؛
این شهر در ایالت میشیگان واقع شده است
این شهر در ایالت میشیگان واقع شده است
کیفیت خوب شغلی در کارخانه های خودروسازی در دیترویت مرهون اتحادیه های کارگری و سرمایه گذاری مخصوصاً در دهه ی ۱۹۳۰ بود. به هر حال دیترویت تبدیل به شهری پرطراوت و با کلاس جهانی در طول دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شده بود. در کنار این اقتصاد شکوفا، فرهنگ متمایز این شهر نیز باعث تاثیرگذاری عمیقی در فرهنگ آمریکایی شد که می توان به اثرات این فرهنگ بر موسیقی آمریکا اشاره کرد.
2. بررسی وضعیت: دیترویت چگونه ورشکسته شد؟
اعلام ورشکستگی شهر دیترویت ایالت میشیگان در دادگاه ورشگستگی زیر عنوان «فصل ۹» ثبت شد. «فصل ۹» نوعی از ورشکستگی است که نهادهای شهری از آن برای سازماندهی مجدد و آغازی نو استفاده می کنند. تحت این قانون همه اموال و داراییهای شهر زیر نظر یک مدیر موقت تعیین شده از سوی دادگاه ورشکستگی قرار می گیرد تا تجدید سازمان یافته فعالیت خود را در مسیری به سامان و درست ادامه دهد.
دیترویت در اثر انباشته شدن بدهی های زیاد و البته سوء مدیریت دست اندرکاران شهر
رسما ورشکسته اعلام شد تا بزرگترین شهر ورشکسته در تاریخ آمریکا باشد
که به چنین وضعیت وحشتناکی دچار می گردد
رسما ورشکسته اعلام شد تا بزرگترین شهر ورشکسته در تاریخ آمریکا باشد
که به چنین وضعیت وحشتناکی دچار می گردد
ورشکستگی دیترویت بر اساس قانون «فصل ۹» در فرصتی که می تواند از ۱ ماه تا ۳ ماه به طول انجامد توسط قاضی فدرال مورد بررسی قرار خواهد گرفت و اگر مورد تایید قرار گیرد، چند سال طول خواهد کشید تا دیترویت از زیر بدهیهای خود بیرون آید. قبلاً در سال ۱۹۹۴ اورنج کانتی در کالیفرنیا و در سال ۲۰۱۱ جفرسون کانتی آلاباما از این قانون برای تجدید ساختار شهر استفاده کردند.
در طول ۴۰ سال گذشته سرمایه داری رو به افول گذاشته است و شکست های خوارکننده آن با تبدیل دیترویت به بزرگترین شهر ورشکسته در تاریخ آمریکا به حضیض رسیده است. تصمیم گیران کلیدی در این شهر (یعنی سهامداران شرکت های "جنرال موتورز"، "فورد" و "کرایسلر" و به تبع آن هیئت مدیره ای که آن ها انتخابش می کنند) تصمیمات فاجعه انگیزی را برای این شهر گرفته اند. شکست در رقابت با سرمایه گذاران و خودروسازان اروپایی و ژاپنی باعث شد سهم خود در بازار را به نفع آن ها کاهش دهند.
در طول چهار دهه گذشته شاهد بروز این نتایج بوده ایم ولی سیستم سرمایه داری آمریکا یا توان مقابله با آن را نداشته است
یا شاید هم در خواستن اینکه این معضلات را متوقف کند بی میل بوده است.
بنابراین شهر و طبقه متوسط آن را به حال خود رها کردند
خودروسازان آمریکا نتوانستند به طور مناسب و سریع نسبت به توسعه مدل های کم مصرف و دست یابی به فن آوری این قبیل خودروها عکس العمل مناسب نشان دهند و به جای اینکه تصمیمی شایسته برای عقب نماندن از رقابت بگیرند، شروع به بیرون بردن سایت های تولیدی خود به خارج از شهر دیترویت جهت کاهش دستمزدها و در نتیجه کاهش قیمت تمام شده تولیدی خود کردند.یا شاید هم در خواستن اینکه این معضلات را متوقف کند بی میل بوده است.
بنابراین شهر و طبقه متوسط آن را به حال خود رها کردند
شرکت های خودروسازی آمریکایی در رقابت با سایر خودروسازها شکست سنگینی خوردند و در ادامه، جابه جایی سایت های تولیدی آن ها به خارج از دیترویت دو نتیجه کلیدی اقتصادی به همراه داشت:
- این کارخانه ها با این عمل زیرساخت های اقتصادی شهر دیترویت را عملاً نابود کردند.
- در نتیجه این تصمیمات اشتباه ضربه سختی را به طبقه متوسط آمریکا وارد نمودند.
شهر دیترویت که به پاریس غرب، خیابان های عریض، ساختمان های عظیم و
شهر خودروسازان بزرگ آمریکا مشهور بود، این روزها به زانو درآمده است
شهر خودروسازان بزرگ آمریکا مشهور بود، این روزها به زانو درآمده است
دستمزدهای واقعی در آمریکا در دهه ۱۹۷۰ به بعد از روند صعودی خود بازمانده است و تاکنون نیز رشدی نداشته است. این در حالی است که افزایش بهره وری کارگران در طول این مدت باعث شده سود بیشتری به جیب کارفرمایان برود. افزایش بدهی های مصرف کنندگان و همچنین اضافه کاری آن ها این واقعیت را که "دستمزدهای واقعی بر مصرف بدون تغییر مانده اند" را چند سالی به تعویق انداخت.
اما در سال ۲۰۰۷ ، با ساکن ماندن دستمزدهای واقعی و کاهش قدرت قرض گرفتن مصرف کنندگان، بحرانی طولانی و عمیق فرارسید. کارفرمایان در نتیجه بیکاری گسترده به امنیت و مزایای شغلی حمله ور شدند و سیاست هایی را که بخش عمومی در حمایت از طبقه ی متوسط در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بنیان نهاده بود را نابود کردند.
سرمایه گذاران صنعت خودروسازی جلودار حمله به طبقه متوسط شدند و دیترویت نمونه ای است از این روایت که با رکود و انحطاط اقتصادی در نتیجه این سیاست ها روبرو شده است. در بحران شدید اقتصادی از سال ۲۰۰۷ تاکنون جنرال موتورز و کرایسلر کمک های دولتی زیادی را دریافت کرده اند ولی شهر دیترویت این مزایا را دریافت نکرده است.
کارخانه های خودروسازی دستمزدها را به طور قانونی کاهش داده اند، و این در حالی است که دستمزدها مکفی و قابل اطمینان و متعادل در شهر دیترویت نتوانتسه است به حالت سابق خود بازگردد(حتی با وجود اینکه خودروسازان تولیدات و سود خود را به مقادیر مناسب گذشته نزدیک تر کرده اند). به این ترتیب شکست سرمایه داری با همکاری دولت فدرال آمریکا حاصل شد.
در بحران شدید اقتصادی حاکم بر آمریکا، جنرال موتورز و کرایسلر کمک های دولتی زیادی را دریافت کرده اند
ولی شهر دیترویت این مزایا را دریافت نکرده است
3. علل ورشکستگی شهر دیترویتولی شهر دیترویت این مزایا را دریافت نکرده است
- کاهش تدریجی جمعیت شهر در شش دهه گذشته: دیترویت به عنوان چهارمین شهر بزرگ آمریکا در سال 1950 بود که دارای جمعیتی بالغ بر 1 میلیون و هشتصدهزار نفر بود. این جمعیت در 60 سال اخیر کاهش عجیب 60 درصدی را با خود به همراه داشت؛ به طوری که در سرشماری سال 2010 میلادی جمعیت این شهر 702 هزار نفر شده است و در این سه سال هم پیش بینی می شود جمعیت این شهر به 600 هزار نفر رسیده است. جمعیت کمتر به معنای پایه مالیاتی کوچکتر محسوب می شود اما مشکل واقعی این است که مسئولان حکومتی این شهر نتوانستند سیاستهایشان با بافت جمعیتی تطابق دهند.
