
به گزارش مشرق به نقل از ايران ديپلماتيک، گزارش دکتر برگمن اطلاعات پليس دبي را تاييد ميکند که 9 نفر در فاصله ششم تا هشتم نوامبر 2009 وارد دبي شده بودند و با تعقيب کردن محمود المبحوح سعي نمودند تا از طريق آلوده کردن وي به سمّ کشنده وي را به قتل برسانند.
بر اساس اين نقشه سم وارد بدن وي مي شد و ظرف چند ساعت بعد و هنگامي که تيم ترور دبي را ترک مي کردند، المبحوح را از پاي در ميآورد. اين نقشه به مرحله اجرا درآمد ولي عمل نکرد. آثار بيماري در بدن المبحوح خيلي شديد ظاهر شد و او مجبور شد به سوريه مراجعت کند. او هشيارياش را به شدت از دست داد.
پزشک به وي اطلاع داد که نشانههايي از بيماري موسوم به «مرض بوسه» در او مشاهده ميشود. مرض بوسه نوعي بيماري عفوني است که از طريق ويروس در بدن ايجاد شده و سلولهاي ايمني بدن را هدف قرار ميدهد. آثار اين بيماري در بزرگسالان با شدت زياد و به صورت فراگيرشدن دانههاي قرمز بر روي پوست بدن، احساس درد، خونريزي، خستگي، مشکلات تنفسي و ... ظاهر ميگردد. ابتلا به اين بيماري از طريق بزاق دهان در نتيجه بوسيدن فرد ديگر و يا وارد شدن ويروس در خون صورت ميگيرد.
بوسه؛ ابزار جديد ترور موساد
اما اين امر براي المبحوح و دکترش به منزله هشداري تلقي نشد که ممکن است او را مسموم کرده باشند. پس از شکست اين تلاش، موساد تلاش کرد تا بار ديگر المبحوح را بي سر و صدا ترور کند. همه چيز مهيا بود تا آنها براي اجراي نقشه مجدد خود در کشتن هدف مورد نظرشان اقدام کنند اما موساد اذعان کرد که من در محاسبه و ارزيابي توانائي پليس دبي دچار اشتباه شدم. من فکر ميکردم توانائي پليس دبي در استاندارد کشورهاي خاورميانه است و توانائي مقابله و حفاظت از مسائل و حوادث غير مترقبه ندارد.
برگمن مينويسد آدمکشهاي موساد سه اشتباه مرتکب شده بودند: اول اين که دوربينهاي مراقبتي پراکنده و گسترده در سطح هتلها، مراکز تجاري وخيابانهاي دبي را به حساب نياورده بودند. از کارتهاي اعتباري بينالمللي مخصوص و کميابي از نوع بدهي- کارت (Dept card) که توسط اسرائيل صادر ميشود و بنام يووال طال (Yuval tal ) معروف است، استفاده ميکردند. اين کارتها اجازه ميدهند تا مکان افراد و گردش مالي آنها به سرعت رديابي شود. سوم اين که امارات عربي متحده را يک کشور معمولي تلقي ميکردند که به رغم مواضع ضداسرائيلي اين کشور مي توانند اقدامات خود را در اين کشور مانند رفتن به پيک نيک به مرحله اجرا در آورند.
در چنين مواردي راههاي فرار بسيار کم بوده و ريسک آنها بسيار بالاست و از همين رو آنها دچار اشتباه ديگري نيز شدند. برخي بخشهاي اطلاعاتي موساد از انتخاب دبي به عنوان محل اجراي اين ترور انتقاد ميکنند و معتقدند بهتر بود آنها منتظر ميماندند تا سر فرصت اين اقدام را در جاي ديگري انجام ميدانند. اين گزارش در پايان از تغيير چهره عناصر اجرا کننده ترور به عنوان اتباع کشورهاي خارجي، بدون در نظر گرفتن دوربينهايي که آنها را حتي در داخل حمام هتلها تحت نظر داشتند، انتقاد ميکند زيرا به عنوان مثال وقتي که اين افراد دوش ميگرفتند و مجبور بودند کلاه گيسهاي خود را بردارند، شناسايي شده بودند و همين امر به پليس دبي کمک کرد که آنها بتوانند جنايت را رمزگشايي کرده و هويت عوامل درگير در ترور را شناسايي نمايند.