گروه اقتصادی مشرق؛دکتر مهدی تقوی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه، از قدیمیهای دانشگاه علامه است. او در این گفتوگو، به بیان واقعیاتی از تعاریف استقلال سیاستگذار پولی میپردازد و معتقد است: روش انتخاب رئیس کل بانک مرکزی در ایران ایراد دارد که باید اصلاح شود. وی در ادامه، به عملکرد محمود بهمنی هم اشاره میکند و میگوید: «بهمنی از قبلیها مستقلتر است...»
آقای دکتر تقوی، در حال حاضر اختلافنظرهای جدی دربارهی استقلال بانک مرکزی در کشور وجود دارد. برخی میگویند باید استقلال بیشتری به نهاد سیاستگذار پولی داد، برخی هم معتقدند بانک مرکزی هماکنون مستقل است و نیازی به استقلال بیشتر ندارد. تعریف شما به عنوان کسی که سالهاست در این باره تحقیق و تدریس کرده چیست؟
بهتر است استقلال بانک مرکزی را با مثالی از بانک مرکزی ایالات متحده و اروپا تبیین کنم. در این کشورها، بانک مرکزی تحت امر مستقیم رئیسجمهور نیست. در واقع بانک مرکزی دو بخش دارد؛ بخش پولی که شامل این است که چقدر و با چه نرخی باید اسکناس چاپ کند. وظیفهی این بخش حفظ ارزش پول ملی و جلوگیری از پدید آمدن تورم است.
دوم اینکه بانک مرکزی با این نقدینگی که در اختیار اقتصاد میگذارد ،باید از چاپ بیش از اندازهی پول که موجب تورم میشود بپرهیزد. همچنین نباید چاپ پول، کمتر از حدی باشد که نتواند به عنوان وسیلهی مبادله در اقتصاد عمل کند. در واقع حفظ ارزش پول ملی به همین معناست و بر عهدهی بانک مرکزی است. به عبارت دیگر، بخش پولی اقتصاد وظیفهی بانک مرکزی است.
من استقلال را این گونه توصیف میکنم: «استقلال یعنی اینکه بانک مرکزی تحت امر رئیسجمهور نباشد؛ به این معنا که رئیس کل مجبور به قبول خواستههای رئیسجمهور نباشد؛ یعنی به گونهای نباشد که هر وقت دولت با بیپولی مواجه شد، از بانک مرکزی بخواهد که پول چاپ کند. بنابراین استقلال بانک مرکزی یعنی اینکه رئیس کل بانک مرکزی کارمند دستگاه اجرایی نباشد، کسی به او دستور ندهد و در وظایف او مداخله نشود.»
شما وظایف بانک مرکزی را تشریح کردید. حال سؤال من این است آیا برخی کارها مانند پیشفروش سکه، که در کشور ما توسط بانک مرکزی صورت میگیرد، وظیفهی بانک مرکزی است؟ در کشورهای دیگر به چه صورت است؟
در واقع این کاری فرعی برای بانک مرکزی است. بانک مرکزی ضرابخانهای دارد که تحت نظارت خود اوست. یعنی پولهای خرد را برای تسهیل مبادله تولید میکند؛ مثل آمریکا که سکههای دهسنتی ضرب میکند. ولی وظیفهی اصلی بانک مرکزی انتشار پول است. بنابراین ضرب سکه وظیفهای فرعی است؛ چرا که اگر قرار باشد ضرابها، طلا را به سکه تبدیل کنند، ممکن است از مقدار آلیاژ کمتری استفاده نمایند.
بنابراین ضرب سکه به عنوان یک کار فرعی میتواند به وسیلهی ضرابخانهی بانک مرکزی انجام شود؛ اما وظیفهی بانک مرکزی نیست.

اما رئیس بانک مرکزی بارها در گفتوگوی خود با رسانهها، این کار را جزء وظایف بانک مرکزی دانسته است.
بله، این امر به دلیل آن است که اگر بانک مرکزی عیار تعیین کند، خیال مردم راحتتر است. در حالی که مردم به بخش خصوصی نمیتوانند اعتماد کنند؛ زیرا ممکن است هر سکه را با هر عیاری ضرب کنند و سپس به عنوان عیارهای بالاتر در بازار بفروشند.
رئیسکل بانک مرکزی باید چگونه انتخاب شود؟
در کشورهای دیگر بانک مرکزی مستقل است؛ مثلاً در کنگرهی آمریکا، رئیسجمهور رئیس بانک مرکزی را پیشنهاد میدهد و مجلس او را تأیید میکند.
در ایران هم رئیسجمهور پیشنهاد میکند، ولی به تأیید مجلس نمیرسد.
بله، البته این روش ایراد دارد.
فکر نمیکنید اگر رئیسجمهور رئیس بانک مرکزی را انتخاب نکند، به کمرنگ شدن نقش دولت منجر شود؟
رئیس بانک مرکزی در این صورت دیگر کارمند رئیسجمهور نیست و مستقل از اوست. لذا استقلال بیشتری خواهد داشت.
آیا این امر با وظایف رئیسجمهور تناقض ندارد؟
نه، استقلال بانک مرکزی به معنی این است که رئیسجمهور کاری به بانک مرکزی نداشته باشد. معمولاً در کشورهای دیگر، بانک مرکزی شورایی دارد که رئیس را انتخاب میکند؛ یعنی مستقل از رئیسجمهور است.
این کار موجب کاهش نقش دولت در جامعه نمیشود؟
نه، اتخاذ این شیوه قطعاً فلسفهای داشته است. در اکثر کشورهای پیشرفته، بانک مرکزی مستقل از دولت است، زیرا اگر مستقل نباشد، به خزانهی دولت تبدیل میشود.
در صورتی که بانک مرکزی مستقل از دولت نباشد، آیا ممکن است سیاستهای آن با سیاستهایی که دولت اتخاذ میکند در تناقض باشد؟
نه، بانک مرکزی وظایف مشخصی دارد.
آیا این وظیفه فقط کنترل حجم پول در جامعه است؟
نه، وظایفی مثل تعیین نرخ بهره نیز بر عهدهی بانک مرکزی است.
همچنین نرخ سود بانکی؟
بله، مثلاً افزایش نرخهای سود بانکی، حجم اعتبارات و وامهای مربوط به بانکهای خصوصی وظیفهی بانک مرکزی است؛ یعنی کنترل و وامدهی بانکهای خصوصی باید زیر نظر بانک مرکزی باشد، ولی امور مربوط به دولت ارتباطی به بانک مرکزی ندارد.
به نظر شما، ویژگی رئیس کل بانک مرکزی مستقل چیست؟
رئیس کل فعلی بانک مرکزی آمریکا فردی است به نام برنانکه که اقتصاددان بسیار بزرگی است. نام او را میتوان در بسیاری از کتابهای اقتصادی مشاهده کرد. در واقع او یک اقتصاددان دانشگاهی و برجسته است که در اقتصاد پول تخصص دارد.
آیا امکان مستقل شدن بانک مرکزی در ایران وجود دارد؟
بستگی به سیستمی دارد که مجلس باید آن را اصلاح کند. به نظر من، مجلس در این باره نقش بزرگی دارد.
با این روش باید تغییراتی در سیستم اعمال شود؟
بله، چون وظایف آن بیشتر خواهد شد؛ مثل شورای پول و اعتبار.
یعنی وقتی بانک مرکزی سیاستهای پولی اتخاذ میکند، دولت هیچ نقشی ندارد و به او مربوط نمیشود؟
درست است.
عملکرد دکتر بهمنی چگونه بود؟ آیا توانست مستقل عمل کند؟
من فکر میکنم از سایر رؤسای بانک مرکزی عملکرد بهتری داشت، ولی خیلی هم موفق نبود.

ولی به دلیل سابقهای که داشت، توانست سیستم بانکی را بسازد و اما مستقل نبود.
به نظر شما اقتصاد ایران بیشتر در کدام دولت ها آسیب دید؟
در دوران جنگ، دلار صد تومان بود. بعد از جنگ، دلار به پنجاه تومان کاهش یافت. در واقع اقتصاد ایران از دو جهت ضربه خورد: یکی با سیاست تعدیل
اقتصادی آقای هاشمی و دیگری با هدفمندی یارانهها که آقای احمدینژاد ایجاد کرد.
هدفمندی یارانهها در ادامهی همان سیاستهای تعدیل اقتصادی بود؟
بله، تنها کسی هم که از روز اول تا آخر این دوره مخالفت کرد من بودم.
به نظر شما، چه کاری باید انجام میشد؟
سی درصدی که قرار بود از هدفمند کردن یارانهها به تولید تعلق بگیرد ، محقق نشد و ادامه این اقدام و اخذ سیاستهای غلط اقتصادی،بیکاری را افزایش داد و تنها راهکار حل این معضلات عمل به قانون است.
پیرو صحبتهای شما، بانک مرکزی اعتقاد دارد که نرخ سود بانکها افزایش یابد، ولی دولت اجازه نمیدهد. آیا این امر موجب تناقض میشود؟
به نظر من، بانک مرکزی در این زمینه خوب عمل میکند. نرخ واقعی تورم 35 تا 40 درصد است. برای اینکه مردم سپردههای خود را به بانک دهند، لازم است نرخ بهرهی واقعی یکی دو درصد بیشتر از نرخ تورم باشد. این در حالی است که نرخ بهرهی کنونی در بانکها 20 تا 21 درصد است.
بنابراین سرمایه مردم جذب بانکها نمیشوند. از سویی اگر نرخ بهره 35 درصد شد، چه اتفاقی میافتد؟ بنگاههای تولیدی که وام میگیرند، یا ورشکست میشوند یا باید قیمتهای خود را بالا ببرند تا این هزینهی مالی تأمین شود. این گرفتاری را باید سپردهگذارها تحمل کنند یا بانکها یا بنگاههای تولیدی؟ هر دو نیز تورمی است. پس ابتدا باید تورم کاهش یابد. اگر نرخ تورم به 20 یا 18 درصد برسد، معقول است.
گفت و گو از مهدی مهرپور