- بالاترین نرخ بیکاری موجود در بین شهرهای اصلی هر ایالت آمریکا: این مورد هم به عنوان علت و هم نتیجه موقعیت فعلی جمعیتی به حساب می آید. دیترویت در یک چرخه باطل گرفتار شده است. موقعیتهای کم شغلی و هزینه های بالای شهری باعث شده است که کارفرمایان و صاحبان مشاغل از دیترویت به شهرهای دیگر نقل مکان نمایند. این بدان معناست که شغل کمتر باعث نابودی پایه مالیاتی شده و افراد بیکار را به ترک شهر ترغیب می نماید.
دیدار اوباما با شهردار سابق دیترویت که با اتهامات عدیده ای در دوران شهرداری اش مواجه شد
و پس از محکومیتش الان در زندان به سر می برد
و پس از محکومیتش الان در زندان به سر می برد
- بدهی عمومی 18 میلیارد دلاری: در سالهای اخیر اعلام ورشکستگی شهرهای مختلفی از آمریکا دیده شده است که مورد دیترویت در میان آنها یک شگفتی است. هنگامی که شهر مرکزی فالز در سال 2011 اعلام ورشکستگی کرد تنها 80 میلیون دلار بدهی داشت. شهرهای جفرسون کانتی، آلاباما هم که در همان سال اعلام ورشکستگی فصل 9 را کردند در حدود 4 میلیارد دلار بدهی داشتند. کوین اور (Orr)، مدیر اضطراری انتصابی دولت فدرال برای دیترویت در مورد بدهی شهر گفته است: «دیترویت چندین دهه بوده است که مسیر ورشکستگی را طی می نموده است. ما نمی توانیم این سطح از بدهی را با خود به همراه داشته باشیم».
مقدار کل تفاوت بدهی های بخش بازنشستگی در ایالات متحده آمریکا
۲/۷ تریلیون دلار است که معادل ۱۷ % از تولید ناخالص داخلی این کشور می باشد
۲/۷ تریلیون دلار است که معادل ۱۷ % از تولید ناخالص داخلی این کشور می باشد
- تعلق بخشی زیادی از بدهی ها به حقوق بازنشستگان کارکنان بخش عمومی (دولت): حدود 3 میلیلارد دلار از بدهی های صندوق بازنشستگی فاقد پشتوانه مالی است. اور (Orr) مدیر اضطراری دیترویت این اعداد را واقعی نمی داند و آن را نامعلوم در حالت فعلی توصیف کرده است. او با آمدنش وعده داده است که با پرداخت بدهی بازنشستگان، دیترویت را از ماندن در وضعیت فعلی خارج می کند.
- وجود کارمندان بخش عمومی دلیل بی مهری دولت و سایر نهادها به پرداخت هزینه های صندوق بازنشستگی شهر دیترویت: اگرچه جمعیت دیترویت در چند دهه گذشته کمتر شده است، اما بخش دولتی رشد همگون خود را حفظ نموده است. بنابر آمار دیترویت در سال 2011 بیش از 12 هزار کارمند داشت؛ دیترویت بیش از هر شهر هم اندازه در کشور دارای کارمند است. اگر این بخش از اقتصاد دیترویت را با شهری مثل ایندیاناپولیس مقایسه کنیم درخواهیم یافت که در دیترویت به ازای هر 55 ساکن شهر یک کارمند وجود دارد ولی برای شهر ایندیانا پولیس- که از لحاظ اقتصادی وضع بهتری نسبت به دیترویت فعلی دارد- به ازای هر 115 ساکن یک کارمند وجود دارد.
آنچه که دیترویت را با مشکل مواجه کرده است ناتوانی در مدیریت صندوق های بازنشستگی در این شهر است.
پدیده ای که مانند بیماری واگیر دار ممکن است به کل ایالات آمریکا سرایت کند.
پدیده ای که مانند بیماری واگیر دار ممکن است به کل ایالات آمریکا سرایت کند.
