به گزارش مشرق به نقل از برهان، اهداف، مأموریتها و کارکردهای جدید ناتو و
تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، موضوعی است که در این مطلب از
نظر خواهد گذشت. در قسمت نخست مطلب پیش رو، که پیش از این منتشر شد، تأثیر
اقدامات ناتو بر امنیت ملی جمهوری اسلامی در منطقهی قفقاز و آسیای مرکزی و
ترکیه بررسی گردید. در این قسمت، که در ادامه از نظر خواهد گذشت، تأثیر
این اقدامات در منطقهی خلیج فارس و نیز در قبال پروندهی هستهای ایران
مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و در نهایت، راهکارهایی در این زمینه ارائه
خواهد شد.
خاورمیانه و خلیج فارس
سران ناتو در اجلاس سال ۲۰۰۴ استانبول، با تصویب سازوکاری تحت عنوان «ابتکار همکاری استانبول»، در صدد ارتقای حوزهی مداخلهگرایی امنیتی برآمدند. آنها برای تحقق چنین هدفی، کشورهای منطقهی خاورمیانه، به ویژه کشورهای حوزهی خلیج فارس را به همکاری عملی دعوت کردند. وظیفهی ناتو در چارچوب این ابتکار، مقابله با تروریسم، سلاحهای کشتار جمعی، مواد مخدر و آموزش نظامی اعلام شد. بر اساس این سازوکار، کشورهای منطقه میتوانند در حوزههای اصلاحات دفاعی، بودجهبندی، برنامهریزی، مناسبات نظامی و غیرنظامی و... با ناتو همکاری کنند. همکاری استانبول در واقع مکمل و در امتداد طرح قبلی ناتو، یعنی گفتوگوی مدیترانهای ناتو، قرار میگرفت. به نظر میرسد یکی از اهداف این دو پیمان، ادغام رژیم صهیونیستی در ترتیبات امنیتیـسیاسی منطقه و فراهم کردن زمینهی کنار هم نشاندن این رژیم با کشورهای اسلامی منطقه و اجرای برنامههای مشترک است.[۱]
خلیج فارس از چند جهت برای ناتو اهمیت دارد؛ نخست اینکه این منطقه در مرکز خاورمیانه قرار دارد، دوم اینکه خلیج فارس از مهمترین خاستگاههای پایداری اسلامی در برابر غرب است و سوم اینکه این منطقه بیش از ۶۰ درصد نفت و ۴۰ درصد گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است.
با توجه به این مقدمه، در کل میتوان دلایل حضور ناتو در خلیج فارس را در موارد زیر یافت:
۱. کشورهای عضو ناتو از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی هستند. بنابراین امنیت منابع نفتی و خطوط انتقال نفت برای آنها بسیار اهمیت دارد. به عبارت دیگر، حضور نظامی ناتو با نیاز به انرژی پیوند خورده است.
۲. رویارویی با گروههای مسلح مخالف.
۳. ایجاد پایگاه نظامی در منطقه.
۴. پر کردن خلأ امنیتی و ایجاد ترتیبات جدید منطقهای.
۵. بر هم زدن موازنهی منطقهای به ضرر ایران.
برنامهی هستهای ایران یکی دیگر از سازوکارهای امنیتی ناتو برای جلب همکاریهای کشورهای منطقه با این سازمان بوده است. در اجلاس سال ۲۰۰۸ سازمان همکاریهای منطقهای ناتو در بحرین، دبیرکل ناتو برای چندمین بار با تهدید خواندن برنامههای هستهای ایران، به عنوان یک «خطر امنیتی فوری»، کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس را به همکاری بیشتر با پیمان ناتو ترغیب کرد. برجستهسازی تهدیدهای ایران توسط این نهادهای منطقهای را میتوان یکی از سازوکارهای گسترش سازمانهای امنیتی غربمحور به خاورمیانه دانست. اگر ناتو موقعیت خود را در خاورمیانه تثبیت کند، در آن شرایط، بیشترین مطلوبیت راهبردی برای جهان غرب در راستای مهار کردن و محدود ساختن انقلاب اسلامی ایران حاصل میشود.
رویکرد ایران در قبال ناتو
تا پایان جنگ سرد ایران زیاد مورد توجه ناتو نبود، اما این سازمان پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و گسترش مأموریتهای ناتو به شرق، به صورت خزنده و مرحله به مرحله، به حریم امنیتی و محیط استراتژیک ایران وارد شد. همان گونه که در بخش قبل بیان شد، جهتگیری مأموریتهای ناتو به سمت آنچه کنترل بحران ناشی از تروریسم (القاعده و طالبان)، تسلیحات کشتار جمعی، تأمین امنیت انرژی و... عنوان میشود، سوق پیدا کرد. با توجه به این اهداف، محیط پیرامون ایران مورد توجه ناتو قرار گرفت. در حال حاضر ۹ کشور محیط پیرامونی ایران پذیرای حضور نظامی ناتو هستند و بیشتر کشورهای پیرامون این کشور نیز (از جمله کشورهای حوزهی خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز) یا عضو برنامهی «مشارکت برای صلح» هستند یا با آن همکاری مینمایند.
از یک سو تعریف جدید ناتو از مأموریتهای خود، حوزهی اقدام این سازمان، منابع تهدید علیه سازمان و از سوی دیگر، حضور مؤثر آن در ابعاد و اشکال مختلف در حوزههای پیرامونی ایران (خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز، افغانستان و پاکستان تعامل یا تقابل این سازمان را با جمهوری اسلامی ایران به امری اجتنابناپذیر تبدیل کرده است.
مجمع پارلمانی ناتو از زمان حضور نیروهای ناتو در افغانستان، مسائل و نقش ایران را در منطقه مورد توجه قرار داده است. این مجمع در گزارش خود که توسط «مایک روس»، نمایندهی دموکرات آمریکا، مطرح شد، در برخی حوزهها، جریان مقاومت در منطقه و توسعهی روزافزون توان موشکی و برنامهی هستهای ایران را موجب بیثباتی در منطقه معرفی کرده و تهران را چالش بزرگ جامعهی بینالملل دانسته است. او معتقد است ناتو میتواند در دو مرحلهی پیشگیری از هستهای شدن ایران و مقابله با ایران هستهای، نقش فعالی ایفا کند.[۲]
البته میتوان گفت که در حال حاضر ایران و ناتو استراتژی منسجم و مشخصی در مقابل هم ندارند. سیاستهای دوگانهی ناتو باعث شده است که ایران به ناتو به عنوان یک تهدید و عامل ناامنی در محیط پیرامونی خود نگاه کند. از سوی دیگر، با توجه به نقش سازنده و جایگاه مهم ایران در معادلات امنیتی و محیطی منطقه، ناتو به مهار استراتژیک ایران در قالب ساختار ناتو یا از طریق روابط خاص با کشورهای عضو این سازمان روی آورده است.
ترتیبات امنیتی منطقهای یکی دیگر از اختلافات عمیق بین ایران و ناتو را تشکیل میدهد. ایران معتقد است نظامهای امنیتی منطقه باید بومی و منطبق با نیازهای کشورهای منطقه شکل بگیرد. هر گونه ساختار امنیتی باید با مشارکت تمامی بازیگران صاحب نفوذ در منطقه شکل بگیرد، نه اینکه امنیت به صورت وارداتی و توسط نیروهای فرامنطقهای تأمین شود. این امر بدین معناست که هر گونه ترتیبات امنیتی با خواست کشورهای منطقه و بر اساس اهداف مشترک باید پایهریزی شود. از دیدگاه ایران، صدور امنیت از سوی برخی از کشورهای فرامنطقهای، تنها با اهداف سیاسی و برای تأمین منافع آنها و صدور ایدههای سیاسی غرب در مناطق پیرامونی ایران انجام میگیرد. ایران حضور نیروهای خارجی را عامل مهمی برای بیثباتی منطقه میداند. به اعتقاد تهران، مقابله با تهدیدات نوین با تلاش جمعی و گفتوگو امکانپذیر است، ولی اجزا و عناصر این همکاری نمیتوانند بر اساس زیادهروی و برداشتهای یک عضو شکل بگیرد.
بر خلاف دیدگاه ایران، برخی از کشورهای منطقه، بنا به دلایل مختلف، مثل وقوع چندین جنگ در این حوزه، تأمین امنیت انرژی و امنیت دریایی و... خود را نیازمند تأمین امنیت توسط نیروهای فرامنطقهای میدانند و معتقدند ناتو نیرویی فرامنطقهای است که کشورهای منطقه، به ویژه کشورهای حوزهی خلیج فارس را در تضمین ثبات و امنیت خود یاری میدهد. بدین ترتیب، مشاهده میشود که توجه این کشورها به اتحادهای امنیتی بیرون از مرزهای جغرافیای، امنیتسازی بومی را که ایران از آن حمایت میکند ناکام گذاشته است. این امر میتواند به گسترش نظامیگری در منطقه بینجامد و انگیزهی قدرتهای فرامنطقهای را برای دخالت در مناطق پیرامونی ایران فراهم کند. این مسئله به نوبهی خود به شدت منافع ملی و امنیت ایران را به خطر میاندازد. مسئلهی بعدی قدرت منطقهای ایران است.
ایران با ۱۵ کشور که یا عضو ناتو هستند یا با ناتو همکاری دارند، از طریق خشکی و دریا همسایه است که ثبات یا عدم ثبات در هر یک از این کشورها، تأثیرات عمیقی روی منافع و امنیت ملی ایران دارد. روابط خوب و حسنه با این کشورها، ارائهی یک الگوی مناسب برای ترتیبات امنیت منطقهای و جذب کشورهای همسایه، مانع گرایش این کشورها به سوی نهادهای فرامنطقهای مثل ناتو برای تأمین امنیت خواهد شد.
در واقع ایران قدرت منطقهای خود را افزایش داده و تبدیل به مهمترین قدرت تأثیرگذار منطقه شده است. از این رو، کشورهای پیرامونی این کشور، که احساس ضعف استراتژیک میکنند و میخواهند در برابر ایران به موازنه برسند، به سوی ناتو روی آوردهاند. به اعتقاد این کشورها، حضور ناتو میتواند اهداف ایران و تبدیل شدن این کشور به قدرت اول منطقه را با مشکل مواجه سازد.
مسئلهی برنامهی هستهای ایران
فعالیتهای هستهای ایران نیز از دیگر موضوعاتی است که ناتو به آن توجه دارد. یکی از مهمترین چالشهای ایران و غرب و به تبع آن، ناتو فعالیتهای هستهای ایران است. با وجود گزارشهای متعدد آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای این کشور، به دلایل سیاسی و تضادهایی که بین ایران و آمریکا (یکی از اعضای اصلی ناتو) وجود دارد، قطعنامههایی تحریمی علیه ایران به تصویب شورای امنیت رسیده است. غربیها و در رأس آنها آمریکا، ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتارجمعی میکنند.
همان طور که قبلاً بیان شد، یکی از اهداف اعلامی ناتو، مبارزه با تسلیحات کشتارجمعی و جلوگیری از اشاعهی آنهاست. در صورتی که بحران هستهای ایران حل نشود، احتمال درگیری بین ایران و نیروهای ناتو وجود خواهد داشت. همچنین در راستای تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، ناتو میتواند اقداماتی از جمله حمایت از تردد کشتیها در خلیج فارس در برابر اقدامات احتمالی، همچنین نظارت بر کشتیهای تجاری که به مقصد ایران در حرکتاند و گسترش حضور نظامی در منطقه برای مقابله با سلاحهای هستهای ایران انجام دهد.
اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک بین ایران و آمریکا نیز عاملی است که در رابطه با ناتو باید مورد توجه قرار گیرد. پس از جنگ سرد، آمریکا منافع هژمونیک خود را در خطر دید و تلاش کرد از همهی امکانات موجود، از جمله ناتو، برای استفاده از بیشترین ظرفیت و توان جهت رسیدن به اهداف استراتژیک امنیتی و سیاسی خود، نهایت بهرهبرداری را داشته باشد. تا جایی که میتوان گسترش ناتو به شرق را در راستای منافع آمریکا برای مهار بازیگران مهمی همچون ایران، هند، روسیه و بازیگران نوظهور منطقهای مثل سازمان همکاریهای شانگهای دانست. در واقع ناتو ابزاری مناسب و کارآمد در راستای هژمونی آمریکا در سطح جهان و مناطق پیرامونی ایران است؛ یعنی آمریکا میتواند از ناتو برای توجیه و مشروعیتبخشی به اقدامات خود در نظام بینالملل بهره بگیرد. بنابراین اگر تعارضات بین ایران و آمریکا تشدید شود، احتمال همراهی و همکاری ناتو برای محدود و محذور نگه داشتن ایران زیاد است.
از موارد دیگر مربوط به انرژی و خطوط انتقال آن است. ایران معتقد است در حوزهی انرژی، تنها اتخاذ یک سیاست متناسب در زمینهی همکاری منطقهای برای بهرهبرداری بهینه از منابع و خطوط انتقال انرژی و ترجیح دادن منافع بلندمدت کشورها بر منافع زودگذر و کوتاهمدت امکانپذیر خواهد بود و باید به تمامی عوامل جغرافیایی و امنیتی در تأمین انرژی با نگاهی واقعگرایانه توجه شود.
با توجه به اینکه کشورهای عضو ناتو از مهمترین مصرفکنندگان انرژی جهان هستند و نیازی مبرم به آن دارند، توجه زیادی به مناطق پیرامونی ایران دارند. از سوی دیگر، با توجه به اختلافات و تعارضاتی که با ایران دارند، تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا خطوط انتقال انرژی از این کشور عبور نکند و در همین راستا، خط لولهی باکوـتفلیسـجیهان، با وجود اینکه انتقال انرژی از ایران بسیار مقرون به صرفه است، احداث شد.
ایران و ناتو هرچند منافع بسیار متناقضی با یکدیگر در افغانستان دارند، اما هر دو با یک دشمن جدی مشترک مثل طالبان و القاعده مواجه هستند و مقابله با طالبان و القاعده برای ایران و ناتو یک موضوع استراتژیک محسوب میشود. موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگی با مراکز اصلی و فرماندهی القاعده و طالبان و توان اطلاعاتی و نظامی ایران برای مقابله با این تهدیدات کلیدی است که ناتو را مجبور به همکاری با ایران برای منافع خود میکند.
یکی دیگر از اهداف ناتو، گسترش ارزشهای لیبرالی و غربی در مناطق پیرامون ایران است. تمرکز بر این هدف میتواند به تغییر الگوهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منطقه منجر شود و ایران را که خواهان گسترش ارزشهای اسلامی و انقلابی به منطقه است با چالش مواجهه کند و علیرغم وجود اشتراکات فرهنگی و تاریخی، مانع نفوذ معنوی ایران به این کشورها شود. ایران معتقد است تلاش ناتو برای گسترش ارزشهای لیبرالدموکراسی غربی و تغییر الگوهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در کشورهای منطقه با الگوی بومی و منطقهای مغایر است و باعث بیثباتی و ناامنی میشود.
نتیجهگیری
ایران دارای مرز مشترک به ۱۵ کشور است که هر یک از این کشورها نقش راهبردی و امنیتی خاصی را در ارتباط با محیط منطقهای و بینالمللی ایفا مینمایند. همسایگان ایران اهمیت ویژهای برای ناتو به طور عام و آمریکا به طور خاص دارند. به همین دلیل، تمرکز ناتو در خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز میتواند آثار و پیامدهای قابل توجهی بر امنیت ملی ایران بر جای گذارد. ناتو بحث ایران را در چارچوب منطقهای دنبال میکند و با وارد کردن کشورهای منطقه، از جمله آذربایجان در شمال و کشورهای حوزهی خلیج فارس در مشارکتهای امنیتی، عملاً بخش مهمی از هزینهها را بین آنها سرشکن میکند. در نتیجه باید انتظار داشت که در سالهای آتی، همکاریهای ناتو با کشورهای مذکور، در قالب طرحهایی چون مشارکت برای صلح، گفتوگوی مدیترانه و ابتکار همکاری استانبول، تشدید و تقویت شود.
بر اساس چنین رویکردی، سیاستها و رویکردهای ناتو، فضای تنفس راهبردی ایران را محصور و محدود میکند. اهداف و استراتژیهای ناتو همگی میتوانند باعث کاهش نفوذ مادی و معنوی ایران در مناطق مجاور و همسایگان و جلوگیری از رسیدن ایران به قدرت برتر منطقهای شود. در واقع آنها خواهان بر هم زدن موازنهی منطقه به ضرر ایران هستند. ناتو با حضور در مناطق پیرامونی ایران، قدرت نفوذ و مانور ایران را محدود ساخته و فرصتهای ایران را تبدیل به تهدید کرده است. با توجه به ماهیت، اهداف، نوع رفتار و عمق و گسترهی اختلاف این دو بازیگر، در وضع موجود، هر گونه امید به تعامل پایدار نهادی بین این دو کنشگر مهم بینالمللی، دور از ذهن است. با این وجود، توصیههای زیر از جمله مواردی هستند که در فضای موجود میتوانند تأمینکنندهی منافع ملی ایران در بستر موجود روابط ایران با ناتو باشند.
- تعامل بیشتر و معطوف به هدف ایران با کشورهای تأثیرگذار و منعطفتر در ساختار ناتو، مثل آلمان و فرانسه. ایران میتواند از طریق ارتباطات اقتصادی، به ویژه با منابع سرشار انرژی که در اختیار دارد، در نظرات و دیدگاههای آنها در این سازمان تأثیر بسزایی بگذارد و از طریق آنها، رویکرد کلی ناتو را نسبت به خودش معتدلتر و منعطفتر نماید.
- تقویت ارتباطات و تعامل با همسایگان و بازیگران منطقهای در حوزهی دفاعی و مشارکت فعال در ترتیبات امنیت منطقهای. جمهوری اسلامی ایران با ۱۵ کشور از طریق خشکی و دریا همسایه است که ثبات یا عدم ثبات در هر یک از این کشورها، تأثیرات عمیقی روی منافع و امنیت ملی ایران دارد. ایران میتواند با روابط خوب و حسنه با این کشورها و رفع سوءظنهای متقابل، به تقویت ارتباطات و تعاملات راهبردی با این کشورها بپردازد و با ارائهی یک الگوی مناسب برای ترتیبات امنیت منطقهای، ضمن تأمین امنیت منطقه و جذب کشورهای همسایه، مانع گرایش این کشورها به سوی نهادهای فرامنطقهای مثل ناتو برای تأمین امنیت خود شود.
- مشارکت هر چه بیشتر در موضوع ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان و تبدیل خروج ناتو از افغانستان از تهدید به فرصت. ایران و ناتو هرچند منافع بسیار متناقض با یکدیگر در افغانستان دارند، اما هر دو با یک دشمن جدی مشترک مثل طالبان و القاعده مواجه هستند و مقابله با طالبان و القاعده برای ایران و ناتو یک موضوع استراتژیک محسوب میشود. موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگی با مراکز اصلی و فرماندهی القاعده و طالبان و توان اطلاعاتی و نظامی ایران برای مقابله با این تهدیدات کلیدی است که ناتو را مجبور به همکاری با ایران برای منافع خود میکند. همکاری این دو، فرصت بهتری را برای دستیابی به اهدافشان مهیا میسازد.
پینوشتها:
[۱]. مصطفی دولت یار، «مدیریت امنیت پایدار در منطقهی خلیج فارسـمشارکت ناتو: سازنده یا مخرب»، فصلنامهی سیاست خارجی، سال ۲۴، بهار ۱۳۸۹.
[۲]. رضا زیب، گزارش مجمع پارلمانی ناتو در مورد ایران، رویدادها و تحلیلها،سال ۲۲،اردیبهشت ۱۳۸۸.
خاورمیانه و خلیج فارس
سران ناتو در اجلاس سال ۲۰۰۴ استانبول، با تصویب سازوکاری تحت عنوان «ابتکار همکاری استانبول»، در صدد ارتقای حوزهی مداخلهگرایی امنیتی برآمدند. آنها برای تحقق چنین هدفی، کشورهای منطقهی خاورمیانه، به ویژه کشورهای حوزهی خلیج فارس را به همکاری عملی دعوت کردند. وظیفهی ناتو در چارچوب این ابتکار، مقابله با تروریسم، سلاحهای کشتار جمعی، مواد مخدر و آموزش نظامی اعلام شد. بر اساس این سازوکار، کشورهای منطقه میتوانند در حوزههای اصلاحات دفاعی، بودجهبندی، برنامهریزی، مناسبات نظامی و غیرنظامی و... با ناتو همکاری کنند. همکاری استانبول در واقع مکمل و در امتداد طرح قبلی ناتو، یعنی گفتوگوی مدیترانهای ناتو، قرار میگرفت. به نظر میرسد یکی از اهداف این دو پیمان، ادغام رژیم صهیونیستی در ترتیبات امنیتیـسیاسی منطقه و فراهم کردن زمینهی کنار هم نشاندن این رژیم با کشورهای اسلامی منطقه و اجرای برنامههای مشترک است.[۱]
خلیج فارس از چند جهت برای ناتو اهمیت دارد؛ نخست اینکه این منطقه در مرکز خاورمیانه قرار دارد، دوم اینکه خلیج فارس از مهمترین خاستگاههای پایداری اسلامی در برابر غرب است و سوم اینکه این منطقه بیش از ۶۰ درصد نفت و ۴۰ درصد گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است.
با توجه به این مقدمه، در کل میتوان دلایل حضور ناتو در خلیج فارس را در موارد زیر یافت:
۱. کشورهای عضو ناتو از بزرگترین مصرفکنندگان انرژی هستند. بنابراین امنیت منابع نفتی و خطوط انتقال نفت برای آنها بسیار اهمیت دارد. به عبارت دیگر، حضور نظامی ناتو با نیاز به انرژی پیوند خورده است.
۲. رویارویی با گروههای مسلح مخالف.
۳. ایجاد پایگاه نظامی در منطقه.
۴. پر کردن خلأ امنیتی و ایجاد ترتیبات جدید منطقهای.
۵. بر هم زدن موازنهی منطقهای به ضرر ایران.
برنامهی هستهای ایران یکی دیگر از سازوکارهای امنیتی ناتو برای جلب همکاریهای کشورهای منطقه با این سازمان بوده است. در اجلاس سال ۲۰۰۸ سازمان همکاریهای منطقهای ناتو در بحرین، دبیرکل ناتو برای چندمین بار با تهدید خواندن برنامههای هستهای ایران، به عنوان یک «خطر امنیتی فوری»، کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس را به همکاری بیشتر با پیمان ناتو ترغیب کرد. برجستهسازی تهدیدهای ایران توسط این نهادهای منطقهای را میتوان یکی از سازوکارهای گسترش سازمانهای امنیتی غربمحور به خاورمیانه دانست. اگر ناتو موقعیت خود را در خاورمیانه تثبیت کند، در آن شرایط، بیشترین مطلوبیت راهبردی برای جهان غرب در راستای مهار کردن و محدود ساختن انقلاب اسلامی ایران حاصل میشود.
رویکرد ایران در قبال ناتو
تا پایان جنگ سرد ایران زیاد مورد توجه ناتو نبود، اما این سازمان پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد و گسترش مأموریتهای ناتو به شرق، به صورت خزنده و مرحله به مرحله، به حریم امنیتی و محیط استراتژیک ایران وارد شد. همان گونه که در بخش قبل بیان شد، جهتگیری مأموریتهای ناتو به سمت آنچه کنترل بحران ناشی از تروریسم (القاعده و طالبان)، تسلیحات کشتار جمعی، تأمین امنیت انرژی و... عنوان میشود، سوق پیدا کرد. با توجه به این اهداف، محیط پیرامون ایران مورد توجه ناتو قرار گرفت. در حال حاضر ۹ کشور محیط پیرامونی ایران پذیرای حضور نظامی ناتو هستند و بیشتر کشورهای پیرامون این کشور نیز (از جمله کشورهای حوزهی خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز) یا عضو برنامهی «مشارکت برای صلح» هستند یا با آن همکاری مینمایند.
از یک سو تعریف جدید ناتو از مأموریتهای خود، حوزهی اقدام این سازمان، منابع تهدید علیه سازمان و از سوی دیگر، حضور مؤثر آن در ابعاد و اشکال مختلف در حوزههای پیرامونی ایران (خاورمیانه، خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز، افغانستان و پاکستان تعامل یا تقابل این سازمان را با جمهوری اسلامی ایران به امری اجتنابناپذیر تبدیل کرده است.
مجمع پارلمانی ناتو از زمان حضور نیروهای ناتو در افغانستان، مسائل و نقش ایران را در منطقه مورد توجه قرار داده است. این مجمع در گزارش خود که توسط «مایک روس»، نمایندهی دموکرات آمریکا، مطرح شد، در برخی حوزهها، جریان مقاومت در منطقه و توسعهی روزافزون توان موشکی و برنامهی هستهای ایران را موجب بیثباتی در منطقه معرفی کرده و تهران را چالش بزرگ جامعهی بینالملل دانسته است. او معتقد است ناتو میتواند در دو مرحلهی پیشگیری از هستهای شدن ایران و مقابله با ایران هستهای، نقش فعالی ایفا کند.[۲]
البته میتوان گفت که در حال حاضر ایران و ناتو استراتژی منسجم و مشخصی در مقابل هم ندارند. سیاستهای دوگانهی ناتو باعث شده است که ایران به ناتو به عنوان یک تهدید و عامل ناامنی در محیط پیرامونی خود نگاه کند. از سوی دیگر، با توجه به نقش سازنده و جایگاه مهم ایران در معادلات امنیتی و محیطی منطقه، ناتو به مهار استراتژیک ایران در قالب ساختار ناتو یا از طریق روابط خاص با کشورهای عضو این سازمان روی آورده است.
ترتیبات امنیتی منطقهای یکی دیگر از اختلافات عمیق بین ایران و ناتو را تشکیل میدهد. ایران معتقد است نظامهای امنیتی منطقه باید بومی و منطبق با نیازهای کشورهای منطقه شکل بگیرد. هر گونه ساختار امنیتی باید با مشارکت تمامی بازیگران صاحب نفوذ در منطقه شکل بگیرد، نه اینکه امنیت به صورت وارداتی و توسط نیروهای فرامنطقهای تأمین شود. این امر بدین معناست که هر گونه ترتیبات امنیتی با خواست کشورهای منطقه و بر اساس اهداف مشترک باید پایهریزی شود. از دیدگاه ایران، صدور امنیت از سوی برخی از کشورهای فرامنطقهای، تنها با اهداف سیاسی و برای تأمین منافع آنها و صدور ایدههای سیاسی غرب در مناطق پیرامونی ایران انجام میگیرد. ایران حضور نیروهای خارجی را عامل مهمی برای بیثباتی منطقه میداند. به اعتقاد تهران، مقابله با تهدیدات نوین با تلاش جمعی و گفتوگو امکانپذیر است، ولی اجزا و عناصر این همکاری نمیتوانند بر اساس زیادهروی و برداشتهای یک عضو شکل بگیرد.
بر خلاف دیدگاه ایران، برخی از کشورهای منطقه، بنا به دلایل مختلف، مثل وقوع چندین جنگ در این حوزه، تأمین امنیت انرژی و امنیت دریایی و... خود را نیازمند تأمین امنیت توسط نیروهای فرامنطقهای میدانند و معتقدند ناتو نیرویی فرامنطقهای است که کشورهای منطقه، به ویژه کشورهای حوزهی خلیج فارس را در تضمین ثبات و امنیت خود یاری میدهد. بدین ترتیب، مشاهده میشود که توجه این کشورها به اتحادهای امنیتی بیرون از مرزهای جغرافیای، امنیتسازی بومی را که ایران از آن حمایت میکند ناکام گذاشته است. این امر میتواند به گسترش نظامیگری در منطقه بینجامد و انگیزهی قدرتهای فرامنطقهای را برای دخالت در مناطق پیرامونی ایران فراهم کند. این مسئله به نوبهی خود به شدت منافع ملی و امنیت ایران را به خطر میاندازد. مسئلهی بعدی قدرت منطقهای ایران است.
ایران با ۱۵ کشور که یا عضو ناتو هستند یا با ناتو همکاری دارند، از طریق خشکی و دریا همسایه است که ثبات یا عدم ثبات در هر یک از این کشورها، تأثیرات عمیقی روی منافع و امنیت ملی ایران دارد. روابط خوب و حسنه با این کشورها، ارائهی یک الگوی مناسب برای ترتیبات امنیت منطقهای و جذب کشورهای همسایه، مانع گرایش این کشورها به سوی نهادهای فرامنطقهای مثل ناتو برای تأمین امنیت خواهد شد.
در واقع ایران قدرت منطقهای خود را افزایش داده و تبدیل به مهمترین قدرت تأثیرگذار منطقه شده است. از این رو، کشورهای پیرامونی این کشور، که احساس ضعف استراتژیک میکنند و میخواهند در برابر ایران به موازنه برسند، به سوی ناتو روی آوردهاند. به اعتقاد این کشورها، حضور ناتو میتواند اهداف ایران و تبدیل شدن این کشور به قدرت اول منطقه را با مشکل مواجه سازد.
مسئلهی برنامهی هستهای ایران
فعالیتهای هستهای ایران نیز از دیگر موضوعاتی است که ناتو به آن توجه دارد. یکی از مهمترین چالشهای ایران و غرب و به تبع آن، ناتو فعالیتهای هستهای ایران است. با وجود گزارشهای متعدد آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای این کشور، به دلایل سیاسی و تضادهایی که بین ایران و آمریکا (یکی از اعضای اصلی ناتو) وجود دارد، قطعنامههایی تحریمی علیه ایران به تصویب شورای امنیت رسیده است. غربیها و در رأس آنها آمریکا، ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتارجمعی میکنند.
همان طور که قبلاً بیان شد، یکی از اهداف اعلامی ناتو، مبارزه با تسلیحات کشتارجمعی و جلوگیری از اشاعهی آنهاست. در صورتی که بحران هستهای ایران حل نشود، احتمال درگیری بین ایران و نیروهای ناتو وجود خواهد داشت. همچنین در راستای تحریمهای شورای امنیت علیه ایران، ناتو میتواند اقداماتی از جمله حمایت از تردد کشتیها در خلیج فارس در برابر اقدامات احتمالی، همچنین نظارت بر کشتیهای تجاری که به مقصد ایران در حرکتاند و گسترش حضور نظامی در منطقه برای مقابله با سلاحهای هستهای ایران انجام دهد.
اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک بین ایران و آمریکا نیز عاملی است که در رابطه با ناتو باید مورد توجه قرار گیرد. پس از جنگ سرد، آمریکا منافع هژمونیک خود را در خطر دید و تلاش کرد از همهی امکانات موجود، از جمله ناتو، برای استفاده از بیشترین ظرفیت و توان جهت رسیدن به اهداف استراتژیک امنیتی و سیاسی خود، نهایت بهرهبرداری را داشته باشد. تا جایی که میتوان گسترش ناتو به شرق را در راستای منافع آمریکا برای مهار بازیگران مهمی همچون ایران، هند، روسیه و بازیگران نوظهور منطقهای مثل سازمان همکاریهای شانگهای دانست. در واقع ناتو ابزاری مناسب و کارآمد در راستای هژمونی آمریکا در سطح جهان و مناطق پیرامونی ایران است؛ یعنی آمریکا میتواند از ناتو برای توجیه و مشروعیتبخشی به اقدامات خود در نظام بینالملل بهره بگیرد. بنابراین اگر تعارضات بین ایران و آمریکا تشدید شود، احتمال همراهی و همکاری ناتو برای محدود و محذور نگه داشتن ایران زیاد است.
از موارد دیگر مربوط به انرژی و خطوط انتقال آن است. ایران معتقد است در حوزهی انرژی، تنها اتخاذ یک سیاست متناسب در زمینهی همکاری منطقهای برای بهرهبرداری بهینه از منابع و خطوط انتقال انرژی و ترجیح دادن منافع بلندمدت کشورها بر منافع زودگذر و کوتاهمدت امکانپذیر خواهد بود و باید به تمامی عوامل جغرافیایی و امنیتی در تأمین انرژی با نگاهی واقعگرایانه توجه شود.
با توجه به اینکه کشورهای عضو ناتو از مهمترین مصرفکنندگان انرژی جهان هستند و نیازی مبرم به آن دارند، توجه زیادی به مناطق پیرامونی ایران دارند. از سوی دیگر، با توجه به اختلافات و تعارضاتی که با ایران دارند، تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند تا خطوط انتقال انرژی از این کشور عبور نکند و در همین راستا، خط لولهی باکوـتفلیسـجیهان، با وجود اینکه انتقال انرژی از ایران بسیار مقرون به صرفه است، احداث شد.
ایران و ناتو هرچند منافع بسیار متناقضی با یکدیگر در افغانستان دارند، اما هر دو با یک دشمن جدی مشترک مثل طالبان و القاعده مواجه هستند و مقابله با طالبان و القاعده برای ایران و ناتو یک موضوع استراتژیک محسوب میشود. موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگی با مراکز اصلی و فرماندهی القاعده و طالبان و توان اطلاعاتی و نظامی ایران برای مقابله با این تهدیدات کلیدی است که ناتو را مجبور به همکاری با ایران برای منافع خود میکند.
یکی دیگر از اهداف ناتو، گسترش ارزشهای لیبرالی و غربی در مناطق پیرامون ایران است. تمرکز بر این هدف میتواند به تغییر الگوهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منطقه منجر شود و ایران را که خواهان گسترش ارزشهای اسلامی و انقلابی به منطقه است با چالش مواجهه کند و علیرغم وجود اشتراکات فرهنگی و تاریخی، مانع نفوذ معنوی ایران به این کشورها شود. ایران معتقد است تلاش ناتو برای گسترش ارزشهای لیبرالدموکراسی غربی و تغییر الگوهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در کشورهای منطقه با الگوی بومی و منطقهای مغایر است و باعث بیثباتی و ناامنی میشود.
نتیجهگیری
ایران دارای مرز مشترک به ۱۵ کشور است که هر یک از این کشورها نقش راهبردی و امنیتی خاصی را در ارتباط با محیط منطقهای و بینالمللی ایفا مینمایند. همسایگان ایران اهمیت ویژهای برای ناتو به طور عام و آمریکا به طور خاص دارند. به همین دلیل، تمرکز ناتو در خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز میتواند آثار و پیامدهای قابل توجهی بر امنیت ملی ایران بر جای گذارد. ناتو بحث ایران را در چارچوب منطقهای دنبال میکند و با وارد کردن کشورهای منطقه، از جمله آذربایجان در شمال و کشورهای حوزهی خلیج فارس در مشارکتهای امنیتی، عملاً بخش مهمی از هزینهها را بین آنها سرشکن میکند. در نتیجه باید انتظار داشت که در سالهای آتی، همکاریهای ناتو با کشورهای مذکور، در قالب طرحهایی چون مشارکت برای صلح، گفتوگوی مدیترانه و ابتکار همکاری استانبول، تشدید و تقویت شود.
بر اساس چنین رویکردی، سیاستها و رویکردهای ناتو، فضای تنفس راهبردی ایران را محصور و محدود میکند. اهداف و استراتژیهای ناتو همگی میتوانند باعث کاهش نفوذ مادی و معنوی ایران در مناطق مجاور و همسایگان و جلوگیری از رسیدن ایران به قدرت برتر منطقهای شود. در واقع آنها خواهان بر هم زدن موازنهی منطقه به ضرر ایران هستند. ناتو با حضور در مناطق پیرامونی ایران، قدرت نفوذ و مانور ایران را محدود ساخته و فرصتهای ایران را تبدیل به تهدید کرده است. با توجه به ماهیت، اهداف، نوع رفتار و عمق و گسترهی اختلاف این دو بازیگر، در وضع موجود، هر گونه امید به تعامل پایدار نهادی بین این دو کنشگر مهم بینالمللی، دور از ذهن است. با این وجود، توصیههای زیر از جمله مواردی هستند که در فضای موجود میتوانند تأمینکنندهی منافع ملی ایران در بستر موجود روابط ایران با ناتو باشند.
- تعامل بیشتر و معطوف به هدف ایران با کشورهای تأثیرگذار و منعطفتر در ساختار ناتو، مثل آلمان و فرانسه. ایران میتواند از طریق ارتباطات اقتصادی، به ویژه با منابع سرشار انرژی که در اختیار دارد، در نظرات و دیدگاههای آنها در این سازمان تأثیر بسزایی بگذارد و از طریق آنها، رویکرد کلی ناتو را نسبت به خودش معتدلتر و منعطفتر نماید.
- تقویت ارتباطات و تعامل با همسایگان و بازیگران منطقهای در حوزهی دفاعی و مشارکت فعال در ترتیبات امنیت منطقهای. جمهوری اسلامی ایران با ۱۵ کشور از طریق خشکی و دریا همسایه است که ثبات یا عدم ثبات در هر یک از این کشورها، تأثیرات عمیقی روی منافع و امنیت ملی ایران دارد. ایران میتواند با روابط خوب و حسنه با این کشورها و رفع سوءظنهای متقابل، به تقویت ارتباطات و تعاملات راهبردی با این کشورها بپردازد و با ارائهی یک الگوی مناسب برای ترتیبات امنیت منطقهای، ضمن تأمین امنیت منطقه و جذب کشورهای همسایه، مانع گرایش این کشورها به سوی نهادهای فرامنطقهای مثل ناتو برای تأمین امنیت خود شود.
- مشارکت هر چه بیشتر در موضوع ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان و تبدیل خروج ناتو از افغانستان از تهدید به فرصت. ایران و ناتو هرچند منافع بسیار متناقض با یکدیگر در افغانستان دارند، اما هر دو با یک دشمن جدی مشترک مثل طالبان و القاعده مواجه هستند و مقابله با طالبان و القاعده برای ایران و ناتو یک موضوع استراتژیک محسوب میشود. موقعیت جغرافیایی ایران و همسایگی با مراکز اصلی و فرماندهی القاعده و طالبان و توان اطلاعاتی و نظامی ایران برای مقابله با این تهدیدات کلیدی است که ناتو را مجبور به همکاری با ایران برای منافع خود میکند. همکاری این دو، فرصت بهتری را برای دستیابی به اهدافشان مهیا میسازد.
پینوشتها:
[۱]. مصطفی دولت یار، «مدیریت امنیت پایدار در منطقهی خلیج فارسـمشارکت ناتو: سازنده یا مخرب»، فصلنامهی سیاست خارجی، سال ۲۴، بهار ۱۳۸۹.
[۲]. رضا زیب، گزارش مجمع پارلمانی ناتو در مورد ایران، رویدادها و تحلیلها،سال ۲۲،اردیبهشت ۱۳۸۸.