کد خبر 226311
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۸

انتظار دریچه‌ای است که شاعر شیعه از آن به جهان می‌نگرد. در سال‌های پس از پیروزی انقلاب نیز شعر انتظار به عنوان یکی از پرکاربردترین گونه‌های شعر آیینی مورد توجه قرار گرفته و شاعران بسیاری در این گونه طبع‌آزمایی کرده‌اند.

به گزارش مشرق به نقل از تسنیم،  شعر انتظار از مهم‌ترین زیر مجموعه‌های شعر فارسی است،‌ که شاعران از حافظ گرفته تا سعدی و مولانا تا شاعران امروز همواره ارادت خود به قائم آل محمد(ع) را در این گونه شعری نشان داده‌اند. شعر انتظار در طول تاریخ بیانگر شور و حال درونی شاعر و انقلابی در شاعران شیعه است،‌  شاعرانی که در شعرشان ظهور مهدی موعود را لحظه‌شماری می‌کنند.

انتظار دریچه‌ای است که شاعر شیعه از آن به جهان می‌نگرد. در سال‌های پس از پیروزی انقلاب نیز شعر انتظار به عنوان یکی از پرکاربردترین گونه‌های شعر آیینی مورد توجه قرار گرفته و شاعران بسیاری در این گونه طبع‌آزمایی کرده‌اند، انتظار موعود یکی از موضوعات محوری شعر انقلاب اسلامی است، شعرا و نویسندگان مختلف پس از انقلاب اسلامی با الهام از آموزه‌های آن آثار ادبی گوناگونی را با محوریت انتظار خلق کرده‌اند. شاعران بزرگی هم‌چون قیصر امین‌پور‌،  سلمان هراتی‌، سید حسن حسینی‌، و...به عنوان شاعران موعودگرای انقلاب اسلامی به شمار می‌روند.

محمدرضا آقاسی نیز از حمله شاعرانی است که در سال‌های پس از پیروزی انقلاب به دلیل بهره‌مندی از لحنی خوش و صوتی زیبا چهره‌ای مردمی یافته و به شاعر سرآمد شیعه معروف شد. بسیاری شهرت آقاسی را مدیون شعر معروف «شاید این جمعه بیاید شاید» وی می‌دانند که برای امام رمان(عج) سروده شده است. شور و شوق آقاسی در خوانش این شعر مثال‌زدنی است و گویای حال درونی شاعر دارد،‌  آقاسی با وجود اینکه این لحن خوش و شور و شوق را در اکثر اشعار خود دارد،‌ اما این بار شوقی متفاوت تر را برای مخاطب به ارمغان می‌آورد.

متن این شعر به شرح ذیل است:
ای زلیخا؛ دست از دامان یوسف بازکش
 تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه تو از همه پر شورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این غافله را کم کنی
کاش که همسایه  ما  می‌شدی
مایه آسایه ما می شدی
 هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلّال مسائل شود
 دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد
 نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است
ای نگهت خاستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز  زچشم ترم
 تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و  مدد  کار ما
کی و کجا وعده  دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
 به مکه آمدم ای عشق تا  تو را بینم
تویی که نقطه عطفی به کنج آیینم
کدام گوشه مشعر کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
روا مباد که بر بنده‌ات نظر نکنی
روا مباد که ارباب جز تو بگزینم
چو رو کنی، برهد درد و رنج نشناسیم
ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلّی خانه پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سر خوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید، شاید
پرده از چهرگشاید، شاید

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس