کد خبر 241338
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۶

دی پی سری واستوا، سفیر هند در ایران در برنامه‌ای که به مناسبت جشن استقلال هند در تهران برپا شده بود، گفت: هفتصد سالی هست که ما هندی‌ها سعی می‎کنیم فارسی یاد بگیریم.

به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از مهر، شب «استقلال هند» صد و بیست و هفتمین شب از شبهای مجله بخارا عصر روز پنجشنبه 24 مرداد 1392 با همکاری مرکز فرهنگی هند در ایران، بنیاد فرهنگی هنری ملت، دایره‎العمارف بزرگ اسلامی، موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار  در ساختمان کانون زبان فارسی برگزار شد.
 
علی دهباشی مدیرمسئول نشریه بخارا، آغازگر این مراسم بود که ضمن خیرمقدم به سفیر هند در ایران و همراهانش و بقیه‎ حاضران یادآور شد که این اولین نشستی است که با همکاری مرکز فرهنگی هند در ایران که چند ماه پیش فعالیتش را آغاز کرد تشکیل می‎شود و اظهار امیدواری کرد که از این پس به طور منظم جلسات فرهنگی، ادبی و هنری از سوی این مرکز با همکاری دیگر مراکز فرهنگی ایران برگزار شود.



وی به مبارزات و اندیشه‌های مهاتما گاندی رهبر استقلال هند نیز اشاره کرد و گفت: مبارزات گاندی برای کسب استقلال هند در سال‎های 1930 و 1931 با «راهپیمایی نمک» آغاز شد. اما ریشه عقاید گاندی زمانی پا گرفت که او، به عنوان وکیلی جوان و ناموفق، سرزمین مادری‎اش، هند را برای یک سال کار در آفریقای جنوبی ترک کرد. او قریب بیست سال آنجا ماند و طی این دوران بود که دانش سیاسی و فلسفی‌اش رشد یافت. فعالیت‌های گاندی به نمایندگی از جانب جمعیت اقلیت و تحت ستم هندیان او را به ابداع شیوه‌ای یگانه کشاند که مبارزه‌ای مسالمت‌آمیز بود و نامش را «ساتیاگِراها» نهاد.
 
دهباشی همچنین یادآور شد: گاندی این نام را از تلفیق ریشه سانسکریت « ساتیا» ( حقیقت) با «گِراها» (محکم نگه داشتن) ابداع کرد. گاندی نه به «نافرمانی مدنی» علاقه‌مند بود که بوی ستیزه‌جویی می‌داد، نه «مقاومت انفعالی» را می‌پسندید که ماهیتی منفی داشت و او آن را به عنوان ابزارِ ضعف تلقی می‌کرد. برای بیشتر تحلیل‌گران ساتیاگِراها مترادف بود با مقاومت به دور از خشونت. اما مطابق معمول عقاید گاندی مفهومی عمیقتر و هدفی بلندپروازانه‌تر داشت.
 
مدیرمسئول نشریه بخارا ادامه داد: ساتیاگراها یعنی نیرو: نیروی عشق و حقیقت. هدف ساتیاگراها تحول و دگرگونی اخلاقی بود، نه انتقام‌جویی. گاندی اعتقاد داشت که فرد می‌تواند عاقبت از طریق تحمل رنجی که خودخواسته به جان خریده، مخالفش (نه دشمنش) را به لزومِ بازسازی شأن انسانی و آرامش به جای ستیزه مجاب سازد. اما گاندی هشدار داد که راه ساتیاگراها هرگز طریقی آسان نیست؛ در واقع، این رهرو برای پذیرش مرگ؛ به وقت لزوم، باید پردل باشد. بزدلی هرگز گزینه پیش روی چنین رهرویی نیست. گاندی با قاطعیت اعلام کرد همانطور که کسی حین آموزش خشونت باید کشتن دیگری را بیاموزد، رهرو ساتیاگراها «باید هنر مردن را در حین آموختنِ راه به دور از خشونت یاد بگیرد» او بارها آمادگی خود را در پذیرش مرگ برای حفظ اصول اعتقادی‎اش نشان داد.
 
در این برنامه، سروش مستانه، نوازنده سنتو، قطعه‎ا‎ی از آهنگ‎های ملی هند را نواخت و سپس نوبت به دی. پی .سری واستوا، سفیر هند در ایران رسید که طی سخنانی کوتاه چنین گفت: من بسیار خوشبختم و خوشحال هستم که موقوفات دکتر افشار به همراه مجله فاخر بخارا و دیگر همکارانشان، مؤسسه ملت و دایره‎المعارف بزرگ اسلامی این برنامه را به مناسبت روز استقلال هند ترتیب دادند. ما مردم هند واقعاً خیلی چیزها از شما یاد گرفتیم و زبان فارسی تأثیرات بسیار عمیقی بر زبان‎های اردو و هندی گذاشته است.
 
وی افزود: من از منطقه لکهنو هستم و با زبان اردو آشنایی دارم و بیشتر مردم در لکهنو شیعه هستند و ردپای معماری ایرانی را می‎توان در شهری که از من آنجا می‎آیم  به خوبی دید. البته من خیلی متوجه این تأثیر نبودم تا زمانی که به پاکستان رفتم. ما در لکهنو از کلمۀ «خداحافظ» استفاده می‎کنیم و وقتی من در پاکستان به خانمی پاکستانی کلمه خداحافظ را گفتم، او خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و به من گفت که الأن در پاکستان رسانه‎های رسمی بیشتر از کلمات عربی استفاده می‎کنند به طوری که به جای کلمۀ خداحافظ می‎گویند «الله نگهبان».
 
