به گزارش مشرق، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
مبارزه پاي منقل به روايت شبکه بالاترين
يک
شبکه اينترنتي وابسته به محافل صهيونيستي از گروههاي اپوزيسيون خواست
توهم سي و چهار ساله درباره انقلاب اسلامي را کنار بگذارند و واقعبين
باشند.
شبکه بالاترين در اين باره نوشت: گاه براي همه داشتهها و
نداشتههايمان دلتنگ ميشويم. گاه افسوس ميخوريم و گاه با غرور از کنار هم
ميگذريم. اين مشکل اپوزيسيون پوشالي ايران است که عدهاي نشستند و غرق در
خاطرات خودشان هستند و چنان ديوار محکمي به دور خود چيدهاند که با هيچ
چيزي قابل شکستن نيست. اين من منهاي اپوزيسيون پوشکي[!] 33 سال است ادامه
داشته و هيچ ثمرهاي به همراه نياورده است.
بالاترين ميافزايد:
بدبختي ما وجود افراد خودفريفته است. استاد فولادوند هميشه ميگفت اين
تلويزيونهاي لسآنجلسي اگر شش ماه برنامههاي خود را قطع کنند مملکت آزاد
ميشود. منظور استاد متوجه اپوزيسيوني بود که هر روز هخاسازي ميکرد و
ميخواست و ميخواهد با گرسنگي و تحصن جلوي سفارتخانههاي ايرانرو اون هم
با عدهاي قليل که تازه اون هم بيشتر به مجادله کشيده ميشد را آزاد
کنند، متأسفانه به صراحت بگويم ما نادان هستيم.
اين شبکه ضدانقلابي
در ادامه مينويسد: اپوزيسيون متوهم نشسته و خيالبافي براي خود ميکند که
چنين و چنان و در هر تجمعي به چند تا عکس با پرچم شير و خورشيد اکتفا
ميکنند. نه اين روش مبارزه نيست شما متوهمان پوشالي اگر خود را مبارز
ميدانيد اگر کمي فقط کمي خود را ايران خواه ميدانيد بهتر هست وافورهاي
خود را زمين بگذاريد تا از نئشگي 33 ساله بيرون بيائيد و توهمات ذهني
روکنار بگذاريد و آنچه که بايسته هست عمل کنيد. اگر چيزي غير از اين باشد
بهتر است سياست و سياسي بودن را کنار بگذاريد چون بنا بر نوع ترياکتان (که
جنس خوب باشد يا بد) تصميمتان عوض ميشود(!)
نويسنده بالاترين در
پايان خاطرنشان کرده است: آيا 33 سال در به دري و بيوطني کافي نيست؟ به
خود بياييد و از خود به در آييد... هر چند که ميدانم اين سخنان ياسين
خواندن در گوش شماست ولي من گفتم.
هدف غرب مذاکره نيست مقابله با ايران است
استراتژيست و رئيس انجمن «دموکراسيها» در فرانسه گفت: هدف گروه 1+5 مذاکره با ايران نبوده بلکه تلاشي براي مقابله با اين کشور است.
ژنرال
هانري پاريس، طي مقالهاي با عنوان «استراتژي اتمي ايران» که در محل مجلس
ملي فرانسه و در حضور جمعي از کارشناسان، تحليلگران سياسي، اقتصادي،
چهرههاي سياسي و فعالان فرهنگي ارائه شد، تاکيد کرد: ما غربيها به سخنان
ايرانيها شک داريم و قولهاي آنها را با ترديد نگاه ميکنيم، در حالي که
آژانس بينالمللي انرژي اتمي، غنيسازي اورانيوم براي مقاصد صلحآميز را
براي کشورها مجاز شمرده است.
وي در بخش ديگري از مقاله خود نوشت:
ايران ميخواهد يک قدرت منطقهاي باشد و اين حق طبيعي اين کشور است، ولي
حکومتهاي سلطنتي عرب منطقه و آمريکا با اين نقشآفريني ايران مخالف هستند.
ژنرال
فرانسوي همچنين در بخشي از مقاله خود به بررسي اخلاقي موضوع فعاليتهاي
هستهاي کشورها پرداخت و اين سوال را مطرح کرد که آيا ميتوانيم بگوييم که
ما فرانسويها و آمريکاييها به چه حقي خود را محق به در اختيار داشتن بمب
اتمي ميدانيم، ولي ايران نبايد اين حق را داشته باشد. پس اين بحث سياسي
است و نه اخلاقي.
واشنگتن پست: روحاني يک خودي در جمهوري اسلامي است
محافل رسانهاي غرب معتقدند رئيس جمهور جديد ايران در استراتژي کلي جمهوري اسلامي حرکت خواهد کرد.
روزنامه
واشنگتن پست در اين باره نوشت: حسن روحاني يک خودي براي جمهوري اسلامي است
و او نه يک اصلاحطلب بلکه چهرهاي محتاط است. پيروزي او شگفتيساز شد. او
خود را حافظ حقوق ملت ايران معرفي کرده است.
اين روزنامه افزود:
سابقه زندگي سياسي روحاني که در گذشته صاحب مناصب مهم در مراکز حساس و مهم
ايران بوده و 20 سال هم سابقه نمايندگي مجلس را دارد و سرپرست تيم مذاکرات
هستهاي بوده، همه خبر از يک واقعيت ميدهد؛ اينکه روحاني هم يک خودي براي
نظام است. بلافاصله بعد از پيروز شدن روحاني در انتخابات، آيتالله «علي
خامنهاي» رهبر عالي ايران که کلام آخر را در حاکميت ميزند در ديدار با
روحاني، رهنمودهاي لازم را ارائه کرد.
روزنامه فرانسوي لوفيگارو نيز
با اشاره به اينکه برگزاري انتخابات در ايران نشانگر تناوب و دست به دست
شدن قدرت در ميان گروههاي سياسي است، افزود: اين علامت دموکراسي است.
فيگارو
ميافزايد: روحاني شکاف در نظام انقلابي را نميخواهد و به خاطر زندانيان
در مقابل حاکميت قرار نخواهد گرفت و منطبق با حاکميت است.
وبسايت
شبکه فاکسنيوز در عين حال مدعي شد انتخاب روحاني بخشي از راهبرد هستهاي
پيچيده ايران است. هر چند ممکن است انتخاب حسن روحاني خوشبينيهايي را در
غرب برانگيخته باشد، اما نگاهي دقيقتر به سابقه کاري حسن روحاني،نشان
ميدهد وي همواره در راستاي پيشبرد اهداف حاکميت حرکت کرده است.
«مارک
والاس»، مدير اجرايي گروه متحد عليه ايران هستهاي، معتقد است: آنچه ما از
روحاني از اين به بعد خواهيم ديد اين است که وي در انظار دم از سخنان آشتي
جويانه ميزند در حالي که برنامه هستهاي را ادامه خواهد داد.
مارک
فيتز پاتريک از تحليلگران مؤسسه مطالعات راهبردي لندن نيز معتقد است:
روحاني يکي از افراد درون رژيم است و بطور کامل از برنامه هستهاي حمايت
ميکند. او مانند همه سياستمداران ايراني، برنامه هستهاي را جلوهاي از
دستاوردهاي فني و حاکميت ملي ايران ميداند. ديپلماتهاي انگليسي، فرانسوي و
آلماني که در سالهاي 2003 تا 2005 درباره مسأله هستهاي با او مذاکره
کردند دريافتند که او محکم و غيرقابل دستيابي است. تنها زماني که بعداً در
برابر جليلي سازشناپذير نشستند دريافتند که اوضاع در زمان روحاني چقدر خوب
بوده است.(!)
عليرضا نادر تحليلگر انديشکده آمريکايي رند نيز گفته
است: انتخاب روحاني ميتواند دليلي براي خوشبيني باشد اما نه اميدواري
زياد. او عملگراست. اما در عين حال دلايلي براي احتياط وجود دارد. او در
برخي از عاليترين منصبها در ايران از جمله در نيروهاي نظامي و تشکيلات
امنيت ملي بوده است. حسن روحاني اصلاحطلب نيست و رژيم مايل به پذيرش او در
انتخابات بود.
انجمن صنفي روزنامهنگاران يا پادوهاي کاسهليس دشمن
انجمني
که با سوءاستفاده از صنف روزنامهنگاران به حلقه واسط شبکه براندازي تبديل
شده بود نميتواند براي سوءاستفاده سياسي بازسازي شود.
به گزارش
جهاننيوز، رضا مقدسي با اشاره به اظهارات خبرنگار يکي از نشريات زنجيرهاي
در اولين مصاحبه مطبوعاتي حجتالاسلام والمسلمين روحاني نوشت: روحاني در
اين مصاحبه خيلي خوب ظاهر شد و خود را رئيس جمهور تمام مردم ايران دانست که
از حقوق آنان در تمام عرصههاي داخلي و خارجي صيانت خواهد کرد. مسئله اما
در نوع سؤال يکي، دو روزنامه اصلاحطلب بود که در ميان همه مسائل و مشکلات
ريز و درشت کشور، دغدغه سياسي خود را در احياي انجمن صنفي روزنامهنگاران
جستجو ميکردند.
وي ميافزايد: بهرهمندي روزنامهنگاران از يک
انجمن حقيقتاً صنفي که پيگير مطالبات شغلي آنان باشد البته خواسته صحيح و
بحقي است که جاي خالي آن به خوبي احساس ميشود اما آنچه در پس منظور
روزنامهنگاران درخواست کننده احياي انجمن صنفي روزنامهنگاران نهفته است
نه دغدغههاي صنفي بلکه عمدتاً مقاصد سياسي اصلاحطلبانه با ظاهري صنفي
است. دغدغه براي احياي انجمن صنفي که امروز دبيرکل سابقش و برخي از عناصر
شاخص آن عروسکهاي خيمهشببازي رسانههاي آمريکايي و اروپايي براي حمله به
ملت ايران شدهاند و اسفبارتر اينکه در ايام انتخابات خط تحريم و مقابله
با نظام اسلامي را دنبال ميکردند.
انجمني که متأسفانه در سالهاي
پاياني عمرش به حلقه واسط شبکه براندازي نرم تبديل شده بود و برخي از
روزنامهنگاران را در آن سالها تحت آموزشهاي خاص قرار دادند و متعاقب آن
بسياري از آنها مجبور به جلاي وطن و جستجوي روياهاي وهمآلود براي براندازي
نظام در رسانههاي دشمن شدند.
اتفاقهاي ناخوشايند و تأسفباري که
در پوشش انجمن صنفي روزنامهنگاران در آن سالها صورت گرفت متأسفانه تاکنون
از جانب وزارت اطلاعات و مراکز ذيربط براي اهالي رسانه و مردم کشورمان
شفافسازي نشده است.
در آينده لازم است با هدف واگذار کردن امور
مردم به خودشان بسياري از نهادهاي مردمي و انجمنها ايجاد و يا احيا شوند و
در اين رويکرد واگذاردن بسياري از امور رسانهها به متوليان سالم و بيغرض
امري پسنديده و لازم است اما اين ضرورت نبايد به سوءاستفاده سياسي در پوشش
فعاليتهاي صنفي تبديل شود.
گفتني است بسياري از مسئولان انجمن
صنفي روزنامهنگاران نظير رجب مزروعي، حسين باستاني و... به خارج کشور
گريخته و هم اکنون با اخذ پناهندگي از کشورهاي اروپايي به طور آشکار در
خدمت رسانهها و سرويسهاي اطلاعاتي اين کشورها هستند.