هر کس دين دارد حسين به خاطر او و خدمت به او و در راه او کشته شده است و از اين رو او را «ثارالله» (خون خدا) مي‏نامند. معاذ الله خدا که خون ندارد، کشته نمي‏شود، ولي شهيد به خاطر کساني که به دين خدا ايمان دارند و در مسير خدا حرکت مي‏کنند، شهيد مي‏شود.<BR>

به گزارش مشرق مشروح اين سخنراني به شرح ذيل است.

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين و الصلوة و السلام علي سيدنا محمد و علي آله الطيبين الطاهرين

السلام عليک يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلّت بفنائک، عليک مني سلام الله ابداً ما بقيت و بقي الليل و النهار، و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتکم، السلام علي الحسين و علي عليّ بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين.
 

امروز که روز شهادت امام حسين(ع) است پيش از هر چيز بايد با تمام وجود به حقيقت اين مناسبت و اهداف و ابعاد اين مناسبت توجه کنيم. اين وظيفه پيش از هر شخص ديگري بر ما واجب است، زيرا حسين پيش از هر کس ديگري، متعلق به ماست. حسين متعلق به ما اهل مسجد و اهل نماز و شرکت‏کنندگان در نماز جمعه است. امام حسين عليه السلام هدف خود را از اين سفر که به شهادت ايشان انجاميد، بيان کرده است و لازم نيست ما درباره هدف مبارک او اجتهاد يا استنباط کنيم. هنگامي که از مدينه بيرون مي‏آمد يعني هنگامي که اين سفر منتهي به مرگ را آغاز کرد فرمود: «والله أني ما خرجت أشراً ولا بطراً ولا ظالماً ولامفسداً أردت الإصلاح في أمة جدي ما استطعت، أريد الأمر بالمعروف والنهي عن المنکر»؛ به خدا سوگند من از روي سرمستي و سرخوشي و يا براي ستمگري و فسادانگيزي قيام نکرده‏ام، بلکه مي‏خواهم در حد توان امت جدم را اصلاح کنم. مي‏خواهم امر به معروف و نهي از منکر کنم.»
بنابراين، از اولين لحظات شروع قيام هدف روشن است. اين قيام براي مطالبه خلافت و حکومت و يا براي فتنه‏انگيزي و آشوب‏طلبي در امت پيامبر نبود. دشمني حسين(ع) با يزيد و ياران يزيد به خاطر دشمني‏هاي ديرينه ميان بني‏اميه و بني‏هاشم قبل از اسلام نبود، زيرا اين مسايل پايان يافته بود و حد اقل اين بود که از سوي پيامبر و فرزندان و اصحاب ايشان اين دشمني کنار گذاشته شده بود. بنابراين قيام امام حسين(ع) جز براي اصلاح و امر به معروف و نهي از منکر نبود. قيام او براي پاسداري از دين خدا و برپايي نماز و دادن زکات و امر به معروف و نهي از منکر و اصلاح در جامعه اسلامي ـ‌در حد توان‌ـ بود.
هر کس دين دارد حسين به خاطر او و خدمت به او و در راه او کشته شده است و از اين رو او را «ثارالله» (خون خدا) مي‏نامند. معاذ الله خدا که خون ندارد، کشته نمي‏شود، ولي شهيد به خاطر کساني که به دين خدا ايمان دارند و در مسير خدا حرکت مي‏کنند، شهيد مي‏شود.
آخرين سخني نيز که امام در پايان اين سفر فرمود، يعني هنگام شهادت و در لحظه ديدار با پروردگار، اين بود: «إن کان دين محمد لم يستقم إلا بقتلي يا سيوف خذيني.»؛ «اگر دين محمد جز با کشته شدن من اصلاح نمي‏شود و راست نمي‏گردد، پس اي شمشيرها مرا دريابيد.» اين جمله در ابتداي اين سفر نيز از او نقل شده است.
بنابراين، در هدف امام شکي نيست. اين سفر دشوار و فداکاري بزرگي که هيچ فداکاري ديگري شبيه آن نيست به خاطر دين بوده است. هر کس دين دارد حسين به خاطر او و خدمت به او و در راه او کشته شده است و از اين رو او را «ثارالله» (خون خدا) مي‏نامند. معاذ الله خدا که خون ندارد، کشته نمي‏شود، ولي شهيد به خاطر کساني که به دين خدا ايمان دارند و در مسير خدا حرکت مي‏کنند، شهيد مي‏شود.

