
به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، به نقل از جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، فرمایشات رهبرحکیم انقلاب از سال 1368 تاکنون در مورد نامزد اصلح در انتخابات ریاست جمهوری توسط کمیته سیاسی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی احصاء شد که بر این اساس دکتر حدادعادل را مصداق این شاخصه-ها یافتیم؛ در جزوه های ارایه شده تلاش کردیم با توجه به سوابق و دیدگاههای وی، به تبیین «چرایی انتخاب¬دکتر حدادعادل» بپردازیم. بخش هایی از این گزارش به شرح ذیل است:
الف- فضیلتی است که در چشم مردم نشست
«دکترغلامعلی¬حدادعادل» در سال 1324 در یکی از محلات جنوب تهران و در
خانوادهای مذهبی متولد شد. پدر ایشان زنده¬یاد «حاج رضا حداد عادل» به
دیانت و محبت اهل-بیت(ع) و جوانمردی معروف بود. حدادعادل در سال 1342 در
رشته فیزیک به دانشگاه تهران راه یافت و پس از پذیرفته شدن در دوره
کارشناسی ارشد فیزیک، به دانشگاه شیراز رفت و همزمان با تحصیل، به عنوان
عضو هیئت علمی آن دانشگاه به تدریس پرداخت.
«حدادعادل» در سال 1349 تحصیل خود را در دوره کارشناسی ارشد فلسفه در
دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال 1351 به تحصیل در دوره دکترای فلسفه
پرداخت و با دفاع از پایاننامه خود تحت¬عنوان «نظرکانت درباره
مابعدالطبیعه» به اخذ مدرک دکترای تخصصی فلسفه نائل آمد. وی از سال 1351 تا
سال 1357 در دانشگاه صنعتی شریف به تدریس پرداخت و در این سالها توانست در
محضر «استادشهیدمرتضی¬مطهری» از درس¬های فلسفه اسلامی آن استاد استفاده
کند.
وی پایهگذار المپیادهای علمی دانش¬آموزی در ایران است که در ارتقای سطح
علمی دانش¬آموزان بسیار موثر بوده است. تاسیس دبیرستان¬های دخترانه و
پسرانه فرهنگ و تاسیس پژوهشکده تاریخ علم در دانشگاه تهران از دیگر
فعالیت¬های وی می¬باشد. «مدیرعاملی بنیاد دائره¬المعارف اسلامی، ریاست
فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و مدیر گروه واژه گزینی آن فرهنگستان، ریاست
مرکز مطالعات و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)، عضویت شورای عالی انقلاب
فرهنگی، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام» از دیگر مسئولیت¬های وی بوده است.
ریاست فرآکسیون اقلیت مجلس ششم (فرآکسیون اصولگرایان)، ریاست مجلس هفتم و
ریاست کمیسیون فرهنگی در مجلس هشتم از فعالیت¬های نمایندگی «حداد عادل»
می¬باشد. وی هم¬اکنون مشاور عالی مقام¬معظم رهبری، رئیس شورای تحول و
ارتقای علوم¬انسانی (به انتخاب شورای عالی انقلاب فرهنگی) و نماینده مردم
تهران در مجلس نهم است. «دکترحدادعادل» اخیرا به افتخار ترجمه قران کریم به
زبان فارسی نیز دست یافته است و ترجمه وی در سال 1390 در مدت کوتاهی به
چاپ سوم رسیده است.
مشاغل متعدد علمی، فرهنگی و سیاسی در طول سالهای پس از انقلاب از وی مدیری
فرهیخته، باتجربه، پُخته و کارآزموده ساخته است. در مجالس پس از انقلاب
اسلامی تمام رؤسای مجلس از آقای هاشمی تا دیگران همگی شخصیتهای سیاسی
بوده¬اند که در پُست سیاسی ریاست مجلس قرار گرفتند. تنها کسی که در ریاست
مجلس، شخصیت علمی و فرهنگی بود و در مصدر سیاسی قرار گرفت، «دکتر غلامعلی
حدادعادل» بود که البته در عرصههای سیاسی نیز خوش درخشیده است. همین شخصیت
فرهنگی در رویکرد، مشی و مدیریت او تأثیر بسیار مثبتی داشته است.
برخورداری از مشی اخلاقی، توأم با صبر و حوصله و روحیه همکاریجویانه این
شخصیت فرهنگی، او را از سایر شخصیت¬های سیاسی متمایز کرده است. مشی¬ای که
یا در سیاسیون وجود ندارد یا کمرنگ است.
«حدادعادل» به ویژه بعد از دوم خرداد 76 و خصوصاً در دوازده سال اخیر
شخصیتی بوده که به نوعی به «نماد اصولگرایی» تبدیل شده است و در بزنگاههای
مهم به ویژه فتنه 88 اگر قرار باشد نماد و الگویی معرفی شود که در هر گام
خود پا جا پای رهبری گذاشته است، قطعاً یکی از آن افراد حداد عادل است. وی
به دلیل مواضع روشن و اصیلی که داشته همواره و حتی در ریاست مجلس هفتم،
داعیهدار و منادی وحدت اصولگرایان بوده است. حداد عادل در عین حال با
غیراصولگرایان و جریان فتنه و انحراف، مرزبندی خود را با رعایت اصول اخلاقی
و انصاف حفظ کرده است.
در میان سیاستمداران افرادی را داریم که سیاست آنها بر فرهنگ و حکمت¬شان
تقدم دارد و کسانی را هم داریم که فرهنگ و حکمتشان بر سیاست تقدم دارد. وی
از افراد فرهیخته در عرصه فرهنگ و ادب است که ویژگیهای فرهنگی وی بر وجه
سیاسی¬اش تفوق و برتری دارد. ضمن اینکه وی در عرصه¬های سیاسی نیز صاحبنظر
بوده و بارها، ولایتمداری، انقلابی¬گری و اصولگرا بودن خود را به اثبات
رسانده است.
حدادعادل به دلیل خصلت همکاریجویانهای که دارد «تعامل» را مقدم بر
«تنازع» قرار داده و میدهد. البته تعاملی که اثر بخش باشد و نه تعاملی که
صرفاً سروصدا و هیاهو و دعوا به همراه داشته باشد و در این راه شأن و شئون
مجلس، حقوق نمایندگان و قوه مقننه را همواره از مجرای غیررسانهای دنبال
کرده است و تا جایی که وی توانسته مسائل اختلافی سران قوا را به افکار
عمومی نکشانده و با قاطعیت و بدون سروصدا دنبال نموده است.
نمونه آن را می¬توان در ایستادگی بر روی اجرای قانون سهمیه¬بندی بنزین در
مقابل دولت جستجو کرد. «حدادعادل» با همه مشورت میکند و کسی را در مشورت
حذف نمیکند اما در تصمیمگیری، خلاف تواضع دوست داشتنی¬اش، دارای استقلال و
قاطعیت نیز هست. وی که رئیس فرهنگستان هنر و ادب است، بسیاری از واژههای
ثقیلی را که سیاستمداران از آن استفاده میکنند را بر زبان جاری نمیکند و
نمی¬خواهد علیرغم تسلطی که بر زبان دارد، با واژه¬ها، به مردم، فخر بفروشد.
از دیگر ویژگیهای «حدادعادل» این است که همانطور که در مجلس هفتم شاهد
بودیم از تمام ظرفیتهای اصولگرایی در اداره مجلس بهره گرفته است و در همین
مجلس از طیف سنتی اصولگرا تا اصولگرایان تحولخواه و دیگر نحلههای مجلس
استفاده کرده است. از آنجایی که حدادعادل تعلق حزبی و گروهی و متعصبانه
نداشته است، همین موضوع سبب گردیده تا از نیروهای کارآمد در جمع اصولگرایان
با هر سلیقهای که باشند، استفاده کند.
حدادعادل را میتوان مظهر اصولگرای ناب و اصیل نامید و به خاطر همین مشی
فرهنگی و اخلاقی و انصاف¬گونه او بود که هم احزاب و نیروهای جبهه متحد
اصولگرایان و هم جبهه پایداری و هم سایر اقشار جامعه از او در این انتخابات
حمایت کردند. به گونه¬ای که وی با فاصله 50 درصدی با نفر دوم، نفر اول
انتخاب مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر شد.
به عبارت دیگر طیف طرفداران او فقط یک جبهه خاص سیاسی نبودند و آدمهای
خارج از این جبهه¬ها نیز که او را به اخلاقمداری، ارزشمداری، انصاف و
اعتدال در فرهنگ و سیاست میشناختند او را مورد حمایت قرار دادند. به تعبیر
مهندس صفار هرندی، «فاصله معنادار رأی دکتر حدادعادل با سایرین نشان
میدهد که منش ایشان در سیاست، فضیلتی است که در چشم مردم نشسته است.» وی
از نادر نمایندگانی است که در این دوره از انتخابات، هم میزان و هم درصد
آرایش نسبت به دوره قبل افزایش یافت.
«حدادعادل» فردی اندیشمند، صاحب¬نظریه، ساده¬زیست، مردمی، دارای روحیه کار
و مشورت جمعی خصوصا در تصمیمات مهم است. حدادعادل از سلامت اخلاقی
برخوردار است و هرگز به زدوبند و مسائل مالی و رانتخواری خود را آلوده
نساخته است. مجلس در دوره ریاست وی(مجلس هفتم)، مجلسی متحد، منسجم، ولایی،
کارآمد، مقتدر، همراه با نظام و آرامش¬بخش برای کشور بود. وی در دوره فتنه
88 نیز از افراد بصیر مجلس هشتم بود. حدادعادل نه در زمانی که در اقلیت
مجلس بود (مجلس ششم) و نه در زمانی که ریاست مجلس (مجلس هفتم) را بر عهده
داشت، ذره¬ای تردید در مبانی و اعتقادات خود پیدا نکرد.
ب- زندگینامه تلگرافی
نام پدر: رضا
متولد: 19/2/1324 – تهران
همسر: طیبه ماهروزاده
تحصیلات و شغل همسر: دکترای فلسفه تعلیم و تربیت – دانشیار دانشگاه الزهرا (س)
فرزندان:
فریدالدین، متولد 1352، دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع) (در مرحله نگارش رساله)؛
آزاده، متولد 1354، دکترای فناوری نانو از دانشگاه کانازاوای ژاپن؛
زهرا، متولد 1358، کارشناسی ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی، کارشناسی
ارشد مدیریت خبر از دانشکده صدا و سیما، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت
فرهنگی؛
بنتالهدی، متولد 1364، کارشناسی فلسفه از دانشگاه تهران – کارشناسی ارشد فلسفه دین (در مرحله تالیف پایان نامه)
تحصیلات
• 1336، پایان تحصیلات ششم ابتدایی از دبستان بندار رازی (شهید جهان آرای فعلی) تهران، خیابان لرزاده
• 1342، دیپلم ریاضی از دبیرستان علوی _ تهران
• 1345، لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران
• 1347، فوق لیسانس فیزیک از دانشگاه شیراز
• 1347-1348، ورود مجدد به دانشگاه تهران و تحصیل در رشته علوم اجتماعی
• 1349-1351، کارشناسی ارشد فلسفه از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
• 1351-1357، تحصیل فلسفه اسلامی نزد استاد شهید مرتضی مطهری
• 1353، پایان دروس دوره دکتری فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
• 1364، دفاع از پایان نامه دکتری فلسفه تحت عنوان «نظر کانت درباره مابعدالطبیعه»
تدریس
• 1345-1347، تدریس فیزیک در دانشگاه شیراز
• 1347-1350، تدریس فیزیک در دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق)
• 1351-1357، تدریس فلسفه، تاریخ علم و تاریخ فلسفه غرب و تاریخ فلسفه اسلامی در دانشگاه صنعتی شریف
• 1357، تدریس فلسفه غرب در حوزه علمیه قم (موسسه در راه حق)
• 1364 تا کنون، تدریس دروس مختلف در فلسفه غرب به ویژه فلسفه کانت در
دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای گروه فلسفه دانشکده ادبیات و
علوم انسانی دانشگاه تهران
• 1370-1373، تدریس کلام جدید در دوره کارشناسی ارشد تربیت مدرس در حوزه علمیه قم (مدرسه دارالشفاء)
مشاغل و مسئولیتها
• 1358، معاونت وزارت ارشاد
• 1359-1361، مشاور وزیر آموزش و پرورش
• 1361-1372، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی (کتابهای درسی)
• 1364 تاکنون، عضو هیئت علمی گروه فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
• 1374 تاکنون، مدیر عامل بنیاد دایرة المعارف اسلامی، نظارت بر تألیف جلدهای دوم تا چهاردهم
• 1374 تاکنون، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله 83 تا 87)
• 1374 تاکنون، مدیر گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله 83 تا 87)
• 1379-1383، نماینده مردم تهران در دوره ششم مجلس شورای اسلامی
• 1383-1387، نماینده تهران در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی
• 1383-1387، رئیس مجلس شورای اسلامی
• 1387 تاکنون، مشاور عالی مقام معظم رهبری
• 1387 تاکنون، نماینده تهران در دوره هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی
• 1387 تا1391، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی
عضویت در شوراها و مجامع
• 1358-1359، عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی
• 1362 تاکنون، عضو هیئت امنای بنیاد دایرة المعارف اسلامی
• 1361 تاکنون عضو شورای عالی آموزش و پرورش کشور
• 1364-1380، نایب رئیس شورای عالی آموزش و پرورش کشور
• 1369 تاکنون، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
• 1374 تاکنون، عضو شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
• 1375 تاکنون، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
• 1376 تاکنون، عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی
• 1376 تاکنون، عضو هیأت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
• 1381 تاکنون، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
• 1381 تاکنون، عضو هیأت امنای موسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت (ع)
• 1389، عضو شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی و رئیس شورا
بعضی از فعالیت های علمی، فرهنگی و اجتماعی
• 1366، تأسیس المپیادهای دانش آموزی کشور
• 1371 و 1372، تأسیس دبیرستانهای پسرانه و دخترانه فرهنگ
جوایز و افتخارات
• 1368، جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی (کتاب تمهیدات – تألیف: امانوئل کانت)
• 1374، اخذ نشان درجه دوم تعلیم و تربیت کشور
• 1376، اخذ جایزه بهترین مقاله سال در علوم انسانی از جشنواره مطبوعات
• 1383، دریافت درجه دکترای افتخاری از دانشگاه اسلامی علیگر هند
• 1386، دریافت درجه دکترای افتخاری از دانشگاه دولتی باکو
• 1387، دریافت جایزه دانشمند برجسته جهان اسلام از موسسه فرهنگی هنری سازمان کنفرانس
فعالیت های سیاسی و فرهنگی قبل از پیروزی انقلاب
• 1350، ممنوع التدریس در دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی (ملی سابق) به جهت فعالیت های سیاسی
• 1350، دستگیری و زندان توسط ساواک
• 1357، عضویت در کمیته «همبستگی دانشگاهیان با مردم» در دانشگاه صنعتی شریف در انقلاب اسلامی
ج- چند نکته از سلوک شخصی
* پدر حدادعادل از مبارزین جدی قبل از انقلاب بود که یکی از واکنش¬های
رژیم ستمشاهی به وی در سال 52 رخ داد. در این سال قرار بود نیکسون،
رییس¬جمهور وقت آمریکا، وارد ایران شود که پدر غلامعلی حدادعادل برای ضربه
به این سفر اقداماتی با فرزندانش انجام می¬دهد که در نهایت در یک روز منجر
به دستگیری وی، دو پسرش مجید و غلامعلی، دخترش می شود که بیشترین شکنجه¬ها
متوجه خواهر غلامعلی به دلیل روابط سیاسی¬اش با معلمان مدرسه رفاه می¬شود.
* مرحوم پدر حدادعادل از خیرین قبل از انقلاب بود که سیستم منظمی در قالب
هیات و خیریه برای کمک به محرومین و انقلابیون داشت. بعد از انقلاب با وجود
روحیه شهید رجایی که سرمایه¬داران را مورد توجه قرار نمی¬داد لیکن مرحوم
پدرحداد عادل را با اصرار به دولت فراخواند و به وی ماموریت داد به عنوان
مشاور نخست وزیر، مامور ساماندهی برخی گمرکات از جمله گمرک جلفا، شهید
رجایی و.. می¬نماید.
* حدادعادل از نیروهای پُرکار و پُرتلاش است که در حالت عادی روزی 16 ساعت
کار می¬کند که در زمان ریاست مجلس این مقدار بیشتر هم بود که برخی از علما
و بزرگان نظام در این خصوص و حفظ سلامتی¬اش تذکر داده¬اند.
* یکی از خصوصیات وی استمرار و پُشت¬کار است به طوری که وقتی مسوولیت و
امری به وی داده می¬شود تا پایان دنبال می¬کند. به عنوان نمونه در آخرین
مورد که رهبری، تحول در علوم انسانی را به وی امر کردند، وی با ایجاد
حلقه¬های کارشناسی با حضور 150 نفر از اساتید درجه اول علوم انسانی و فضلای
درجه یک حوزه علمیه قم 2 طرح جدی با جزییات را آماده و چندی پیش به
رهبرمعظم انقلاب دادند که بخش¬هایی از آن عملیاتی شده و بخش¬های اصلی آن در
سالهای آینده عملیاتی می¬شود.
* یکی از ویژگی¬های حدادعادل جلوگیری از درگیری¬ها و جلوگیری از کشاندن
بحث¬های بیهوده به سطح جامعه است. در قضیه «مرتضوی» که همه در یک بن¬بست
قرار داشتند با دعوت برخی نمایندگان فعال مجلس وی وارد موضوع شد لیکن به
دلیل سوء¬ظن¬های رییس قوه قضاییه، رییس مجلس و رییس¬جمهور مانع ادامه الگوی
حدادعادل در این زمینه شدند و در نهایت با الگوی لاریجانی و احمدی¬نژاد،
آبروی برادران بزرگوار لاریجانی، احمدی¬نژاد، دولت و در نهایت جمهوری
اسلامی مورد تمسخر ضدانقلاب قرار گرفت.
* حدادعادل به دلیل نوع تربیت خانوادگی و ادامه مسیر پدر، هنوز پیوند خود
را با هیات¬های سنتی تهران، زورخانه-ها و خیریه¬ای قدیمی حفظ کرده و اکنون
عضو هیات امنا چند خیریه است.
* سطح سواد علمی و جایگاه او موجب شده تا برخی از مسوولین کشورهای مختلف
به دلیل جایگاه دکترحدادعادل با وی ملاقات علمی داشته باشند. از جمله
می¬توان به «خاویرسولانا» مسوول سابق سیاست خارجی اروپا اشاره کرد که به
دلیل مواضع معتدلش کنار گذاشته شد. «سولانا» بعد از 3-4 ساعت بحث فلسفی با
حدادعادل اظهار داشته است: «من فکر نمی¬کردم چنین افراد عمیقی در فلسفه در
میان مسلمانان مخصوصا مسوولین کشورهای اسلامی داشته باشیم در عین حال که
فلسفه اسلامی برای من موضوع جذابی شد.»
* «خانم دکتر ماهروزاده» همسر دکتر حداد عادل است که از سال 1360 و دکتر
حدادعادل از سال 1345 به تدریس در دانشگاه مشغولند. به جز دریافت حقوق
دانشگاه از مسوولیت¬های دیگر از جمله مجلس و نهادهای دیگر که عمدتا از طرف
رهبری حکم دارد حقوقی دریافت نمی¬کند.
* در سال 1351، غلامعلی به پنجاه و دومین خواستگاری خود می¬رود. پیش از
این به دلایل مختلف از جمله سابقه دستگیری و مبارزات سیاسی و... پدر دختر
با پذیرش چنین دامادی در خانواده مخالفت می¬کردند لیکن در نهایت پدر
طیبه¬خانم و خودش غلامعلی را می¬پسندند در سال 52 عقد می¬کنند لیکن در این
فاصله دوباره دستگیر و دو بار از کار اخراج می¬شود و دوران عقد و عروسی
طولانی می¬شود.
* حداد عادل از خانواده¬ای مجاهد و ایثارگر است که در طول مبارزات نهضت
امام و در جنگ تحمیلی نیز حضوری موثر داشتند که درخشانترین آن،
«شهیدمجیدحدادعادل» است. براساس اذعان مادر، «شهیدمجیدحدادعادل» در تربیت
دینی¬اش بسیار تحت تاثیر غلامعلی بوده است.
* آشنایی حدادعادل با حضرت آیت¬الله خامنه¬ای بعد از دو تن از نزدیکانش
بوده است. با اینکه وی همراه با حضرت ایشان، در شورای مرکزی حزب جمهوری
اسلامی بوده¬اند لیکن در ابتدا صمیمیتی نداشتند؛ شهیدمجیدحدادعادل به دلیل
حضور فعال و جدی در مناطق جنگی و کردستان ارتباط مستمر با حضرت آیت¬الله
خامنه¬ای داشته که بعد از آن ارتباط مرحوم پدر وی با ایشان برقرار می¬شود و
در نهایت ارتباط غلامعلی با ایشان، پیوندی وثیق، عمیق فرهنگی و حتی به
همفکری در عرصه سیاسی کشیده می¬شود.
* خاطرات شنیدنی وجود دارد از مراودات خانواده حدادعادل و حضرت آیت الله
خامنه ای؛ یک روز در سال 58 که دو خانواده به منطقه خوش آب و هوایی در
اطراف تهران می¬روند و فوتبال و ناهار و... انجام می¬شود و خانواده حضرت
آیت¬الله¬خامنه¬ای زودتر به تهران بازمی¬گردند لیکن پدر غلامعلی با همان
لحن هیاتی خود، رو به فرزندش میکند و می¬گوید: «این سید با خیلی¬ها فرق
دارد از او جدا نشوید عاقبت بخیر می¬شوید.»
* یکی از نکات برجسته در سوابق انقلابی دکترحدادعادل، مهر تایید استاد
مطهری بر ایشان است. در ابتدای انقلاب، استادمطهری، وی را برای عضویت در
شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که چندماه قبل از پیروزی انقلاب اعضایش
تعیین شده بودند معرفی میکند. حتی شهیدمطهری وقتی در شورای انقلاب در زمان
مهندس بازرگان صحبت از وزرای کابینه بود، شرط کرده بود که حدادعادل باید
معاون وزارت ارشاد بشود. آقای بازرگان ناراحت شده بود، گفته بود که طبق
قرار، شورای انقلاب فقط باید درباره وزرا نظر بدهد نه درباره معاونین. ولی
آقای مطهری گفته بودند من در شورای انقلاب به شرطی به وزیر پیشنهادی شما
رأی میدهم که دکترحدادعادل را برای معاونت دعوت کنید. بعد آقای مطهری
خودشان به حدادعادل، می گویند که در این باره بحث شده و من تو را معرفی
کردم. اگر از تو دعوت کردند مخالفت نکن.
* به دعوت آیت الله مصباح یزدی، اولین استاد غیرمعمم «موسسه در راه حق»،
دکتر حدادعادل است. وی از سال 1357، تدریس فلسفه غرب در «موسسه در راه حق»
وابسته به حوزه علمیه قم را آغاز می¬کند و به دلیل جایگاه بالای علمی¬اش
همواره مورد لطف آیت¬الله مصباح¬یزدی بوده است و به همین دلیل اجازه
نمی¬داده دکترحداد جز در منزل ایشان در جای دیگری در قم ساکن باشند. همچنین
اخیرا که برخی خواسته¬اند تعرضاتی به دکترحدادعادل به دلیل حضور در ائتلاف
سه¬گانه داشته باشند، آیت¬الله¬مصباح یزدی تذکر داده¬اند.
* «حدادعادل» مبدع بسیاری از مباحث علمی و فرهنگی در کشور است که مربوط به
عموم جامعه است که از آن مورد می¬توان به راه اندازی المپیادهای علمی کشور
و اعزام دانش¬آموزان برای شرکت در این المپیادها، مجلات رشد که برای
دانش¬آموزان سطوح مختلف تحصیلی و معلمان، تاسیس انتشارات مدرسه و برهان که
در زمینه رشد تربیتی فرزندان این خاک و بوم تاثیر به سزایی داشته است.
همچنین می¬توان به تالیف دایره المعارف اسلامی و.. اشاره کرد.
* وقتی اولین گروه المپیاد ریاضی کشور توسط حدادعادل بدرقه می¬شوند وی به
آنها می¬گوید: «من در مورد شما یک آرزو دارم و یک تاکید؛ اگر توانستید از
اسراییلی-ها جلو بزنید و یک کار هم بکنید که حتما در این اولین المپیاد،
ایران اسلامی، آخر نشود.»
* به دلیل مشی حدادعادل مبنی بر پافشاری بر مواضع منطقی و عقلانی که در
گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارد، آقای هاشمی در دیداری نوروزی سال جاری
گفته است: «حدادعادل خط قرمز ماست.» بهزادنبوی اظهار داشته است: «حدادعادل
در مجلس ششم بازی ما را به هم زد، در مجلس هفتم هم مجلس را در اختیار رهبری
قرار داد.» تاج¬زاده نیز فرمان تخریب وی را صادر کرده است. متاسفانه یکی
از عناصر طیف سنتی هم گفته است: «نباید بگذاریم حداد از ائتلاف سه گانه
بیرون بیاید.»
* یکی از افراد اهل تحلیل اظهار می¬داشت: «همین افتخار برای ایشان بس است
که از ابتدای انقلاب تاکنون، بر خلاف رهبر انقلاب، حدادعادل از سوی هاشمی
رفسنجانی برای هیچ پست و سمتی دعوت نشده و حتی طرف مشورت هم قرار نگرفته
است.»
* عملکرد این چهره فعال و متعادل سیاسی از دوره حاکمیت اصلاحطلبان تا
امروز، حکایت از یک ثبات منطقی و به دور از قدرت¬طلبی دارد؛ حدادعادل که در
مجلس ششم در برابر جریان برانداز اصلاحطلبان، ریاست اقلیت اصولگرایان را
به عهده داشت، در دوره افول جریان اصلاحات و استقرار جریان اصولگرایی، هرگز
حاضر نشد برای رسیدن به قدرت به اصلاحطلبان باج دهد در حالی که ما در
میان چهرههای سیاسی، شخصیتهایی را سراغ داریم که در مقابله با جریان
برانداز اصلاحطلبان از جمله ژنرالهای اصولگرایی شمرده میشدند و عملکرد
مطلوبی داشتند اما در دوره حاکمیت اصولگرایان وقتی در برابر آزمون جذب آرای
مردم یا نمایندگان اصلاح¬طلب مجلس قرار گرفتند، حاضر شدند برای به
دست¬آوردن تعدادی رای، گذشته سیاسی خود را قربانی زد و بندهای پنهان سیاسی
با اصلاحطلبان کنند.
* وقتی نیروهای انقلاب در مجلس ششم به شدت سرخورده و پراکنده بودند و
حدادعادل با تشکیل فراکسیون اقلیت در مقابل استبداد حزب مشارکت ایستاد.
البته آنها از روز اول با حدادعادل آشنا بودند و تایید اعتبارنامه وی در
این مجلس، بیش از 4 ماه طول کشید.
* برخلاف بسیاری از استیضاح¬ها که در طول چند دوره مجلس رخ داده و اغلب آن
سیاسی بوده است، فنی¬ترین استیضاح، در زمان ریاست وی در مجلس هفتم،
استیضاح وزیر راه بود که وی با مدیریت پشت صحنه، اجازه طرح مسایل شخصی و
سیاسی را در این استیضاح نداد و مسایل کاملا فنی و بررسی کارآمدی مدیریت
وزارت آقای احمدخرم مورد استیضاح نمایندگان قرار گرفت.
* با سابقه¬ترین مدیر فرهنگی کشور از اسفند 57 است که با شرط شهید مطهری وارد عرصه خدمت به مردم شد.
* صاحبان اندیشه بر این باورند که سخت¬تر از اداره یک واحد صنعتی و
اقتصادی، کار مستمر فرهنگی و تحول گفتمانی است. که حدادعادل در طول دوران
زندگی همواره این سختترین را برگزیده و با توصیه شهیدمطهری در ابتدای
انقلاب، به مدت سه سال همه کتابهای درسی را از اندیشه-های ناسیونالیستی و
سکولاریستی پالایش کرد.
* حدادعادل به دلیل جایگاه علمی، سابقه دانشگاهی و مدیریت فرهنگی و سیاسی
با خیل عظیمی از نخبگان (فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و...) مرتبط است
که این موضوع موجب شده تا وی برای اداره دولت آینده دارای تیمی کارآمد از
نخبگان دانشگاهی و حوزوی باشد و در عین حال ورود وی به سیستم اجرایی موجب
خواهد شد بسیاری از روشنفکران که احتمالا کدورتی از سیستم به دل دارند
رابطه خود را بهبود بخشند.
* وی همواره به تولید داخل و کارآفرینی تاکید دارد حتی در دیدارهای فامیلی
نیز وی از این موضوع غافل نیست. در یکی از این دیدارها که مطلع می¬شود یکی
از آشناها قصد دارد در فعالیت اقتصادی وارد شود که فعالیت واسطه¬گری و به
قول برخی دلالی محسوب می¬شود، وی را به شدت از این کار منع کرده و
روی¬آوردن به کارآفرینی و تولید داخل را با طرح استدلالهایی مورد تاکید
قرار می¬دهد.
* به جرات میتوان گفت که حداد عادل در دوره ریاست خود، مجلس را در اختیار
اشارتهای هاشمی¬رفسنجانی قرار نداد تا کار را به جایی برساند که با
اشتباهات و لجبازیهای دولت، همه مقدمات برای شعار «دیدید ما گفتیم» هاشمی
رفسنجانی مهیا شود.
* در فتنه 88 در آن شرایط بسیار دشوار اولین نفری که حاضر شد در یک تجمع
عمومی و یک گفتگوی پرچالش تلویزیونی و در سخنرانی به دفاع از نظام و رهبری
بپردازد. حدادعادل بود که بعد از ورود وی فضایی باز شد که برخی نخبگان به
خود جرات دادند در آن فضای مسموم عمارگونه وارد شده و به دفاع از انقلاب و
رهبری بپردازند.
* یکی از مقاطعی که حدادعادل خوش درخشید، در مقابله با فتنه 88 بود آنجا
که اصلاحطلبان تندرو برای انتقام از ولایت¬فقیه و برخی از اصولگرایان در
انتقام از رفتارهای غلط احمدینژاد، حاضر شدند دست به هر کاری بزنند و از
یاد بردند که در این فتنه، در صف دشمن قرار گرفتهاند و فریاد این عمار
رهبری هم آنها را از خواب غفلت بیدار نکرد.
* برخی از اصولگرایان نه تنها در فتنه 88 سکوت که پشت¬پرده با تمام قوا با
فتنهگران همراه کردند و دفاع از نظام مظلوم و ولایت را دفاع از شخص پیروز
در انتخابات دانستند و بدون تعارف شدند کاسبین فتنه و راکبین فتنه. در
رفتار حداد عادل آن وقت که ریاست مجلس هفتم را به عهده داشت تفرعن و تکبر
دیده نشد و این ویژگی آن وقت بیشتر رخ نشان داد که به ریاست مجلس هشتم
نرسید اما به خوبی نشان داد که اگر از ریاست پایین کشیده شود، ظرفیت
پاییننشینی را دارد و الحق کسی که ظرفیت پاییننشینی را دارد، برای
بالانشینی مستحقتر است.
* در حوالی سال 70، یک بار همراه با وزیر وقت آموزش و پرورش وقت(سید کاظم
اکرمی) به قم می¬رود و خدمت آیت¬الله مشکینی می¬رسند. اکرمی، حدادعادل را
به عنوان معاون وزیر و مسئول کار کتابهای درسی معرفی می¬کند. حدادعادل
مختصری صحبت می¬کند و توضیحی سه -چهار دقیقه¬ای می¬دهد. آیت الله مشکینی
شروع به صحبت می¬کند و حداد عادل در خاطراتش بیان می¬کند که «چیزی که برای
من خیلی تکان¬دهنده و به یاد ماندنی بود، این بود که ایشان انگار فکر مرا
خوانده بود و حرفهایی را که راجع به اهمیت کتب درسی در دل من بود، به زبان
میآورد و توضیح میداد. بعد، خیلی بنده را تشویق و سفارش کردند که به این
کار اهتمام داشته باشم. بعد فرمودند: شما برو ببین به درگاه خدا چه کردی
که در این انقلاب چنین مسئولیتی نصیب شما شده که بتوانید در کتابهای درسی
همه دانش¬آموزان کشور تأثیرگذار باشید، از سرخس تا آبادان و ماکو تا
بندرعباس، هر کسی که در این کشور درس میخواند، کتاب درسیاش در اختیار
شماست. برو ببین این پاداشی که خدا به تو داده، بابت چه کاری بوده است. بعد
گفتند: حضرت موسی(ع) یک بار به خدا عرض کرد: خدایا! در من چه دیدی که مرا
به پیغمبری مبعوث کردی؟ خداوند فرمود: من در تو صبر دیدم و اگر در فلان
واقعه صبر نکرده بودی، تو را به رسالت مبعوث نمیکردم. خلاصه تو هم باید
بروی ببینی چه کار کردی. این محبت ایشان و صحبتهای پدرانه و اخلاقیشان در
من تأثیر زیادی داشت.»
* به دلیل مشغله¬های بسیار مسوولین اجرایی و تقنینی کشور، آنها از فضای
معنوی فاصله می¬گیرند که این موضوع همواره مورد تذکر مقام معظم رهبری بوده و
هست. حداد عادل پایه¬گذار درسهای اخلاق مجلس بود که در ابتدای مجلس هفتم
از آیت¬الله مشکینی برای این موضوع دعوت می¬کند که به اذعان نمایندگان مجلس
هفتم، جلسات مفید و موثری بود.
د- ویژگی ها و خصوصیات دکتر حداد عادل
«دکترحدادعادل» دارای خصوصیات بسیاری است که به جرات می¬توان گفت فردی
شایسته در اداره دستگاه اجرایی کشور است. در ذیل به برخی خصوصیات وی اشاره
شده و در ادامه برخی از این خصوصیات که نیاز به تبیین بیشتر و ذکر مثال از
گذشته کاری وی دارد اشاره می شود:
- مطیع کامل در برابر حکم و نظر مقام ولایت مطلقه فقیه و حرکت در چارچوب طرح ایشان برای اداره کشور؛
- پُرکار و دارای پُشتکار؛
- استکبارستیز و ضدیت تمام عیار با صهیونیسم؛
- مردمی و مردم گرا و به فکر فقرا و روستاییان؛
- ساده¬پوش، ساده¬زیست و ضداشرافیت؛
- اعتماد به نفس بالا؛
- شجاع؛
- باور به عقل جمعی، تدبیر و کار تیمی؛
- معتقد به کار کارشناسی؛
- شدیدا قانونگرا و باورمند به اجرای متن صریح قانون؛
- آینده نگری درامورات کشور؛
- معتقد به هدایت¬های روحانیت؛
- همگرایی با مجموعه¬های وابسته به نظام؛
- تعهد بالا به وعده¬هایی که می¬دهد؛
- عدم دلبستگی به قدرت؛
- احترام به نهادهای مفسر قانون و قانون اساسی؛
- عدم مماشات با دشمن ولو به قیمت از دست دادن آبرو و از دست دادن موقعیت داخلی؛
- حساسیت بالا نسبت به آبروی افراد؛
- سلامت کامل مالی و بال و پر دادن به افراد ضدفساد و حمایت از آنها؛
- قاطعیت توام با اخلاق و وحدت؛ اولا این موضوع باید روشن شود که قاطعیت
مغایر با تفکر، تامل و مشورت نیست. میتوان هم با مشورت نظر نمایندگان،
کارشناسان، دانشگاهیان و متخصصان را جویا شد و هم خود فرد تصمیم بگیرد؛
قاطعیت در این است که از حقوق بنیادی مردم و قوا و نهادهای در اختیار صرف
نظر شود و آن جایگاهی که در قانون به فرد و نهاد داده شده مخدوش نشود. هر
وقت مشکلی برای بنیادهای نهاد موردنظر پیش آید رئیس آن باید با قاطعیت از
شأن، منزلت و حقوق آن دفاع کند ولی این دفاع باید به شیوهای صورت گیرد که
به سایر ارزشها و به ویژه وحدت لطمه نزند؛ حفظ این دو جنبه با یکدیگر یک
تدبیر و هنرمندی میخواهد که باید سعی شود به آن توجه نماییم. عقل کشورداری
ایجاب میکند مسئولان بلندپایه کشور اختلافات را در بین خود حل کنند نه
اینکه اختلافات را به رسانهها بکشانند؛ سران قوا باید اختلافتشان در درون
خودشان حل نمایند و نتایج این همسو شدن را رسانهای و به مردم اعلام کنند و
این موضوع باید خطمشی کلی آنها باشد. تا جایی که میتوانند نباید اختلاف
نظرهای خود را به سطح جامعه بکشانند؛ این راه و روش عاقلانهای است؛ اگر یک
نفر هم علاقه به تبعیت از این روش نداشت، دلیل نمیشود دیگران این روش را
کنار بگذارند؛ همه مسوولین باید کار صحیح را انجام دهند مردم به خوبی درک
میکنند که چه کسی عاقلانه رفتار میکند، با این شیوه میتوان هم قاطعیت
داشت و هم مصلحت را انجام داد. همانطور که بارها هم «حداد عادل» تاکید کرده
است روش سیاسی وی مبتنی بر ایجاد تنش و ستیزهجویی نیست و اصولا اعتقادی
به ماجراجویی و جدالطلبی ندارد. غیر از این تشخیص وی این بوده و هست که
مردم از جدال و جنجال خسته شدهاند، بنابراین مراقبت میکرد و می¬کند که
اصولگرایان روش اصلاحطلبان را پیش نگیرند تا همان بیزاری که در مردم از
اصلاحطلبان ایجاد شده بود به اصولگرایان سرایت پیدا نکند. در واقع وی با
قاطعیت و حفظ جایگاهی که در آن قرار دارد حرکتی توام با اخلاق و وحدت در
چارچوب برنامه رهبری در اداره کشور را دنبال می کند.
در این جا به چند نمونه از شیوه¬های رفتاری آقای «دکتر حداد عادل» اشاره
می¬شود که قاطعیت توام با اخلاق و وحدت در چارچوب برنامه رهبری در اداره
کشور را مدنظر داشته¬اند.
1- نامه نگاری با احمدی نژاد
متاسفانه در حال حاضر روالی وجود دارد مبنی بر رسانهای کردن اختلافات
قوا، که هنوز استمرار دارد. در فاصله کمی به انتخابات مجلس هشتم یا شاید
بعد از انتخابات و قبل از گشایش مجلس هشتم آقای احمدینژاد نامه تند و تیزی
به حداد عادل نوشت که پُر از تعبیرات نامناسب بود و قبل از اینکه نامه به
دست وی برسد آن را رسانهای کرد و حدادعادل از رسانهها این نامه را دریافت
کرد. این نامه باعث تعجب همگان شد که چرا رئیسجمهور باید با چنین لحنی
صحبت کند؛ حداد عادل در جوابی که به آن نامه داد ذکر کرد: «جناب آقای
رئیسجمهور؛ استفاده از الفاظ نامناسب برای من دشوار نیست؛ من هم میتوانم
با چنین لحنی سخن بگویم اما این را در شأن مسئولان قوا نمیدانم؛ بنابراین
سعی خواهم کرد واکنشم در مقابل این نامه شما استدلالی و منطقی باشد.» سپس
بدون نیش و کنایه و اهانت در پاسخ نامه رئیسجمهور استدلال خود را مطرح
ساخته بود. به نظر می¬رسد حدادعادل وظیفه خود را در عین قاطعیت، اخلاق و
وحدت اجرا کرده بود و این نکته را مدنظر داشته که مردم همیشه انتظار ندارند
که دائماً اخبار ناراحتکننده از قوای سهگانه بشنوند.
2- سخن آیت الله مشکینی به رییس مجلس هفتم
روزی که رئیسجمهور سه وزیر جدید برای رأی اعتماد به مجلس معرفی کرده بود
نمایندگان مجلس تصمیم گرفتند به یکی از آنها رأی اعتماد ندهند. حداد عادل
به همراه برخی همفکرانش در مجلس هفتم این موضوع را قبلاً به اطلاع
رئیسجمهور می¬رساند و از وی خواهش می¬کند آن وزیر را معرفی نکند تا هم
حرمت آن وزیر محفوظ بماند و هم دولت و مجلس در مقابل یکدیگر قرار نگیرند.
رئیسجمهور از این تصمیم نمایندگان آزرده خاطر شده و تصمیم گرفت به مجلس
نیاید، در عرف مجلس هم تمام نمایندگان انتظار دارند هر وقت وزیری به مجلس
برای رأی اعتماد معرفی شد رئیسجمهور در مجلس حاضر شود و صحبت کند و با
معرفی آن وزیر از مجلس درخواست رأی اعتماد نماید. آن روز رئیسجمهور به
مجلس نیامد و عدهای از نمایندگان به ویژه نمایندگان فراکسیون اقلیت تهدید
به خروج از مجلس کردند؛ حدادعادل در عین حال که مجلس را اداره میکرد
دائماً تلاش میکرد که رئیسجمهور را به مجلس دعوت کند، نزدیک ساعت 11 بود
که تلاش شان به نتیجه رسید و آقای احمدینژاد وارد صحن مجلس شد. در شرایطی
که مجلس آمادگی تشنج را داشت و برخی از نمایندگان بدشان نمیآمد واکنشی از
ناحیه حدادعادل به ظهور برسد یا خود آنها شروع به صحبت کنند، با یک مصرع
شعر شهریار فضای مجلس را از تشنج به آرامش کشاند. به محض اینکه آقای
احمدینژاد وارد شد و در صندلی مقابل حدادعادل، نشست خطاب به وی گفت: «آمدی
جانم به قربانت ولی حالا چرا» همه نمایندگان خندیدند و خود احمدینژاد هم
خندید و التهاب مجلس کاهش یافت. بعدها در قم وقتی حدادعادل به دیدار مرحوم
آیتالله مشکینی رفت ایشان که خیلی به حدادعادل لطف و علاقه داشتند و به
همین واقعه در مجلس اشاره کردند و گفتند: «رادیوی من باز بود و مذاکرات
مجلس را گوش میکردم این یک مصرعی که تو خواندی به اندازه یک کتاب در فضای
مجلس مؤثر بود»؛ آیتالله مشکینی اعتراضها و تذکرات و فضای مجلس را از صبح
از رادیو تعقیب کرده بود و چون خودشان در اداره مجلس خبرگان تجربه کم وبیش
مشابهی داشتند بسیار این موضوع را تحسین کرد؛ منظور این است که میشود هم
تدبیر داشت و هم قاطعانه از حق مجلس دفاع کرد. باید دقت کنیم که ریاست مجلس
کار سختی است چون میکروفون روشن است و رادیو هم بهصورت زنده مذاکرات را
پخش میکند؛ لذا رییس حتی نمیتواند با کنار دستی خود مشورت کند و در جا
باید تصمیم بگیرد.
3- کار به یک حالت به اصطلاح گره کور درآمده است
آقای احمدینژاد یک تفسیر خاصی از قانون اساسی دارد و ریشه بسیاری از
اختلافات این است که مجلس آن تفسیری را که ایشان از جایگاه رئیس جمهور در
قانون اساسی دارد قبول ندارد. در زمان مجلس هفتم هم آقای احمدینژاد
نامههای تندی به حدادعادل می¬نوشت. آن نامهها بیدلیل و خیلی شدیدالحن
بود که باعث تعجب مردم در جامعه شده بود. آنهم با آن همه بار سنگینی که
حدادعادل به خاطر حمایت از وی به دوش میکشید مردم انتظار نداشتند. این
روحیه آقای احمدینژاد که در اواخر مجلس هفتم به این صورت آشکار شد در طول
سالهای بعد هم شدت پیدا کرد. لذا کار با دولت احمدینژاد واقعا دشوار است و
حدادعادل از صبر بالایی برخوردار بود. حدادعادل همیشه در مشورت با
همفکرانش در مجلس، فکر میکرد که چه پاسخی بدهد و چه واکنشی نشان دهد که به
سود انقلاب باشد و اختلاف را تشدید نکند. در یک جایی از اختلافات که وی در
جلسه¬ای ابراز می¬دارد: «دیدم کار به یک حالت به اصطلاح گره کور درآمده
است» نامه¬ای به رهبر انقلاب می¬نویسد و در روز بعد از تعطیلات تاسوعا و
عاشورا آن را در مجلس می-خواند. در آن نامه، وی نوشته بود که مجلس قوانینی
را تصویب کرده، دولت طی نامه مفصلی که آقای احمدینژاد برای وی نوشته بود و
حدادعادل عین متن آن را برای رهبری فرستاد، مطابق یک استدلالهایی مصوبات
مجلس را ابلاغ نمیکند. این در واقع معضلی بود بین قوا و جزو وظایف رهبری
هم در اصل 110 قانون اساسی هماهنگ کردن قواست. حدادعادل خدمت رهبرحکیم
انقلاب این موضوع را می¬نویسد، ایشان هم دو سطر برای حدادعادل نوشتند که
«مصوبات مجلس که به تأیید شورای نگهبان محترم برسد برای قوای سه¬گانه
لازمالاتباع است.» جواب مقام معظم رهبری در مجلس توسط ریاست مجلس خوانده
می¬شود و ماجرا در آن مرحله ختم می¬شود هر چند در ماجرای تعیین رییس مجلس،
حدادعادل تاوان این مصلحت¬اندیشی خودرا چندماه بعد می¬بیند و با پشتیبانی
مفصل آقای احمدی نژاد و حمایت¬های رحیمی و مشایی، وی از ریاست مجلس با روشی
ناپسند کنار گذاشته و فرد دیگری جایگزین می¬شود.
4- مدارا با خاتمی
البته مجلس هفتم با دولت آقای خاتمی مدارا کرد. چرا که که این دولت تنها
یک سال دیگر بر سر کار بود و آقای خاتمی به پایان دور دوم خودش میرسید؛
لذا سعی شد حتیالامکان با این دولت منطقی برخورد شود و تلاش شد که در
مسائلی که بهنفع کشور است، همکاری شود. بهعنوان نمونه بعضی از نمایندگان
در داخل مجلس و بعضی افراد در خارج مجلس انتظار داشتند که مجلس به وزیر
پیشنهادی آقای خاتمی برای وزارت جدیدالتأسیس رفاه رأی اعتماد ندهد و
میگفتند لازم نیست مجلس هفتم کمکی به تشکیل وزارت رفاه بکند. حدادعادل
استدلال می¬کرد که ضرورتی ندارد که با آقای خاتمی این نحو مقابله شود. لذا
به جمع-بندی رسیده بود که تشکیل این وزارتخانه به سود کشور است و فردی هم
که آقای خاتمی معرفی کرده از حداقل شرایط لازم برخوردار است. بنابراین
بهعنوان رییس مجلس تلاش کرد و علیرغم خیلی پیشبینیها، آقای شریفزادگان
با اختلاف سه رأی، توانست از مجلس هفتم رأیاعتماد بگیرد. آقای خاتمی هم
توجه داشت که بنای حداد عادل و دوستانش در مجلس هفتم بر ستیزهجویی نبود.
البته حداد عادل و دوستانش در بعضی موارد با دولت هم اختلافنظر داشتند مثل
بحث قانون تثبیت قیمتها، ولی قیافه مجلس هفتم در برابر دولت آقای خاتمی
قیافهای ستیزهجو نبود. در واقع آن نجابت اقلیت مجلس ششم در اکثریت مجلس
هفتم ظهور یافت. حتی حدادعادل و دوستانش دو روز قبل از پایان دوره آقای
خاتمی، وی را به مجلس دعوت می¬کنند، از ایشان تشکر کرده و خسته نباشید
می¬گویند. وی هم در مجلس نطق می¬کند، نمایندگان با ایشان عکس گرفتند و حتی
به دفتر حدادعادل هم رفته و با هم چای می¬خورند و در کل وی را با احترام
بدرقه می-کنند. این اتفاق در حالی میافتاد که رقیب سیاسی وی در انتخابات
پیروز شده بود؛ یعنی رییسجمهوری آینده رییسجمهوری اصلاحطلب نبود، ولی در
عینحال حداد عادل و دوستانش بداخلاقی نکردند.
5- نظارت بر قوه قضاییه
یکی از تحقق و تفحصهایی که بسیار در مجلس هفتم، جنجالبرانگیز شد تحقیق و
تفحص از قوه قضاییه بود که حدادعادل وقت بسیاری را مصروف آن داشت و به
میزان زیادی با آیتالله شاهرودی درباره این تحقیق و تفحص گفتوگو کرد و
جلسه تشکیل داد تا هم حق مجلس رعایت شود و هم به آن اصل قانونی تفکیک قوا
صدمهای وارد. با وجود همه مخالفتهای قوه قضاییه و عدم همکاری قوه قضاییه
در آن تحقیق و تفحص، حدادعادل چون بر حق قانونی مجلس اصرار میورزد، دو روز
قبل از پایان عمر مجلس هفتم این تحقیق وتفحص را در دستور کار قرار می-دهد و
تحقیق و تفحص در مجلس خوانده میشود؛ جالب توجه اینکه برخی از نمایندگان
اقلیت به دفاع از قوه قضاییه و مخالفت با مدیریت مجلس برخواستند و تذکرات
اعتراض¬آمیز دادند.
خوب است کسانی که گاهی حدادعادل را در مدیریت مجلس، محافظهکار میخوانند
بدانند که تحقیق و تفحصی که برای رعایت آییننامه اجرا شد دشمنیهایی علیه
وی به وجود آورد و باعث شد در آن فضای رقابتی برای ریاست مجلس هشتم بر
تعداد مخالفانش افزوده شود ولی وی معتقد به رعایت حق مجلس در نظارت بود و
معتقد بود باید شأن نظارتی مجلس احیا شود. معاونت نظارتی که در مجلس هشتم
تشکیل شد در طرح وی در مجلس هفتم وجود داشت و وی به سوی ایجاد این معاونت
حرکت کرده بود؛
6- تأسیس واحدی برای نظارت برناظرین مجلس
در مجالس قبل از مجلس هفتم وقتی یک نماینده از یک کمیسیون یا در صحن به
عنوان ناظر مجلس در یک وزارتخانه، نهادی یا در یک شورایی انتخاب میشد هیچ
ساز و کاری برای پیگیری نحوه نظارتش وجود نداشت. یکی از کارهایی که
حدادعادل در مجلس هفتم بنیاد کرد تأسیس واحدی برای نظارت بر نظارت
نمایندگان بود و آرام آرام این واحد رشد کرد و در نهایت به صورت یک معاونت
درآمد که تا مدتها مسئولیت این بخش نظارتی بر عهده آقای محبینیا عضو هیئت
رئیسه بود و حدادعادل از وی می¬خواست به این کار نمایندگان ناظر در شوراها
و دستگاههای مختلف سر و سامان دهد؛ همچنین مرتب گزارش این کار را دریافت
میکرد.
7- در سنگلاخ روییده شده
در سال چهارم مجلس هفتم که رییس مجلس به همراه نمایندگان به دیدن مقام
معظم رهبری می¬روند، حضرت ایشان در اظهار رضایت از مجلس هفتم فرمودند: «این
مجلس مانند نهالی بود که در سنگلاخ روییده شده و رشد کرده باشد» و ایشان
در واقع با این تمثیل بیان کردند که چقدر کار مجلس هفتم به ویژه در آغاز با
دشواری همراه بود و این نوعی اظهار رضایت بود که مقام معظم رهبری از کار
مجلس هفتم بیان کردند. مقام معظم رهبری خیلی لطف داشتند و در چند مورد به
مصوبات و کارهای مجلس اشاره کردند و آنها را مهم دانستند از جمله اینکه به
مقاومت مجلس هفتم در برابر زورگیریهایی که در امر فناوری هستهای از جانب
دشمنان ابراز میشد، اشاره داشتند.
8- «مجلس هفتم با رویکرد ارزشی و شجاعانه»
در آغاز به کار مجلس هشتم رهبر خردمند انقلاب با صدور پیامی به مناسبت
آغاز به کار این مجلس تاکید فرمودند: «لازم است که به اقتضای قدرشناسی و
انصاف، از عموم نمایندگان مجلس هفتم بویژه از رئیس فرزانه و پرتلاش و
بُردبار مجلس جناب آقای دکتر حدادعادل و هیئت رئیسه محترم آن تشکر کنم.
مجلس هفتم با رویکرد ارزشی و شجاعانهی خود در مسائل جهانی و ملی، و با
دفاع از حقوق ملت در برابر بیگانگان، و با تلاش در راه رفع مشکلات مردم و
با حرمت نهادن به آرامش فضای سیاسی و پرهیز از آشفتهسازی و جنجالآفرینی،
کارنامهی تحسینبرانگیزی به جای گذاشت.»
البته با نفوذ طیف سنتی، تعریفی که رهبرمعظم انقلاب از دکتر حداد داشتند،
در برخی از روزنامه¬ها از جمله رسانه-های دوم خردادی و روزنامه جام¬جم
(وابسته به صداوسیما) حذف شد.
9- توجه به حقوق عمومی مردم و محرومین
در سال دوم مجلس هفتم که سال اول دولت احمدینژاد بود، وقتی مجلس در حال
تصویب قانون بودجه بود، حدادعادل در کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 1385،
حاضر شده و به نمایندگان می¬گوید حتما کاری کنید حقوق بازنشستگان افزایش
پیدا کند. در سال 84 حداقل حقوق بازنشستگان 119 هزارتومان بود که شامل
بسیاری از بازنشستگان میشد، آنهایی که در قدیم با مدرک دیپلم کارمند دولت و
بازنشسته شده بودند حقوق هیچکدام از 119 هزار تومان تجاوز نمیکرد؛ از این
رو حدادعادل، تأکید داشت به حقوق بازنشستگان توجه شود. در آن زمان،
حدادعادل یک سفر طولانی به آمریکای لاتین داشت و از کشورهای برزیل، ونزوئلا
و دو کشور دیگر بازدید کرد در بازگشت 12 ساعت در هواپیما بود و پس از ورود
به فرودگاه تهران و استقبال رسمی ساعت 7 شب از فرودگاه خارج شد؛ حدادعادل
به راننده می¬گوید «یکسره به مجلس برویم»، آنجا در کمیسیون تلفیق حاضر
می¬شود و اولین سؤالش از نمایندگان این بود که «برای تعیین حقوق بازنشستگان
چه کار کردید؟» نمایندگان نیز در این زمینه همراهی کردند و مجلس تصویب کرد
حداقل حقوق بازنشستگان از 119 هزار تومان به 200 هزار تومان ارتقاء یابد
که این یک تحول شادیبخش برای همه خانوادههایی بود که با این حقوق زندگی
میکردند. همچنین در همان سال، مجلس دریافتی خانوادههای تحت پوشش کمیته
امداد امام(ره) را به دو برابر افزایش داد؛ یعنی صددرصد دریافتی این
خانوارها با افزایش بودجه کمیته امداد امام(ره) افزایش پیدا کرد؛ این موارد
دیدگاههای عدالتطلبانه حدادعادل در مجلس هفتم بود و کارهای مفصلتر
دیگری نیز مثل سهمیه-بندی بنزین نیز گامی در این مسیر بود.
10- توجه به ارتباط نمایندگان با مردم
در مجلس هفتم بر اساس طرحی از سوی دکتر حدادعادل، نمایندگان موظف به اجرای
الگویی جدید برای ارتباط با مردم شدند. به عنوان نمونه برای اولین بار در
تهران 30 نماینده موظف شدند تهران را به مناطق مشخص تقسیم و به طور مستمر
با مردم شهر تهران بر اساس الگویی جدید ارتباط و مشکلاتشان را به خانه ملت
ارایه نمایند.
11- توجه به اجرای قانون
سهمیهبندی بنزین اولین اقدام در سطح ملی بعد از کوپنبندی زمان جنگ بود
که برای نوعی ساماندهی اقتصادی در زمان مجلس هفتم اجرا شد. در مجلس هفتم
کار کارشناسی گسترده¬ای برای این قانون صورت گرفت؛ مرکز پژوهشها،
کمیسیونها و عموم نمایندگان اقدامات بسیاری انجام دادند و امروز که دولت
با افتخار از هدر نرفتن بنزین و گازوئیل در کشور و رسیدن به خودکفایی در
تولید بنزین یاد کرده و از توانایی کشور به صدور بنزین صحبت به میان
میآورد ریشه آن را باید در سهمیه¬بندی بنزین جستوجو کرد چراکه هم
قانونگذاری و هم اجرای آن دشوار بود و دولت هم نگران بود و هم احتیاط
میکرد اما مجلس اصرار داشت این قانون اجرا شود. در همان ایام روزی که قرار
بود از ساعت 12 شب سهمیهبندی بنزین آغاز شود، آقای احمدینژاد به سفری به
یکی از کشورهای همسایه رفته بود که دکتر حداد عادل از این موضوع، مطلع
می¬شود که دولت قصد دارد بنزین سهمیهبندی شده را با وضعیت قبلی عرضه کند،
حال اینکه مجلس تصمیم جدیدی اتخاذ کرده بود که البته این موضوع هم بعد از
بحث¬های جدی با کارشناسان و مسولین دولت، صورت گرفته بود. حداد عادل، مدافع
اجرای قانون به صورت کامل بود و سعی می¬کرد با آقای احمدینژاد تماس گرفته
و به وی دستور دهد بنزین از امشب با تصمیم جدید مجلس، عرضه شود اما
نتوانست آقای احمدینژاد را پیدا کند؛ از این رو تلفن سفارت ایران را گرفته
و با سفیر صحبت می-کند که به رئیسجمهور پیغام بدهد. فردی که شاید
خدمتگزار سفارت بود گوشی را برداشته و معلوم شد همه اعضای سفارت به استقبال
رئیس¬جمهور رفتهاند؛ حداد عادل متنی را تلفنگرام کرده و به دفتر خود
می¬گوید اگر کسی گوشی را برداشت از وی بخواهند از طریق سفیر پیغام را به
رئیسجمهور برساند که قانون ایجاب میکند از ساعت 12 امشب بنزین با قیمت
جدید افزایش پیدا کند و مجلس نمیتواند بیش از این اجرای قانون را به تاخیر
بیندازد. آقای احمدینژاد متن را می¬بیند و تا عصر حدادعادل منتظر جواب
می¬ماند؛ سر شب وزیر کشور آقای پورمحمدی با حداد عادل تماس گرفته و می¬گوید
«دکتر احمدینژاد تلفن کرده و گفته، هر توافقی که وزیر کشور و رئیس مجلس
بکنند همان اجرا شود» حدادعادل هم به وزیر کشور می-گوید چارهای جز اجرای
قانون نداریم؛ این قانون اجرا شد در حالی که دولت قبل از آن بارها از تصمیم
جدید مجلس انتقاد کرده بود و مسئولیت بسیاری از گرانیها را به عهده مجلس
گذاشته بود، همچنین پس از آن نیز گلهها ادامه پیدا کرد. این قانون با
پافشاری حداد عادل در موعد زمانی خود اجرا می شود بدون اینکه این مسئله
رسانهای شود.
12- پُرکاری و وقت گذاری
در ایامی مثل عید نوروز یا عید غدیر گاهی که ساعت 12 نیمه شب یا یک بامداد
از مجلس به منزل می¬¬رفت به تمام سربازان و پاسدارانی که سر پُست و بیدار
بودند و به تمام نیروهای کشیک در محل کارشان عیدی میداد و به آنهایی هم که
آن زمان سرپُست نبوده و بعدا پُست میدادند عیدی جداگانهای می¬داد؛ اینها
بعضی از مواردی است که در دوره مجلس هفتم با کارکنان داشت اما سعی هم
می¬کرد از ریخت¬وپاش جلوگیری کند.
13- کارنامه مجلس هفتم کارنامه «رییس فرزانه و پرتلاش و بُردبار»
مجلس هفتم یکی از موفق¬ترین مجالس بعد از انقلاب بوده است. پرهیز از
موضعگیری¬های تُند سیاسی و تنش¬های جناحی، اتخاذ مواضع اصولی در مسائل
داخلی و خارجی، همراهی با دولت خدمتگزار در عین حال با موضع نقادانه و
مستقل، تصویب قوانین در جهت مصالح کشور و خدمت-رسانی به مردم به ویژه اقشار
آسیب¬پذیر و کشاورزان، نظارت بر عملکرد دستگاه¬های اجرایی و تذکر و سؤال،
موضع¬گیری قاطع در رد تحمیل¬های خارجی و لغو تعلیق غنی¬سازی، و لغو قرارداد
تُرک¬سل که دست بیگانه و صهیونیسم را در شبکه تلفن همراه باز می¬گذاشت.
«کاهش-دادن سود بانکی، تصویب و اصرار شجاعانه در اجرایی شدن تبصره 13 و
سهمیه بندی بنزین و جلوگیری از قاچاق این سرمایه ملی به خارج، تصویب لایحه
اصل 44 قانون اساسی و مشارکت دادن بخش خصوصی و تصویب لایحه سرنوشت¬ساز مسکن
که طی چند سال میلیون¬ها واحد مسکونی ارزان قیمت در اختیار افراد
بی¬خانمان قرار خواهد داد، تصویب قانون در رابطه با بسیج سازندگی و حمایت
از این نهاد مردمی و موارد دیگر.»
