به گزارش مشرق به نقل از تابناک، سیاست خارجی یکی از مهمترین وجوه و کارکردهای دولت مدرن است، زیرا سیاست خارجی با مرگ و زندگی کشورها ارتباط دارد، به گونهای که سیاست خارجی نادرست و ناکارآمد شاید بقای یک کشور را به خطر اندازد. از این روی، وزارت امور خارجه که مسئول و متولی اجرای سیاست خارجی است، از جایگاه والایی در ساختار سیاسی هر کشور برخوردار است. به دنبال آن، وزیر امور خارجه که سکان هدایت دستگاه دیپلماسی را بر عهده دارد نیز از شأن و منزلت بالایی در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری سیاست خارجی جهت تأمین منافع و امنیت ملی برخوردار است؛ بنابراین، وزیر امور خارجه باید دارای شایستگیها و ویژگیهای خاصی باشد که بتواند این وظیفه مهم را به خوبی انجام دهد.
در زیر برخی از مهمترین شاخصها و ویژگیهای وزیر امور خارجه مطلوب در دولت اعتدال توضیح داده میشود:
۱. باور به گفتمان انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران، افزون بر این که یک تحول سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عظیمی در ایران بود، یک گفتمان فراگیری است که در جمهوری اسلامی ایران تعین یافته است. به گونهای که جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب این گفتمان رفتار میکند. در قالب این گفتمان کلان که بر پایه دین مبین اسلام شکل گرفته است، خرده گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز تعریف میشود. بر مبنای سیره عملی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، گفتمان انقلاب اسلامی و پیرو آن گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، آرمان گرایی واقع بین است. به گونهای که جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی دارای آرمانهای انسانی، اسلامی، انقلابی و ایرانی است که واقعبینانه و بنا بر واقعیتهای داخلی و خارجی آنها را پیگیری میکند. از این روی، فردی که وزیر امور خارجه جهوری اسلامی میشود، باید به این گفتمان باور و التزام داشته باشد.
۲. التزام به گفتمان اعتدال
گفتمان اعتدال در سیاست خارجی به معنای جمع عملی بین آرمان خواهی و واقع بینی میباشد. هرچند معمولاً و به ویژه در سیاست، اعتدال به صورت سلبی، برحسب طرد و رد افراط و تفریط تعریف میشود، در معنای ایجابی اعتدال در برگیرنده عناصر آرمان خواهی و واقع بینی در سیاست خارجی است. بدین معنا، گفتمان اعتدال در چهارچوب گفتمان کلان انقلاب اسلامی قرار میگیرد. از این روی، گفتمان اعتدال در سیاست خارجی در سطح نظری دربردارنده سه عنصر خردگرایی و خردورزی، واقعبینی و واقعنگری و آرمان خواهی است. این سه عنصر گفتمان اعتدال نیز بر حسب سه اصل عزت، حکمت و مصلحت تعریف و تعقیب میشود. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران باید به گفتمان اعتدال و عناصر و اصول سه گانه آن پایبند باشد، به گونهای که سابقه و پیشینه وی شخصیت اعتدالی و انقلابی وی را تأیید کند. التزام وزیر امور خارجه دولت یازدهم به گفتمان اعتدال حائز اهمیت بسیار است، چون رئیس جمهور منتخب گفتمان دولت خود در هر دو عرصه سیاست داخلی و خارجی را گفتمان اعتدال تعریف و تعیین کرده است.
از آنجا که بسیاری از مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اوضاع کنونی ماهیت بحرانی دارد، وزیر امور خارجه کشور برای هدایت آنها باید از توان و قابلیت مدیریت بحران برخوردار باشد. مدیریت بحران خود نیز مستلزم توان و قدرت مذاکره و چانه زنی جهت حل و فصل مسالمت آمیز منازعات است.
۳. پیشینه و تجربه دیپلماتیک حرفهای
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در شرایط حاضر باید یک دیپلمات حرفهای به تمام معنا باشد. داشتن پیشینه دیپلماتیک به تنهایی برای دیپلمات حرفهای بودن کفایت نمیکند، بلکه افزون بر آن، یک دیپلمات حرفهای برای کارگردانی منافع متعارض در عرصه بینالمللی، باید دارای تواناییهای شخصیتی و حرفهای دیگری نیز باشد:
نخست، وی باید درک درست و عمیقی از منافع، اهداف و قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
دوم، یک دیپلمات حرفهای باید شناخت کامل و واقعی از منافع، اهداف، تواناییها و راهبرد دیگر بازیگران بینالمللی داشته باشد.
سوم، برخورداری از عقل ارتباطی. هرچند معمولا عقلانیت در سیاست خارجی بر پایه عقل ابزاری تعریف میشود، که البته ضروری و لازم است، اما یک کارگزار سیاست خارجی در کنار آن باید صاحب عقل ارتباطی نیز باشد؛ عقل ارتباطی یعنی توانایی و قدرت ارتباط و تعامل با دیگران جهت تبیین، تعقیب و تأمین اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران.
چهارم، برخورداری از عقل استدلالی به معنای توانایی موجه سازی اهداف و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر مبنای هنجارهای مشروع و مقبول بینالمللی جهت اقناع سایر بازیگران و افکار عمومی جهان.
پنجم، داشتن دانش سیاسی و دیپلماتیک در تراز بینالمللی. دیپلماسی، اگر چه در عمل یک فن و هنر به شمار میرود، امروزه خود یک حوزه معرفتی و دانش تخصصی است. از این روی، فردی که قرار است سکان دیپلماسی کشور را به دست گیرد، باید از دانش کافی در هر دو عرصه نظری و عملی برخوردار باشد.
۴. اعتبار و وجاهت بینالمللی
وزیر امور خارجه افزون بر اعتبار و اجماع داخلی باید از اعتبار و وجهه مثبت بینالمللی نیز برخوردار باشد. به گونهای که وی بتواند در پرتو این اعتبار و پرستیژ بینالمللی وزارت خارجه را در جهت تأمین مافع ملی کشور هدایت کند، زیرا اعتبار و وجهه مثبت بینالمللی دیپلماتیک خود یکی از عناصر قدرت ملی به شمار میرود. از این روی، اعتبار وزیر امور خارجه به عنوان یک دیپلمات حرفهای، بیانگر اقتدار دیپلماسی ایران در عرصه بینالمللی خواهد بود. البته تردیدی نیست که بخشی از اعتبار جهانی وزیر امور خارجه در گرو اعتبار مبتنی بر اجماع داخلی در مورد وی است.
۵. برخورداری از تفکر استراتژیک
جمهوری اسلامی ایران از آغاز تأسیس در عرصه سیاست خارجی با مسائل و موضوعات راهبردی روبهرو بوده است؛ اما در اوضاع کنونی این موضوعات راهبردی شدت کمّی و کیفی بیشتری یافته است، به گونهای که بسیاری از مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیت، ارزش و ماهیت راهبردی است. از این روی، کسی که سکان دیپلماسی کشور را به دست میگیرد باید دارای تفکر و ذهن راهبردی باشد تا بتواند ضمن درک عمیق شرایط و مسائل راهبردی کشور آنها را به درستی مدیریت و هدایت نماید. به بیان دیگر، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در دولت یازدهم باید استراتژیست بوده یا دست کم دارای ذهنیت و تفکر استراتژیک باشد.
۶. داشتن دکترین سیاست خارجی
با عنایت به ماهیت راهبردی مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و شرایط خاص منطقهای و جهانی، وزیر امور خارجه دولت یازدهم باید دارای چشم انداز و دکترین مشخصی در سیاست خارجی باشد؛ یعنی وی باید در چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان اعتدال، دارای ایدهها و اندیشههای راهبردی معطوف به عمل باشد؛ به طوری که بر مبنای این منظومه فکری عملی وزارت خارجه را به گونهای مدیریت و هدایت کند که آرمانها و اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با کمترین هزینه و بیشترین فایده تعقیب و تأمین شود. به بیان دیگر، وزیر امور خارجه باید برای عملیاتی کردن گفتمان اعتدال در سیاست خارجی بنا بر شرایط داخلی و جهانی دارای ایدهها و اندیشههای عملی باشد.
۷. داشتن طرح و برنامه مدون
داشتن دکترین سیاست خارجی جهت مدیریت و هدایت بهینه وزارت خارجه لازم است، ولی به تنهایی کفایت نمیکند. لذا وزیر امور خارجه افزون بر این باید برای عملی کردن دکترین سیاست خارجی دارای طرح و برنامه مدون باشد. به طوری که در این برنامه، با توجه به ماهیت و اهمیت موضوعات سیاست خارجی، فرصتها و چالشها، مقدورات و محذورات، اهداف و چگونگی تعقیب و تأمین آنها تعیین و اولویت بندی شود. برای نمونه، یکی از مهمترین مسائل و اولویتهای سیاست خارجی دولت یازدهم برچیدن تحریم هاست، ولی چگونگی تعقیب و تحقق این هدف مستلزم طرح و برنامه عملیاتی مشخص و مدون است.
۸. توان مدیریت بحران
از آنجا که بسیاری از مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اوضاع کنونی ماهیت بحرانی دارد، وزیر امور خارجه کشور برای هدایت آنها باید از توان و قابلیت مدیریت بحران برخوردار باشد. مدیریت بحران خود نیز مستلزم توان و قدرت مذاکره و چانهزنی جهت حل و فصل مسالمت آمیز منازعات است. به ویژه وزیر امور خارجه باید در عمل قدرت و توان مدیریت بحران خود را نشان داده باشد، چون سیاست خارجی کارگاه آموزشی و عرصه آزمون و خطا نیست. اولین گام در مدیریت بحران نیز جلوگیری از تصاعد و تشدید آن و سپس حل و فصل آن با بیشترین منفعت و کمترین هزینه برای کشور است.
۹. اعتبار و وجاهت داخلی
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در دولت یازدهم باید از اعتبار و وجاهت داخلی کافی برخودار باشد، به گونهای که کلیه نهادها و ساختارهای دخیل در سیاست خارجی درمورد تواناییها و شایستگیهای مدیریتی و دیپلماتیک وی اتفاق نظر داشته باشند، زیرا در شرایط کنونی فردی میتواند از همه ظرفیتهای کشور برای هدایت دستگاه دیپلماسی استفاده بهینه کند که در مورد وی نوعی اعتماد و اجماع داخلی وجود داشته یا قابل شکلگیری باشد.
۱۰. توان اجماع سازی داخلی
بیگمان همه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در وزارت امور خارجه تدوین، تصمیم گیری و تعقیب نمیشود، بلکه سیاست خارجی ایران برآیند تعامل و هم افزایی نهادهای متعدد و متکثر است، به گونهای که سیاست خارجی موفق مستلزم هماهنگی و هم افزایی کلیه این نهادها و ساختارهاست. از این روی، علاوه بر رئیس جمهور، شخص وزیر امور خارجه دولت یازدهم نیز باید توان و امکان اجماع سازی داخلی در مورد مسائل گوناگون و متعدد سیاست خارجی را داشته باشد، به ویژه وزیر امور خارجه باید توانایی اقناع نهادها و بازیگران درون ساختاری و فراساختاری دیگر برای نزدیک کردن دیدگاههای مختلف آنها در مورد مسائل سیاست خارجی را داشته باشد تا از موازی کاری و خنثی سازی نهادی و اجرایی جلوگیری کند.
در زیر برخی از مهمترین شاخصها و ویژگیهای وزیر امور خارجه مطلوب در دولت اعتدال توضیح داده میشود:
۱. باور به گفتمان انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران، افزون بر این که یک تحول سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عظیمی در ایران بود، یک گفتمان فراگیری است که در جمهوری اسلامی ایران تعین یافته است. به گونهای که جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب این گفتمان رفتار میکند. در قالب این گفتمان کلان که بر پایه دین مبین اسلام شکل گرفته است، خرده گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز تعریف میشود. بر مبنای سیره عملی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، گفتمان انقلاب اسلامی و پیرو آن گفتمان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، آرمان گرایی واقع بین است. به گونهای که جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی دارای آرمانهای انسانی، اسلامی، انقلابی و ایرانی است که واقعبینانه و بنا بر واقعیتهای داخلی و خارجی آنها را پیگیری میکند. از این روی، فردی که وزیر امور خارجه جهوری اسلامی میشود، باید به این گفتمان باور و التزام داشته باشد.
۲. التزام به گفتمان اعتدال
گفتمان اعتدال در سیاست خارجی به معنای جمع عملی بین آرمان خواهی و واقع بینی میباشد. هرچند معمولاً و به ویژه در سیاست، اعتدال به صورت سلبی، برحسب طرد و رد افراط و تفریط تعریف میشود، در معنای ایجابی اعتدال در برگیرنده عناصر آرمان خواهی و واقع بینی در سیاست خارجی است. بدین معنا، گفتمان اعتدال در چهارچوب گفتمان کلان انقلاب اسلامی قرار میگیرد. از این روی، گفتمان اعتدال در سیاست خارجی در سطح نظری دربردارنده سه عنصر خردگرایی و خردورزی، واقعبینی و واقعنگری و آرمان خواهی است. این سه عنصر گفتمان اعتدال نیز بر حسب سه اصل عزت، حکمت و مصلحت تعریف و تعقیب میشود. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران باید به گفتمان اعتدال و عناصر و اصول سه گانه آن پایبند باشد، به گونهای که سابقه و پیشینه وی شخصیت اعتدالی و انقلابی وی را تأیید کند. التزام وزیر امور خارجه دولت یازدهم به گفتمان اعتدال حائز اهمیت بسیار است، چون رئیس جمهور منتخب گفتمان دولت خود در هر دو عرصه سیاست داخلی و خارجی را گفتمان اعتدال تعریف و تعیین کرده است.
از آنجا که بسیاری از مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اوضاع کنونی ماهیت بحرانی دارد، وزیر امور خارجه کشور برای هدایت آنها باید از توان و قابلیت مدیریت بحران برخوردار باشد. مدیریت بحران خود نیز مستلزم توان و قدرت مذاکره و چانه زنی جهت حل و فصل مسالمت آمیز منازعات است.
۳. پیشینه و تجربه دیپلماتیک حرفهای
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در شرایط حاضر باید یک دیپلمات حرفهای به تمام معنا باشد. داشتن پیشینه دیپلماتیک به تنهایی برای دیپلمات حرفهای بودن کفایت نمیکند، بلکه افزون بر آن، یک دیپلمات حرفهای برای کارگردانی منافع متعارض در عرصه بینالمللی، باید دارای تواناییهای شخصیتی و حرفهای دیگری نیز باشد:
نخست، وی باید درک درست و عمیقی از منافع، اهداف و قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
دوم، یک دیپلمات حرفهای باید شناخت کامل و واقعی از منافع، اهداف، تواناییها و راهبرد دیگر بازیگران بینالمللی داشته باشد.
سوم، برخورداری از عقل ارتباطی. هرچند معمولا عقلانیت در سیاست خارجی بر پایه عقل ابزاری تعریف میشود، که البته ضروری و لازم است، اما یک کارگزار سیاست خارجی در کنار آن باید صاحب عقل ارتباطی نیز باشد؛ عقل ارتباطی یعنی توانایی و قدرت ارتباط و تعامل با دیگران جهت تبیین، تعقیب و تأمین اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران.
چهارم، برخورداری از عقل استدلالی به معنای توانایی موجه سازی اهداف و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر مبنای هنجارهای مشروع و مقبول بینالمللی جهت اقناع سایر بازیگران و افکار عمومی جهان.
پنجم، داشتن دانش سیاسی و دیپلماتیک در تراز بینالمللی. دیپلماسی، اگر چه در عمل یک فن و هنر به شمار میرود، امروزه خود یک حوزه معرفتی و دانش تخصصی است. از این روی، فردی که قرار است سکان دیپلماسی کشور را به دست گیرد، باید از دانش کافی در هر دو عرصه نظری و عملی برخوردار باشد.
۴. اعتبار و وجاهت بینالمللی
وزیر امور خارجه افزون بر اعتبار و اجماع داخلی باید از اعتبار و وجهه مثبت بینالمللی نیز برخوردار باشد. به گونهای که وی بتواند در پرتو این اعتبار و پرستیژ بینالمللی وزارت خارجه را در جهت تأمین مافع ملی کشور هدایت کند، زیرا اعتبار و وجهه مثبت بینالمللی دیپلماتیک خود یکی از عناصر قدرت ملی به شمار میرود. از این روی، اعتبار وزیر امور خارجه به عنوان یک دیپلمات حرفهای، بیانگر اقتدار دیپلماسی ایران در عرصه بینالمللی خواهد بود. البته تردیدی نیست که بخشی از اعتبار جهانی وزیر امور خارجه در گرو اعتبار مبتنی بر اجماع داخلی در مورد وی است.
۵. برخورداری از تفکر استراتژیک
جمهوری اسلامی ایران از آغاز تأسیس در عرصه سیاست خارجی با مسائل و موضوعات راهبردی روبهرو بوده است؛ اما در اوضاع کنونی این موضوعات راهبردی شدت کمّی و کیفی بیشتری یافته است، به گونهای که بسیاری از مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیت، ارزش و ماهیت راهبردی است. از این روی، کسی که سکان دیپلماسی کشور را به دست میگیرد باید دارای تفکر و ذهن راهبردی باشد تا بتواند ضمن درک عمیق شرایط و مسائل راهبردی کشور آنها را به درستی مدیریت و هدایت نماید. به بیان دیگر، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در دولت یازدهم باید استراتژیست بوده یا دست کم دارای ذهنیت و تفکر استراتژیک باشد.
۶. داشتن دکترین سیاست خارجی
با عنایت به ماهیت راهبردی مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و شرایط خاص منطقهای و جهانی، وزیر امور خارجه دولت یازدهم باید دارای چشم انداز و دکترین مشخصی در سیاست خارجی باشد؛ یعنی وی باید در چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان اعتدال، دارای ایدهها و اندیشههای راهبردی معطوف به عمل باشد؛ به طوری که بر مبنای این منظومه فکری عملی وزارت خارجه را به گونهای مدیریت و هدایت کند که آرمانها و اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با کمترین هزینه و بیشترین فایده تعقیب و تأمین شود. به بیان دیگر، وزیر امور خارجه باید برای عملیاتی کردن گفتمان اعتدال در سیاست خارجی بنا بر شرایط داخلی و جهانی دارای ایدهها و اندیشههای عملی باشد.
۷. داشتن طرح و برنامه مدون
داشتن دکترین سیاست خارجی جهت مدیریت و هدایت بهینه وزارت خارجه لازم است، ولی به تنهایی کفایت نمیکند. لذا وزیر امور خارجه افزون بر این باید برای عملی کردن دکترین سیاست خارجی دارای طرح و برنامه مدون باشد. به طوری که در این برنامه، با توجه به ماهیت و اهمیت موضوعات سیاست خارجی، فرصتها و چالشها، مقدورات و محذورات، اهداف و چگونگی تعقیب و تأمین آنها تعیین و اولویت بندی شود. برای نمونه، یکی از مهمترین مسائل و اولویتهای سیاست خارجی دولت یازدهم برچیدن تحریم هاست، ولی چگونگی تعقیب و تحقق این هدف مستلزم طرح و برنامه عملیاتی مشخص و مدون است.
۸. توان مدیریت بحران
از آنجا که بسیاری از مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اوضاع کنونی ماهیت بحرانی دارد، وزیر امور خارجه کشور برای هدایت آنها باید از توان و قابلیت مدیریت بحران برخوردار باشد. مدیریت بحران خود نیز مستلزم توان و قدرت مذاکره و چانهزنی جهت حل و فصل مسالمت آمیز منازعات است. به ویژه وزیر امور خارجه باید در عمل قدرت و توان مدیریت بحران خود را نشان داده باشد، چون سیاست خارجی کارگاه آموزشی و عرصه آزمون و خطا نیست. اولین گام در مدیریت بحران نیز جلوگیری از تصاعد و تشدید آن و سپس حل و فصل آن با بیشترین منفعت و کمترین هزینه برای کشور است.
۹. اعتبار و وجاهت داخلی
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در دولت یازدهم باید از اعتبار و وجاهت داخلی کافی برخودار باشد، به گونهای که کلیه نهادها و ساختارهای دخیل در سیاست خارجی درمورد تواناییها و شایستگیهای مدیریتی و دیپلماتیک وی اتفاق نظر داشته باشند، زیرا در شرایط کنونی فردی میتواند از همه ظرفیتهای کشور برای هدایت دستگاه دیپلماسی استفاده بهینه کند که در مورد وی نوعی اعتماد و اجماع داخلی وجود داشته یا قابل شکلگیری باشد.
۱۰. توان اجماع سازی داخلی
بیگمان همه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در وزارت امور خارجه تدوین، تصمیم گیری و تعقیب نمیشود، بلکه سیاست خارجی ایران برآیند تعامل و هم افزایی نهادهای متعدد و متکثر است، به گونهای که سیاست خارجی موفق مستلزم هماهنگی و هم افزایی کلیه این نهادها و ساختارهاست. از این روی، علاوه بر رئیس جمهور، شخص وزیر امور خارجه دولت یازدهم نیز باید توان و امکان اجماع سازی داخلی در مورد مسائل گوناگون و متعدد سیاست خارجی را داشته باشد، به ویژه وزیر امور خارجه باید توانایی اقناع نهادها و بازیگران درون ساختاری و فراساختاری دیگر برای نزدیک کردن دیدگاههای مختلف آنها در مورد مسائل سیاست خارجی را داشته باشد تا از موازی کاری و خنثی سازی نهادی و اجرایی جلوگیری کند.