موافقان نيز مخالفان را يك مشت سكولار بيدين و قانونشكن ميدانند كه اساساً با حاكميت اسلام مخالف هستند. در كشور ما نيز در ميان تحليلگران، پژوهشگران، سياستمداران و سياستگذاران نوعي سرگرداني و ابهام نسبت به وضعيت جاري در مصر مشاهده ميشود. حق با كدام گروه است؟ بايد مطالبات و مواضع كدام گروه را به رسميت بشناسيم؟ آيا بايد از اسلامگراياني كه روابط خود را با دولت سوريه قطع ميكنند و عليه ايران موضعگيري ميكنند و نسبت به كشتار شيعيان سكوت پيشه كرده و روابط را خود با رژيم صهيونيستي قطع نميكنند، حمايت كرد؟ يا از مخالفاني كه خود را انقلابيوني معرفي ميكنند كه براي تحقق شعارها و آرمانهاي انقلاب مصر نياز دانستهاند يك بار ديگر به خيابانها برگردند و اين بار نه عليه مبارك بلكه عليه مرسي شعار دهند؟
در ادامه با طرح 11 نكته كليدي تلاش خواهيم كرد كه به اين پرسشها پاسخ دهيم:
11 نكته درباره مصر
1. چگونه مصر بحرانی شد؟
وضعيت كنوني مصر به نظر يك سناريوي از پيش تعيينشده از سوي اتاق فكرهاي آمريكايي و صهيونيستي است و مهرههاي اين بازي شطرنج در داخل مصر عناصر وابسته به نظام گذشته، برخي نظاميان و عناصر ناآگاه و يا مغرض سكولار و ليبرال- كه عمدتاً در جبهه انقلاب تعريف ميشوند- هستند. اين بازي از همان زمان انتخابات رياست جمهوري مصر با دستكاري در نتايج انتخابات طراحي شد؛ به گونهاي كه تنها 51 درصد از آراء را محمد مرسي به عنوان نماينده انقلابيون و 49 درصد از آراء را به احمد شفيق به عنوان نماينده ضد انقلاب دادند.

تصویری در دستان مخالفان مرسی که در آن خواهان محاکمه مرسی قبل از ترک قدرت هستند
چه كسي ميتواند باور كند مرسي نه تنها به عنوان نماينده اسلامگراياني كه پيش از انتخابات رياست جمهوري به ترتيب در همه پرسي اصلاحات قانون اساسي سال 2011، 77 درصد آراء و در انتخابات پارلماني سال 2012، 66 درصد آراء (43.7 درصد حزب آزادي وعدالت وابسته به اخوان و 22.4 درصد حزب سلفي النور) را به دست آورده بودند، بلكه به عنوان نماينده عناصر انقلابي تنها 51 درصد از آراء را به دست آورد و احمد شفيق به عنوان يك عنصر وابسته به نظام مبارك كه مردم مصر در يك قيام سراسري ميليوني وي را بر كنار ساخته بودند، بتواند 49 درصد آراء را به دست آورد. به احتمال زياد آراي انتخابات دستكاري شد آن هم با يك هدف اساسي؛ شكننده نمودن پيروزي مرسي و اجازه ندادن به وي و گروه اخوان المسلمين براي جولان دادن و در ادامه شوراندن مردم عليه حكومت اسلامگرا و براندازي اسلامخواهان از طريق يك كودتاي نرم كه اين بار بر خلاف نمونه الجزاير نه ارتش بلكه اين خود مردم هستند كه تحريك شدهاند تا به حكومت اسلامگرايان اعتراض كرده و آنها را سرنگون سازند.
2. رابطه اخوان المسلمین و غرب:
درست است كه اخوان المسلمين پس از به قدرت رسيدن تلاش كرد تا در برابر غرب اعتمادسازي نموده و خود را به عنوان بازيگري آرام و مطيع و سازگار با منافع غرب در منطقه نشان دهد و متاسفانه براي اينكه حسن نيت خود را نشان دهد اعلام كرد كه قصد ندارد معاهده كمپ ديويد مصر با رژيم صهيونيستي را لغو كند، حتي مرسي به شيمون پرز نامه تبريك نوشت، نشان شجاعت به خانواده سادات بخشيد، اما هيچ كدام از اين اقدامات باعث جلب اعتماد غربيها و صهيونيستها نشد و آنها همواره با ديده ترديد به جماعت اخوان المسلمين مينگريستند.
غربيها معتقدند اخوان المسلمين هنوز در انگارههاي ذهني و فكري خود غرب و رژيم صهيونيستي را دشمن ميداند و اين رفتارهاي اعتمادساز تاكتيكهايي است براي كاستن از فشارهاي غرب عليه اين خود تا مبادا آمريكا به نمايندگي از غرب دست به تحريم اين گروه بزند و در مسير حكمراني آن سنگاندازي نمايد و يا گروههاي مخالف داخلي را عليه دولت اخوان بسيج نمايد.
3. رابطه اخوان المسلمین و جمهوری اسلامی چگونه است؟
درست است كه ما نسبت به حكومت اخوان المسلمين انتقادات زيادي داريم و بسياري از رفتارها و اقدامات آنها را محكوم ميكنيم، ما به شيعهكشي سلفيها در سايه سكوت و بعضاً تاييد رهبران اخواني اعتراض داريم، ما از توهين سلفيها به ايران، سوريه و حزب الله در حضور رئيس جمهور مصر اعتراض داريم، ما نسبت به كنفرانسها و نشستهايي متعددي كه عليه ايران و خطر تشيع با حمايت اخوان برگزار ميشود، تأسف ميخوريم، ما از اينكه اخوان المسلمين در قضيه فلسطين همان مسير حسني مبارك را طي ميكند، ناراحت هستيم، ما از اينكه اخوان دست گدايي به سوي غرب دراز ميكند و براي دريافت وامهاي خارجي از استقلال خود كوتاه ميآيد، نگران هستيم، اما در عين حال معتقديم كه اخوانيها – هرچه كه باشند- برتر و بهتر از افراد معلوم الحالي چون احمد شفيق و عمرو موسي و محمد البرادعي و حسين طنطاوي و عبدالمجيد محمود دادستان كل مصر هستند.

تجمع موافقان مرسی و پلاکاردی که در آن خطاب به مرسی نوشته شده است: ملت مصر با تو هستند
افرادي كه اگر به قدرت برسند اندك اميدي كه براي بهبود اوضاع در آينده وجود دارد، از بين خواهند رفت. اين چهرهها كه با اجازه آمريكا و رژيم صهيونيستي آب نميخورند، چگونه ميتوانند انتظارات و آمال و آرزوهاي ملت عظيم مصر براي نيل به آيندهاي بهتر و پر از استقلال و عزت و كرامت و عدالت اجتماعي و قطع وابستگي به ديگران را برآورده سازند. بدون ترديد عمرو موسيها و شفيقها هيچ تفاوتي با مبارك ندارند.
4.رابطه اخوان و ما بقی گروه های مصری:
درست است كه اخوان المسلمين متاسفانه سلفيزده شده است و ما ميدانيم كه اخوان ديگر آن اخوان حسن البنا نيست. دلارهاي شبهناك نفتي سعودي و قطر؛آن استقلال، خلوص و آزادگي موجود در اخوان را از بين برده است. ميدانيم كه اخوان دو پاره شده است؛ عدهاي محافظهكار و وابسته به جريان قطبي(منسوب به سيد قطب) هستند كه متاسفانه گرايشهاي سلفي وهابي بر آنان غالب است و روابط نزديكي با سلفيهاي مصري و سعودي دارند و عدهاي نيز اصلاحطلب و معتدلاند كه به آرمانهاي حسن البناء و رهبران ميانهروي اين جريان نظير حسن الهضيبي پايبند باقي ماندهاند.

نوشته داخل عکس: رئیس جمهور فرعونی سقوط می کند
هم اكنون محافظهكارهاي نزديك به سلفيها رهبري اخوان را در دست دارند و خود مرسي نيز وابسته به همين جريان است. اين طيف اساساً فاقد توان لازم براي برقراري ارتباط مناسب با جريانها و گروههاي گوناگون ملي از جمله مخالفان بوده و قدرت كافي را براي اداره امور ندارند. همه اينها درست است و ما نسبت به اخوان – اگر همچنان روند حذف و به حاشيهراني عناصر مستقل و معتدل ادامه يابد- احساس خطر ميكنيم، اما هيچ يك از اين موارد مجوز لازم را براي مخالفت با اخوان المسلمين در اختيار ما قرار نميدهد.
5. علت طغیان علیه دولت اخوانی:
در زماني كه اخوان المسلمين به حمايت آمريكا از خود دلخوش كرده بود و اميد داشت كه آمريكا از اين گروه در برابر مخالفان سكولار و ليبرال دفاع كند، اما اكنون ميبينيم كه آمريكا به صراحت اعلام ميكند كه از گروه خاصي پشتيباني نميكند. اخوان متاسفانه به جاي آنكه به دنبال مستحكمنمودن پايگاههاي مردمي خود باشد و در جهت تحقق اهداف و خواستههاي مردمي حركت كند، به حمايتهاي آمريكا چشم دوخت و اكنون متوجه اين اشتباه خود شده است. لذا ما در اين شرايط نبايد اخوان المسلمين را تنها بگذاريم، بايد به اين گروه ثابت كنيم كه آمريكا به هرحال گروههاي غيراسلامي سكولار و ليبرال را در مصر بر اسلامگرايان ترجيح ميدهد؛ اسلامگراياني كه نسبت به آنان هنوز نگراني وجود دارد، اسلامگراياني كه تا مدتها در منظومه فكري خود آمريكا را دشمن شماره يك اسلام و مسلمانان ميدانستند.
ما بايد در اين شرايط از اخوان حمايت كنيم و به اين گروه نشان دهيم كه ايران علي رغم تمامي تبليغات منفي كه عليه آن ميشود، حكومت اسلامگرايان را با تمامي نواقصاش بر حكومت سكولارها و ليبرالهايي و غربزدههايي كه مخالف حاكميت اسلام و مشتاق غرب هستند، ترجيح ميدهد.
6. اشتباهات بزرگ مرسی و اخوان المسلمین:
اخوان المسلمين و در رأس آن محمد مرسي در طول يك سال گذشته اشتباهات زيادي مرتكب شده است و همين اشتباهات باعث شد كه بر دامنه مخالفتها با اين گروه افزوده شود. مردم در بعد داخلي از مرسي و حزب وي انتظار داشتند كه اوضاع نابسامان اقتصادي را بهبود بخشند، براي رفع بيكاري و فقر و تورم و بيثباتي داخلي چارهاي بيانديشند. مردم از مرسي انتظار نداشتند كه همان مسير مبارك و سادات را طي كند و در جهت استبداد و خودكامگي گام بردارد، بويژه در صدور بيانيه قانون اساسي كه اختيارات خود را بصورت غيرقانوني افزايش داد و در اثر اعتراضات مردمي مجبور به عقبنشيني از آن شد.
انتظار داشتند در رفتار دولتمردان تغيير را لمس كنند. انتظار داشتند كه كرامت لگدمال شدهي آنها و جايگاه از دست داده خود در منطقه و جهان اسلام را بازيابند. انتظار داشتند بازماندگان نظام سابق مجازات شوند نه اينكه بيگناه شناخته شده و از زندان آزاد شوند. انتظار نداشتند كه مرسي به شيمون پرز نامه فدايت شوم بنويسد، انتظار نداشتند كه براي اخذ وامها و كمكهاي خارجي كاسه گدايي سمت اين و آن دراز كند. انتظار نداشتند كه مصر با آن سابقه عظيم تاريخي كه زماني پيشرو كشورهاي عربي بود، براي گرفتن مقداري كمك مالي و يا جلب سرمايهگذاري در برابر كشوري واپسگرايي چون عربستان خوار و ذليل شود، انتظار نداشتند كه با ايران و اساساً محور مقاومت اين چنين سرد و غيرصميمي برخورد شود.
7. نقش ارتش در بحران مصر چیست؟
ارتش مصر پس از بركناري مبارك قدرت را به دست گرفت. شوراي عالي نيروهاي نظامي به رهبري ژنرال طنطاوي تمام تلاش خود را به كار بست تا ساختارها و حتي شخصيتهاي به جا مانده از دوران مبارك را حفظ نمايد. اما بالاخره در اثر فشارهاي مردمي ناگزير شد تا قدرت را به غير نظاميان واگذار كند. بسيارينسبت به اين اقدام ارتش در واگذاري قدرت شگفتزده شده و اظهار شادماني ميكردند و گمان ميكردند كه ارتش به همين راحتي قدرت را ترك خواهد كرد و فكر چنين روزهايي را نكرده بودند.
اكنون سران ارتش كه وفاداري كاملي به آمريكا و رژيم صهيونيستي دارند بار ديگر رؤياي بازگشت به سياست و يا دست كم بدست آوردن يك سري امتيازات و مزايا را در سر ميپرورانند. لذا بعيد نيست كه در دعواي كنوني ميان مخالفان و موافقان مرسي، ارتش مصر به مانند الگوي الجزاير كه در دهه نود ارتش مداخله نظامي كرد و جبهه اسلامي نجات ملي را سركوب نمود، وارد عمل نشده و قدرت را به دست بگيرد. هم اكنون بسياري از ناظران اين فرضيه را مطرح ميكنند كه اساساً همين ارتش بوده است كه مردم را براي ريختن به خيابانها و اعتراض به دولت منتخب تحريك نموده است تا بار ديگر زمينه را براي كسب قدرت مهيا نمايد.
8. اشتباه نابخشودنی مخالفان:
مخالفان علي رغم مشروع بودن بسياري از خواستههايشان اما شتابزده عمل ميكنند و چنين ميپندارند كه ميراث تلخ برجاي مانده از دوران مبارك يك شبه اصلاحشدني است، حال آنكه اصلاح معضلات و نابسامانيهاي برجاي مانده از آن دوران زمانبر است. مخالفان از يك طرف به بهانه احترام به حقوق بشر و رعايت قانون و ... اقدامات انقلابي و راديكالي را بر نميتابند، از طرف ديگر از تحمل و صبر لازم براي پشت سر گذاشتن تدريجي مشكلات و كاستيها برخوردار نيستند. مخالفان انتظار دارند كه در ظرف كمتر از يك سال بسياري از نابسامانيهاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي حاكم بر مصر سر و سامان يابد. حال آنكه محظوريتها و محدوديتهاي زيادي از جمله نگرانيهاي بين المللي، توطئههاي بازماندگان نظام سابق، امتيازخواهيهاي ارتش و نيروهاي امنيتي و نظامي و معضل سلفيهاي تندرو در برابر اخوان وجود داشته است.
9. جمهوری اسلامی و اثرگزاری بر اخوان المسلمین:
به هر حال به نظر ميرسد جمهوري اسلامي ايران در اين برهه از زمان بايد با قوت از اخوان حمايت كرده و اعتماد اخوان را به خود جلب نمايد. ايران با ديپلماسي ميتواند به لايههاي زيرين و معتدل اخوان نفوذ كرده و آنان را با خود همراه سازد. شايد ايران نتواند بر روي چهرههاي محافظهكار و تندرو و طيف موسوم به «قطبيها» حساب باز كند، اما نيروهاي معتدل و ميانهرو بويژه جوانان اخوان از پتانسيلهاي خوبي براي برقراري ارتباط با جمهوري اسلامي برخوردار هستند.
10.قانونی بودن دولت مرسی:
مرسي قدرت را از طريق سازوكارهاي قانوني و مشروع به دست آورده است، اينكه عدهاي به بهانه ناكارآمدي بخواهند بيقانوني كنند، زمينه براي قانونشكنيها در آينده همواره خواهد شد.
11.شکست اخوان خطرناک است؟
اگر اخوان شكست بخورد اسلام سياسي در جهان عرب شكست خواهد خورد و اگر اسلام سياسي شكست بخورد با قدرتيابي سكولارها و عناصر وابسته به غرب شايد اميد اصلاحات عميق و بنيادين سياسي و اقتصادي در كشورهاي اسلامي بر باد برود و انقلابهاي عظيم مردمي از مسير صحيح خود منحرف شود. اخوان هم اكنون طرفداران زيادي دارد و عنصر مهمي در معادلات مصر به شمار ميرود. شبكههايي كه اخوان در طول ساليان گذشته ايجاد كرده هيچ گروهي ندارد، همه اينها مزيتهاي اخوان المسلمين است. نبايد فريب تبليغات رسانههاي غربي را بخوريم كه سعي ميكنند بزرگنمايي كرده و مخالفان مرسي را تمام مصر معرفي كنند. اين حربه دشمن است. البته بايد اعتراف كرد ضعف مديريت مرسي باعث شده است كه بسياري از موافقان وي به صف مخالفان بپيوندد اما اخوان همچنان در بسياري از مناطق دورافتاده و روستاها حامي و پيرو دارد.