به گزارش مشرق به نقل از دیدهبان, احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران، تا کنون 4 گزارش علیه ایران تهیه کرده است. وی در گزارش های خود مدعی شده است با 160 منبع معتبر که همگی شاهد یا قربانی نقض حقوق بشر هستند دیدار داشته است. تاکنون اخبار زیادی از این دیدارها منتشر شده است ولیکن در آخرین دیدار، احمد شهید در قالب دورهگردی در کانادا و آمریکا به دیدار افرادی رفت که معرفی این افراد حکایت از نوع نگاه برخی سازمانهای حقوق بشری به مقوله حقوق بشر را نشان میدهد:
احمد شهید در 4 مرداد سال جاری به
دیدار بیژن فتحی و همسرش مهوش علاسوند رفت. شاید در خارج کشور و برای احمد
شهید این دو نفر صرفا یک ابزار برای فشار حقوق بشری بر ایران محسوب شوند
ولی مردم ایران فراموش نکردهاند که محمد و عبدلله فتحی( فرزندان بیژن
فتحی) چه کسانی بودند:
از راست: بیژن فتحی( پدر محمد و عبدالله فتحی)، احمد شهید و مهوش علاسوند(مادر دو سارق و موسس کمپین حقوق بشری نه به اعدام !!)
در ۱۶ اسفند ۱۳۸۸، ۵ سارق مسلح با در دست داشتن اسلحه کلت کمری و کلاشینکف وارد پاساژ طلافروشی فلکه دوم فردیس کرج شدند و باتیراندازی و درگیری به غارت این پاساژ دست زدند. سارقین در این اقدام که سبب رعب و وحشت ساکنان این منطقه پرجمعیت کرج شده، از نبود نیروهای انتظامی سوء استفاده کردند و در حدود ۱۰ دقیقه به چند مغازه در این پاساژ دستبرد زدند.به نقل از رییس پلیس کرج سارقان حدود ۱۴ کیلوگرم طلا را در کمتر از ۴ دقیقه به سرقت بردند.
محمد و عبدالله فتحی محکومین به اعدام که در سال گذشته اعدام شدند
عبد الله فتحی در اعترافات خود چنین میگوید:
چند
بار به اتهام سرقت مسلحانه خودرو دستگیر و زندانی شدهام. پس از آزادی از
زندان، تصمیم گرفتم با تشکیل یک گروه جدید، از طلافروشیهای چند شهر سرقت
کنم.ابتدا اسفند سال ۸۷ همراه یکی از دوستانم با یک دستگاه خودروی زانتیای
مسروقه به اصفهان رفته و با زدن نقاب، مسلحانه وارد یک طلافروشی در
قهدریجان شدیم و با گروگان گرفتن صاحب مغازه و مشتریان، چند کیلو طلا سرقت و
با شلیک چند تیر هوایی فرار کردیم. دومین سرقت را ۱۲ آبان سال ۸۸ در ازنای
لرستان رقم زده و به کمک ۳ نفر از همدستانم ۱۵ کیلو طلا سرقت کردیم. ۱۶
اسفند همان سال نیز از یک طلافروشی در کرج ۱۴ کیلو طلا و از ۴ طلافروشی و
مغازههای شهرهای دیگر هم سرقت کردیم.»
فیلم سرقت عبدالله و محمد فتحی از طلافروشی در کرج (لینک)
این ماجرا وقتی جالبتر میشود که
بدانیم پدر این دو سارق حرفهای (ملاقاتکننده با احمد شهید در تصویر بالا)
بلافاصله بعد از آخرین سرقت فرزندان خود (16 اسفند 88) و قبل از دستگیری
فرزندانش توسط پلیس(فروردین 1389) از ایران به ترکیه فرار کرده و درخواست
پناهندگی میکند.
با توجه به سابقه وابستگی سیاسی وی به یکی از جریانهای برانداز سیاسی، این سوال پیش میآید که چه ارتباطی بین سرقتهای زنجیرهای فرزندان وی در استانهای مختلف با او وجود داشته است؟ آیا ممکن است با توجه به پراکندگی و حرفهای و در عین حال دهشتناک بودن سرقتها این سلسله اقدامات با هدف ناامن نشان دادن جمهوری اسلامی ایران و فرماندهی جریانات خاص سیاسی در ارتباط بوده باشد؟ این موضوع با توجه به اقدامات بسیار فعال بیژن فتحی بعد از خروج از کشور، دور از ذهن به نظر نمیرسد.
آخرین نکته آنکه بعد از قطعی شدن
محکومیت اعدام این دو سارق، بسیاری نهادها و افراد به اصطلاح حقوق بشری و
برخی رسانهها اقدام به محکوم نمودن اعدام برای سلبکنندگان امنیت مردم
نمودهاند.
شهید نامیدن محمدو عبدالله فتحی و فرزاد کمانگر در رسانه منافقین!!
از جمله این افراد محمد مصطفایی، سخنگوی خانه حقوق بشر ایران (وکیل س. آشتیانی که به حکم زنا و شرکت در قتل محکوم به سنگسار شده بود)، هادی قائمی (سخنگوی کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران )و کمیته گزارشگران حقوق بشر( کوهیار گودرزی و ... )، مجموعه فعالان حقوق بشر ( تاسیس شده توسط کیوان رفیعی) و ... بودند.
این
قبیل اقدمات احمد شهید و اذناب آنان به خوبی نشانگر این حقیقت است که
تنها چیزی که برای امثال وی ارزش ندارد حقوق مردم و آرامش آنان است.