- عدم کارآمدی مسئولان شهری (خصوصا مسئولان صندوق بازنشستگی): خبرگزاری رویترز در ماه آوریل سال جاری گزارش داد که چهار نفر متهم مالی در قضیه ورشکستگی دیترویت به شهر هاوایی در یک کنفرانس شرکت نمودند که همه هزینه های سفر آنها – بالغ بر 22 هزار دلار- از طریق بودجه صندوق بازنشستگی تامین شده است. مسئول صندوق بازنشستگی اظهار کرده است که این افراد برای کار به آن شهر سفر کرده بودند. سخنگوی اور (Orr)، مسئول اضطراری شهر گفته است که رفتن به آن شهر در این موقعیت اصلا به صلاح نبود هرچند برای مسائل کاری بوده باشد. بیل نولینگ (Bill Nowling)، سخنگوی اور افزوده است: این سفر در هنگامی که کارکنان دولت اعم از پلیس، شهرداری، آتش نشانی و ... با کاهش دستمزد روبه رو شده اند نادرست است. همه این کارمندان طبقه متوسط و یقه آبی آرزو دارند دو هفته به تعطیلاتی رویایی در هاوایی در دوران بازنشستگی خود بروند. این طبقه هیچ تناسبی بین هاوایی و کار کردن نمی بینند.
مسئولین شهر از ارائه خدمات عمومی باز مانده اند
از هر سه آمبولانس تنها یک عدد کار می کند و
تقریبا نیمی از چراغ های برق خیابان های دیترویت خاموش هستند
از هر سه آمبولانس تنها یک عدد کار می کند و
تقریبا نیمی از چراغ های برق خیابان های دیترویت خاموش هستند
- فساد مالی مسئولین (خصوصا شهردار سابق): شهردار اسبق دیترویت کوام کیل پاتریک (Kwame Kilpatrick) یک دموکرات بود که در ماه مارس به 24 جرم دولت فدرال محکوم شد. از جمله جرم های این شهردار اخاذی، فرار از پرداخت مالیات، به دست آوردن پول از راه شیادی و پست الکترونیکی تقلبی بود. دادستان در این باره تصریح کرده بود که شهردار سابق پیشنهاد شغلهای دولتی به دوستان و آشنایان خود می کرده و حدود 1 میلیون دلار رشوه برای امضای قراردادهای جعلی به عنوان رشوه دریافت نموده است. او قبلا هم در سال 2008 یه اتهام ممانعت از اجرای عدالت در تحقیقات جنایی دادگاه فدرال محکوم شده بود.
فرماندار و شهردار وعده های واهی ای را به رای دهندگان این شهر
برای دوران بعد از بازنشستگی دادند و به این طریق رای این افراد را خریدند
برای دوران بعد از بازنشستگی دادند و به این طریق رای این افراد را خریدند
4. آثار سو همه جانبه ورشکستگی
- عدم وجود خدمات عمومی در شهر: ریک اسنایدر (Rick Snyder) فرماندار ایالت میشیگان در نامی ورشکستگی فصل 9 شهر دیترویت به برخی آمار شگفت انگیز اشاره می کند که در ادامه آن را می آوریم: تنها در یک سوم شهر در 3 ماهه اول سال 2013، آمبولانسها مشغول به ارائه خدمات بودند. در همین بازه زمانی نیز حدود 40 درصد چراغهای خیابانی شهر خاموش بود. او از انباشته شدن بیش از 3300 شکایت مختلف در دادگاههای این شهر خبر داد.
شهری که در سال ۱۹۶۰ بیشترین درآمد سرانه را در بین شهرهای آمریکا به خود اختصاص داده بود
اینک در این روزها یکی از شهرهایی است که آمار بیشترین جرم و جنایت و فقر را به خود اختصاص داده است
اینک در این روزها یکی از شهرهایی است که آمار بیشترین جرم و جنایت و فقر را به خود اختصاص داده است
- بالا رفتن جرم و جنایت و عدم پاسخگو بودن پلیس: با افزایش مشکلات مالی در شهر امنیت عمومی نیز معنای خود را در شهر از دست داده است. چون پلیس به عنوان یک کارمند دولتی با کاهش پرداختی دولت در مقایسه با هزینه هایش مواجه شده است، دیگر رغبتی به تامین امنیت افراد در شهر ندارد. به دلیل اینکه مدت زمان زیادی از ورشکستگی دیترویت نمی گذرد باید مدنظر داشت که هنوز آمار واقعی در مورد افزایش تصاعدی جرائم مختلف منتشر نشده و گذر زمان این اثر را بیشتر نشان خواهد داد. زمان پاسخگویی به یک تماس اضطراری در این شهر به طور متوسط 58 دقیقه است (با توجه به اظهارات فرماندار ایالت میشیگان). این در حالی است که رقم متوسط ملی در اینگونه موارد فقط 11 دقیقه است. در آمار فعلی درصد حل جرایم تنها 8.7 درصد است که همین رقم در ایالت میشیگان به 30.5 درصد می رسد.
دیترویت نشان داد چگونه بحران یک شهر می تواند
خدمات بخش عمومی و حوزه سلامت یک منطقه را برای مدت های مدید از کار بیندازد
خدمات بخش عمومی و حوزه سلامت یک منطقه را برای مدت های مدید از کار بیندازد
- وجود 78 هزار ساختمان متروک در دیترویت: تعداد کم مردم، شغل کم، اقتصاد منفعل و بالا رفتن میزان جرائم اجتماعی باعث ایجاد ساختمانهایی با هویت نامعلوم و ترک شده توسط صاحبانشان شده است. این رقم ساختمان متروک را فرماندار میشیگان اعلام نموده است. اعلام ورشکستگی در این شهر باعث ایجاد بار روانی سنگینی در شهروندان شده است که منجر به ایجاد یک نقطه کم سابقه در تاریخ این شهر پرسابقه شده است. مسئولان دیترویت تلویحا از نابودی تدریجی دیترویت سخن می گویند که نزدیک است این شهر را به شهر ارواح بی خانمان تبدیل نماید.حتی وزیر خزانه داری آمریکا هم اذعان نموده است که کمکهای فدرالی به دیترویت به این زودیها در راه نیست و مردم باید تلاش کنند بدیهای شهر خود را خودشان بپردازند.
کارگران و کارمندان تنها کسانی هستند که باید بیشتر کار کنند و بیشتر سختی بکشند
تا جبران اشتباهات افراد فاسد حکومتی و منطقه ای و وال استریت را بپردازند.
ديترويت کانون و محور بزرگترين زلزله اجتماعي در تاریخ آمریکا یعنی خلق يک طبقه متوسط قدرتمند و تحصيل کرده در برگیرنده اکثريت جمعيت حتي کارگران بود و این پدیده با سیاست و تفکر هنری فورد شکل گرفت. با ادامه روند نزولي اقتصاد آمريکا، اين شهرهاي صنعتي هستند که قبل از همه نابود ميشوند. نابودي ديترويت، که اکنون بيش از يک سوم آن متروک و رسما ورشکسته محسوب ميشود، سرنوشتي است که در انتظار ديگر شهرهاي آمريکا نيز هست...و بايد آن را نمادي از نابودي و پايان رويايي آمريکايي دانست. ملت آمريکا نه تنها از نظر مالي ورشکسته شده، بلکه از لحاظ اخلاقي و معنوي هم با همين سرنوشت روبرو شده است. مرگ ديترويت نماد مرگ رويايي آمريکايي است.تا جبران اشتباهات افراد فاسد حکومتی و منطقه ای و وال استریت را بپردازند.
5. پایان راه: آیا الگوی اقتصادی آمریکا در حال فروپاشی است؟
مرگ ديترويت نماد مرگ رويايي آمريکايي است.
هنري فورد به درستي ادعا کرد که نظام سرمايه گذاري بانکي در جهان عمدتا تحت هدايت چند خانواده عجيب و غريب يهودي است. وي اعتقاد داشت، اين ثروتمندان براي رفاه عمومي که مدل کارخانه خودرو سازي وي ايجاد کرده بود، تهديد به شمار ميروند.
فورد ميگفت، خانوادههاي بزرگ نظام بين المللي بانکي از طريق قدرت تصاعدي که از نزول خواري بدست ميآورند، در حال تاراج منابع جهان هستند. و همچنين بيش از هر کشوري در جهان، انباشت ثروت ميکنند.
هنري فورد متوجه شد که جريان از چه قرار است. وي از ثروت و قدرت تصاعدي و فزاينده بانکداران بين المللي به هراس افتاده بود.او اگر امروز زنده بود، حتي بيش از قبل ميترسيد.
از بین بردن این بحران مالی چه در سطح منطقه ای و چه در سطح کشور آمریکا نیاز به زمانی طولانی دارد
و کارشناسان برای حل این بحران راه هایی را پیشنهاد می دهند که بسیار تامل برانگیز هستند
و کارشناسان برای حل این بحران راه هایی را پیشنهاد می دهند که بسیار تامل برانگیز هستند
بانکداران بين المللي ديترويت را کشتند. چگونه؟ با منهدم کردن و از بين بردن نظام توليدات صنعتي در آمريکا. بانکداران جهاني، در دهه ۸۰ و ۹۰ ميلادي تصميم گرفتند قدرت صنعتي آمريکا را از بين ببرند. به همين دليل، سياست نئوليبرالي «تجارت آزاد» را به آمريکا تحميل کردند. هدف از اين سياستها غير رقابتي کردن صنايع آمريکا و انتقال صنعت توليد به خارج از اين کشور بود.
در پايان قرن بيستم، شغل خوب براي مردم معمولي آمريکایي تبديل به امري مربوط به گذشته شد. طبقه کارگر در شهرهايي مانند ديترويت فقير شدند. انقلاب اجتماعي هنري فورد به پايان رسيد و اضمحلال طبقه متوسط بزرگ و دربرگيرنده آمريکا آغاز شد.
مناطق کارگر نشين ديترويت بواسطه عدم اشتغال طوري نابود شد که گويي با بمب اتمي به اين مناطق حمله شده است. مردم رنگين پوست بيش از همه آسيب ديدند.
بر خلاف همه جنگهاي قبلي، «جنگ عليه ترور» که بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز شد، طوري طراحي شد که هرگز پاياني نداشته باشد. هدف اين جنگ ايجاد «نظم نوين جهاني» بود که ديويد راکفلر در يکي از جملههاي معروف خود آن را توصيف کرد: «حاکميت فراملي نخبگان فکري و بانکي جهان قطعا نسبت به خودمختاري ملي که طي قرنهاي گذشته شاهد آن بوديم، ارجحيت دارد».
نمایی هوایی از دیتروتی که نفسهایش به شماره افتاده است
منابع:
http://washingtonexaminer.com/top-10-reasons-detroit-went-bankrupt/article/2533299
http://www.policymic.com/articles/56349/for-cause-of-detroit-bankruptcy-look-to-citizens
http://www.forbes.com/sites/johntamny/2013/07/21/the-unions-didnt-bankrupt-detroit-but-great-american-cars-did/
http://www.myfoxphoenix.com/story/22908861/2013/07/23/whos-next-detroit-bankruptcy-causes-concern-for-other-us-cities
http://www.washingtonpost.com/blogs/post-politics/wp/2013/07/28/lew-suggests-no-detroit-federal-bailout/
http://www.asipress.ir/vdcfttdm.w6dmxagiiw.html
http://www.asipress.ir/vdcfttdm.w6dmxagiiw.html
http://www.myheritage.org/news/what-caused-detroits-bankruptcy-big-government-liberalism
http://www.policymic.com/articles/56349/for-cause-of-detroit-bankruptcy-look-to-citizens
http://www.forbes.com/sites/johntamny/2013/07/21/the-unions-didnt-bankrupt-detroit-but-great-american-cars-did/
http://www.myfoxphoenix.com/story/22908861/2013/07/23/whos-next-detroit-bankruptcy-causes-concern-for-other-us-cities
http://www.washingtonpost.com/blogs/post-politics/wp/2013/07/28/lew-suggests-no-detroit-federal-bailout/
http://www.asipress.ir/vdcfttdm.w6dmxagiiw.html
http://www.asipress.ir/vdcfttdm.w6dmxagiiw.html
http://www.myheritage.org/news/what-caused-detroits-bankruptcy-big-government-liberalism