سفیر هند در ایران ادامه داد: من از همان دو سال پیش که به ایران آمدم، سعی کردم فارسی یاد بگیرم. اما یادگیری هندی‎ها خیلی کند است. در حقیقت ما هفتصد سالی هست که سعی می‎کنیم فارسی یاد بگیریم و بنابراین می‎توانم با افتخار بگویم که رکورد من خیلی هم بد نیست با توجه به آن هفتصد سال. و هنوز من نمی‎توانم فارسی صحبت کنم! از شما دعوت می‎کنم به ادامۀ برنامه توجه بفرمایید چون مطمئناً به اینجا نیامده‎اید که فقط به حرف‎های من گوش بدهید.
 
پس از آن نوبت به توفیق سبحانی پژوهشگر در زمینه نسخ خطی و مثنوی‌شناس رسید که پس از خیرمقدم و تبریک به مناسبت شصت و ششمین سالگرد استقلال هند از وجوه مشترک ایران و هند، سخنانش را با چند جمله از علی اصغر حکمت که زمانی سفیر ایران در هندوستان بوده، شروع کرد و گفت: علی اصغر حکمت در دانشگاه اِلاه آباد، دفعتاً تمثیلی به ذهنش خطور می‎کند و آن را با این عبارات بیان می‎کند : در روزگار دیرین دو برادر نوجوان از خانۀ پدری خویش بیرون آمدند و در کنار جهان هر یک به راهی برفتند، یکی به سوی خاور رهسپار شد و دیگری راه باختر را در پیش گرفت.
 
وی ادامه داد: گذشت روزگار آن دو را از یکدیگر آن چنان جدا ساخت که زادگان ایشان را هر یک نامی و نشانی دیگر پیش آمد و کمتر از پدران خود یاد کردند. از آن گذشتۀ دیرین و روزگار شیرین که نیاکان آنها در کانون خانوادگی در گرد یکدیگر بودند، یادگاری به جای نماند، تنها ترانه و سرودی چند از آن روزهای کهن به یاد ایشان مانده بود که به نوای ساز می‎سرودند و سینه به سینه و دهان به دهان از پدران به فرزندان رسیده بود. پس از سالیانی دراز، برخی از آن برادرزادگان را با یکدیگر روبرو ساخت. در آغاز یکدیگر را نشناختند و یکدیگر را بیگانه پنداشتند مگر یک تن از ایشان آن سرود خانوادگی کهن را بنواخت و آن ترانۀ نیاکانی را بسرود.
 
سبحانی سپس گفت: آن دیگری چون بشنید، بشناخت. هر دو را دلها در سینه به تپش افتاد و چون دانستند که خون و رگ و ریشۀ آنها یکی است، همدیگر را در آغوش گرفته در سر و دست یکدیگر بوسه‎ها زدند و بر آن گذشته‎های تاریک که از یکدیگر دور مانده بودند اشکهای پشیمانی از دیده به رخسار روان ساختند . اینک ما، ایرانیان و هندیان آن برادرزادگانیم که بار دیگر با یکدیگر گرد آمده‎ایم. پریشانی و دوری ما از میان برخاسته و نزدیکی و دوستی به جای آن نشسته است.
 
وی همچنین گفت: من این را با تمام وجودم احساس کردم که هر جای هند، هر شهری، هر منطقه‎ای از هند از من سئوال کردند و من گفتم ایرانی هستم از قیافۀ اینها معلوم بود که از دیدن من خوشحالند. نه از جمال من، بلکه به پاس ایرانی بودن واقعاً اظهار خوشحالی می‎کردند .من هم در اینجا دیده‎ام هر هندی که می‎بینم و از طرز حرف زدنش و از قیافه‎اش می‎فهمم که هندی است واقعاً خوشحال می‎شوم و این تمثیل مرحوم حکمت را جواهر لعل نهرو زمانی که در قلعۀ احمدنگر زندانی بود در کتاب« کشف هند» آورده است و تأیید کرده است این گفته مرحوم حکمت را.
 
این پژوهشگر ایرانی افزود: لعل نهرو نخست وزیر دانشمند می‎گوید در میان ملل و نژادهای بسیار که با هندوستان تماس داشته‏اند و در زندگانی و فرهنگ هند نفوذ کرده‌‏اند قدیم‏ترین و بادوام‏ترین آن همه ایرانیان هستند. گذشته از آنچه یاد کردم در عرصۀ تاریخ هم این دو برادر از هم جدا شده از دیرزمان با یکدیگر رابطه داشتند . اولین رابطۀ این دو قوم در زمان داریوش هخامنشی 522 ـ 486 قبل از میلاد بر اثر توسعه سلسله هخامنشی ایجاد شده بود. دیرینگی این روابط به دورۀ ساسانیان می‏رسد و سند این رابطه، سند عظیم ایرانیان شاهنامه حکیم ابوالقاسم فرودسی است که برای مثال از روابط بهرام گور و شنگون سخن می‏آورد و مطالب متعدد دیگر دربارۀ هند در شاهنامه حکیم منعکس است.
 
محمود جعفری دهقی سخنران بعدی این مراسم بود که پیرامون «هزاره‌های پیوند فرهنگی ایران و هند» مقاله‌ای ارائه کرد. بخش پایانی مراسم اجرای قطعاتی از موسیقی هند توسط درشن سینگ (طبلا) و علیرضا بروجردی (سی تار) بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس