گروه بینالملل مشرق – تحولات منتهی به انقلابهای عربی در منطقه – بیداری اسلامی -، موجب تغییر مناسبات امنیتی – سیاسی حاکم بر خاورمیانه شد که جبهه غرب تلاش کرد با استفاده از خیزشهای مردمی ضربهای که سالها انتظار آن را میکشید، به مثلث مقاومت وارد کند.
گرفتار کردن سوریه در جنگ داخلی و فشار بر حزبالله لبنان در مسائل سیاسی این کشور و کشاندن التهابات از مرزهای سوریه به داخل لبنان، هدفی جز فلج کردن محور مقاومت و کشاندن گروههای فلسطینی به پای میز مذاکره صلح – سازش – نداشت. مذاکراتی که زمزمههای برگزاری آن در واشنگتن به گوش میرسد.
اما در این تحولات یکی از اضلاع مثلث قدرتمند مقاومت که اسرائیل و حامیان غربی و منطقهای آن کمر به شکستن آن بستهاند، در محاسبات سیاسی – امنیتی خود دچار اشتباه و انحرافی شد که میتوانست بزرگترین ضربه را به پیکر مبارزات مردم فلسطین وارد آورد.
سران حماس یکسال پس از انقلابهای عربی با تحلیل اشتباه از معادله قدرت در منطقه، در روابط و مواضع خود سعی کردند با کشورهای فعال در این تحولات – ترکیه، قطر و مصر – متحد شوند یا به عبارت دقیقتر، ائتلاف خود را از ایران و سوریه به سمت اخوان حاکم در مصر و ترکیه و مورد حمایت قطر تغییر دهند. امیر پیشین قطر و همسرش نیز در راستای تشویق حماس به جدایی از محور مقاومت، با سفر به غزه، هدایای ویژه و کمکهای بسیاری را به این جنبش و سران اختصاص دادند که بیش از پیش حماس را در این مسیر نادرست به تحرک وا داشت.
ماههای ابتدایی درگیریها در سوریه و پیشروی تروریستهای تکفیری در برخی استانهای این کشور، مقامات حماس را به اشتباه انداخته و به دامن قطر و ترکیه کشاند.مسئولان حماس با قرار گرفتن در برزخ میان محور مقاومت و جبهه نوظهور سلفی-تکفیری – با دلارهای وسوسهکننده قطر – از یکسو سعی در حفظ روابط خود با ایران و حزبالله داشتند و از سوی دیگر برای سوریه خط و نشان میکشیدند و با "ناخوشایند خواندن مواضع ایران" خواستار تغییر مواضع جمهوری اسلامی شده بودند.
«محمود زهار»، مقام شماره دو حماس در نوار غزه هم در ادامه همین مواضع، در مصاحبه با خبرنگار شبکه بیبیسی فارسی گفت: «حماس بخشی از درگیریهای منطقهای نیست. ما اینجا هستیم که از خودمان علیه اسرائیلیها دفاع کنیم. اگر اسرائیل به ما حمله کند، ما هم واکنش نشان خواهیم داد. اگر به ما حمله نشود، ما هم خود را درگیر نخواهیم کرد». گویی مقامات حماس همگی از یاد بردند که اگر کمکهای دو محور اصلی مقاومت یعنی ایران و سوریه نبود، تا کنون اثری از حماس و گروههای مقاومت فلسطینی باقی نمانده بود.
البته پس از مدتی «محمود الازهر» عضو دفتر سیاسی حماس در واکنش به موج ایجاد شده در رسانههای غربی، این اظهارات سران حماس را تکذیب کرد.
این مواضع سران حماس بشدت مورد استقبال و حمایت کشورهایی قرار گرفت که سران این گروه را تروریست خوانده و نام حماس را در لیست گروههای تروریستی قرار داده بودند.
از رویای قطر تا کابوس مصر
با روی کار آمدن محمد مرسی در مصر، حماس بیش از پیش از مسیر اشتباه جدایی از محور مقاومت حرکت کرد. گذرگاه رفح با انتخاب محمد مرسی بازگشایی شد اما مصر انقلابی، از یکسو توان اقتصادی و نظامی لازم برای حمایت همهجانبه از حماس را نداشت و از سوی دیگر در از سوی اسرائیل نیز تحت فشار قرار گرفته بود و بدلیل وابستگی به کمکهای آمریکا توان چالش با این رژیم را نیز در خود نمیدید.
حماس میرفت تمام آنچه را – در ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی – که طی سالها در محور مقاومت به دست آورده بود، در مدت کمتر از دو سال با تکیه بر حکومتهای عربی وابسته به غرب، ترکیهی همپیمان آمریکا و شریک اسرائیل و مصر انقلابی و در حال گذار از دست بدهد.
امیر قطر و همسرش با سفر به نوار غزه و دیدار با سران حماس، پای بنیاد همسر امیر قطر موسوم به "بنیاد قطر" را به فلسطین باز کردند و رهبران حماس نیز با اشتباهی راهبردی و با فراموش کردن پیوندهای آشکار و نهان قطر و اسرائیل، چشم خود را بر روی سالها کمکهای ایران و سوریه بستند.
فریب خوردن حماس و ماموریت قطر در نشاندن مقاومت بر سر میز سازش
اما رویای حماس در مصر و قطر به سرعت به کابوس تبدیل شد. اختلافات میان امیر قطر و همسرش بالا گرفت و حتی صحبت از جدایی این دو به میان آمد. حماس که به دلیل رویکردهای نسنجیده خود طی دوسال، بخش عمدهای از کمکهای سنتی از ایران، سوریه و لبنان را از دست داده بود، رویای ائتلاف جدید امنیتی در منطقه را بر باد رفته میدید که با کنارهگیری امیر قطر و روی کارآمدن پسر وی، آیندهای مبهم را پیشروی حماس قرار داد.
رهبران حماس که با پیروزی انقلابهای مصر، تونس و لیبی و گسترش اعتراضات در بحرین، یمن، اردن و عربستان به این جمع بندی میرسند که با به قدرت رسیدن دوستان اخوانی آنها در منطقه، به کمکهای مادی و معنوی دولت و مردم ایران نیازی ندارند و میتوانند بر روی حمایت دولت اخوانی مصر و سایر احزاب سیاسی اخوانی در کشورهای همجوار حساب باز کنند.
در چنین شرایطی و با وجود ناسپاسی رهبران حماس که سالها حمایتهای بیدریغ عالیرتبهترین مقامهای ایران را به همراه داشتند، با سعه صدر و صبر مسئولان نظام طی شد و رهبر انقلاب نیز با وجود این مواضع خام رهبران حماس، در نماز جمعه به صراحت تاکید کردند هر گروهی که در برابر رژیم صهیونیستی بایستد مورد حمایت آشکار ایران خواهد بود. بدین ترتیب دوراندیشی و دید وسیع مسئولان نظام راه را برای بازگشت این گروه – که با توجه به تحولات منطقه چندان دور از ذهن نبود – همچنان بازگذاشت.
گرچه برخی مقامات حماس در گوشه و کنار علیه این طرح موضعگیری کردهاند اما قطر تهدید کرده که در صورت ادامه اظهارات تحریکآمیز رهبران حماس علیه تحرکات قطر در خصوص طرح صلح عربی، رهبران عالی رتبه این جنبش فلسطینی را از دوحه اخراج خواهد کرد. مسئولان قطری گفتهاند که هر کس علیه تحرکات قطر سخنی بیان میکند باید چمدانهایش را بسته و قطر را ترک کند.
به گزارش مشرق، براساس برخی اخبار بدست آمده، طی چند ماه اخیر برخی مقامات حماس و حزبالله در بیروت با مقامات ایرانی دیدارهایی در جهت بهبود روابط محور مقاومت داشتهاند. هیئت بلندپایه اعزامی از سوی حماس به ریاست موسی ابومرزوق معاون دفتر سیاسی حماس در مذاکره با هیئت ایرانی و لبنانی حضور یافتهاند.
بنا به گفته یکی از منابع نزدیک به حزبالله، ابومرزوق در این دیدار به طرفهای ایرانی و حزبالله اطمینان داده است که روابط میان حماس با ایران و حزبالله در بالاترین سطح باقی خواهد ماند.
یکی از فرصتهای حماس برای بازسازی روابط خود با ایران، تحولات اخیر مصر است. حماس که از جدیترین طرفداران اخوانالمسلمین و محمد مرسی رئیسجمهور برکنارشده مصر بوده است، پس از کودتای ارتش مواضعی همانند ایران در قبال این تحولات داشت. هم سخنگوی وزارت خارجه ایران و هم سران حماس این اقدام ارتش را کودتا و برخلاف اصول دموکراسی خوانده و خواستار بازگشت مرسی به قدرت شدند.
افول اخوانالمسلمین در مصر و تونس – که در بررسی علل آن در جای خود ضروری است – حماس را به بازگشت به سوی حامی دیرین خود متقاعد کرد و ایران نیز ثابت کرد که در شرایط کنونی منطقه، همچنان قابل اعتمادترین متحد مقاومت و گروههای فلسطینی است.
حماس در این دو سال دریافت که ترکیه، مصر و قطر رویهمرفته توان جبران کمکهای مالی و نظامی ایران به محور مقاومت را ندارند و اصولا سیاست این کشورها هرگز تجهیز حماس نبوده و صرفا به حمایتهای سیاسی و نهایتا کمکهای مالی مقطعی محدود بوده است. ترکیه اکنون درگیر اعتراضات داخلی و تعارضات مرزی با کردهاست، اخوانالمسلمین مصر با کودتا کنارگذاشته شده و قطر نیز در دوره انتقال قدرت با آیندهای نامعلوم به سر میبرد.
حماس با وجود اشتباهات و انحرافات اخیر، تمام پلهای پشت سر خود را خراب نکرده است و میتواند با بازگشت به اصل مقاومت و تغییر رویکرد نسبت به حوادث سوریه، بار دیگر نظر مساعد نظام جمهوری اسلامی را بویژه در آستانه روی کار آمدن دولت یازدهم، جلب کند و رهبران حماس از تجربه تحولات اخیر برای ترسیم راه پیشروی مقاومت به بهترین شکل استفاده کنند.