کد خبر 236756
تاریخ انتشار: ۹ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۴

فرج الله سلحشور هم شاگرد من بود او یک بلایی بود که نازل شد و همیشه کلاس را به هم می ریخت و به موقع به کلاس ها نمی آمد.

به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، مهدی علی محمدی دیپلمه ی هنرستان هنر پیشگی فارغ التحصیل دانشکده ی ادبیات و فارغ التحصیل کلاس ویژه ی عبدالحسین خان نوشین است. او سالیان متمادی با حضور روی صحنه های تئاتر و شرکت در سری برنامه های داستان شب رادیو و شرکت در برنامه های کاروان شعر و موسیقی و سایر برنامه های رادیوی لقب ستاره ی داستان های رادیو را از طرف مطبوعات دریافت کرد.
 
علی محمدی با صدای گرم دلنشین و جذاب خود و همچنین با درک عمیق هنری آنچنان در قلب داستان فرد می رود که خود را در نقش یکی از قهرمانان آن داستان می بیند و با هنرمندی تمام از صدای گیرای خود و داستان های گوناگونی که به اجرا در آورد خاطراتی بس شیرین و فراموش ناشدنی را تقدیم نسل های گذشته کرد.
 
وی یکی از مدیران دوبلاژ ماندگار تلویزیون است که کارتون های بسیاری چون "خانواده دکتر ارنست"، "دور دنیا در 80 روز"، "بچه های کوه تاراک"، "موش کوهستان"، "واتو واتو" و بسیاری دیگر را دوبله کرده است و از دوبله فیلم های سینمایی او می توان به "ربکا" نیز اشاره کرد و به بهانه سالها تلاش و زحمت او در عرصه گویندگی و دوبلاژ پای گپ و گفتی با او نشستیم که بخشی از آن را در مصاحبه زیر می خوانید؛
 
استاد علی محمدی چقدراز زندگی هنری خود رضايت دارید؟  
 
همیشه خداوند را شکر کرده ام هنوز در خانه تمرین می کنم با اینکه می دانم دیگر دوبله نخواهم کرد و دیگر روی صحنه نخواهم رفت و سینما را که هیچگاه دوست نداشتم. من معتقدم این هنر لدنی است و خداوند آن را به من داده است من اینگونه زاده شدم و باید بگویم که شانس هم آوردم و در جایی که درس خواندم مدیر من دکتر مهدی نامدار بود. من یک دفعه جلوه کردم و مسئله این مربوط به تئاتر می شود.
 
 
چگونه با هنر دوبله آشنا شدید؟

 
باید بروید از دوبلاژ بپرسید. زمانی که خودم را بیشتر شناختم شروع کردم به مطالعه چون باید کتاب های بسیاری را خواند و بسیار شعر و نشر را خواند و مجسم کرد من قصد نداشتم بازیگر شوم ولی همه اینها پیش آمد و من هم پیگیر شدم و سعی کردم همیشه سالم زندگی کنم. روزی بواسطه یکی از دوستان به دوبله آمدم و با تلاش بسیار زیاد هم توانستم آثار ماندگاری مثل "ربکا" را دوبله کنم.
 
چه تمریناتی را برای پرورش صدای خود انجام می دادید؟
 

من هیچگاه لب به سیگار نزدم و بسیار می خواندم و ورزش می کردم. کوه می رفتم و در نقاطی که مردم حضور نداشتند فریاد می زدم. با صدایم هر کاری را انجام می دادم به یاد می آورم روزی را که به رادیو رفته بودم دختری با فاصله در کنارم رد شد و گفت اسطوره است. بله من اسطوره ام و دیگر. تکرار نمی شوم من طبیعی نیستم اینطوری به دنیا آمده ام و خداوند خواسته و به من کمک کرده تا به این نقطه برسم و از او خیلی ممنونم.
 
فرزند شما بهروز علی محمدی هم در دوبله است، چگونه پذیرفتید که او وارد این حرفه شود؟
 

بهروز زود مادرش را از دست داد ویک شب در خلوت خودم از خداوند خواستم که به من قدرت بزرگ کردن و خوشبخت کردن او را دهد، استقامت من درباره بهروز زیاد بود او خواهر و برادری نداشت او را با خودم به تلویزیون می آوردم وبه جرات می گویم که در دامان تک تک دوبلورهای بزرگ شد ولی به صرف اینکه او فرزند من است به بهروز رل اول را در دوبله نمی دادم چون معتقدم هر کسی سهم خودش را از هر کاری دارد و نمی آمدم رلی را که باید افشین زی نوری و سعید شیخ زاده بگوید را به بهروز بدهم ولی خوب اون فکر می کنم اینقدر پیشرفت کرده است که نقش های متفاوتی را بگوید
 
چه کسانی در هنر تئاتر و دوبله جزو شاگردان شما بوده اند که توانسته اند بدرخشند؟

 
زمانی که به واحد دوبلاژ می رفتم برای کسانی که علاقمند به دوبله بودند و وارد این حرفه می شوند بعد از قبولی در آزمون کلاس هایی را برگزار می کردند و تلویزیون بیشتر از هر کسی به من اطمینان داشت از شاگردانم می توانم به "علی همت مومیوند" که بسیار فردی خوش صدا و دوست داشتی است اشاره کنم البته باید بگویم که فرج الله سلحشور هم شاگرد من بود او یک بلایی بود که نازل شد و همیشه کلاس به هم می ریخت و به موقع به کلاس ها نمی آمد و سعی می کرد آشتیانی پور که اکنون به حق رئیس انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم تلویزیون است را نیز از راه بدر کند ولی خب آشتیانی پور فرد مرتب و دوست داشتنی بود که به حرف او گوش نمی کرد و اکنون هم جزو گویندگان موفق دوبلاژ است البته در آخر آن کلاس من به فرج الله سلحشور یک نمره ای دادم که نه قبول شد و نه رد کاری کردم که او هر زمان که تصمیم گرفت به دوبله بیاید وراه برایش باز باشد این مسئله را هم بگویم که حسین یاری که اکنون بازیگر سینما تئاتر و تلویزیون است نیز جزو شاگردان من در دوبلاژ بوده است.
 
 
توصیه شما به نسل جوان دوبله چیست؟
 
نسل جوان را نسل سوخته می دانم که اگر به آنها فرصت و موقعیت داده شود دخترهایش از پسرهایش با استعداد ترند. معتقدم ایرانی ها و استعدادشان در دنیا نمونه است ولی همت هم باید بکنند تا در این حرفه موفق شوند بسیار مطالعه  کنند و ورزش کنند و شعر بسیار بخوانید من تمام این کارها را انجام می دادم و زمانی منزل من نزدیک پارک ساعی بود هر روز برای پیاده روی به پارک می رفتم و توصیه می کنم جوانان هم اینگونه باشند اگر موفقیت و به اوج رسیدم برایشان مهم است.
 
استاد علی محمدی به دوران طلایی دوبله بر می گردیم؟  
 
نه. چون بهایی به هنر داده نمی شود و فیلم هایی که وارد می شود هیچگونه ارزش محتوایی و تصویری را ندارد، فکر می کنید من چرا به دوبله نمی رود، بعضی ها شاید فکر کنند بحث پول در میان است ولی نه کار ارزشمندی نیست که من به آنجا روم کارتون های بسیاری را دوبله کردم که در بیشتر اوقات به مراتب از فیلم های سینمایی بالاتر بود البته نه مثل"ربکا" که یک شاهکار بود و در آن رفعت هاشم پور گویندگی کرد که هرگز دیگر تکرار نمی شود عده ای در هنر دوبله آمدند که خوش درخشیدند و دیگر تکرار شدنی هم نیستند مثل خسرو خسروشاهی، احمد رسول زاده، ناصر طهماسبی، عطا اله کاملی، اگبر منانی و خیلی دیگر از دوبلورها...
 
دوست دارم به مدیران دوبلاژ توصیه ای کنم که هیچگاه رفاقتی رل شخصی را به شخص دیگر ندهند من با وجود اینکه پسرم در این کار بود ولی هیچگاه رل دیگران را به او ندادم.

 شما در زمینه موسیقی و نوازندگی دوم فعالیت داشتید؟ بیشتر برایمان بگویید.
 
موسیقی من در حدی نبود که قابل بحث باشد دوستی داشتم به نام منوچهر مطیعی که او سنتور می زد و از او خواستم تا به من هم یاد بدهد و یک روز رفتیم برایم یک ساز خرید ولی خوب نشد که ادامه بدهم ولی از زمانی که می نواختم زمان بسیار زیادی می گذرد.
 
شما در رادیو نیز فعالیت بسیاری داشتید به خصوص در دکلمه گلهای جاویدان در این باره بیشتر برایمان بگوئید.

 
در کنار فعالیت در بانک در دوبله در تئاتر و در رادیو، حدود 10 برنامه از گلهای جاویدان را دکلمه کردم ولی دیدم در رادیو حدود 10 برنامه از گلهای جاویدان را دکلمه کردم ولی دیدم دیگر توانایی ندارم و هم زمان با هم در چندین جا مشغول به فعالیت هستم و به داود پیرنیا گفتم که دیگر نمی توانم او ناراحت شد ولی در آخر مجبور شد که قبول کند که من خسته شده ام.
 
بیشتر از فعالیتان در رادیو بگوئید.
 
من هیچگاه فکر نمی کردم که روزی در پشت میکروفن آنچه را که سالها به نام تئاتر آموخته ام را به مردم عرضه بدارم زیرا روزی که وارد مدرسه تئاتر شدم و تا لحظه ای که تحصیلاتم را به اتمام رساندن همواره به روی صحنه تئاتر می اندیشم اندیشه ای که چه بسیار شب ها تا سحرگاهان با آن هم آغوش بودم.
 
سه سال از بهترین ایام دوران جوانیم را با بهترین خاطرات که مملو از موفقیت و افتخار بود را در هنرستان هنرپیشگی گذراندم و در پایان هم با اخذ دیپلم به مکمه پرهیجان (آرتیست) دست یافتم بعد فرصتی داشتم که به اروپا سفر کردم و به محض برگشتن از طرف رادیو پیشنهاد شد که در قسمت نمایشنامه های رادیو شرکت کنم با عده ای از دوستان شروع کردم به اجرای نمایشنامه های رادیویی و چیزی نگذشت که بسیاری از مجلات و مردم شروع کردندبه صحبت کردن درباره تحولات نمایشنامه های رادیویی و مطالب گفته شده و نوشته شده آنها موجب دلگرمی من شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس