به گزارش مشرق، سايت جنبش عدالتخواه دانشجويي نوشت: هويت اصلي انقلاب اسلامي به مثابه يک «انقلاب فرهنگي و ديني» فرهنگ انقلابي اسلامي است و عامل حرکت و برتري آن نسبت به ديگر اتفاقات تاريخي به همين هسته نرم برميگردد. بر همين مبنا بود که «انقلاب فرهنگي» يک امر حياتي براي حرکت از طاغوت به سمت ولايت الهي بعد از سرنگوني طاغوت در ?? بهمن و اخراج استکبار از کشور در ??آبان پي گرفته شد. اين انقلاب از يک سو با نفي توامان شرک،کفر و التقاط، تحجر، استکبار، استضعاف و اسلام آمريکايي از عرصهي اجتماع و از سوي ديگر در جهت تبيين و استقرار فرهنگ اسلام انقلابي، که همان اسلام ناب محمدي است، تلاش مي کند. و در انجام اين امر خطير بايد به دقت به همهي مولفههاي اسلام ناب به صورت جامع، هماهنگ، با رعايت اولويت ها و تحت هدايت هاي کلان ولي فقيه توجه نمايد.
شوراي عالي انقلاب فرهنگي علي رغم وجود جنگ فرهنگي، شرايط جنگي ندارد.
شوراي انقلاب فرهنگي از آغاز با نيت فعاليت هاي دامنه دار فرهنگي و جنگ فرهنگي، توسط امام خميني (ره) آغاز به کار کرد و اين مطالبات مردمي و ديني از سوي رهبر معظم انقلاب با جديت بيشتري مطالبه شد. در حاليکه لشکريان مختلف از شرق و غرب، از ليبراليسم و مارکسيسم، اسلام آمريکايي، التقاط و تحجر، اشرافيت و استکبار، همگي با تمام توان در حال فعاليت براي زدودن فرهنگ واقعي ديني از زندگي بشر هستند، شورا وظيفهي فرماندهي جنگي تمام عيار در عرصهي فرهنگ در سطح جهان بر عهده دارد.
اين شورا در تمام اين سالها نشان داده است که يا درک درستي از چنين شرايط تاريخي و حساس ندارد، يا انگيزه و توان تحقق وظايف تاريخي که براي آن شکل گرفته را دارا نمي باشد. نه در تحرک و هيجان، نه در موضوعات انتخابي و نه حتي در همت اعضاي شورا اين شور و شوق و حرکت ديده نمي شود. اين شورا گويا “جنگ فرهنگي” را احساس نکرده است؛ وگرنه اين رخوت و پرداختن به موضوعات غير ضرور و حاشيهاي، از کجاست؟ در اين سال ها انواع هشدار و مطالبات رهبر معظم انقلاب که با ادبيات گوناگون تکرار شده است، نيز در شورا کارگر نيفتاده است.
اين روحيه شايد بيشتر ناشي از روحيه “محافظهکاري” و اداري شدن، در خروجي اين شورا باشد. و عملا به حفظ سکون و سکوت فضاي فرهنگي دامن زده و نيز ايجاد فرهنگ آرمانخواه و تحول طلب و تهاجمي در قبال تهاجم فرهنگي پي گرفته نشده است.
و عجيب آن است درحالي که بسياري افراد شورا انسانهايي نيکو و انقلابي و از شخصيتهاي مهم نظام هستند، چرا برآيند کار روحيه انقلابي نيست؟
عدم وجود نگاه جامع و عميق در شورا
انقلابي که شوراي عالي انقلاب فرهنگي، بايد به دنبال حفظ و استمرار آن باشد، بايد با لايههاي مختلف، از عميقترين مباحث نظري مرتبط با بينش ها و ارزش ها، تا بيرونيترين هنجارها و نمادها در سطح جامعه را درگير شود. از بنيانهاي نظري نظام تا مباني برنامهريزيهاي دولتي، تا موارد خرد مربوط به هويت ديني شهرها و معماري خانه و….؛ اين شورا بايستي پيگير مديريت پاسخ به سوالهاي عميقتر نظري دربارهي انقلاب، از يک سو و پي گيرنده ي آن ها در سطوح پايينتر، تا تبديل به سياست هاي عملياتي از سوي ديگر باشد.
به عنوان نمونه در عرصه اقتصادي، فقر نظريهپردازي در مباني براي اقتصاد اسلامي، نبود نظريههاي مياني درباره بانک، بيمه و انواع معاملات جاري در جامعه، ترويج و حفظ روحيه صرفهجويي، قناعت، انفاق در ميان مردم، تاثير رفتار تجملاتي مسئولان بر روحيه اشرافي در جامعه، تشديد روحيه مصرفگرايي در کالاهاي لوکس، و حتي نقش تبليغات تجاري مثلا بانکها و ساير موسسات در ترويج روحيه کمکاري و تنپروري در جامعه و …؛ همهي اينها نياز به کارهاي جدي و مستمر از مباني تا مظاهر دارد. که شبيه همين نگاه بايد در باقي عرصههاي جامعه از سياسي و فرهنگي نيز به وقوع بپيوندد. و از سياست هاي حکومتي تا اصلاح فرهنگ عمومي را در بر گيرد.
شواهد و قرائن بيانگر عدم وجود اين عمق و جامعيت در مسائل مورد نظر شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراهاي اقماري آن است.
مسالهشناسي غلط به علت نبود نگاه جامع در شورا
با توجه به اين نگاه جامع و عميق که از شورا انتظار مي رود و وظايفي که به بر دوش شورا گذاشته شده، نتيجه، چيزي نيست که انتظار مي رود و حتي بسيار پايين تر از حد انتظار است.
از يک طرف اين شورا طرحهايي بنيادي براي پيشبرد انقلاب اسلامي را عهده دار است. طرح هايي چون اسلامي کردن مراکز آموزش عالي، تحول نظام آموزش و پرورش، نقشه جامع علمي کشور، مهندسي فرهنگي، پيوست فرهنگي در موضوعات غير فرهنگي و نرمافزارهاي حرکت جامعه چون نظريهي عدالت اجتماعي، اقتصاد اسلامي، سياست بينالملل که در فقدان آنها مديران به نظريات غربي دست مييازند و بعضا به بدترين آن نظرات رجوع کرده و يا با آزمون خطا و عملزدگي حرکت ميکنند.
از سويي ديگر پرداختن به مسائل فرهنگي جاري و آني و نياز هاي عيني جامعه از وظايف اين شوراست. به عنوان مثال، آيا شورا براي مسئله ” سريالهاي بلند خارجي و هاليوودي با قسمتهاي بسيار طولاني” و آثار آن اصلا فکري کرده است؟ ميزان بازديد از اين سريال ها چه مقدار گسترش دارد؟ نتايج جامعهشناختي تماشاي آنها در ميان جوانان و خانواده ها چيست؟ آيا بايد به آنها واکنش خاصي نشان داد يا مرور زمان اثرات آنها را حل خواهد کرد؟
اما در نبود رويکردي پر تحرک و فعال در شورا که بتواند در همه اين سطوح حرکت کرده و چاره انديشي و نوآوري نمايد، شاهد مساله شناسي ها و چاره جويي هاي غير واقعي يا کم اهميت در شورا هستيم.