بنابراين، حسين(ع) شهيد است براي هر انسان مؤمن و هر چه ايمان انسان بيشتر شود اختصاص حسين(ع) به او بيشتر مي‏شود. کسي که يک درجه از ايمان دارد، حسين يک درجه به او اختصاص دارد، و کسي که مثلا ده درجه از ايمان دارد، حسين نيز به اندازه ده درجه به او اختصاص دارد. وقتي من مي‏گويم: کساني که نماز مي‏خوانند و به مسجد مي‏آيند و شعاير الهي را به پا مي‏کنند، حسين پيش از هر کسي اختصاص به آنان دارد، سخني به گزاف نگفته‏ايم و مبالغه نکرده‏ايم، زيرا شما با خواندن نماز و اجتماعات مذهبي و برپايي شعاير الهي ما همگي ادعا مي‌کنيم که مؤمن هستيم و به همان اندازه که ادعا مي‌کنيم، حسين متعلق به ماست، زيرا او براي ما و دين ما و خط ما و رفتار ما کشته شد. اندوهي که شما نسبت به حسين احساس مي‏کنيد نشانه ايمان شماست و اگر احساس بي‏تفاوتي و بي‏اعتنايي کنيد نشانه بي‏ايماني شماست. موضوع روشن است؟ از اين رو امام (ع) تأکيد مي‏کند که پيروان ما کساني هستند که به خاطر اندوه ما اندوهگين و به خاطر شادي ما شاد مي‏شوند. ما در اين روزها سخت احساس غم و اندوه مي‏کنيم، بيش از وقتي که عزيز يا دوست يا خويشاوندي را از دست داده باشيم. چرا اندوه بر حسين بيشتر است اي برادران؟
مبالغه نمي‏کنم و شعر هم نمي‏گويم، اين حقيقت است. انسان وقتي دوست يا نزديکي را از دست مي‏دهد ناراحت مي‏َشود. چرا؟ چون پشتيبان يا تکيه‏گاه يا عزت يا سرپرستي يا مال او را از دست داده است.
خدمات حسين به دين فراتر از هر خدمت ديگري است. خدمت هيچ يک از برادر و پدر و خويشان و دوست و ياور من مانند خدمات حسين نيست. وقتي من براي پدرم اندوهگين مي‏شوم، بايد براي حسين بيشتر اندوهگين شوم. پدر بودن حسين براي من فراتر از پدر بودن پدرم براي من است. بنابراين ما صبح و عصر و شب و همه وقت مجلس عزا به پا مي‏کنيم تا نشان دهيم اندوه ما بر حسين فراتر از هر اندوه ديگري است. ما براي از دست دادن عزيزانمان يک يا دو بار يا يک هفته، چهل روز يا يک سال مراسم عزا مي‏گيريم، ولي براي حسين(ع) اين مراسم هر سال و هر زمان در روز عاشورا و دهه اول محرم صبح و عصر و شب برگزار مي‏شود. اين نشانه چيست؟ نشانه آن است که مي‏خواهيم افزون بر زبان با عمل خود نيز ثابت کنيم که ما عظمت اين مصيبت و اندوه بسيار آن و تأثير عميق اين شهادت را در دلهاي خود احساس مي‏کنيم. حسين(ع) پيش از انکه شهيد ديگران باشد، شهيد ما است. ما ناراحتيم چون چيزي که متعلق به ما بود از دست داده‏ايم. ما پدر و مادر و دوست و ياور و تکيه‏گاه و عزت و سرپرست و همه چيز خود را از دست داده‏ايم به ويژه آنکه احساس مي‏کنيم او به خاطر ما فداکاري کرد. يعني چه براي ما فداکاري کرد؟
آيا مبالغه مي‌کنم؟ نه، مي‌گويم براي ما، بله. ممکن است کسي به خاطر حفظ مال شما کشته شود يا به خاطر حفظ عزت و آبروي شما کشته شود. ولي حسين به خاطر حفظ همه اينها براي من و شما کشته شد. اين احساس اندوه عميق ما در واقع احساس تقدير عميق است، ما احساس مي‏کنيم که مديون حسين هستيم و نمي‏توانيم اين دِين خود را ادا کنيم و او خدمتي کرده و فضل و منتي بر ما دارد که هيچ چيز با آن برابري نمي‏کند و ما توان جبران آن را نداريم.
با توجه به اين مقدمه ما نخستين عزاداران و اندوه‏داران براي امام حسين(ع) هستيم و نخستين کساني هستيم که قدردان فداکاري‏هاي اوييم. از اين رو بايد خدماتي انجام دهيم، نه به خاطر جبران و غرامت، چرا که او فداکاري نکرده تا چيزي در قبال آن از ما دريافت کند. خدمت ما به حسين تأکيدي است بر موفقيت و پيروزي او در جهاد. ما وقتي اهداف امام حسين(ع) را اجرا مي‏کنيم، در حقيقت بر پيروزي حسين(ع) مي‏افزاييم،
حسين به خاطر چه کشته شد؟ براي دين، پس هر چه دين ما بيشتر و عميق‏تر شود، حسين بيشتر پيروز مي‏شود. اگر در جهان يک درجه از دين وجود داشته باشد حسين صد درجه پيروز شده است و اگر صد درجه از ايمان وجود داشته باشد حسين بسيار بيشتر موفق شده است. درست است؟
بنابراين ما اجتماع‏کنندگان در اين مسجد مقدست و در اين روز بزرگ، پيش از هر کس ديگر بايد پيام عاشورا را درک کنيم. چرا گريه مي‏کنيم؟ چرا اندوهگينيم؟ بايد بفهميم وظيفه ما در برابر اين مسأله چيست؟ اين وظيفه بايد نمود پيدا کند و با زبان و قلب ما تحقق يابد. بايد در کارها و احساسات و زبان و نيت ما کاملا ظهور يابد، زيرا ما نخستين کساني هستيم که از فداکاري‏هاي حسين قدرداني مي‏کنيم، به خاطر او اندوهگين مي‏شويم و براي تحقق اهداف او تلاش مي‏کنيم. وقتي به اين فکر مي‏کنيم که حسين(ع) چيزي براي خود نگه نداشت، و از بذل مال و آبرو و خانواده و کودکان و دوستان و ياران خودداري نکرد و همه چيز حتي جان خود را فدا کرد، درمي‏ِيابيم که خدمات او برابر با همه خدمات است. فکر مي‏کنيد حسين(ع) پسرش را دوست نداشت؟ آيا تنها من و شما فرزندانمان را دوست داريم؟ چطور فرزندش را دوست نداشت در حالي که بر سر پيکر بي‏جان علي اکبر بدون هيچ گونه تعارفي آشکارا گفت: «علي الدنيا بعدک العفا.»؛ «پس از تو دنيا هيچ ارزشي ندارد...» آيا درک نمي‏کرد که پسرش جوان است و نمي‏خواهد کشته شود؟ وقتي بر سر جنازه عباس مي‏رسد، آيا حسين برادرش را دوست نداشت؟ آيا وجود اين برادر و قدرت و تأثير او در زندگي را درک نمي‏کرد؟ چقدر او براي اين برادر زحمت کشيده بود و از اين رو در رويارويي با مصيبت او گفت: «اکنون کمرم شکست»
بنابراين، امام حسين(ع) نيز برادران و فرزندانش را دوست داشت، زندگي را دوست داشت، آسايش را دوست داشت، همه نعمت‏هاي خداوند را در روي زمين دوست داشت ولي به خاطر من و شما از قرباني کردن هيچ يک از آنها فروگذار نکرد و هر آنچه داشت براي سعادت شما و سعادت من داد. وظيفه ما در برابر اين خدمت چيست؟

اگر من يک ساعت از آسايش يا وقت خود را فدا کنم يا از برخي عادات خود دست بردارم يا واجبات را انجام دهم و گناهان را ترک کنم، آيا فکر مي‌کنيد کار دشواري انجام داده‏ام؟ هر چقدر هم اين کارها دشوار باشد، حسين(ع) دشواري‏ها و سختي‏هاي بيشتري تحمل کرده است. کسي نگويد من به فلان گناه عادت کرده‏ام، چگونه از من مي‏خواهيد آن را ترک کنم؟ اين کار دشواراست. اين کار هر چقدر سخت باشد، حسين(ع) کاري بسيار سخت‏تر از آن انجام داد. مي‏گويي سخت است که بخشي از وقت خود را مثلا به نماز يا حج يا اداي حقوق اختصاص دهم. مي‏گويم وضعيت حسين(ع) سخت‏تر و دشوارتر از وضعيت تو بود ولي خودداري نکرد.


 

به همان اندازه که در اين روزها احساس مصيبت و اندوه عميق و نيز احساس قدرداني فراوان مي‏کنيم به همان اندازه بايد بازنگري جديدي را در مورد زندگي و اوضاعمان آغاز کنيم و خط تازه‏اي براي رفتار و سلوکمان برگزينيم، بايد تجسم حسيني بودن روي زمين باشيم.

 

«هَلْ جَزَاء الاحْسَانِ الا الاحْسَانُ»؛ «مگر پاداش احسان جز احسان است؟» [رحمن (55)، 60] حسين به شما نيکي و خدمت کرد، آيا شما نمي‏خواهيد با عملي ساختن اهداف حسين(ع) به خودتان نيکي کنيد؟
بنابراين به همان اندازه که در اين روزها احساس مصيبت و اندوه عميق و نيز احساس قدرداني فراوان مي‏کنيم به همان اندازه بايد بازنگري جديدي را در مورد زندگي و اوضاعمان آغاز کنيم و خط تازه‏اي براي رفتار و سلوکمان برگزينيم، بايد تجسم حسيني بودن روي زمين باشيم. در اين زمان چقدر ما نيازمند حسيني بودن هستيم. حسيني بودن يعني اينکه انسان به اوج فداکاري و بخشش و وفاداري و خدمت برسد، بتواند بيشترين خدمت و عطا و بخشش را ارائه دهد، به بالاترين مرتبه عفو و گذشت برسد. فکر مي‌کنيد وقتي عصباني مي‏شويد، خيلي سخت است که از غرور و خودخواهي خود دست برداريد، درست است که اين کار سخت است ولي آيا آنچه حسين انجام داد برايش سخت نبود؟
بنابراين، در سايه ياد حسين و در سالگرد شهادت حسين مي‏کوشيم تا دوباره زندگي خود را اصلاح و تنظيم کنيم.
برادران! ما به عنوان افراد، خانواده‏ها، شهر و امت، اوضاع داخلي و خارجي‏مان به هيچ شکل مطلوب نيست.هيچ يک از کمالات نفساني در ما وجود ندارد و در برابر جهانيان نيز امتياز و کمال نداريم. هيچ عزت و افتخاري نداريم. هيچ آرمان‌گرايي در اخلاق نداريم، هيچ آرمان‌گرايي در زندگي و برخورد با ديگران نداريم، آرماني در تربيت فرزندان نداريم، اوضاع نامطلوبي داريم. نمي‏خواهم در اين باره توضيح دهم. مسئول اين وضعيت خود ما هستيم. «ذَلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيکُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ»؛ « اين پاداش اعمالي است که پيشاپيش به جاي آورده‌ايد وگرنه خداوند به بندگانش ستم روا نمي‌دارد.» [آل عمران (3)، 182 و انفال (8)، 51] خداوند متعال متعلق به هيچ فرد يا امت خاصي نيست. ما خود مسئول وضعيت خود هستيم و خود قادر به تغيير آن هستيم. اين فرصت، يعني ايام عاشوراي امام حسين(ع) فرصت خوبي براي تغيير همه اوضاع است. چرا؟ چون زيربنا و اساس و خطوط اصلي زندگي ما و راهي که در زندگي مي‏پيماييم اشتباه است، چون راه حسين نيست. از امروز و در پرتو نام و ياد حسين ميتوانيم در راه حسين حرکت کنيم و در خط او گام برداريم و شهادت حسين(ع) را قدر بدانيم و بر مصيبت بزرگي که از حسين(ع) به ما رسيده است اندوهگين باشيم و اين مصيبت را جبران کنيم.

 

اگر مي‏خواهيم به خط حسين و هدف حسين برسيم و شکوه و عزت خود را بازيابيم و زندگي خود را احيا کنيم بايد در راه حسين(ع) حرکت کنيم. اما اگر مي‏خواهي آسايش و ثروت و خوشبختي و خو دخواهي و ... خود را نگه داري، در همان موقعيتي که هستي مي‏ماني و به اندازه سر سوزني تغيير نمي‏کني.


 

چگونه مي‏توانيم حسيني باشيم و در خط حسين حرکت کنيم؟ وقتي که فداکاري کنيم، خدمت کنيم، بکوشيم و از چيزي فروگذار نکنيم، وقتي که به تمام معنا از غرور و خودخواهي خود دست برداريم. ما تجربه‏هايي را پيش چشم داريم. تجربه فلسطين را که در برابر ديدگانمان است، تصور کنيد. دولت‏ها و گروه‏ها و ملت‏ها و اسلحه‏ها و ثروت‏ها و ميليون‏ها انسان نتوانستند کاري انجام دهند، ولي چند نفر فدايي از جان گذشته و جان بر کف توانستند اين جماعت و کيان اين کشور را تکان دهند. چطور تعدادي فدايي توانستند چنين کنند؟ تعداد آنان پانصد يا چهارصد نفر است. به طور دقيق کسي نمي‏داند همين قدر مي‏دانيم که تعدادشان کم است و گروهي اندک از مردم هستند.
اينها را مي‏گويم تا خود را کوچک و حقير نشماري، نگويي من در عرصه زندگي چه کاري مي‏توانم انجام دهم؟ همه کار مي‏تواني انجام دهي ولي به شرط آنکه اين خودبيني را از خود دور کني و در خط حسين(ع) باشي و بتواني آنچه از تو مي‏خواهند، آنچه راه مبارزه از تو مي‏طلبد، آنچه چالش‏هاي زندگي اقتضا مي‏کند و هر آنچه نياز است، تقديم کني.

ما اگر توانستيم از راحتي خود چشم بپوشيم و به کار و تلاش بپردازيم و اگر توانستيم از عادت‏هاي خود دست برداريم، مي‏توانيم تعالي پيدا کنيم. اگر توانستيم کينه‏هاي خود را کنار بگذاريم مي‏توانيم به مرتبه‏اي بالاتر برسيم و با يکديگر دوستي کنيم و برادر باشيم و دست ياري به هم بدهيم. اگر عادت‏هاي عمومي خود را کنار گذاشتيم يعني از اينکه بگوييم اين خواست مردم است و مُد و جريان‏ها و موج‏هاي اجتماعي اين چنين است، دست برداريم. آيا حسين(ع) بر خلاف جريان حرکت نکرد؟ آيا حسين(ع) در برابر ستمگران از بزرگ و کوچک و با همه اسلحه‏ها و سپاهيان و افکار و آراء و خدمات و تبليغات آنها نايستاد؟ او به تنهايي با اين جريان‏ها و جبهه‏ها مخالفت کرد و از بذل هيچ چيزي خودداري نکرد و همه چيز را تقديم کرد.
اگر مي‏خواهيم به خط حسين و هدف حسين برسيم و شکوه و عزت خود را بازيابيم و زندگي خود را احيا کنيم بايد در راه حسين(ع) حرکت کنيم. اما اگر مي‏خواهي آسايش و ثروت و خوشبختي و خو دخواهي و ... خود را نگه داري، در همان موقعيتي که هستي مي‏ماني و به اندازه سر سوزني تغيير نمي‏کني. تو از بيست سال پيش تا کنون همين بوده‏اي و از امروز تا بيست سال ديگر نيز همين خواهي بود تا اينکه بميري و همه بميريم. اگر مي‏خواهي همان گونه که بوده‏اي باشي، هدفت را مشخص کرده‏اي و هدف کوچکي براي خود مشخص کرده‏اي و همچون سنگ در جا زده‏اي و تغيير نکرده‏اي، ولي هر اندازه تلاش کني بالاتر روي و تعالي يابي و پيشرفت کني مي‏تواني بخشي از خودبيني خود را کنار بگذاري .
بنابراين در امروز و در سايه نام و ياد حسين بزرگ مي‏توانيم صفحه جديدي از زندگي خود را ورق بزنيم. اين نکته را به طور کوتاه به خود و شما مي‏گويم و اعلام مي‏کنم که ما در آستانه فصلي جديد از زندگي خود هستيم، در برابر فرصتي تازه از زندگي خود هستيم. مي‏توانيم رويکرد و جهت خود را عوض کنيم و به همان سويي که حسين(ع) رفت برويم و به وضعيتي بهتر از آنچه امروز داريم برسيم، براي اينکه به اين هدف برسيم بايد با نام و ياد حسين(ع) زندگي کنيم، در مجالس عزاداري حضور يابيم، گوش کنيم، و به فکر فرو رويم و به خود آييم و غم و اندوه در رفتار و لباس و خانه و شب‏زنده‏داري ما نمود پيدا کند و به اين شکل با نام و ياد حسين(ع) زندگي کنيم. زيرا براي انسان سخت است که خود را تغيير دهد. ولي وقتي صحنه‏هاي باعظمت کربلا را به ياد مي‌آوري و اين مصيبت‏ها و فداکاري‏ها و خدمات را به ياد مي‏آوري به يکباره تکاني مي‌خوري و دگرگون مي‌شوي.
پيش از شما نيز جماعتي در مثل اين روز دگرگون شده‌اند. عبيدالله بن حر جعفي، آيا مردي عثماني نبود؟ يعني ادعاي خون‌خواهي خليفه عثمان را از امام نداشت؟ او مردي گمراه بود ولي در چنين روزهايي يکباره از خط باطل به خط حق تغيير مسير داد. چنين چيزي ممکن است.
برادران! اين مسئله نياز به بحث و گفت‌وگو و استدلال ندارد. در اين فرصت مي‏توانيد برنامه و خط مشي جديد در پيش بگيريد و زندگي شخصي و عمومي خود را اصلاح کنيد و براي امت و برادران و فرزندان خود عزت و سربلندي به ارمغان آوريد. مي‏توانيد اين وضع را تغيير دهيد. شما مسجديان و نمازگزاران و روزه‏داران و سجده‏کنندگان و برپادارندگان شعاير الهي نسبت به ديگران مقدم هستيد. شما شروع کنيد. اين، زندگي نيست برادران، بلکه مرگ تدريجي است. زندگي کردن با گرفتاري و خواري و کينه‏توزي و مصيبت و منتظر حرکت ديگران ماندن تا آنان سرنوشت او را تعيين کنند، اين، زندگي نيست، مرگ است، و خدا و رسول او هرگز براي ما چنين نخواسته‏اند و ما بايد نخستين کساني باشيم که تلاش مي‏کنيم و تغيير مي‏دهيم و آغاز مي‏کنيم، زيرا ما به همان اندازه که دين داريم، به همان اندازه متعلق به حسين هستيم و به همان اندازه و بيش ازديگران حسين به ما تعلق دارد.
پس بياييد از همين روزهاي مبارک آغاز کنيم، بي‏گمان خداوند سبحان نيز از ما دستگيري خواهد کرد و به ما توفيق خواهد داد و ما را از ياران حسين(ع) قرار خواهد داد. والسلام عليکم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس