به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
نقشه اصحاب فتنه برای وزارت کشور و پاسخ پیشاپیش روحانی
تعیین تکلیف اعضای حزب منحله مشارکت برای دولت جدید ادامه دارد.
اخیرا
نجفقلی حبیبی در مصاحبه با شرق مدعی شد اصولگرایان تجربه مدیریتی ندارند و
اگر نسبت آنها به اصلاحطلبان در کابینه جدید 5 به 100 شد، فرقی ندارد و
باید تحمل کرد. پس از حبیبی اکنون رضا خاتمی که تا هفتههای آخر قبل از
انتخابات از تحریم دفاع میکرد، مدعی شده اصولگرایی نمیشناسد که شایستگی
وزارت کشور را داشته باشد و این وزارتخانه را باید به یک اصلاحطلب شناخته
شده سپرد.
او در مصاحبه با سایت اینترنتی جماران که توسط برخی
عناصر نزدیک به فتنه 88 اداره میشود، گفته است: آقای روحانی به توسعه
سیاسی پایبند است. اما اینکه اولویت به چه بخشی داده شود، هنوز مشخص نیست.
حوزه مرتبط با توسعه سیاسی وزارت کشور است اگر کسی موافق بگیر و ببند باشد
موافق توسعه سیاسی نیست یا اگر کسی بر مطبوعات فشار وارد میکرد یا از
اعمال فشار بر مطبوعات حمایت میکرد این افراد کسانی هستند که به توسعه
سیاسی پایبند نیستند.
وزیر کشور باید کسی باشد که توسعه سیاسی را
قبول داشته و به تحزب باور داشته باشد و انتخابات را آزاد برگزار کند. من
در بین اصولگرایان کسی را نمیشناسم که این صفت را داشته باشد مگر اینکه
خود را نشان نداده و سکوت کرده باشد. بنابراین انتظار ما این است که یک
اصلاحطلب شناخته شده و مومن به توسعه سیاسی در رأس وزارتخانه قرار بگیرد.
اظهارات
این عنصر افراطی مدعی خروج از حاکمیت در مجلس ششم در حالی است که جریان
متبوع وی در وزارت کشور اصلاحات - به واسطه حضور عناصری مانند عبدالله نوری
و تاجزاده و... - در پوشش عبارت بیتعریف «توسعه سیاسی»، هم به انواع
بحرانها و تنشها و تشنجات نظیر فتنه تیر 78 دامن زدند و هم به تصریح محسن
هاشمی در انتخابات مجلس ششم (زمستان 78) تقلب کرده و مانع از ورود هاشمی
رفسنجانی به مجلس شدند.
مشارکتیها همچنین پای ثابت فتنه و آشوب
سال 88 بودند. بنابراین میتوان مراد رضا خاتمی از «یک اصلاحطلب شناخته
شده و مومن به توسعه سیاسی» را فردی تندرو، فتنهانگیز، قانونشکن،
تشنجآفرین و اهل تقلب در انتخابات و معتقد به انحصارطلبی از جنس حزب
پدرخوانده مشارکت ترجمه کرد.
از سوی دیگر باید تصریح کرد که
حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی منتخب جدید ملت از جمله چهرههایی بود که
در روزگار اصلاحات و از جمله سال 78 در مقابل تحریف مفهوم توسعه سیاسی و
کاربست آن برای ساختارشکنی و براندازی موضع محکم و صریحی گرفت.
روحانی
آن هنگام دبیر شورای عالی امنیت بود که درباره آشوبافکنی مدعی توسعه
سیاسی تصریح کرد: این حرمتشکنی [آشوب خیابانی تیر 78] که برای مردم ما و
نه برای عاشقان انقلاب قابل تحمل نیست... آنها مزدوران استکبار بودند و اگر
منع مسئولین نبود، جوانان مسلمان، غیور و انقلابی ما با این عناصر اوباش
با شدیدترین وجه برخورد میکردند... در کدام کشور، حرکتهای آشوبطلبان
تحمل میشود. اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت
براندازی به حرکت آنها بدهیم.
در کجای دنیا و توسط کدام دولت، آشوب
و تخریب و بر هم زدن نظم جامعه تحمل میشود... بیتردید این افراد دشمن
مردم و ارزشهای این مرز و بوم هستند. اوباش حتی به مساجد هم حمله کردند.
ادامه این وضع قابل تحمل نیست. دستور قاطع نسبت به این عناصر صادر شد تا
هرگونه حرکت این عناصر فرصتطلب هر کجا که باشد باشد و با قاطعیت برخورد
شود و سرکوب شوند.
ماجرای توقیف روزنامه جهان اسلام در دولت سازندگی
تحمل آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوری کم بود و به همین دلیل روزنامه جهان اسلام در دولت وی توقیف شد.
دبیر
کل مجمع نیروهای خط امام با بیان این مطلب گفته است: داستان توقیف روزنامه
جهان اسلام آن بود که روزنامه ما بهویژه در حوزه اقتصاد، انتقادهای زیادی
به آقای هاشمی داشت و من از طریق یک راوی معتبر، خبر داشتم که آقای هاشمی
به کرات از روزنامه «جهان اسلام»اظهار نارضایتی کرده بود که بالاخره هم،
منجر به تعطیلی روزنامه شد.
البته، ما هنوز هم با وجود گذشت زمان
منتظر بوده و هستیم که آقای هاشمی آن کملطفی را جبران کند. هنوز هم ناامید
نیستیم! ولی جریان روزنامه که تا آن زمان هم اولین روزنامهای هم بود که
توقیف میشد، نشان داد تحمل ایشان به انتقاد در دوران ریاست جمهوری مقداری
کم بود اما به نظر میرسد گذشت زمان، تحمل آقای هاشمی را خیلی بالا برده
است.سید هادی خامنهای در ادامه مصاحبه با نشریه آسمان میگوید که همه ما
تغییر کردهایم و اصلاحطلبان اکنون به ائتلاف راهبردی رسیدهاند.
دولت هاشمی در یک شب ارز را 1500 درصد گران کرد
یک اقتصاددان اصلاحطلب از دولت جدید خواست با سیاست شکستخورده تعدیل اقتصادی مرزبندی صریحی برقرار کند.
فرشاد مؤمنی استادیار اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در مصاحبه با خبر آنلاین ضمن مرور برخی عملکردهای دولت سازندگی گفته است:
در
سال 1370 مرحوم محسن نوربخش وقتی شوک قیمتی بزرگ نرخ ارزی در دستور کار
دستگاه سیاستگذاری وقت قرار گرفت، آمد و گفت گرچه که دلار را ما از 7 تومان
به 100 تومان رساندیم - یعنی بیش از 1500 درصد کاهش ارزش پولی که
بیسابقهترین سقوط ارزش پول ملی در تاریخ اقتصادی ایران محسوب میشود -
چون آن معرفت لازم نسبت به تعبیر پیشروی در باتلاق تعدیل را نداشت و با
دستگاه نظری نئوکلاسیکی کاملا مکانیکی و کاملا کوتاهنگرانه به مسئله
سیاستگذاری اقتصادی نگاه میکرد، تحلیلی ارائه کرد که مضمون آن این بود که
چیزی نخواهد گذشت که نرخ دلار روی 20 تومان تثبیت خواهد شد.
من
هرگز آن صحنهای را که ایشان تشریف آوردند به تلویزیون و خط و نشان کشیدند
برای دلالها و مشفقانه به آنها گفتند که بروید و فکر شغل دیگری باشید،
فراموش نمیکنم.
وی میافزاید: تصور من این است که شبیه این توهم و
ناآشنایی با ذات تعدیل را در مقاله آقای مسعود نیلی هم میتوانید مشاهده
کنید. من زمانی که از قول این آقا حرفهایی زده میشود، شگفتزده میشوم و
پیش خودم میگویم خدایا آیا کسی هست که برای او این فرصت را فراهم کند که
یکبار دیگر به مقاله ارزیابی برنامه تعدیل که نوشته بود، مراجعه کند و آن
را یکبار دیگر مطالعه کند و لااقل در درون خودش و وجدان خودش بیندیشد که
چه گفته و چه کرده است. (کدام مقاله ایشان مورد نظر شماست؟)
مقالهای
که وقتی ایشان از انگلیس برگشت در موسسه نیاوران در یک کتابی به نام
اقتصاد ایران چاپ کرد، تحت عنوان ارزیابی تجربه برنامه تعدیل ساختاری. به
گمان من هر کس که صادقانه برای خروج از این دور باطل رکورد تورمی و باتلاق
تعدیل در اندیشه است هم مراجعه به ادعاهای امثال آقایان نوربخش و عادلی در
دهه 70 و فاجعهآفرینیهایی که تصورات خام آنها برای ایران به وجود آورد و
هم مقاله آقای نیلی ضروری است.
مؤمنی درباره ادعای عادلی پس از
کنارهگیری از مدیریت بانک مرکزی مبنی بر اینکه اندیشه تعدیل به بلوغ
رسید، گفت: این دفاع آنقدر سست و بیپایه است که ارزش اعتنا کردن و جدی
گرفتن را ندارد. اگر واقعا مسئله این است پس چه شد از آن بلوغ، دولت
احمدینژاد سربرآورد. بزرگترین گرفتاری آنها این است که نه وقوف
روششناختی به پایههای نظری و سطوح کارآمدی و محدودیتهای آموزه بازار
برای یک اقتصاد توسعه نیافته رانتی دارند و نه ایران را میشناسند.
بنابراین یک کلیشههای ترجمهای را دستاویزی کردهاند برای این که دور باطل
توسعهنیافتگی در ایران ادامه یابد.
این مشاور ستاد انتخاباتی
موسوی همچنین در ادامه نقد سیاست تعدیل گفته است: تحلیلهای اقتصاد بازار
ناظر بر تعادلهای لحظهای است. نئوکلاسیکها در قله کوتهنگری هستند. و
نسخههایی که میپیچند، وعدههای فوری بسیار اغواگر برای سیاسیون دارد. اگر
از نهادگراها بپرسید باید برای کشور چه کار کرد، آنها در افق بلندمدت شما
را به تغییر نهادی، تکنولوژیک و تولیدی هدایت میکنند، بنابراین سیاسیون
کوتهنگر نمیپسندند، چون تحقق آن هم زحمت و فسفرسوزانی بسیار میطلبد و
هم در کوتاهمدت چیزی برای افتتاح کردن و نمایش دادن در معرض دید قرار
نمیدهد. اما اقتصاددان نئوکلاسیک میگوید، کافی است در یک شب اراده کنید
نرخ ارز را 1500 درصد افزایش دهید تا من فهرست نتایج درخشان تئوریک آن را
که انتظار میرود رخ دهد ارائه کنم.
فرشاد مؤمنی در ادامه گفته است:
اینها ]قائلان سیاست تعدیل[ گفتند اگر از منظر اقتصاد سیاسی جهانی و
قدرتهای بزرگ طلبکار، ادامه تعدیل اجتنابناپذیر است، بیاییم حداقل به
تعدیل، چهره انسانی ببخشیم. طی اجلاس سال 1987 امضای صندوق بینالمللی را
گرفتند که اگر اجبار میشود کشوری تعدیل را اجرا کند، در مورد تور ایمنی
برای فاجعههای تعدیل هم فکری شود. متاسفانه در دولتهای وقت همانگونه و به
طور ترجمهای عمل شد.
خبرنگار میپرسد «منظورتان برنامه فقرزدایی
است که از سوی دولت دوم هاشمی در مواجهه با انتقادها نسبت به افزایش
بیعدالتی و فاصله طبقاتی تدوین شد؟» او پاسخ میدهد: دقیقا. شما متوجه
نشدید که مفهوم مستضعفان که بار معنایی عمیقی داشت جای خود را به اقشار
آسیبپذیر داد. وقتی که برنامه تعدیل را اجرا میکنید و به تولید ضربه
میزند و موجب نابرابری و فساد میشود معلوم است که پای سرکوب به میان
میآید.
مؤمنی در پاسخ به این پرسش که اگر شما جای تیم مدیریتی دولت
یازدهم بودید مهمترین اقدامی که در شرایط فعلی انجام میدادید چه بود؟
گفت: من به جای تیم مدیریتی جدید باشم مهمترین و فوریترین چیزی را که در
دستور کار قرار میدادم، فهم اقتصاد سیاسی و نظری گزینههای سیاستی معطوف
به خروج از دور باطل تعدیل ساختاری است.
توپ در زمین آمریکاست تصور نکنیم روحانی تسلیم غرب میشود
«توپ اکنون در زمین آمریکاست و نباید تصور کرد که منتخب جدید مردم ایران به راحتی تسلیم خواستهای غرب میشود.»
اندیشکده
«آمریکن پروگرس» در تحلیلی به قلم متیوداس، پیروزی حسن روحانی در انتخابات
ریاست جمهوری ایران را یکی از تحولات جدید و شگفت در خاورمیانه توصیف کرد و
نوشت: به اعتقاد جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس، انتخاب روحانی
میتواند خبر خوبی باشد.
هر چند اغلب رسانههای غربی، روحانی را یک
شخصیت میانهرو معرفی میکنند ولی نباید فراموش کرد که آنها این صفت را در
مقایسهاش با دیگر نامزدهای این دوره از انتخابات به او نسبت میدهند.
نباید فراموش کرد که صدها نامزد از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند و فقط
تعدادی را برحسب میزان وفاداریشان به نظام تأیید کرد. از جمله علی اکبر
هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق و اسفندیار رحیممشایی از یاران نزدیک
احمدینژاد رئیس جمهور رد صلاحیت شدند.
تحلیلگر آمریکن پروگرس،
روحانی را یک سیاستمدار عملگرا و در عین حال حامی انقلاب اسلامی و ارکان
نظام که به نوع مذاکرات هستهای دولت منتقد است، توصیف کرد و نوشت:
موضعگیریهای کلان در سیاست خارجی برعهده رهبر عالی ایران است. همچنین
نباید تصور کرد روحانی در برابر خواستهای غرب به راحتی تسلیم شود چون
سوابق وی حاکی است که اولویت اصلی برنامههای روحانی، تأمین منافع و حقوق
ایران از جمله در برنامه هستهای این کشور است. بنابراین نباید انتظار
تغییر سریعی در سیاستهای ایران داشت.
در پایان این تحلیل خاطرنشان شده
است: اکنون که توپ در زمین آمریکاییهاست، دور جدید تحریمهای کنگره آمریکا
علیه ایران میتواند به عنوان عاملی در راه عدم تحقق رابطه با ایران باشد.