دغدغهها و سوالات مورد توجه شورا، کمتر متوجه نيازهاي اصلي و حتي حياتي انقلاب اسلامي و شرايط جامعه است. نگاهي به دستور جلسات اين شورا نشان ميدهد که مسائلي که براي اين جمع مطرح است بخش زيادي شامل مسائل خرد و روزمره چون انتخاب روساي دانشگاه و مسائل ابتدايي و کم اهميتي چون نامگذاري روزهاي سال و حداکثر پرداختن به آييننامههايي کم اثر و شکلي است. ميتوان فقط نگاهي به موضوعاتي که در پژوهشهاي اين شورا وجود دارد انداخت تا متوجه شد چه مقدار به نيازهاي حياتي و واقعي انقلاب و جامعه توجه مي شود. لذا از طرفي مسائل حياتي نظام در همهي لايهها به صورت نظاممند حل نميشود، و از طرف ديگر توجه خاصي به مشکلات عيني و فرهنگي جامعه و انديشيدن به راه حل آنها نميشود. و اين باعث خواهد شد که نخبگان و فعالان فکري-فرهنگي را از خود نااميد و شورا را از آنها بيبهره کند
نبودن شورا در وسط ميادين حساس انقلاب
حاصل اين مسائل ذکر شده حاضر نبودن در وسط ميدان هاي نبرد فرهنگي و بياثر بودن اين جايگاه فرماندهي در اين رخدادها است. نتيجه آن خواهد شد که هماهنگي و نگاه کلان و واحد به مسائل در دستگاههاي مختلف فرهنگي موجود نباشد. در جامعه اي که سينما و روزنامههاي آن، خانواده را تحقير مي کنند، انتظار تعالي خانواده، انتظاري بي مورد خواهد بود. نميشود که روستا و روستايي در صداوسيماي ما تحقير شود و ما مهاجرت به شهرها و نابودي کشاورزي را به دنبال نداشته باشيم.
ساختار نامناسب و ناکارآمد
به نظر ميرسد بخشي از اشکالات فوق به ساختار سنگين، کم تحرک و ناکارآمد اين شورا برميگردد. ساختاري که حتي نميتواند ويژگيهاي مثبت افراد حاضر را در برونداد شورا به نمايش بگذارد. بيشک دبيرخانه، افراد حاضر در آن، افراد کارگروهها، عدم مسئوليت شناسي درست نخبگان جامعه، کمکاري و کنار کشيدن حوزه علميه از مسائل کشور و… همگي در اين وضعيت دخيل هستند. از سويي ديگر چينش افراد نيز دچار کاستي هايي است که متخصصين همه ي حوزه هاي فکري فرهنگي از عميق ترين لايه هاي نظري تا فعالين جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي تا متخصصين رسانه و موثرين در فرهنگ عمومي در شورا حضور ندارند.
کم کاري اعضاي حقوقي در مسائل و جلسات شورا
حضور اعضاي حقوقي در جلسات تبديل به حضوري تشريفاتي، جهت رفع خستگي ناشي از فشار کارهاي سازمان متبوعه، و بياهميت شده است. نه هماهنگي درستي صورت ميگيرد نه نيازي ميبينند! هر دستگاهي کار خود را انجام ميدهد و نهاياتا به کار دستگاههاي ديگر انتقاد ميکند! زيرا که بودجهي خود را از جايي ديگر ميگيرند و بايد به جاي ديگري پاسخگو باشند لذا نيازي نميبينند ملزم به مصوبات شوراي عالي باشند به همين واسطه ضمانت اجرايي احکام شورا هيچ مشخص نيست. و البته نوع رفتار و کارکرد شورا تا کنون نيز بسيار موثر بر عدم پذيرش احکام آن و عدم پاسخگويي نهادهاي مسئول است. عدم پي گيري جدي پيوست فرهنگي براي تصميمات مهم ملي يکي از نشانه هاي نامطلوب اين امر است. به صورت نمونه آيا براي هدفمند کردن يارانه ها، خصوصي سازي هاي گسترده اخير و…. پيوست فرهنگي تهيه شده است؟
اعضاي حقيقي وقت کافي براي پيگيري امور شورا را ندارند!
اعضاي حقيقي حاضر در شورا جز قليلي معمولا وقت کافي را نميگذارند. بعضي با سنين بالا -ضمن احترام به سوابق علمي- حضور نمايشي دارند بعضي فاقد تخصص لازم هستند و با مدارک مهندسي و پزشکي و حتي دامپزشکي در شورا، دبيرخانه و بعضي کميته هاي تخصصي مسئوليت دارند. مثلا دبير شورا دامپزشک است. بسياري از افراد ديگر نيز اشخاص بسيار فاضلي که مشغول به کارهاي فراوان ديگر نيز مي باشند لذا حضورشان اثرگذار نبوده است. به نظر ميرسد بايد در کنار افراد انديشهورز در اين اعضا، به فکر حضور افرادي از نيروهاي صف جنگ فرهنگي و کساني که از نزديک با مسائل درگير هستند و بوده اند نيز باشيم.
ضعف دبيرخانه شورا
دبيرخانه شورا عليرغم رشد، هنوز بسيار کمکار و کم تحرک است. دستورکارهاي جدي در مورد مسائل کلان اجتماعي و فرهنگي و علمي در شورا مطرح نمي شود يا دبيرخانه پيگيري مصوبات را يا انجام نميدهد، يا نميتواند انجام دهد. و مسئلههاي شورا را به سمت مسائل جزئي و بياهميت سوق ميدهد.
وجود کارگروههاي خسته و ناکارآمد
کارگروههاي جنبي در شوراي عالي تبديل به مراکزي راکد، بيانگيزه و به طرز حيرت آوري کليشهاي و تقليدي شدهاند. کارگروههايي که معمولا اندک ارتباطي با بدنهي جامعهي انديشمندان و فعالان فرهنگي دارد يا در صورت ارتباط نتيجه خاصي از آن بيرون نمي کشد. نامهاي تکراري در پژوهشها و متون شبيه به هم مويد اين مطلب است. و اگر از وجود تعداد اندک افرادي که با تمام قوا در حال تلاش و توليد فکر هستند، اکثريت اين کارگروهها را افراد بيانگيزه و متاسفانه فاقد توان فکري لازم تشکيل ميدهد. و به ويژه به صورت جدي خلاء ارتباط با بدنهي متفکرين و فعالان فرهنگي سراسر کشور احساس ميشود.
سخن از ساير شوراها و موسسات اقماري شوراي عالي نيز به ميان نميآوريم که در نبود نظارت، و پاسخخواهي، وضعي به همين اسفناکي دارند.
پيشنهادات
با اين نگاه چند پيشنهاد جهت بهبود شرايط تقديم ميگردد:
فعال شده دبيرخانه
فعال شدن دبير خانه به عنوان بخشي از شورا که پيگيري به انجام رسيدن مصوبات از سويي و بررسي پيشنهادات براي موضوعات را بر عهده دارد. بر مبناي اولويت مسائل اصلي و کلان، توليد راهبردهاي کوتاه مدت مشخص و معين، و نظارت بر کميته هاي تخصصي و اجراي مصوبات در نهادهاي مسئول با حضور اعضاي متخصص در حوزه مسائل فکري و فرهنگي و اجتماعي به وِيژه در مقام دبير.
اصلاح وضعيت کميسيون هاي تخصصي
اصلاح وضعيت کمسيون هاي تخصصي تر به گونه اي با استفاده از همه ي ظرفيت هاي فکري و فرهنگي و اجتماعي جبهه انقلاب، در رابطه با موضوعات بررسي هاي کارشناسي و علمي دقيق برسند.
پاسخگو نموده اعضاي حقوقي در مقابل شورا
بايستي اعضاي حقوقي به دبيرخانه نسبت به عملکردشان پاسخ گو بوده و اين امکان براي دبيرخانه به وجود آيد که بتواند در حوزه هاي مربوطه علاوه بر بررسي برنامه ها و عملکرد ها، فرد حقوقي ملزم به تدوين گزارش باشد و قدرت نظارت، بازخواست و تنبيه متخلفين از مصوبات شورا به وجود بيايد.
رعايت ضوابط بهتر براي انتخاب افراد حقيقي
انتصاب افرادي از طيف هاي مختلف جبهه فکري، فرهنگي، هنري و اجتماعي انقلاب اسلامي و متخصصين رسانه و فرهنگ عمومي در شورا و همچنين انتصاب اعضاي جوان در شورا جهت پويايي بخشي به امور شورا.
انتصاب اعضاي حقيقي که داراي حداقل شرايط زير باشند:
?- بتوانند حداقل نيمي از وقت خود را در دبيرخانه شورا بگذرانند (از زمان حضور در شورا غير از تدريس شغل ديگري نداشته باشند.)
?- مي بايست هر کدام در کمسيون هاي تخصصي شورا به عنوان مسول قرار گيرند.
?- نگاه تئوريک قوي و منطبق با انديشه ديني و از طرفي حضور جدي در صف فعاليتهاي فرهنگي جامعه و روحيهي عملياتي جزء ويژگي هاي افراد باشد.
ايجاد ساز و کار ارتباطي قوي براي ارتباط گيري با فعالان فرهنگي
ايجاد سازوکار جدي و بهينه و سهلالوصول براي ارتباط و بهرهگيري از تمامي پتانسيلهاي فکري و نخبگاني و فعالان فرهنگي جبهه انقلاب براي استفاده در کارگروهها و شوراهاي اقماري
دبيرخانه شورا بايد بتواند از کانون هاي تفکر در حوزه اي مختلف از انديشمندان، مجريان و فعالين عرصههاي فرهنگي و اجتماعي تشکيل دهد و به عنوان بازوي فکري در اقدامات خود از آنها بهره بگيرد.
ايجاد و حفظ جامعيت شورا در امور فرهنگي
جهت يکپارچي و حفظ جامعيت بايستي شوراهاي فرهنگ عمومي از ذيل وزارت ارشاد خارج شده و زير نظر دبيرخانه قرار گيرند. تا از ظرفيت شورا در مرکز و مناطق استفاده جدي شده ضمنا مصوبات آن نيز در ميسر نيازهاي جدي و مصوبات کلان شوراي عالي قرار بگيرد.
در اين راستا بايستي شوراهاي فرهنگ عمومي مرکزي و مناطق نيز تغييراتي ازجمله موارد زير رخ دهد
ملزم به برگزاري منظم جلسات در طول هفته يا ماه گردند.
اعضاي آن علاوه بر افراد حقوقي مي بايست از اعضاي حقيقي با هدفي و روشي معين انتخاب گردند
مي بايستي براي هر شهرستان حداقل يک شورا فعال باشد و از طرفي هر شورا ملزم به تشکيل کانون تفکري جهت هم فکري در موضوعات باشد.
کانون هاي تفکر مي بايستي متشکل از فعالين فرهنگي در سطح شهرستان، (مي توان حتي انتخابي از طرف خود فعالين باشد) چند روحاني خوش فکر و جوان و همچنين چند دانشجوي رشته هاي جامعهشناسي، مديريت فرهنگي (منظور رشته هايي که با مقوله فرهنگ مرتبط است) تشکيل شود.
استفاده بيشتر از پتانسيل هاي اجرايي اعضاي حقوقي
شورا بايد بتواند از توان اجرايي اعضاي حقوقي بهره کافي را ببرد و در موضوعات مربوطه مي بايستي به اعضا شورا پاسخگو بوده و علاوه بر اين در موضوعاتي که دبيرخانه تعيين مي کند براي اجرا و يا سياستگذاري در آن موضوعات شورا را دخيل نمايد.
تقويت کميسيون هاي تخصصي و محول کردن امور غير اصلي به آنها
شورا بايستي بسياري از کارهاي زايد و البته وقت گير را واگذار نمايد يا به کميسيون هاي تخصصي بپردازد. و بتواند به وظايف اصلي تري بپردازد از جمله موارد پيشنهادي: انتصاب روساي دانشگاه ها و تعيين روزها در تقويم رسمي کشور و مواردي از اين دست.
رسانه اي کردن جلسات شورا
جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي جهت اطلاع فعالان فرهنگي و انديشمندان و عموم مردم، به صورت زنده از راديو پخش شود و مصوبات آن منتشر گردد. مگر جلسات و مصوبات بسيار معدود محرمانه. زدودن ديوان سالاري و تکنوکراسي بر عرصه ي فرهنگ و ارتباط مستقيم با فعالان مردمي و خودجوش جبهه فرهنگي انقلاب و تبديل آنها به بازوي نظام در پيشبرد اهداف فرهنگي از مواردي است که زمينههاي برنامه ريزي آن بايد از دل شورا بجوشد.
سازماندهي نهادهاي تبليغات ديني
تلاش جدي و موثر در «ساماندهي تبليغات ديني» و وجود دهها سازمان همسو و موازي در اين حوزه در دستور کار شورا قرار بگيرد.