1/13- بخشی از قوانین مصوب در مجلس هفتم
ـ قانون الزام دولت به اقدام قانونی جهت اجرایی شدن نظام هماهنگ پرداخت به
کارکنان دولت که به تصویب شورای نگهبان رسید و دولت موظف به اجرای آن با
ساز و کار مناسب می باشد و در سال 87 شروع به اقدام عملی آن خواهد شد؛
ـ قانون تضمین خرید محصولات کشاورزی و تأمین ضرر و زیان دیر کرد بوسیله دولت و خرید سلف محصولات؛
ـ قانون الزام دولت به اقدام قانونی نظام هماهنگ پرداخت مستمری بازنشستگان؛
ـ قانون الزام دولت به اخذ مجوز رسمی شورای اسلامی در دو قرارداد 124 و
130 برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معروف به ایران سل و فرودگاه
امام خمینی معروف به تاو؛
ـ قانون تأمین منابع مالی برای جبران خسارت ناشی از خشکسالی و یا سرمازدگی و بخشودگی آب بها و حق النظاره آبهای کشاورزی؛
ـ قانون تأسیس صندوق ضمانت سرمایه گذاری صنایع کوچک و زودبازده؛
ـ قانون افزایش حقوق بازنشستگی مستخدمین شهید و جانباز از کار افتاده و مفقودالاثر تا 60 درصد؛
ـ قانون تثبیت قیمت¬های فرآورده¬های نفتی، گاز، برق، آب، تلفن، پست و... حق اشتراک و عوارض؛
ـ قانون بیمه محصولات کشاورزی؛
ـ قانون حمایت از ایجاد نواحی صنعتی روستایی؛
ـ قانون دسترسی آزاد به شبکه حمل و نقل ریلی و توسعه راه¬های کشور؛
ـ قانون برابر بودن دفترچه بیمه درمان روستاها با شهرها؛
ـ قانون الزام دولت به تعلیق اقدامات داوطلبانه غنی¬سازی در صورت ارجاع پرونده هسته¬ای به شورای امنیت؛
ـ قانون مربوط به برقی بودن چاه¬های کشاورزی؛
ـ قانون اصلاح و افزایش مستمری والدین شهدا؛
ـ قانون مقاوم سازی مدارس بدون استحکام با سه میلیارد و 954 میلیارد دولار از ذخیره ارزی طی برنامه چهارم سالهای 85 تا 88؛
ـ قانون منطقی کردن سود تسهیلات بانکی متناسب با نرخ بازدهی در بخش¬های مختلف اقتصادی؛
ـ قانون احیای معاونت پرورشی و تربیت بدنی در وزارت آموزش و پرورش؛
ـ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات؛
ـ قانون تسهیل ازدواج جوانان و ابلاغ آن به دولت جهت اجرا؛
ـ قانون ساماندهی مد و لباس و ابلاغ آن به دولت و مسؤولیت چند وزارتخانه در اجرایی شدن آن؛
ـ قانون تخصیص 2% از درآمد حاصل نفت و گاز به استانهای نفت خیز و شهرستانها و بخشهای محروم؛
ـ قانون دست یابی به فن¬آوری هسته¬ای صلح¬آمیز و تأمین چرخه سوخت 20هزار مگاوات برق؛
ـ قانون حمایت از حقوق و مسؤولیت های زنان در عرصه-های داخلی و بین¬المللی
بر اساس منشور مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اساس قوانین اسلامی در
امر خانواده و جامعه؛
ـ قانون لایحه اصل 44 قانون اساسی که گامی در جهت جذب سرمایه¬های بخش خصوصی و کوچک کردن دولت است؛
و تصویب دهها موافقت¬نامه بین¬المللی تجاری، اقتصادی، فرهنگی با کشورهای خارجی.
بدیهی است که برای هر یک از مصوبات قانونی ده¬ها و گاه صدها ساعت کار
مطالعاتی و کارشناسی مرکز پژوهشهای مجلس ودیگر کارشناسان و بحث و مذاکره در
کمیسیون¬ها و کمیته¬های تخصصی لازم است تا یک طرح یا لایحه به تصویب
کمیسیون برسد و به صحن علنی بیاید و مورد گفتگو قرار گیرد و مخالف و موافق
دیدگاه¬های خود را مطرح کنند و رأی¬گیری شود و به شورای نگهبان برود تا اگر
اصلاحاتی لازم است دوباره به کمیسیون و مجلس برگردد و اصلاحات انجام پذیرد
و بصورت قانون به قوه مجریه (دولت) تسلیم گردد. طی این مراحل نیاز به وقت و
بحث و گفتگو و توجه و اهتمام دارد تا یک قانون برای اجرا آماده گردد.
2/13- حمایت از نظارت بر دستگاه¬های اجرایی با روش علمی و منطقی بدون جنجال¬های بیهوده سیاسی
علاوه بر این، کار نماینده منحصر به قانون¬گذاری نیست، بلکه نظارت بر
دستگاه¬های اجرایی نیز از وظایف مجلس است. این نظارت از تذکر رسمی در مجلس و
سؤال در کمیسیون آغاز می¬شود و گاه به صحن علنی می¬آید که وزیر مربوطه جهت
پاسخگویی حاضر می¬شود و گاه به استیضاح می¬رسد. گاه مسؤولین سازمانها به
کمیسیون¬ها فراخوانده میشوند. از قانونگذاری و نظارت که بگذریم، نماینده در
حوزه نمایندگی خود مراجعات بیشماری دارد. این مراجعات به تمام حوزه¬های
اداری و اجتماعی و فردی و مسائل خانوادگی و سازمان¬ها و نهادها و ادارات
مختلف مربوط می¬شود که نماینده این مراجعات را بدون پاسخ نمی¬گذارد و برای
پیگیری هر یک اقدام مناسب لازم است. در دفتر نمایندگی انواع خواسته¬ها و
توقعات از موکلین و مراجعین مطرح و عرضه می¬شود که هزینه مادی و معنوی و
وقت¬گذاری بسیاری را طلب می¬کند. نماینده دلسوز آن است که حداکثر وقت خود
را جهت حل مشکلات مردم و پاسخ به درخواست¬ها اختصاص دهد. از عملکرد کلیه
دستگاه¬های شهر یا استان آگاه باشد، در هر مورد موضع مناسب بگیرد، از مسائل
فرهنگی، اجتماعی و اداری و استخدامی گرفته تا دستگاه¬های قضایی و اجرایی و
انتظامی و غیره؛ این است که انبوه مشکلات و مسؤولیت¬ها پیش¬روی نماینده
قرار دارد که اگر در انجام آنها بکوشد تأثیرات سرنوشت¬سازی بر جامعه خواهد
داشت. مردم راضی و خداوند بزرگ که این مسؤولیت را به نماینده داده راضی
خواهند شد و مردم گواهی می¬دهند که نمایندگان اصولگرا در این عرصه
خدمتگزاری به مردم فرو گذار نکرده¬اند.
3/13- مجلس هفتم از دیدگاه رهبری نظام
مقام¬معظم¬رهبری که نگاه و قضاوتشان از برای همه حجت و سند است بارها از
مجلس هفتم تقدیر فرموده و عملکرد نمایندگان این دوره را ستوده¬اند. معظم¬له
مجلس هفتم را به درختی تشبیه کردند که در سنگلاخ روئید و استوار و ماندگار
خواهد بود، و نیز فرمودند: «این مجلس در موضع رفیع قانونگذاری ایستاد و در
همه فراز و نشیب¬ها موضع ضداستکباری را علناً باصراحت و وضوح و منطق بیان
کرد. از امتیازات این مجلس این بود که منشأ تشنجات سیاسی و بگو مگوهای
اختلاف¬افکن در بیرون نشد.» و نیز خطاب به نمایندگان فرمودند: «موضع قاطع
شما در قضیه هسته¬ای هم یکی از نقاط برجسته است. خیلی¬خوب عمل کردید، کار
درست همین بود که دولت را الزام کنید به ایستادگی، دولت هم علاقمند به این
کار و پیشرو در این کار است. هماهنگی مجلس و دولت هم از برکات این دوره
است، دشمنانی هم داشته و دارد کسانی هستند که با هماهنگی دولت و مجلس
مخالفند. مجلس نشان داد که به طبقات ضعیف در جامعه اهتمام می¬ورزد، به
سیاست¬های اصل 44 پاسخ خوبی داد... خسته نباشید! انشاء¬اللّه، خداوند
کمکتان کند تا بتوانید همین صراط¬مستقیم را با پرهیز از مزلّات ادامه
بدهید».
در سال چهارم مجلس هفتم که رییس مجلس به همراه نمایندگان به دیدن
مقام¬معظم¬رهبری می¬روند، حضرت ایشان در اظهار رضایت از مجلس هفتم فرمودند:
«این مجلس مانند نهالی بود که در سنگلاخ روییده شده و رشد کرده باشد» و
ایشان در واقع با این تمثیل بیان کردند که چقدر کار مجلس هفتم به ویژه در
آغاز با دشواری همراه بود و این نوعی اظهار رضایت بود که مقام معظم رهبری
از کار مجلس هفتم بیان کردند. مقام¬معظم¬رهبری خیلی لطف داشتند و در چند
مورد به مصوبات و کارهای مجلس اشاره کردند و آنها را مهم دانستند از جمله
اینکه به مقاومت مجلس هفتم در برابر زورگیریهایی که در امر فناوری هستهای
از جانب دشمنان ابراز میشد، اشاره داشتند.
در آغاز به کار مجلس هشتم رهبر خردمند انقلاب با صدور پیامی به مناسبت
آغاز به کار این مجلس تاکید فرمودند: «لازم است که به اقتضای قدرشناسی و
انصاف، از عموم نمایندگان مجلس هفتم بویژه از رئیس فرزانه و پرتلاش و
بُردبار مجلس جناب آقای دکتر حدادعادل و هیئت رئیسه محترم آن تشکر کنم.
مجلس هفتم با رویکرد ارزشی و شجاعانهی خود در مسائل جهانی و ملی، و با
دفاع از حقوق ملت در برابر بیگانگان، و با تلاش در راه رفع مشکلات مردم و
با حرمت نهادن به آرامش فضای سیاسی و پرهیز از آشفتهسازی و جنجالآفرینی،
کارنامهی تحسینبرانگیزی به جای گذاشت.»
اینها بخشی از اظهارات مقام معظم رهبری درباره مجلس هفتم است.
به طور خلاصه مصوبات و اقدامات و موضعگیری¬های مجلس هفتم در همه زمینه¬های
فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عمرانی ستودنی است هرچند اجرایی شدن همه مصوبات و
تصمیمات شرائط اجرایی و ساز و کار عملی خود را می-طلبد که هماهنگی مجلس و
دولت و همدلی همه دستگاه¬ها می¬تواند این مصوبات قانونی را عملی ساخته و
میوه شیرین آن را ملت لمس کند.
14- همواره در جهت وحدت و همگرایی نیروهای انقلاب
«حدادعادل» از زمان الگوی جدید همگرایی نیروهای انقلاب در سال 78 همواره
در جهت وفاق، همگرایی و وحدت نیروهای انقلاب گام برداشته است که انتخابات
مختلف در این زمینه و نقش برجسته آن شایان توجه است که از آن جمله می¬توان
به راه¬اندازی آبادگران شورای شهر دوم، آبادگران مجلس هفتم، جبهه متحد
اصولگرایان(5+6) در مجلس هشتم و جبهه متحد اصولگرایان(8+7) در مجلس نهم
اشاره کرد.
15- شخصیتی بر مدار عقل و تدبیر
در هیچ جای دنیا یک تخصصی به نام ریاست جمهوری وجود ندارد. یعنی اینطور
نیست که یک رشتهای در دانشگاه باشد که بگوییم کسی که فارغ التحصیل آنجا
میشود برای ریاست جمهوری مناسب است. مثلا اگر بگویند وزیر نیرو چه کسی
باید باشد میگوییم یا باید در برق تخصص داشته باشد یا در آب تخصص داشته
باشد یا وزیر انرژی، بالاخره باید در امور نفت یک بصیرتی داشته باشد. ولی
هرچه این مسئولیتها در کشورها بالا میرود نقش تخصص کمتر و نقش عقل بیشتر
میشود. به نظر می¬رسد مسئولیتهای بالای کشور، به تناسب درجه خودش بیشتر
حکمت و تدبیر میخواهد و مدیریت تعقل میخواهد که بتواند از همه امکانات
استفاده بکند. در جایگاه رهبری این حرف خیلی محسوس و مشهود است. حتی در یک
وزارتخانه الزاماً لازم نیست کسی که وزیر میشود در موضوعات زیرمجموعه خودش
از معاونین یا مدیران کل یا مهندسین و کارشناسها تخصص بیشتر داشته باشد
ولی باید قدرت هماهنگ کردن اینها را داشته باشد. اینقدر که کشور ما از
بیعقلی صدمه میبیند از بیتخصصی صدمه نمیبیند. چون آدم عاقل میفهمد که
کار را به دست متخصص بسپارد ولی آدم غیرعاقل همه چیز را به هم میریزد و
این حدیث نبوی هم مؤید عرض من است که پیامبر(ص) فرمودند: «انی ما اخاف علی
امتی الفقر بل اخاف علیهم سوء التدبیر» یعنی مدیر درجه اول کشور در درجه
اول باید حسن تدبیر داشته باشد و تعقل داشته باشد. حرفی که تنش¬زا باشد
نزند، رفتاری که به صلاح مملکت باشد بکند، در تصمیم¬گیریها منطقی عمل
بکند، بر اساس قانون عمل بکند و در برابر قانون گردنکشی نکند، البته اقتدار
داشته باشد ولی در چارچوب موازین قانونی.
16- باورمند به کار جمعی و تیمی/ جلسات دوشنبه صبح
هر کسی یک عدهای دارد که مشاور و معتمد او هستند. مگر روسای جمهور یا
رئیس مجلس هشتم و نهم دوستان نزدیکی ندارد که در درجه اول مسائل دولت و صحن
مجلس را با آنها در میان میگذارد یا با آنها مشورت میکند؟ اینکه هست.
مگر قبلش نبوده؟ زمان آقای ناطق یا آقای هاشمی هم بوده. اتفاقا حداد عادل
در مجلس هفتم از جریانات اصولگرا که سلیقههای مختلفی داشتند دعوت کرده بود
و با آنها مشورت میکرد و به همین جهت هم بود که آنها دعواهایشان را
پشت صحنه میکردند به جمع-بندی که میرسیدند دیگر این دعوا به صحن مجلس
کشیده نمیشد و در برابر اصلاح¬طلبها که تنش و درگیری را موجب می¬شدند در
واقع دو شاخه نمیشدند و چهره اختلاف برانگیزی نشان نمیدادند.
چه قبل از مجلس هفتم، چه در حین پیدایش آن و چه در چهار سال دوره مجلس
هفتم، سیاست مبنایی حدادعادل بر این نکته بود که بین سلایق و نظرات مختلف
در جناح اصولگرایی وفاق ایجاد شود. در مجلس هفتم جمعیت ایثارگران انقلاب
اسلامی و افرادی مثل دکتر احمدتوکلی یک مشرب و مرام داشتند، آقای باهنر و
سایر دوستان وی در جبهه پیروان یک روش دیگری داشتند، عده کم دیگری هم بودند
که بین جریان اصولگرایی و اصلاحطلبان مانور میدادند، مثل فراکسیون «وفاق
و کارآمدی» که چهرههایی مثل آقای میرمحمدی، آقای کاظم جلالی و دکتر
کامران در آن حضور داشتند. سعی حدادعادل و هیأت رییسه همواره بر این بود که
اصولگرایان در مجلس چند شاخه نشوند. این سیاست، روش وی در قبل و بعد شروع
کار مجلس بود. هر هفته دوشنبه صبحها که مجلس هفتم جلسه نداشت، در دفتر
رییس مجلس جلسات منظمی برقرار بود. در این جلسات که حدادعادل اداره آن را
برعهده داشت. آقایان «توکلی، فدایی، زاکانی، ابوترابیفرد، باهنر و از یک
مرحلهای به بعد آقای دکتر حسین نجابت» حضور داشتند. این افراد با هدایت
حدادعادل، در این جلسات مسائل مهم مجلس را مطرح میکردند تا اگر اختلافی
هست، همانجا بروز پیدا کند تا درباره آن تبادلنظر شده و جمعبندی حاصل
بشود، برای اینکه اختلافات در صحن علنی مجلس آشکار نشود و افراد شاخص مجلس
رودرروی هم قرار نگیرند. در نتیجه آن جلسات و سیاستی که در پیش گرفته شد،
مجلس هفتم متانت خود را حفظ کرد.
17- دوستی دیرینه با رهبر معظم انقلاب
حضرت¬آیتالله¬خامنهای به لحاظ سنی شش¬سال از حداد بزرگتر هستند و به جهت
اینکه ایشان ساکن مشهد بودند، قبل از انقلاب اتفاق نیفتاده بود که وی با
آقا یکدیگر را ملاقات کنند با اینکه وی به شخصیتی مثل شخصیت حضرت
آیتالله¬خامنهای از اول جوانی علاقهمند بود. حدادعادل اسم آقا را قبلا
شنیده بود و بصورت پراکنده با افکار و آثارشان دورادور آشنایی مختصری داشت و
قبل از انقلاب از افراد مختلف، بعضی از خصوصیات ایشان را شنیده بود مثلا
اینکه در مورد تاریخ تحلیلی دوران ائمه، ایشان تحلیلهای عمیق و متفاوتی از
دیگران داشتند. با این اوصاف حدادعادل، شناخت مختصری از ایشان در قبل از
انقلاب داشت تا ماههای انقلاب که بیشتر با اسم ایشان سرو کار پیدا کرد و
با شکل گرفتن حزب جمهوری اسلامی، آشنایی مستقیم حدادعادل با ایشان شروع شد
چون ایشان جزو موسسین حزب بودند و در ابتدا یک فهرست سی نفره برای شورای
مرکزی حزب تعیین کردند که حدادعادل هم جزو آن فهرست بود. در هفته اول
پیروزی انقلاب، اولین جلسه شورای مرکزی حزب تشکیل شد و وی برای اولین بار
آقا را زیارت کرد. این اولین دیدار، مقدمه یک آشنایی و مقدمه دوستی و
صمیمیتی بین وی و مقام معظم رهبری شد.
دکتر حداد عادل در مورد این آشنایی می گوید: «اشخاصی که استعدادها و
داناییها و مهارتهای متعددی دارند، خودشان قربانی این تنوع استعدادها
میشوند خصوصا وقتی که وارد عرصه سیاست میشوند. کسی که وارد عرصه سیاست
میشود بیشتر به اعتبار جایگاه سیاسی شناخته میشود و شهرت سیاسی، همه
ابعاد دیگر شخصیتی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد و آن ابعاد در این فضای
سیاسی، تحتالشعاع قرارمیگیرند. نمونه بارز آن خود امام است که ابعاد
وجودی ایشان در عرفان، ادبیات، فقه، فلسفه، اخلاق و... همه تحت¬الشعاع
رهبری سیاسی امام قرار گرفت و شناخته نشد. آقای خامنهای هم همینطور، نکته
دیگر این است که ما چون تاریخ چندهزارساله استبدادی و شاهنشاهی داشتیم و
غالبا و عموما اشخاصی بر این کشور حکومت کردند که لیاقت نداشتند و به
دلیل قساوتشان حاکم شدند و مجلس و مداحی و چاپلوسی از این حکام نالایق بخش
مهمی از تاریخ ادبیات ما را تشکیل میدهد بعد از پیروزی انقلاب همین خاطره
تلخ تاریخی مانع شد که ما به سراغ واقعیتها برویم و خود این اشخاص به دلیل
تقوا و احتیاطهای اخلاقی که داشتند مایل نیستند تواناییهای اخلاقی خود
را عرضه کنند و این را خلاف اخلاق میدانند. دیگرانی که کم و بیش چیزی
میدانند یا به جهت مراعات حال آن اشخاص زبان باز نمیکنند یا اینکه متهم
به چاپلوسی و تملق نشوند تا پُستی و مقامی بگیرند. از این جهت دوستان هم
سکوت میکنند و دشمنان هم دلیلی ندارد که لب به بیان حق بگشایند و خلاصه
کلام اینکه آن کسی که باید حرف بزند حرف نمیزند و آن کسی که باید حرف نزند
حرف میزند و این اتفاق برای شخصیتهای بزرگ معنوی بعد از انقلاب افتاده
است.
¬قبل از انقلاب حضوراً خدمت مقام معظم رهبری نرسیده بودم، اما نام ایشان
را زیاد شنیده و بعضی از کتابهایشان را دیده بودم، از جمله ترجمهای که از
کتاب صلح امام حسن(ع) کرده بودند و همینطور کتابی که درباره نقش مسلمانان
در نهضت آزادی هندوستان از ایشان منتشر شده بود. از ایشان تصویری به عنوان
یک روحانی جوان و جوانپسند داشتم. همان موقع میشنیدم که آقای خامنهای
از جنبه تسلط بر تاریخ تحلیلی ائمه و تدوین آن بینظیرند، اما چون من در
تهران بودم و ایشان در مشهد، فرصتی و موقعیتی پیش نیامد که خدمتشان برسم.
تا انقلاب شد و حزب جمهوری اسلامی رسماً اعلام موجودیت کرد و افرادی که از
مدتی پیش به حزب دعوت شده بودند، دور هم جمع شدند. من نخستینبار در آنجا و
چند روزی بعد از 22 بهمن 57، با ایشان آشنا شدم. از همان نخستین جلسه،
احساس کردم که با بقیه فرق دارند. همه خوب بودند و من آنها را بیشتر از
آقای خامنهای میشناختم و از قبل دیده بودم، با این همه احساس کردم ایشان
درخشش فکری و شخصیتی خاصی دارند. کمکم رابطه ما با ایشان بیشتر شد. از
جانب من ارادت و علاقه بود و از جانب ایشان محبت و لطف. همزمان برادر شهید
من، مجید هم از انگلستان آمده و در خدمت انقلاب قرار گرفته بود. او هم خدمت
آقای خامنهای رسید و با ایشان ارتباط برقرار کرد و در فعالیتها و
کارهایش از نظر ایشان استفاده میکرد. در اوایل انقلاب حداقل هفتهای دوبار
در حزب با هم ملاقات میکردیم. کارهای سنگین متعدد و پیچیدهای بهعهده
همه ما بود، از جمله کمک به برگزاری رفراندوم برای تعیین نوع حکومت که کمتر
از 2 ماه بعد از پیروزی انقلاب صورت میگرفت و در تمام این ایام همه مشغول
کار بودیم ودر خلال این کارها ارتباطمان با ایشان بیشتر شد. این رابطه
ادامه داشت تا در آذرماه 58، بعد از اینکه قطبزاده را از سرپرستی صداوسیما
برداشتند، شورای انقلاب بنده را به عنوان یکی از اعضای شورای سرپرستی
صداوسیما منصوب کرد و این هم وسیلهای شد که ما بیشتر از نظر ایشان استفاده
کنیم، اگرچه رابط ما با شورای انقلاب، شهید باهنر بود. در مهرماه 1360
برادر من از سرپرستی استانداری کرمانشاه و ایلام معاف شد و به تهران آمد.
بنده و آن شهید بیشتر در امور فرهنگی و ادبی فعالیت میکردیم.
من در
تلویزیون بودم و ایشان در رادیو بود و بهترین کسی را که برای مشورت در
مسائل ادبی و فرهنگی سراغ داشتیم، آقای خامنهای بودند. ایشان هر وقت به
عنوان نماینده امام به مناطق غرب کشور میرفتند، مجید را همراه خود
میبردند، چون او منطقه را خوب میشناخت. این آشناییها سبب شد که آقای
خامنهای چند روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری که پس از شهادت شهید رجایی
انجام شد، مجید را به عنوان رئیس دفتر خودشان انتخاب کنند. انتخابات روز
جمعه 10 مهر بود و ایشان روز یکشنبه 5 مهر مجید را خواسته و گفته بودند که
در نظر دارم بعد از انتخابات، شما را رئیس دفتر خودم کنم. شما بروید و
نمودار سازمانی دفتر را طراحی کنید. مجید آمد و موضوع را به من گفت و با هم
مشورت کردیم. از قضا در همان روز عدهای از خبرنگاران خارجی برای بازدید
از نتایج عملیات ثامنالائمه که اولین پیروزی چشمگیر در جنگ بود، به ایران
آمده بودند و لذا مجید ظهر همان روز یکشنبه برای راهنمایی خبرنگاران عازم
جبهه شد. روز سهشنبه خبر شهادت او به ما رسید و حضرت آقا از شنیدن خبر
شهادت او بسیار متأثر شدند. نوع رابطه ایشان با این شهید حکایت مستقلی است
که اگر در اینجا بخواهم وارد جزئیات آن شوم، شاید یک قدری از اصل بحث دور
شویم. بنده از همان ماههای اول بعد از پیروزی انقلاب حس میکردم سنخیت
زیادی بین علائق بنده و ایشان وجود دارد و میدیدم در هر زمینهای که مختصر
کاری کرده یا چیزی نوشته و یا فکری کرده بودم، ایشان در آن زمینه سابقه
تفکر و کار طولانی دارند. آنچه از همان اوایل نظر مرا به خود جلب میکرد،
پختگی و متانت ایشان در اظهارنظرها بود. ایشان هم عمیق اظهارنظر میکردند و
هم جانب انصاف را نگه میداشتند. یک نوع اعتدال ناشی از خردمندی در مواضع
ایشان میدیدم و مشاهده میکردم که اهل افراط و تفریط نیستند و این طور
نیست که با مشاهده یک حسن در فردی او را به عرش برسانند و با دیدن یک عیب
او را به زمین بزنند. در عین حال که مواضع اصولی محکمی داشتند، سعی
میکردند در اظهارنظر درباره افراد، بیانصافی نکنند. در مراعات کامل حقوق
دیگران بسیار محتاط بودند. بنده در این 30 سالی که با ایشان مرتبط بودهام،
دریافتهام که رفتارشان چقدر شبیه به امام(ره) است و در موارد گوناگون،
احتیاطهای زیادی را از ایشان نسبت به افراد دیگر مشاهده کردهام.
به خاطر
دارید که در سال اول انقلاب اوضاع سیاسی بسیار آشفته بود و همانطور که
نظامهای اداری در بیرون مستقر نشده بودند، نظامهای ذهنی افراد هم در درون
تبلور پیدا نکرده بود و فضای آشفتهای در اذهان وجود داشت. آقای خامنهای
توانسته بودند بصیرت خود را در آن اوضاع آشفته فکری حفظ کنند. ایشان بسیار
اهل ذوق و به معنی واقعی کلمه اهل معرفتاند، در دوستی وفادار و جوانمرد و
در دشمنی منصف هستند. جاذبه و دافعه را با هم دارند و برای بنده و
اطرافیانشان وجود بسیار پرجاذبهای هستند. در سال 61 من به معاونت وزارت
آموزش و پرورش منصوب شدم و مسئولیت کتابهای درسی را به عهده گرفتم. این
مسئولیت در دوران وزارت آقای پرورش بود البته در انتخاب بنده، نظر آقای
خامنهای بیتأثیر نبود. پس از قبول این مسئولیت، منظم و مکرر خدمت ایشان
میرسیدم و در برنامهریزیهای آموزشی و تألیف کتابهای درسی از نظرشان
استفاده میکردم و ایشان هم نکتههای ظریف و دقیقی را تذکر میدادند و ما
اجرا میکردیم، بعضی از مشکلات آموزش و پرورش را هم خدمتشان مطرح میکردم و
ایشان راهنمایی میکردند و کارهای مثبتمان را تشویق میکردند. المپیادها
اولین بار که خواستیم دانشآموزان را به کشور کوبا اعزام کنیم، شش
دانشآموز منتخب را خدمت ایشان بردم و آقا آنها را تشویق و راهنمایی کردند.
آن موقع هنوز نمیدانستیم از المپیاد چه نتیجهای میگیریم. البته بعدها
اهتمام حضور در این عرصه، بسیار اسباب سربلندی کشور شد.
این ارتباط برقرار
بود و من در تألیف کتابهای درسی، مخصوصاً در بخشهای تاریخی، ادبی و دینی
از نظرات ایشان استفاده میکردم تا اینکه ایشان پس از رحلت حضرت امام(ره)
به رهبری رسیدند و ارتباط ما بیشتر شد. از جمله مواردی که چندینبار از
نظرات ایشان استفاده کردم، تدوین چهار جلد کتاب «درسهایی از قرآن» بود که
بعد از آنکه بنده این درس را در برنامه درس مدارس گنجاندم، آیاتی را انتخاب
کرده بودم تا درباره آنها توضیح بدهم. هم در انتخاب آیات و هم در تنظیم
مطالب از نظرات ایشان استفاده کردیم. در این چهار جلد کتاب، چندین درس هست
که مشخصاً بنا به توصیه ایشان در این کتابها گنجانده شده و به برخی از
آنها اشاره میکنم. البته این دروس به صورتی که در دهه 70 در درسهای مدارس
بود، حالا دیگر در برنامه نیست و من آن چهار کتاب را یکجا به صورت کتابی
به نام «درسهایی از قرآن» منتشر کردهام. یکی از درسهایی که ایشان توصیه
کردند در این مجموعه قرار دهیم، قصه طالوت و جالوت بود. ایشان فرمودند در
این قصه معیاری برای رهبری در جامعه دینی مطرح شده است.
وقتی اشراف بنیاسرائیل از پیغمبرشان میخواستند برای آنها یک رهبر سیاسی تعیین کند و پیغمبرشان فردی را از جانب خدا تعیین کرد، بنیاسرائیل گفتند که پول ندارد، شهرت ندارد: «انالله قد بعث لکم طالوت ملکا...» (بقره - 24). ایشان گفتند این آیات را در کتابهای درسی بگذارید. برای سال آخر دبیرستان گفتند قصه یوسف را بگذارید. گفتم: قصه مریم را گذاشتهایم. ایشان گفتند: آن قصه برای حفظ عفت دخترهاست، قصه یوسف را برای حفظ عفت پسرها بگذارید. گفتم: این بچهها قصه یوسف نخوانده، خودشان مشکل دارند. شما میفرمایید قصه یوسف را هم بگذاریم؟ و این شعر را برایشان خواندم که: به سرما خورده لرزیدن میاموز. ایشان خندیدند و گفتند: چه این قصه را بگذارید، چه نگذارید، این سن و سال این مشکلات را دارد. بگذارید این قصه قرآنی به عنوان نمونه بارز تقوا و عفت مردان مطرح شود. و من دیدم که این توجه دقیقی است و این درس را در کتابهای درسی آوردم.
در کتابهای درسی، بخشهایی را درباره تاریخ انقلاب، از 15 خرداد تا بهمن
57 آورده بودیم. آن مطالب را نشان میدادم و نکاتی را میفرمودند. بعد از
پیروزی انقلاب تا رهبری ایشان هم مطالبی را در کتابهای درسی میآوردیم.به
این ترتیب، به تجربه از دقت نظر ایشان در موارد گوناگون استفاده میکردم.
یکی دیگر از راههای ارتباط بنده با مقام معظم رهبری، بنیاد دائرةالمعارف
اسلامی بود. در سال 1362 که دو سالی از ریاست جمهوری ایشان گذشته بود، یک
روز از طریق آقای میرسلیم از حدود 9 نفر دعوت کردند که به دفتر ایشان بروند
و گفتند حالا که انقلاب شده، باید در ضمن کارهایی که برای کشور میکنیم،
به فکر تألیف یک دائرةالمعارف اسلامی هم باشیم. معنی ندارد که نویسندگان و
محققان ما برای اطلاع از واقعیتهای دنیای اسلام، یا به دائرةالمعارفهای
اروپایی مراجعه کنند و یا به دائرةالمعارفهایی که مسیحیهای عرب بیروت
نوشتهاند. ایشان گفتند وقت آن رسیده که ما مستقلاً و از دیدگاه خودمان،
یک دائرةالمعارف اسلامی را تألیف کنیم. 9 نفر هیئت امنای دائرةالمعارف را
تشکیل دادند و ایشان هم با اینکه در دوران ریاست جمهوری، از لحاظ مالی در
مضیقه بودند، در ابتدای کار، با زحمت زیاد هزینههای این بنیاد را تأمین
کردند. من هم جزو هیئت امنای این دائرةالمعارف بودم و همراه دیگران خدمت
ایشان میرسیدیم و از دیدگاههای ایشان مطلع میشدیم. کتابخانه ایشان در
حال حاضر بیش از چهل هزار جلد کتاب دارد و از ذخائر کتابخانههای کشور است و
نشاندهنده وسعت و میدان علاقهمندیهای علمی و فرهنگی ایشان است و از طرف
دیگر به خاطر جایگاهی که دارند هر مولف و ناشری ممکن است برای ایشان
نسخهای از آثار منتشر شده خود را بفرستد. برخی از ناشران بی¬آنکه با من
حرفی زده باشند، چند نسخه از یک اثر را برای من میفرستند و من متوجه
میشوم که باید یکی از این نسخهها را برای مقام معظم-رهبری بفرستم. نکته
جالب اینکه وقتی یکی از نسخهها را برای ایشان میبرم، با توجه به اینکه
ناشرین تصریح نکردند که کتاب را به مقام¬معظم¬رهبری اهدا کنم، ایشان احتیاط
میکنند و کتاب را به عنوان این که متعلق به من است و به عنوان هبه، از من
قبول میکنند. بعدها که این مساله را با ناشر یا ناشرین در میان میگذارم
اطمینان حاصل میکنم که هدف از ارسال این نسخهها، اهدای آن به من و
مقام-معظم رهبری بوده است. این را هم اضافه کنم که تعداد نسخ خطی هم که
ایشان در این سالها بدست آورده و به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا کردند،
بسیار زیاد است.
18- مخالفت با کارهای بیهوده اداری
در سالی که رهبرفرزانه انقلاب، آن را سال نوآوری و شکوفایی نامیدند، بعد
از عید در اولین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی موضوع مطرح شد و همه خیلی
خوشحال بودند و استقبال کردند و بر اهمیت این سال تأکید کردند. صحبت از این
شد که حالا دستگاهها چه وظایفی دارند. یکی از اعضای شورا پیشنهاد می¬کند
که ما یک دبیرخانهای در کنار دبیرخانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی یا در
دل دبیرخانه¬ی موجود برای این شعار تشکیل دهیم و از همهی دستگاهها
بخواهیم که تا فلان تاریخ همه نمونههای نوآوری و اسناد نوآوری خود را
برای ما برسانند. حدادعادل وارد بحث شده و با این موضوع مخالفت می¬کند و
می¬گوید: «از این کارها هیچ خروجی مفیدی درنمیآید. فرض کنید یک ادارهای
هم یک وانت اوراق برای شما فرستاد و اسمش را گذاشتند نوآوری. شما چهکار
میکنید؟ ... بنده معتقدم غرض رهبری این نیست که از این نوع کارهای اداری
صورت بگیرد، بلکه غرض این است که تمام دستگاههایی که با عموم مردم سر و
کار دارند، حقیقتِ این موضوع را تشریح کنند و ضرورتش را بیان کنند و نیاز
کشور را توضیح دهند و آثار زیانبار فقدان آن را بیان کنند.»
19- قائل به حضور مردم در عرصه های فر هنگی و اقتصادی
در فضای سنگینی که در دهه شصت، جریان موسوم به چپ ایجاد کرده بود و همه
چیز حتی کارخانه¬های شکلات¬سازی را هم دولتی می¬کرد و کسی جرات دفاع از
حضور مردم در اقتصاد و فرهنگ را نداشت. حدادعادل از معدود افرادی بود که به
نقش¬آفرینی مردم تاکید می¬کرد از جمله در حوزهی کاریاش در آن دوران،
مثلاً یکی از باورهای جریان موسوم به چپ مخالفت با هرگونه مدرسه¬ی
غیرانتفاعی و ملی بود. در تمام دوران آن دهه اول که جریان موسوم به چپ در
آموزش و پرورش و جاهای دیگر زور و حضوری داشتند، اجازه نمیدادند مدرسه¬ی
ملی و غیردولتی تأسیس شود؛ ولی با نامه نگاری¬ها و روشن¬گری¬های افرادی
چون حدادعادل، امام(ره) درست در بحبوحه همین شعارها فرمودند که مدرسههایی
را که مردم میخواهند درست کنند، اجازه دهید درست کنند و این اصلاً قابل
فهم برای جریان موسوم به چپ نبود. حتی در جلسات داخلی هم کسی نمی-توانست از
حضور مردم و کمرنگ کردن نقش دولت سخنی به میان آورد. در همان مقطع، در یکی
از جلسات شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش و وزیر هم حضور داشت، وزیر
سؤال می¬کند که چه کسی در بین شماها موافق با مدارس غیردولتی است. تنها
کسی که جرأت می¬کند در آن فضای سنگین دستش را بلند کند، حدادعادل بود.
ه- نتیجه گیری؛ چرایی حدادعادل؟
1- «حوزه صلاحیتهای فردی»
* حدادعادل مقلد و سرباز رهبر است – خادم صادق و بی¬منت مردم است برامده از مجلس است؛
* حدادعادل دین باور است؛
* حدادعادل امام، انقلاب، نظام و ولی فقیه را باور دارد؛
* حدادعادل قیامت را باور دارد؛
* حدادعادل در وفای به عهد با امام و شهیدان و رهبری و مردم ثابت قدم است؛
* حدادعادل شجاع و مجاهد است؛
* حدادعادل فقط از خدا ترس و وحشت دارد؛
2- «حوزه اجتماعی»
* حدادعادل برنامه محور است؛
* حدادعادل به گفتمان انقلاب اسلامی ایمان و باور دارد؛
* حدادعادل تنها راه اداره کشور را بر اساس برنامه مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی می¬داند؛
* حدادعادل به قله¬های بلند می¬اندیشد؛
* حدادعادل برای شکل¬گیری تمدن بزرگ اسلامی برنامه دارد؛
* حدادعادل «عدالت، معنویت و عقلانیت» را انفکاک-ناپذیر می¬داند؛
* حدادعادل برای عملیاتی¬شدن گفتمان انقلاب اسلامی هم برنامه دارد و هم تیم و مجموعه انسانهای مناسب؛
* حدادعادل نجات بشریت عصر حاضر و همه نسل¬ها را در تمسک اسلام می¬داند؛
* حدادعادل مرعوب گفتمان غربی نیست؛
* حدادعادل ناکارآمدی مفاهیم مبهم برنامه¬ریزی و توسعه¬ی غربی را می¬فهمد؛
* حدادعادل دو محور اساسی عبور از شرایط موجود را دنبال می¬کند:
1- تحول و اصلاحات ریشه¬ای در امور اقتصادی
2- ارتقاء فرهنگی
3- «حوزه تعامل»
* حدادعادل با معرفت دینی به تعامل و گفتگو رسیده؛
* مهمترین دغدغه او منافع و مصالح عالیه کشور است؛
* در اوج جریانات سیاسی در دوم¬خرداد اهل بحث و مناظره و گفتگو بود؛
* بالاترین تعامل را تبعیت از رهبری می¬داند؛
* در تبعیت از رهبری از آبروی خود مایه می¬گذارد؛
* در حفظ اصول و ارزشها با کسی شوخی ندارد؛
* خجالت نمی¬کشد از ارزشها دفاع کند بلکه آنرا افتخار می¬داند؛
* دیدگاههای رهبری برای وی حجت است؛
* با تعقل و مطالعه راه نجات کشور را پیشبرد گفتمان امام و رهبری می¬داند؛
4- «حوزه کارآمدی»
* حدادعادل عضو هیئت علمی دانشگاه است؛
* حدادعادل به مشورت با نخبگان و بکارگیری از عمل و تخصص اعتقاد دارد؛
* حدادعادل روحیه برنامه¬ریزی و کار سیستمی دارد؛
* حدادعادل به خردجمعی و عقلانیت و کارگروهی ایمان دارد؛
* حدادعادل توان بکارگیری نیروهای قوی¬تر از خود را دارد؛
* حدادعادل از نیروهای بله قربان¬گو بیزار است؛
* حدادعادل فریب مفاهیم به ظاهر علمی را نمی¬خورد؛
* حدادعادل برنامه محور عمل می¬کند.
5- چرا از حدادعادل حمایت می کنید؟
* اهل منطق
* فرزانه
* پُرتلاش
* بُردبار
* حدادعادل عزمش جزم است تا اصلاحات اساسی در اقتصاد کشور صورت گیرد.
* حدادعادل در مبارزه با مفاسد اقتصادی مصمم است.
* حدادعادل در مبارزه با مفاسد اقتصادی اعتقاد دارد، فقط شعار نمی¬دهد.
* حدادعادل برای مبارزه با مفاسد اقتصادی برخورد ریشه¬ای دارد و اصلاح روشها و سیستم¬ها را در بازدارندگی از فساد دنبال می¬کند.
«گفتمان پیشرفت به عنوان گفتمان محوری دوران کنونی»
انقلاب اسلامی در پرتو عنایات خاص الهی، رهبری پیامبر گونه¬حضرت¬امام(ره) و
ایمان، آگاهی و تلاش مجاهدانه مردم مسلمان ایران به پیروزی رسید. حقیقت
بالنده انقلاب اسلامی دارای ماهیتی دینی و مردمی است و با آرمان تحقق جامعه
متعالی و رشد و شکوفایی بشریت در پرتو بندگی حضرت احدیت، در جریان است.
آرمان انقلاب اسلامی با گذر از مسیر تشکیل «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»،
«جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» تحقق می¬یابد.
پس از طی مسیر دشوار تلاش در تحقق «نظام اسلامی»، اینک حرکت بسوی «دولت
اسلامی» نیازمند گفتمانی در تراز انقلاب است. «گفتمان پیشرفت اسلامی» علاوه
بر محاسن منطبق بر خاستگاه انقلاب اسلامی و ترسیم راه درست رسیدن به اهداف
این انقلاب الهی، ضمن برخورداری از محاسن مطرح شده در دیگر گفتمان¬ها با
بهره¬گیری از دستگاه معرفتی مبتنی بر دیدگاه اجتهادی ناب حضرت¬امام(ره) و
مقام¬معظم¬رهبری از کاستیهای¬ آنها مبراست.
پیشرفت در این دستگاه معرفتی، در برگیرنده همه ابعاد زندگی بشر بوده و با
اولویت دادن به فرهنگ و نقش رهبری دادن به آن، تحول در سایر حوزه¬ها را شکل
می¬دهد.
از این رو «دولت تقوا و تدبیر» در جهت استقرار گفتمان پیشرفت اسلامی، اصول، رویکردها و راهبردهای خویش را به شرح ذیل اعلام می¬دارد:
1) مبانی فکری و باورها
1/1ـ تعالیم فردی و اجتماعی اسلام ناب محمدی(ص) به عنوان یگانه راه سعادت و تعالی انسانها؛
2/1ـ منشا الهی حکومت بعنوان پشتوانه مشروعیت و نقش تعیین¬کننده آراء، مشارکت و حضور مردم در اداره جامعه؛
3/1ـ «ولایت مطلقه فقیه» به عنوان مبنای نظری و الگوی عملی کارآمدترین حکومت در زمان غیبت امام زمان (عج)؛
4/1ـ دیدگاه¬ها، اندیشه¬ها و رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت
امام¬خمینی¬(ره) و مقام¬معظم¬رهبری به عنوان مبانی دستگاه معرفتی گفتمان
پیشرفت اسلامی؛
5/1ـ قانون اساسی به عنوان میثاق ملی.
2) اصول و سیاست¬ها
1/2ـ ولایت¬مداری و تبعیت شایسته از ولایت مطلقه فقیه؛
2/2- اخلاق¬محوری و احترام به کرامت و منزلت انسانی؛
3/2ـ تواضع در مقابل مردم، صداقت و سعه¬صدر در برابر آنان و خدمتگزاری بی¬وقفه به ایشان بویژه محرومین و مستضعفین؛
4/2ـ وحدت¬کلمه، همدلی، وفاق و تقویت همبستگی و برادری مومنانه و پرهیز اکید از تفرقه، گروه¬گرایی و چنددستگی و رقابتهای مخرب؛
5/2ـ ترویج ساده¬زیستی مسوولین و مقابله با اشرافی¬گری؛
6/2ـ امانت¬داری و پاک¬دستی؛
7/2ـ عدالت¬محوری و مبارزه واقعی با فقر و فساد و تبعیض؛
8/2ـ مسئولیت¬پذیری و پاسخگویی به مقام¬معظم¬رهبری، مردم و قوای نظارتی؛
9/2ـ آزادی¬خواهی و استقلال¬طلبی؛
10/2ـ ترویج هویت و روحیه اسلامی، ایرانی و انقلابی؛
11/2ـ خودباوری متکی بر ایمان، ولایت و سنن الهی؛
12/2ـ تحول¬گرایی و پیشرفت جویی؛
13/2ـ اصلاح¬طلبی رفتاری، عملکردی، ساختاری و روشی در چارچوب قانون اساسی؛
14/2ـ بصیرت¬افزایی و توسعه آگاهی¬های عمومی؛
15/2ـ تقویت نقش راهبردی مردم در کارآمدی حکومت اسلامی؛
16/2ـ احیاء امربه معروف و نهی¬ازمنکر با اولویت¬دهی به موضوع امربه¬معروف
و نهی¬ازمنکر مردم - به ویژه نخبگان و اصحاب رسانه- نسبت به دولت؛
17/2ـ قانون¬مداری و احترام به جایگاه مفسران قانون (شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی)؛
18/2ـ خردگرایی و اهتمام به بهره¬مندی از عقل و تدبیر جمعی؛
19/2ـ شایسته¬سالاری و ابتناء اصول مدیریتی کشور بر تفکر انقلابی، روحیه جهادی و رویکرد سیستمی؛
20/2ـ ضرورت حضور حداکثری نخبگان در سطوح عالی و بدنه مدیریتی و کارشناسی دولت؛
21/2ـ بهره¬مندی از همه ظرفیتهای نیروی¬انسانی جامعه، بهره¬گیری از
کارشناسان و افراد باتجربه در کنار استفاده از توانمندی و نشاط جوانان؛
22/2ـ انتخاب¬گری هوشمندانه دستاوردهای جدید بشری و بومی¬سازی، در عین نفی رویکردهای فنسالارانه؛
23/2ـ ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی و فرهنگ¬سازی در مسیر نفی مظاهر سبک زندگی غربی؛
24/2ـ اولویت فرهنگ در برنامه¬ریزی¬ها و نقش زیربنایی آن در شکل¬دهی به سایر حوزه¬های اداره جامعه؛
25/2ـ سیاستگذاری مبتنی بر فقه حکومتی و بهره¬گیری از ظرفیت علمی حوزه¬های علمیه و دانشگاهها در حل مسایل؛
26/2ـ برنامه محوری و اهتمام به کارآمدی؛
27/2ـ نظارت مستمر و سیستمی بر عملکرد و رفتار مسوولان و خدمتگزاران به مردم؛
28/2ـ شفافیت و دسترسی عمومی به اطلاعات مفید؛
29/2ـ نفی تحجر، التقاط، انفعال و انحرافات فکری به عنوان جریانات مخالف رویکرد عقل¬مدار در اسلام انقلابی؛
30/2ـ همگرایی و تعامل سازنده با سایر قوا و کمک به آنها
3) رویکردها و راهبردهای تحول
پیشرفت جامعه با الگوی اسلامی نیازمند راهبردهایی در حوزه¬های مختلف است
که مبتنی بر اصول و سیاستهای فوق، خطوط اصلی حرکت دولت یازدهم را نشان
دهند. راهبردهای تحول در حوزه¬های مختلف و برخی اقشار به شرح زیر است:
1/3- مدیریت و معماری نظامهای کلان
- توسعه و تعالی نظامهای کلان با رویکرد معمارگونه و کلگرایانه خلاق (در
مقابل نگاه جزءگرایانه و بخشینگر) و ایجاد یکپارچگی و هماهنگی طولی و
عرضی بین عناصر مختلف نظامهای خرد و کلان؛
- نهادینهسازی دولت مردمی با بسترسازی برای نقشآفرینی حداکثری آحاد
جامعه و ارتقاء سهم سرانه مردم در پیشرفت ملی به منظور تحقق الگوی اسلامی-
ایران پیشرفت؛
- تأسیس نهاد متمرکز برای راهبری و مدیریت معماری نظامهای خرد و کلان کشور؛
- گسترش دایره مشارکت مردمی خاصه نخبگان حوزوی، دانشگاهی و پیشکسوتان در
تصمیمگیریها و فعالیتهای پُر اهمیت کشور و شکستن حوزههای انحصار قشر یا
طیف خاصی از افراد؛
- ایجاد تحول در نظام برنامهریزی بلندمدت، میان مدت و سالیانه و سیستم بودجهریزی کشور؛
- توسعه نظام اعتباربخشی و استانداردسازی برای تضمین کیفیت خدمات و محصولات در بخشهای مختلف کشور؛
- شایسته¬گزینی و توسعه شایستگی مدیران و کارگزاران در دولت اسلامی با
بهره¬گیری از کارآمدترین روشها و ابزارهای روز دنیا مبتنی بر مبانی و
ارزشهای اسلامی و انقلابی؛
- تفکیک وظایف حاکمیتی از تصدیگری و واگذاری امور تصدی¬گری به بخش خصوصی،
بخش تعاون و نهادهای غیردولتی با تکیه بر ظرفیت های اصل 44 قانون اساسی؛
- بسترسازی مدیریت یکپارچه در حوزه¬های محلی و شهری و واگذاری تصدی¬های غیرحاکمیتی به نهادهای ذی¬ربط.
2/3- فرهنگ
- تثبیت و ابلاغ رتبی ملاحظات فرهنگی در کلیه وظایف و کارویژههای قوه
مجریه و ضرورت بررسیهای جامع و ایجاد اسناد پشتیبان فرهنگی برای تمامی
برنامهریزیها، مصوبات و اجراییات کشور؛
- تمرکز و تأکید بر قرآن¬محوری و فرهنگ ناب اهلبیت علیهمالسلام در طراحیها، اجراها و ارزیابیهای فرهنگی؛
- بازنگرانی و تقویت محتوایی و ساختاری جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی
به عنوان اتاق فکر و طراحی، نظارت و مدیریت کلان فرهنگی در کشور و شکلگیری
تعامل هدفمند و دوسویه با تمامی نهادهای فعال و اثرگذار فرهنگی؛
- بازمهندسی مولفههای نظام فرهنگی و بازنگری آرایش نهادهای فرهنگی به منظور ارتقاء زنجیره اثرگذاری فعالیتهای فرهنگی؛
- توجه به آیین¬های مذهبی، پاسداشت میراثهای ارزشمند اسلامی و ایرانی و
حفظ آثار تمدنی، توجه به تاریخ و بزرگان فرهنگی کشور به خصوص در تاریخ پس
از اسلام، اولویت¬دهی به منابع و آبشخورهای بومی بویژه گنجینه بزرگ بدست
آمده از موهبت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و توسعه و ترویج زبان و ادبیات
فارسی؛
- برنامهریزی هدفمند برای ارتقای فرهنگ عمومی و سالم سازی عرف جامعه؛
- بسترسازی برای تعالی محصولات فرهنگی و تسهیل برای شکلگیری چرخه اقتصادی محصول مبتنی بر میزان اثرگذاری مطلوب در فرهنگ کشور؛
- مردم سپاری و افزایش مشارکت آنان در اجرای فعالیتهای فرهنگی از طریق
ایجاد بستر شبکهای تعامل، همافزایی و نظارت اجتماعی در راستای تحقق
مولفههای مطلوب فرهنگی؛
- تبیین و ترویج الگوی سبک زندگی اسلامی و ایرانی با محوریت خانواده و
مسجد و تمهید عناصر موثر در تحقق الگو به ویژه در حوزه عوامل اقتصادی و
اجتماعی؛
- محوریتدهی شکلی و محتوایی به نهاد مقدس خانواده به عنوان جایگاه اصلی و
مرکزی هر نوع تغییر مثبت فراگیر در جامعه و برنامهریزیهای فکری و فرهنگی
بر مخاطبان کودک و نوجوان برای تربیت نسلی در تراز انقلاب اسلامی؛
- اهتمام شکلی و محتوایی به جایگاه نهاد مقدس مسجد در امور فرهنگی کشور اعم از فردی، خانوادگی و اجتماعی؛
- دستیابی به هنر متعهد به ارزشهای اسلامی و انقلابی، استکبارستیز و
معرفت¬افزا و بهره¬گیری از ظرفیت هنر در تعمیق گفتمان انقلاب اسلامی؛
- توسعه محتوایی و زیرساختی ابزارهای رسانه¬ای و تبلیغی کشور و فعالیت
موثر در مدیریت جریان اطلاعات و ارتباطات در کشور و جهان، به خصوص کشورهای
مسلمان و توجه به بُعد صادراتی فرهنگ انقلاب اسلامی و برنامهریزی مناسب
جهت محوریت فرهنگی جهان اسلام.
3/3- تعلیم و تربیت
-ارتقاء جایگاه اجتماعی و زیرساختی تعلیم و تربیت از طریق افزایش سهم اعتبارات دولتی و خصوصی و تکریم جایگاه معلمین؛
- برقراری عدالت در تعلیم و تربیت و افزایش قدرت انتخاب مردم در شیوههای
آموزش با توجه به لزوم هدایت استعدادها مبتنی بر تنوع آنها و انتخاب مراکز
آموزشی از طریق تنوع الگوهای برنامه درسی، ایجاد نظام تصمیمگیری توزیع
شده و پرداخت هدفمند سرانه تعلیم و تربیت؛
- متحول ساختن نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر تعالیم قرآن کریم و سیره ائمه
اطهار برای پاسخگویی به نیازهای واقعی در تمهید تعالی انسان به جای
پاسخگویی به نیازهای کاذب؛
- حاکم کردن الگوی تلفیقی مشتمل بر آموزش، تربیت، خلاقیت و مهارت به صورت
همزمان در همه رده¬های تحصیلی و در نتیجه جایگزینی الگوی آموزشی حافظه¬مدار
فعلی با الگوی مبتنی بر یادگیری دانش به همراه تربیت انسانها و پرورش
مهارتها و پژوهش؛
- بهبود شان و منزلت اجتماعی معلمان از طریق ایجاد زمینه رشد و ارتقای
علمی و رتبه آنان (همانند اساتید دانشگاه)، مشارکت دادن معلمان در
تصمیم¬سازی¬ها و رسیدگی به معیشت ایشان؛
- ارتقای جایگاه مراکز تربیت معلم با جهت¬دهی رویکرد آنها به حوزه¬های تخصصی و پذیرش نخبگان؛
4/3- علم و فناوری
- بسترسازی برای استقرار شبکه ملی علم و فناوری در راستای ایجاد همافزایی
و اتصال بازیگران نظام ملی نوآوری اعم از دانشگاهیان، نخبگان غیردانشگاهی،
فعالین صنعت، و ... و تسهیل ارتباط با عناصر نظام بینالمللی نوآوری؛
- تقویت فضای تئوریپردازی و آزاداندیشی از طریق توسعه کرسیهای آزاداندیشی و کانونهای تفکر و ترویج روحیه خودباوری و جهاد علمی؛
- ایجاد تحول در نظام آموزش، پژوهش، نوآوری و فناوری برای رفع نیازهای کشور و ایجاد صنعت علم بنیان؛
- تعالی رشتههای دانشگاهی از طریق بازنگری روششناسی علوم مبتنی بر
معرفتشناسی اسلامی با تاکید بر علوم انسانی، آمایش رشتههای دانشگاهی
مبتنی بر مزیتهای منطقهای و نیازهای کشور و توسعه رشتههای میانرشتهای و
فرارشتهای؛
- توسعه شایستگیهای اساتید و مدرسان دانشگاهی از طریق طراحی و استقرار نظام جامع توانمندسازی اساتید؛
5/3- سیاست داخلی و امنیت
- تقویت پیوستگی مردم و حکومت و مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور؛
- حفظ و گسترش آرامش و ثبات سیاسی در کشور و توسعه عدالت اجتماعی در جهت تقویت اعتماد عمومی، مشارکت و کارآمدی نظام سیاسی؛
- تامین آزادی¬های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون؛
- تقویت احزاب و نهادهای مدنی در جهت گسترش مشارکت عمومی؛
- تقویت امنیت فردی و اجتماعی در جامعه و احساس امنیت روانی؛
- ترویج امر به معروف و نهی از منکر با ایجاد زمینه مساعد انجام این دو فریضه الهی از سوی مردم به مسئولان؛
- برنامه¬ریزی برای توسعه متوازن، همه جانبه و بومی مناطق مختلف کشور؛
- توجه به اصول امنیتی و دفاعی در آمایش سرزمین و توجه به اصول مدیریت بحران و پدافند غیرعامل در کلیه برنامه¬ریزی¬ها؛
6/3- سیاست خارجی
- اتخاذ سیاست تعاملگرایی فعال پیشرو در ارتباط با همه دنیا به غیر از
دولتهای متخاصم و تنظیم روابط تجاری و اقتصادی با آنها در چارچوب حفظ منافع
ملی؛
- تلاش برای تحقق امت واحده اسلامی، انسجام جهان اسلام و حمایت از آرمان فلسطین؛
- تعامل فعال با دولتهای اسلامی و در حال توسعه و کمک به آنها در راستای قطع وابستگی¬ها؛
- مبارزه همه¬جانبه با نظام¬سلطه، ایفای نقش محوری به عنوان قطب مقابله با
سطله (سلطه¬ستیزان)، حمایت از حقوق ملتهای مستضعف، حمایت از جنبش¬های
آزادی¬بخش و ایجاد توانمندی متناسب با این وظایف در داخل کشور و دستگاه
دیپلماسی؛
- گسترش همکاری¬های منطقه¬ای، اتحاد و ائتلاف با دولتهای همسو و ایجاد
بلوک¬های جدید قدرت با هدف تقویت جبهه ضداستکباری متشکل از دولتهای مردمی
در سراسر جهان؛
- نقش¬آفرینی ویژه در جایگاه ریاست جنبش عدم تعهد به عنوان الگویی ثالث در نظام بین¬الملل؛
- مدیریت مدبرانه مناقشات و تنازعات بین¬المللی با بهره-گیری از ظرفیت گروه¬هایی نظیر عدم¬تعهد، دی¬هشت و سازمان کنفرانس اسلامی؛
- همکاری و تعامل فعال و در عین حال قدرتمند با کشورهای همسایه بر پایه
اصول و موازین حسن همجواری و احترام متقابل و تلاش برای رهایی کامل منطقه
از حضور نظامی اجانب؛
- بسترسازی برای مدیریت افکارعمومی دنیا از طریق گسترش پوشش رسانه¬ای به
تمام نقاط، تولید آثار هنری منعکس¬کننده فرهنگ اسلامی و ایرانی، تحول در
مدل فعالیت نمایندگی¬ها و رایزنی¬های جمهوری اسلامی و گسترش هدفمند صنعت
توریسم در کشور؛
- تقویت دیپلماسی عمومی و استفاده از ظرفیت¬های نخبگان، هنرمندان، رسانه¬ها، تشکل¬های غیردولتی و دانشجویان ایرانی و غیرایرانی؛
- مقاومت مدبرانه در مواجهه با نظام¬سلطه و تلاش برای بی¬اثر کردن تحریم با تعاملات فعال بین¬المللی و تقویت انسجام داخلی؛
- تاکید بر مواضع بر حق جمهوری اسلامی در پرونده هسته¬ای و تلاش برای بازگشت پرونده به روال حقوقی و کارشناسی؛
- افزایش توان دفاعی و در نتیجه قدرتمندترکردن جمهوری اسلامی ایران در منطقه؛
- شناسایی فرصتهای خارج از کشور و استفاده از آنها برای کمک به ایجاد
توانمندی داخلی به خصوص بهره¬برداری از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور؛
7/3- اقتصاد
- استفاده از ابزارهای سیاستی برای تحول ارزشها و رفتارهای جامعه نسبت به
کارمولد، الگوی مصرف، فرصتطلبی منفی، دستگیری نیازمندان، استفاده از اموال
عمومی و حفظ محیط زیست؛
- اصلاح ساختار سیاستگذاری اقتصادی و ثبات در سیاستها و مقررات و ایجاد فضای امن برای سرمایهگذاری مولد و کسبوکار سالم؛
- کاهش اتکای بودجه به درآمدهای نفتی با تمرکز بر مزیت¬های کشور نظیر کشاورزی، خدمات حمل و نقل و لجستیک، صدور خدمات فنی و مهندسی؛
- استقرار نظام بودجه¬ریزی عملیاتی؛
- اصلاح رابطه دولت و بانک مرکزی و تصحیح نقش بانک مرکزی جهت مسوولیت¬پذیری برای مهار تورم و قدرت خرید مردم؛
- توجه به عدالت اقتصادی و اجتماعی، رسیدگی خاص به مناطق محروم، ایجاد
اشتغال و اصلاح توزیع درآمد به نفع گروههای مستضعف و توجه ویژه به پیشرفت
متوازن و مزایای هر منطقه؛
- اصلاح الگوی بانکداری متنوع و تلاش جهت حل کردن مساله ربا و شبهه ربا در واقعیت عملیات بانکی؛
- استفاده از فناوری اطلاعات جهت ایجاد شفافیت در عملکرد دولت، نظام بانکی
و نظام مالیاتی و آشکارسازی مالی در ساختارهای اقتصادی کشور با هدف کاهش
مفاسد مالی و مبارزه سیستمی با فساد و تکاثر؛
- مقاومسازی اقتصاد از طریق نقشآفرینی بیشتر نهادهای مردمی در اقتصاد،
کاهش انحصار و دولتمحوری و کاستن از تصدیهای بخش دولتی و شبهدولتی در
راستای کاهش آسیب¬پذیری در مقابل تحریم¬ها؛
- کاهش بازده فعالیتهای سوداگری و غیرمولد و جهتدهی سرمایهها به بخشهای صنعت و کشاورزی و تولید داخل و افزایش اشتغال؛
- توجه به بخش خصوصی و بخش تعاون، تسهیل فعالیت این دو بخش و تقویت بازار سرمایه؛
8/3- صنعت و تجارت
-متنوع¬سازی صادرات و افزایش سهم دانش و محصولات دانش بنیان، محصولات
پایین دستی و خدمات فنی مهندسی در صادرات کشور و کاهش خام فروشی؛
- فراهم نمودن بستر شکل¬گیری خوشه¬های مولد صنعتی و تشکیل زنجیره¬های
تامین کارآمد از طریق پیوند صنایع کوچک، متوسط و بزرگ و تمهید شکل¬گیری
بنگاه¬های بزرگ رقابت¬پذیر و نشانهای تجاری بین¬المللی؛
- ارتقاء سطح رقابت¬پذیری صنایع بزرگ کشور (نظیر صنعت خودرو) در سطح بین
المللی از طریق سیاستگذاری به منظور افزایش بهره¬وری و تعدیل مدبرانه
تعرفه¬های واردات در حمایت از تولید ملی؛
- بومی¬سازی و حداکثرسازی استفاده از توان فنی و مهندسی در صنایع
استراتژیک کشور به ویژه صنعت نفت به عنوان موتور محرک صنعت و اقتصاد کشور؛
- توسعه تجارت خارجی پایدار در حوزه کالاها و خدماتی که در داخل کشور مزیت
رقابتی در آنها وجود ندارد، از طریق استقرار نظام اطلاعاتی شفاف، جامع و
به روز؛
9/3- کشاورزی
-دستیابی به خوداتکایی در تولید اقلام استراتژیک کشاورزی، ارتقای
بهرهوری، اصلاح، نوسازی و توسعه بخشهای مختلف کشاورزی از طریق گسترش
کشاورزی صنعتی و دانشبنیان، اصلاح الگوهای سنتی کاشت، داشت، برداشت و
اصلاح الگوی مصرف؛
- ایجاد تحول با رویکردی عادلانه و واقعبینانه در اختصاص جایگاه و سهم
مناسب به بخش کشاورزی و توسعه روستایی به عنوان موتور اقتصاد مقاومتی از
طریق استفاده از ظرفیتها و منابع داخلی بانکها، مؤسسات مالی و اعتباری،
بازار سرمایه و منابع و اعتبارات دولتی؛
- ارتقاء و اعتلای ضریب امنیت غذایی کشور با رویکرد توجه به محصولات استراتژیک، اساسی، پاک و سالم؛
- تلاش در جهت تحقق سیاستهای ابلاغی مقام¬معظم-رهبری در بخشهای منابع
طبیعی (جنگلها، مراتع) و منابع آب و خاک و ذخایر ژنتیکی گیاهی و جانوری
کشور و اصلاح نظام بهرهبرداری از منابع مزبور با گسترش تحقیقات کاربردی و
فناوریهای زیستمحیطی و ژنتیکی؛
- توسعه و پیشرفت پایدار، متوازن و یکپارچه بخش کشاورزی، روستایی و عشایری
از طریق واگذاری تصدیهای غیرحاکمیتی، توسعه خوشهها و زنجیرههای
صنعتی-کشاورزی کوچک و متوسط روستائیان و عشایر با سه رویکرد متعامل:
1)استانی، اجتماعی و فرهنگی؛ 2)اقتصادی با بهرهوری و ارزش افزوده بالا؛
3)هدایتی، حمایتی و نظارتی؛
- ایجاد تحول در نظام و چرخه تولید، تجارت و بازار رسانی محصولات و
فرآوردههای کشاورزی از طریق بهکارگیری و اجرای اصول علمی زنجیره تامین و
لجستیک محصولات کشاورزی؛
- ارتقا و توانمندسازی ساختار مدیریت حوزه کشاورزی، فعالان حوزه کشاورزی و روستائیان؛
- دانش¬بنیان کردن تولید و تجارت در بخش کشاورزی و توسعه روستایی و مساله محوری در مطالعات و پژوهشها؛
- حمایت از صنایع تبدیلی و صادرات محصولات کشاورزی؛
10/3- امور زیربنایی
-تبدیل نمودن ایران به گذرگاه محوری لجستیک منطقه با تمرکز بر گسترش شبکه
حمل و نقل یکپارچه و مکمل در مسیرهای راهبردی به منظور تبدیل حوزه لجستیک
به یکی از پیشران¬های تحول اقتصادی و استفاده بهینه از جایگاه محوری کشور
در انتشار گفتمان انقلاب اسلامی (چهارراه فرهنگی جهان)؛
- تمرکز بر توسعه حمل و نقل ریلی و دریایی و نوسازی و توسعه ناوگان حمل و نقل در این دو بخش؛
- تحول و بازطراحی شبکههای توزیع و لجستیک کالاها به ویژه کالاهای اساسی و
ضروری برای کاهش هزینههای مصرفکننده و افزایش کیفیت تحویل؛
- توسعه رویکرد لجستیک مقاومتی از طریق طراحی و پیادهسازی کانالهای
لجستیک متنوع و نامتقارن و گسترش شبکه در راستای کاهش اثرات تحریم و
افزایش هزینه دشمنان در اعمال سیاستهای تحریمی؛
- افزایش ایمنی ناوگان هوایی و افزایش ظرفیت خدمات مسافربری؛
- افزایش ایمنی راه¬ها و جاده¬ها و کاهش آمار تصادفات؛
- کمک به ساخت مسکن ارزان و تقویت طرف عرضه مسکن با تاکید بر ادامه طرح مسکن مهر، رفع نقایص آن و تمرکز بر بافتهای فرسوده شهری؛
- کنترل تقاضای کاذب در بازار مسکن به وسیله سیاستهای مالیاتی.
11/3- انرژی
-واگذاری بخش¬های تصدی¬گری زنجیره عرضه انرژی (توزیع، انتقال، تبدیل و
فرآورش) به بخش خصوصی در چارچوب سیاست های اصل 44 قانون اساسی؛
- تقویت مشارکت و همکارهای مشترک در اوپک با درک صحیح از جایگاه و تأثیرگذاری اعضاء؛
- توسعه سرمایه¬گذاری و تنوع بخشی به تأمین منابع مالی برای افزایش ظرفیت تولید انواع نفت خام و گاز طبیعی؛
- تمرکز بر صادرات گاز طبیعی و ایجاد کمربند شبکه گاز طبیعی در اطراف
ایران و توسعه صادرات نفت خام به بازارهای سنتی آسیایی و اروپایی؛
- تسریع در توسعه و بهره¬برداری از میادین نفت و گاز مشترک؛
- بالابردن ضریب استخراج از میادین موجود از طریق ارتقای تکنولوژی؛
- ایجاد تنوع در منابع انرژی کشور و استفاده از آن با رعایت مسایل
زیستمحیطی و تلاش برای افزایش سهم انرژیهای نو و تجدیدپذیر با اولویت
انرژیهای هسته ای و آبی؛
- حمایت از تشکیل شرکت¬های پیمانکاری عمومی و تقویت آنها و حمایت از پژوهش، فنآوری و نوآوری در حوزه انرژی کشور؛
- گسترش تحقیقات بنیادی و توسعهای و تربیت نیروی انسانی و تلاش برای
ایجاد مرکز جذب و صدور دانش و خدمات فنی ـ مهندسی انرژی در سطح بینالملل و
ارتقاء فناوری در زمینههای منابع و صنایع نفت و گاز و پتروشیمی؛
- متنوع¬سازی صادرات انرژی، افزایش سهم محصولات دانش¬بنیان، محصولات
پایین¬دستی، پتروشیمی و خدمات فنی مهندسی در صادرات کشور و کاهش خام فروشی؛
- توسعه فناوری برای کاهش شدت مصرف انرژی و توانمندسازی صنایع برای تسریع در این امر.
12/3- فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا)
- توسعه بستر دولت اسلامی- مردمی از طریق معماری دولت یکپارچه و چابک
مبتنی بر فاوا به منظور گسترش عدالت، ارتقاء شفافیت، افزایش بهره¬وری و
گسترش مشارکت و رضایتمندی مردمی؛
- توسعه بستر یکپارچه و پایدار فاوا برای استفاده حداکثری در صنعت، خدمات،
تجارت، لجستیک و کشاورزی به منظور کاهش اتلاف منابع و خلق ارزش افزوده از
طریق اشتراکگذاری و تبادل لحظهای اطلاعات و تضمین حق مالکیت و امنیت حوزه
اقتصادی؛
- کاهش تمرکز اجرا در پایتخت و ایجاد دولت یکپارچه توزیع شده با افزایش
بکارگیری فاوا در فرآیندهای اجرایی و برونسپاری مردمی خدمات دولتی از طریق
بسترسازی پویای فاوا؛
- ایجاد تحول در فرآیندهای ارتباطی قوای سه¬گانه و زیرمجموعههای آنها با
توسعه معماری یکپارچه فاوای نظام جمهوری اسلامی ایران و استقرار و بسط آن
در گستره کشور؛
- توسعه سیاستهای تشویقی برای گسترش و تقویت رسانهها اجتماعی تعاملی به
منظور ارتقاء تولید محتوای ارزشی در فضای مجازی و بازمهندسی و ضابطه¬مند
کردن سیاستهای سلبی.
13/3- سلامت
- بهبود شیوه¬های زندگی سالم مبتنی بر اصول علمی و آموزه¬های اخلاقی و دینی ونهادینه شدن سبک زندگی سالم؛
- افزایش دانش سلامت برای آحاد جامعه؛
- گسترش پوشش سلامت و ارتقای کیفیت سلامت؛
- طراحی و تدوین نقشه جامع یکپارچه پژوهشی، راهبردی و عملیاتی سلامت به
منظور تبیین و رصد وضعیت سلامت کشور در تمامی ابعاد و تعیین برنامه و
اقدامات کلیه ذینفعان سلامت؛
- بازطراحی و استقرار نظام جامع مراقبت سلامت، پزشک خانواده و ارجاع با تمهید سازوکارهای لازم؛
- فراهم نمودن دسترسی وسیع و عادلانه آحاد جامعه به کلیه خدمات بیمارستانی، مراقبت¬های بهداشتی و داروهای ضروری؛
- توجه ویژه به امنیت غذایی، تغذیه سالم و بهره¬مندی عادلانه مردم از سبد غذایی مطلوب و بومی؛
- ارتقای تعهد و مسئولیت¬پذیری جامعه پزشکی و توجه خاص به کرامت انسانی و حقوق و منزلت بیماران و کاهش رنج بیماران و بیمارداران؛
- تدوین و پیاده¬سازی نظام ملی طب اسلامی، سنتی و داروهای طبیعی؛
- طراحی و پیاده¬سازی نظامات جامع مراقبت از بیماران خاص و مراقبت از سالمندان؛
- ارتقای جامعیت تخصصی در تربیت کادر متخصص، متناسب¬سازی تربیت کادر با نیازهای حال و آینده کشور در کمیت و رشته¬های تخصصی؛
- توجه به کادر پزشکی و پیراپزشکی در ارتقای منزلت اجتماعی و رفع نیازهای آنان؛
- اصلاح نظام تعرفه¬ای پرداخت بیماران، کاهش سهم پرداخت مردم در خرید
خدمات سلامت و طراحی نظام پرداختها به گونه¬ای که درمان بیماریهای سخت،
موجب فقر افراد نشود؛
- افزایش کمی و کیفی ارائه خدمات سلامت به غیر ایرانیان، صدور خدمات سلامت و توریسم سلامت.
14/3- اجتماعی
الف) رفاه و تامین اجتماعی
-ارتقای کیفیت رفاه و تامین اجتماعی با تمرکز بر افزایش فرصتها، منابع و
سرمایه¬های مادی و معنوی و توانمندسازی اقشار محروم و آسیب پذیر، کم درآمد
و متوسط؛
- تمرکز بر سرمایه¬گذاری هدفمند، پُربازده، پایدار و توزیع شده با مشارکت
اختیاری دهکهای پایینی و متوسط جامعه در برابر توزیع نقدی یارانه¬ها و
آثار تورم¬زای آن؛
- گسترش پوشش خدمات بیمه¬ای، حمایتی، توانبخشی و امدادی با اولویت
محروم¬ترین اقشار در مناطق محروم، روستایی، مرزی و پُرمخاطره کشور؛
- تمرکز بر پیشگیری از ایجاد فقر و محرومیت جدید و تمرکز بر توزیع عادلانه
فرصتها، منافع و بهره¬مندیها و کاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی در
اعمال سیاستها و برنامه¬های اقتصادی و اجتماعی؛
- تمرکز بر توسعه بیمه اجتماعی یکپارچه، فراگیر، پایدار، توانمند و پُرثمر؛
- توسعه و افزایش بازده سرمایه بیمه¬های اجتماعی و صیانت از منافع آن در برابر سوءاستفاده¬های احتمالی؛
- تمرکز بر توانمندسازی در اعمال سیاستها و برنامه¬های حمایتی و کاهش
اقشار حمایت¬پذیر و تبدیل آنها به اقشار تحت پوشش بیمه¬های اجتماعی؛
- توسعه بیمه¬های مکمل جامع و تخصصی پایدار و کم هزینه به منظور افزایش امنیت در برابر حوادث و سوانح و بیماری¬های صعب¬العلاج؛
- توسعه زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی مناطق محروم و کمتر توسعه یافته به منظور رفع عوامل ریشه¬ای فقر و محرومیت؛
- صیانت از سرمایه¬های بازنشستگان به منظور تامین نیازهای واقعی و معیشت
مطمئن و پایدار ایشان و توسعه کرامت انسانی و حفظ و ارتقای منزلت اجتماعی
آنها؛
- گسترش و ارتقای جایگاه سازمان¬های مردم نهاد برای تقویت تکافل اجتماعی با تأکید بر محرومیت زدایی؛
- توانمندسازی اقشار آسیب¬پذیر برای کاهش صدمات اجتماعی از طریق ایجاد بستر خود اتکایی و تبدیل شدن به قشر مولد جامعه؛
- پوشش تأمین نیازهای اساسی دهکهای پایین اجتماعی.
ب) بانوان
- تقویت جایگاه تصمیم¬سازی، سیاستگذاری و هماهنگی مباحث خانواده و بازمعماری و ارتقاء نهادهای ذیربط در بدنه دولت؛
- ارتقاء شان زن در جایگاه محور خانواده از طریق فرهنگ-سازی و بهادادن به
نقش مادری و خانه¬داری بانوان و همچنین از طریق تامین ضرورتهایی نظیر بیمه
زنان خانه¬دار به منظور تامین آتیه آنان؛
- مهیاکردن بسترهای قانونی در جهت ارتقاء و بهبود جایگاه زن و خانواده از طریق تلاش در جهت تهیه و اجرایی¬شدن لوایح مربوطه؛
- تعیین نقشهای اجتماعی متناسب با ظرافتهای فکری و جسمی زنان و هماهنگ با مسوولیت خانوادگی و نقشهای مادری و همسری آنان؛
- فرهنگ¬سازی و ارائه الگو از بانوان موفق، متخصص، دارای فرزند، متعهد به خانواده و دارای نقش اصلی در تربیت فرزندان؛
- بهره¬گیری صحیح از ظرفیت بانوان در جایگاههای اجتماعی مرتبط با توانمندی¬های ایشان؛
- اهتمام ویژه به مشکلات فرهنگی، معیشتی، اشتغال و ازدواج زنان سرپرست
خانوار، تامین نیازها و توانمندسازی آنان و تشکیل صندوق حمایت از خانواده؛
- ارائه الگوهای موفق زن مسلمان در عرصه¬های بین¬المللی و تبلیغ جایگاه و منزلت بالای زن در اسلام در عرصههای جهانی.
ج) جوانان
- توانمندسازی جوانان و ارتقاء نقش آنان در فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور؛
- توجه به حل مشکلات اشتغال، ازدواج و مسکن به عنوان مهمترین دغدغه¬های جوانان؛
- برنامهریزی دقیق برای اوقات فراغت جوانان؛
- اولویت¬دهی به جوانان به ویژه نخبگان جوان در استفاده از فرصت¬ها در
شرایط شایستگی برابر به منظور نقش¬آفرینی اثربخش نسل جوان در حل مشکلات و
نیازهای بخش¬های مختلف کشور؛
- تمهید مؤثر برای حضور جوانان در عرصههای جهانی در حوزه¬های اقتصادی،
علمی، فرهنگی، ورزشی و اجتماعی، به منظور ارتقای جایگاه الهام بخشی جمهوری
اسلامی ایران و تقویت روحیه خودباوری ملی و نفوذ در بازارهای بینالمللی.
د) ایثارگران
- تلاش ویژه در راستای نهایی شدن و اجرای کامل قانون «حمایت از ایثارگران»؛
- تحول در نظام ارایه خدمات به ایثارگران از طریق چابک-سازی، کوچک¬سازی و ارایه خدمات مبتنی بر فن¬آوری اطلاعات؛
- رعایت عدالت در نظام پرداخت حقوق و مزایای خانواده¬های محترم شهدا و ایثارگران؛
- ارتقای جایگاه اجتماعی و تخصصی ایثارگران از طریق توانمندسازی و رشد
علمی آنان و به کارگیری متخصصین و نخبگان ایثارگر در مسوولیت¬های کشور؛
- توجه مستمر به پُرکردن خلاءهای خدمات اجتماعی و فرهنگی به خانواده¬های
شهدا و ایثارگران و ارائه خدمات متناسب با نیازها به آنان از جمله اشتغال،
مسکن و درمان.
ر) ورزش
- توسعه فراگیر و ارزان ورزش همگانی برای آحاد مردم در سراسر کشور و تمامی
رده¬های سنی از طریق بسترسازی و ارائه تسهیلات و پشتیبانی ساختاریافته و
یکپارچه؛
- توسعه امکانات ورزشی و اعمال سیاستهای تشویقی در جهت پرداختن به ورزش و توجه به ورزش قهرمانی و زمینه¬سازی گسترش آن
ز) مبارزه با مواد مخدر
- گسترش سطوح و تقویت مبارزه با عاملان تهیه و توزیع مواد مخدر در تمامی
لایه¬های زنجیره تولید-توزیع با تأکید بر محدودسازی بازار و افزایش هزینه
تولید و توزیع مواد با تمرکز بر مواد مخدر صنعتی و پُرخطر؛
- توسعه بسته¬های جامع ترک اعتیاد با تأکید بر ابعاد زندگی اقتصادی- اجتماعی معتادان بعد از ترک اعتیاد؛
- مصونیت بخشی و پیشگیری از اعتیاد با آگاهسازی، ترویج و فرهنگسازی برای آحاد جامعه به خصوص جوانان و قشر دانشآموز.
مقدمه:
فرمایشات رهبرحکیم¬انقلاب از سال 1368 تاکنون در مورد نامزد اصلح در
انتخابات ریاست جمهوری توسط کمیته سیاسی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی
احصاء شد. در جزوات قبلی پیرامون دکترحدادعادل به زندگی¬نامه، سوابق،
عملکرد و ویژگی¬های دکترحدادعادل مبتنی بر دیدگاههای رهبر خردمند انقلاب
پرداختیم. همچنین به مبانی، اصول و راهبردها و برنامه¬های تحولی دولت وی
اشاره کردیم. در این جزوه تلاش کرده¬ایم به ساز و کار شایستهگزینی در دولت
تقوا و تدبیر دکترحدادعادل بپردازیم.
«البته آقایان و بخصوص مسئولان، این نکته را توجه داشته باشند که اگر ما
بر نقش مدیریت و سرپرستى در جامعهى اسلامى تکیه مىکنیم و آن را
تعیینکننده معرفى مىنماییم، با یک گزینش، قضیه تمام نمىشود. اینطور
نیست که یک شخص، در رأس برگزیده بشود و شرایط لازم را داشته باشد، بعد دیگر
همه چیز بهخودىخود، حل خواهد شد. تأثیر مدیران بالا در سرنوشت جامعه هم
تا حدود زیادى از این جهت است که مدیر برتر و بالاتر، این قدرت را دارد که
دستها و ایادى چرخانندهى چرخهاى کشور را سالم انتخاب بکند. یعنى سلامت
آنها، جزو سلامت دستگاه حکومت است.» «مقام معظم رهبری
مدظله العالی»
اینک که در آستانه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل دولت
یازدهم پس از پیروزی انقلاب اسلامی قرار گرفته¬ایم بررسی وضعیت و عملکرد
دولتهای پیشین، درس آموخته¬های متعددی را برای ادامه مسیر برایمان یادآور
می¬سازد. در یک نگاه کلی، تشکیل دولت اسلامی نیازمند سه رکن اساسی است:
1)گفتمان؛ 2) برنامه؛ 3) کادر مناسب برای اجرای برنامه¬ها.
در دولتهای گذشته شاهد آن بودیم که غفلت از هر کدام از ارکان فوق منجر به
عدم توفیق شده است. بویژه در مواردی که مبانی انقلاب اسلامی مورد غفلت قرار
گرفته است و رویکردهای توسعه غربی ملاک برنامه¬ها قرار گرفته است شاهد
شکست برنامه¬ها و فاصله گرفتن از اهداف آرمانی انقلاب¬اسلامی بوده¬ایم.
درمواردی نیز شاهد بودیم که گفتمانی سازگار با انقلاب اسلامی در عرصه
برنامه و اجرا گرفتار مجریانی ناصالح شده و به انحراف کشانده شده است. با
توجه به پیشینه گذشته و براساس فرمایشات مقام¬معظم رهبری، گفتمان پیشرفت
اسلامی به عنوان مبنای برنامه-های اینجانب در نظر گرفته شده است و تیمی از
صاحبنظران دانشگاهی و حوزوی در تدوین این گفتمان همکاری نموده¬اند و به فضل
خدا اینک در نقطه¬ای قرار گرفته¬ایم که برای اکثر برنامه¬های دولت آتی،
مبنای اسلامی و انقلابی وجود دارد و انشاالله توجه به این گفتمان به مثابه
یک منظومه فکری، ما را از غلطیدن در دام نظریه¬های توسعه غربی حفظ خواهد
نمود.
علاوه بر گفتمان که شکل¬گیری موفق دولت در عرصه نظر را تضمین خواهد نمود و
پایه تدوین برنامه¬های دولت قرار خواهد گرفت، موفقیت هر دولتی در عمل،
ناشی از دو عامل برنامه و مجریان برنامه می¬باشد به عبارت دیگر، داشتن
برنامه¬ای مناسب و نیز انتخاب مجریانی صاحب صلاحیت و شایسته برای
پیاده¬سازی برنامه¬ی مذکور، از مهمترین عوامل توفیق هر دولتی است. در
گفتمان پیشرفت اسلامی ما زمانی قادر به محقق ساختن اهداف انقلاب اسلامی
خواهیم بود که علاوه بر تدوین برنامه¬های دقیق و بومی ، اجرای آنها را نیز
به افرادی شایسته و لایق بسپاریم.
با بررسی دولتهای گذشته مشاهده می¬شود لااقل در برخی دوره¬ها برنامه¬هایی
تدوین شده و در دسترس مدیران ارشد دولتی بوده است لکن در مورد مجریان
پیاده¬سازی برنامه¬ها تقریبا در تمام دوره¬ها شاهد یک ناپایداری بوده¬ایم
تا جایی که میتوان گفت تقریبا در هیچ¬کدام از دولتهای گذشته دست¬اندرکاران
امر، مکانیزم و سیستمی برای شناسایی، انتخاب و بکارگیری مدیران در سطوح
بالای مدیریتی دولت نداشته¬اند. اگر نه در همه موارد، در غالب دولتهای پس
از انقلاب، انتخاب مدیر شایسته چالش اصلی بوده است که به تبع عدم ثبات
مدیریت را در پی داشته است. این امر علاوه بر آسیبی که به تحقق برنامه¬های
تدوین شده وارد ساخته است باعث گردیده از یک طرف افراد لایق و قابل از
دایره انتخاب بیرون قرار گرفته¬اند و از دیگر سو موجب گردیده کشور فاقد یک
زیرساخت مناسب برای شناسایی و پرورش شایستگیهای مدیریتی و در نتیجه ظرفیت
مدیریتی مناسب بویژه در سطح مدیران ارشد باشد.
شاید بتوان گفت این آسیب¬ناشی از وجود دو نوع نگاه به پُستهای مدیریتی از سوی افراد است:
1) نگاه اسلامی (امانتدارانه و انسانی)؛ 2) نگاه تاراج مابانه
در نگاه اسلامی، پُستهای مدیریتی غنیمت و طعمه-انگاشته نمی¬شود بلکه امانت
و مسئولیتی است که افراد در صورتی که شایسته¬تر از خود را برای تصدی آن
سراغ داشته باشند آن را بر خود حرام می¬دانند و متصدیان این جایگاهها خود
را وقف خدمت به خلق خدا می¬نمایند. لکن در دیگر سو شاهدیم که متاسفانه
نوعی نگاه وجود دارد که براساس آن پُستهای مدیریت نه تنها مسئولیت تلقی
نمی¬شود بلکه به مثابه غنایمی تلقی می¬شود که جناح پیروز در نبرد انتخاباتی
تصاحب کرده است و طبق قاعده تاراج- «غنایم به طرف پیروز تعلق دارد» -
بایستی بین افرادی از همان جناح توزیع شود. متاسفانه در برخی موارد این
غنایم علاوه بر پُستهای مدیریت ارشد تا حد مشاغلی مانند مدیران مدارس و...
هم تسری می¬یابد و در برخی مقاطع از این رهگذر آسیبهای جبران¬ناپذیری
متوجه نظام اداری و حرفه¬ای کشور شده است.
البته ممکن است کسانی بگویند که با توجه به انتخاب رییس¬جمهور توسط اکثریت
مردم طبیعی است که پُستهایی از قبیل وزارتخانه¬ها، استانداری¬ها و دیگر
جایگاههای مدیریت ارشد باید به همفکران و افرادی با سلیقه سیاسی مشابه
رییس¬جمهور سپرده شود لکن باید باید توجه داشت که صاحبان مشاغل سیاسی از
فبیل وزرا، معاونین رییس جمهور و وزیران و استانداران، معمولا با سرمایه
ملی سر و کار داشته و تبعات تصمیمات و اقدامات ایشان به چهار سال دوره
ریاست جمهوری محدود نمی¬شود بلکه ممکن است تا چندین سال کشور و آیندگان را
تحت¬تاثیر قرار دهد لذا علاوه بر الزام به حرکت در مسیر سیاستهای کلی نظام و
برنامه¬های بلندمدت کشور، بایستی برای تصدی این مناصب، معیارهای شایستگی
تدوین گشته و با رویکردی قاعده¬مند، شایسته¬ترین¬ها عهده¬دار این مسئولیتها
شوند.
در اولین گام ضروری است واژه شایستگی تعریف شود تا از برخورد شعاری با این
مقوله مهم احتراز شود. پُرواضح است که بدون تعریف دقیق از شایستگی هر کسی
خود و اطرافیانش را شایسته¬تر می¬داند.
تعاریف متعددی از شایستگی ارایه شده است لکن اکثر صاحبنظران حوزه مدیریت
منابع انسانی معتقدند: «شایستگی ترکیبی است از دانش،مهارت، نگرش و ویژگیهای
شخصیتی و نیز عاملی است که وجود آن در یک فرد باعث عملکرد برجسته و درخشان
(بالاتر از متوسط ) در یک جایگاه شغلی می¬شود.»
همانگونه که ملاحظه می¬شود این تعریف نقطه پایانی است بر «دعوای قدیمی و
ساختگی تخصص و تعهد»؛ چرا که در این تعریف، شایستگی علاوه بر دانش، مهارت و
تخصص شامل باورها و ویژگیهای شخصیتی فرد نیز می¬باشد و این عوامل بصورت
مجزا معنی نداشته و تخصص و تعهد، توامان شایستگی را می-سازند.
همچنین توجه به عبارت «عملکرد برجسته و درخشان» در تعریف فوق ضرورت دارد
چرا که بر اساس اشتباهی رایج که شایستگی را «توان فرد برای اداره یک جایگاه
شغلی (یا از پس کار برآمدن)» می¬پندارد ممکن است رییس دولت در همان حلقه
اول یا دوم نزدیکان، کاندیداهای مدیران ارشد را بیابد و زیانبارتر آنکه
عملکرد ایشان، نه با «سطح عالی» عملکرد که با «سطح متوسط یا قابل قبول»
سنجیده شده و ناگفته پیداست که هر دولتی اینچنین خود را موفق می¬پندارد.
این اشتباه زمانی تشدید می¬گردد که با اشتباه دیگری توام شود که بجای توجه
به مجموعه¬ای از شایستگی¬ها فقط بر اساس یک معیار عمل شود مثلا این معیار
که فرد شایسته بایستی لزوما از میان مدیران ارشد قبلی انتخاب شود و این
چنین افراد شایسته همواره از دایره انتخاب دور خواهند ماند. باید توجه داشت
که گرچه داشتن سابقه مدیریت ارشد نکته مثبتی است و ممکن است یکی از
معیارهای شایستگی باشد لکن شرط کافی نیست (کما اینکه ممکن است فرد طی سالها
سابقه مدیریت ارشد عملکردی ضعیف یا متوسط داشته باشد) و بایستی به سایر
شایستگی¬ها نیز در مدل شایستگی توجه داشت.
اساسا «مدل شایستگی» یک جایگاه مدیریتی، منحصر به یک شایستگی نبوده و ترکیبی از چندشایستگی کلیدی (معمولا بین 8 تا 14 شایستگی) است.
با نگاه بومی و بر پایه تجارب جهانی برای تعریف «مدل شایستگی» یک پُست، گامهای زیر طی می¬شود:
- توجه به فرمایشات امام(ره) و مقام¬معظم¬رهبری در خصوص ویژگیهای مدیران؛
- تجزیه تحلیل جایگاه مدیریتی و مرور وظایف کلیدی در پُست مورد نظر؛
- بررسی ویژگیهای شاغلین آن پُست در گذشته که عملکرد درخشان داشته¬اند
(سابقه تاریخی نشان می¬دهد هر جا فرد شایسته¬ای روی کار آمده، نتایج
برجسته¬ای داشته است مانند: امیرکبیر، شهیدرجایی، شهیدچمران. دفاع مقدس و
فرایند انتخاب فرماندهان نمونه بارز رویکرد شایستگی محور است. اکثر خیانتها
یا قصورها هم مربوط به افراد ناشایسته بوده است مانند : اعلم، هویدا و
....)
- بررسی استراتژیهای سازمان بویژه استراتژیهای مرتبط با پُست موردنظر (به
عنوان نمونه تکالیف برنامه پنج-ساله برای وزارتخانه موردنظر یا ....)
- مطالعه مدل شایستگی پُستهای مشابه در کشور یا سایر کشورها (در بیشتر
کشورهای دنیا مدل شایستگی مدیران ارشد دولتی تدوین شده است در داخل کشور
نیز علاوه بر تلاشهای منفرد در عرصه دولتی، برخی سازمانها و شرکتهای بزرگ
مدل شایستگی مدیران را تدوین نموده¬اند.)
پس از تبیین و فهم عبارت شایستگی و مدل شایستگی باید به یاد داشته باشیم
که شایسته¬سالاری و مدیریت مبتنی بر شایستگی، مانند هر رویکرد دیگر مدیریتی
بدون مکانیزم و سیستم قابل پیاده¬سازی نیست و بایستی سیستمی برای این امر
طراحی و اجرا شود. در یک نگاه کلی فرایندهای عبارتند از:
1)شناسایی پستهای کلیدی؛
2) طراحی مدلهای شایستگی برای پُستهای مذکور؛
3) ایجاد مخزنی از کاندیداها برای تصدی پُست موردنظر؛
4) طراحی ساز و کار دقیق و علمی برای ارزیابی کاندیداها؛
5) انتخاب، آموزش و پرورش ارزیابان؛
6) اجرای عملیات ارزیابی؛
7) جمع¬بندی نتایج با توجه به امتیاز کاندیداها در محموعه شایستگی¬های
کلیدی موردنظر (مدل شایستگی) و معرفی چند (1 تا 3 ) گزینه برتر برای هر
جایگاه مدیریتی؛
گرچه توجه به تمام مراحل فوق ضروری است لکن در سیستم شناسایی و انتخاب
مدیران ارشد دولتی مراحل 3 و 5 حساسیت بیشتری داشته و بایستی کار بگونه¬ای
انجام گیرد که از یک¬سو فرصت معرفی و حضور فرهیختگان از تمام نقاط کشور
فراهم گشته و از دیگر سو افرادی متخصص و به دور از گرایش جناحی (به عنوان
نمونه از صاحبنظران حوزه¬های مختلف ) بعنوان ارزیاب انتخاب شده و آموزشهای
لازم در خصوص شایستگیهای موردنظر و نحوه ارزیابی به ایشان داده شود. آنچه
این دو مهم را محقق می¬سازد ایجاد امکان نظارت عمومی بر این فرایند است
مثلا ایجاد ساز و کار نظارت عامه از طریق وب به تقویت اعتماد عمومی و افراد
شایسته یاری می¬رساند. تنها با ایجاد چنین فضایی افراد توانمند و شایسته
خواهند پذیرفت که واقعا قرار است انتخابی بر مبنای شایستگی صورت پذیرد و
خود را در معرض قضاوت خواهند گذاشت و آسیبهای ناشی از حب و بغض در
ارزیابی¬ها به حداقل خواهد رسید چرا که ارزیابان نیز می¬دانند که دیگران
ناظر بر کار ایشان هستند.
در خصوص زمان مناسب برای انجام این فرایند نیز باید گفت لازم نیست تا
پیروزی معطل بمانیم چرا که تجربه ثابت کرده است بعد از پیروزی فضا و فرصت
این کار نیست. شاید راهکار مناسب آن باشد که جایگاههای مسئولیت به دو گروه
تقسیم شود:
1) پُستهای مدیریت ارشد مربوط به کادر محوری رییس¬جمهور اعم از معاونین، مشاورین و وزیران و استانداران؛
2) سایر پُستهای مدیریتی دولت مانند معاونین وزرا، مدیران کل ستادی، مدیران کل استانی، فرمانداران، بخشداران و...
زمان مناسب برای اجرای فرایند شایسته¬گزینی درخصوص گروه اول، دو تا سه ماه
مانده به انتخابات است بگونه¬ای که شناسایی گزینه¬ها تا قبل از تحویل دولت
صورت گرفته باشد.
برای گروه دوم نیز می¬توان در فاصله روز انتخابات تا پنج¬ماه بعد اقدام
نمود بگونه¬ای که حداکثر سه¬ماه پس از تحویل دولت کلیه متصدیان پُستهای
کلیدی مستقر شده و اجرای برنامه¬ها را با دلگرمی و اطمینان شروع نمایند.
لازم به ذکر است که در این رویکرد مدل شایستگی فقط مبنای انتخاب نیست بلکه
در سایر مراحل پس از انتخاب نیز مبنا خواهد بود بعنوان مثال، پس از انتخاب
فرد برای تصدی یک مسئولیت، آموزشهای متناسب با شایستگی در بخشهایی که فرد
نیاز به تقویت دارد (مثلا برنامه¬ریزی یا تفکر استراتژیک) طراحی و اجرا
خواهد شد. همچنین این شایستگیها بخشی از معیارهای ارزیابی مدیران را نیز
تشکیل خواهد داد. در نهایت لازم است با تنظیم لایحه¬ای قانونی و ارایه به
مجلس شورای اسلامی این رویکرد به صورت قانون رسمی درآمده و نهادینه شود.
علاوه بر موارد فوق¬الذکر، با توجه به اینکه نقطه تماس مردم با دولت بیشتر
مدیران در لایه¬های عملیاتی هستند و نحوه مدیریت و رفتار ایشان در نگاه
مردم به حاکمیت نقش برجسته¬ای دارد بایستی در خصوص جایگاههای مدیریت
عملیاتی نیز سیاستهایی را طراحی نماییم و مکانیزمی توزیع شده برای انتخاب
بر مبنای شایستگی و نظارت بر شایسته¬سالاری در انتخاب ایشان داشته باشیم.
مقام¬معظم¬رهبری در اهمیت این موضوع فرموده¬اند:
« بنده بارها به مسؤولین مختلف کشور، در جاهاى مختلف، عرض کردهام مردم
فلان شهر یا فلان روستاى دورافتادهى کشور، نظام را در چهرهى همان بخشدار
یا رئیس پاسگاه نیروى انتظامى یا آن مسؤول مربوطه مشاهده مىکنند. براى
آنان، رئیس¬جمهور و وزیر و رئیس و معاون و همه، همین است که با او مواجه
است. اگر او سالم باشد، امین باشد، مردمدار و دلسوز باشد، نشان این است که
کل تشکیلات دولت اینگونه است و اگر خداى ناکرده، قدم را کج بردارد، او
مقایسه مىکند و نمىشود جلو مقایسهاش را گرفت.»
در این راستا اقدامات زیر در نظر گرفته شده است:
-ترویج فرهنگ شایسته¬سالاری از طریق آموزش و اطلاع رسانی در سطح جامعه؛
- تدوین مدل شایستگی پُستهای مدیریت عملیاتی از قبیل رئیس اداره، معاون
اداره و....( این شایستگیها علاوه بر اینکه معیار انتصاب هستند بخشی از
معیارهای ارزیابی عملکرد مدیر نیز خواهند بود)
- تدوین و اعلام سیاستهای شایسته¬گزینی مانند: برای هر پُست حداقل بایستی 2
گزینه بررسی و سپس بر اساس امتیازات تصمیم¬گیری شود. پُستهای خالی باید
اطلاع¬رسانی شود.
- تشکیل کمیسیون نظارت بر انتصابات در سطح هر استان برای نظارت بر انتصاب
مدیران عملیاتی از قبیل رئیس اداره و... (لازم به ذکر است این کمیسیون
انتصاب را انجام نمی¬دهد بلکه بر صحت انتصاب صحه¬گذاری می¬نماید).
بر مبنای مطالب فوق تعریف طرحی با عنوان «حفیظ علیم» از حدود هفت ماه پیش مدنظر قرار گرفت و عملیاتی شد.
گامهای اصلی طرح از این قرار است:
1)شناسایی و احصای پُستهای کلیدی در سطوح مختلف مدیریتی دولت:
-کادر محوری رئیس¬جمهور شامل معاونین، مشاورین، وزیران و استانداران (تقریبا 75 نفر )
- معاونین وزرا، مدیرکل¬ها و روسای سازمانهای استانی، مدیرکل¬های ستادی
وزارتخانه¬ها، مدیران عامل و روسای سازمانها یا شرکتهای بزرگ دولتی (تقریبا
1000نفر)
- فرمانداران، بخشداران (تقریبا 1400 نفر)
2)تعریف و تدوین مدل شایستگی برای پستهای مذکور:
- مدل شایستگی مشاورین و معاونین رئیس جمهور
- مدل شایستگی وزیران
- مدل شایستگی معاونین وزرا
- مدل شایستگی استانداران، فرمانداران و بخشداران
- مدل شایستگی مدیران کل ستادی و استانی
- مدل شایستگی مدیران عالی سازمانها و شرکتهای بزرگ دولتی
3)طراحی مکانیزم جامع شناسایی و ارتباط با افرادی که پتانسیل حضور در این فرآیند جهت ارزیابی شایستگیهایشان را دارند.
این مکانیزم مشتمل بر 3 جز است:
- شبکه خبرگان و نخبگان
- شبکه انسانی ستادهای استانی
- سامانه تحت وب «حافظان علیم»
4) طراحی روشهای ارزیابی شایستگیهای افراد مورد نظر:
- شناسایی، انتخاب و آموزش ارزیاب
- شناسایی و انتخاب ابزار( تمرین وآزمونهای) ارزیابی
- تدوین محتوای آزمونها، تستها، و فنون اندازه¬گیری و ارزیابی
- برنامه¬ریزی و سازماندهی فرایند ارزیابی و اجرای ارزیابی¬ها
5) طراحی روش جمعبندی نتایج ارزیابی و انتخاب نهایی افراد برای پُستهای مذکور
6)طراحی برنامههای توسعه شایستگیهای مشخص افراد منتخب.
7) بررسی نتایج طرح و اصلاح نهایی طرح و پیگیری جهت نهادینه شدن آن از طریق بسترهای قانونی.
فازهای طرح
لازم بذکر است با توجه به مسبوق به سابقه¬بودن چنین فعالیتهایی در دنیا و
در برخی سازمانها و شرکتهای پیشرو کشور عزیزمان تحت¬عنوان کانونهای ارزیابی
(Assessment Centers)، توان تخصصی و عملی برای طراحی و عملیاتی¬نمودن آن
در دسترس است لکن ملاحظاتی از قبیل بدیع بودن طرح، انتخاباتی¬شدن فضا و
همچنین گستردگی و وسعت طرح (کل کشور)، توجه دقیق¬تر و طراحی ویژه¬ای را طلب
می¬نمود فلذا با بهره¬گیری از تجارب جهانی وکشوری و همفکری تیمی از
متخصصان، طراحی دقیقی برای اجرای گامهای طرح صورت گرفته است که امید است با
اتکال به خداوند متعال و همفکری خبرگان از یکسو و تیم تخصصی طرح از سوی
دیگر، به آن جامه عمل پوشانده شود و تحت توجهات ویژه حضرت¬ولی¬عصر
(عجل¬الله¬تعالی-فرجه¬الشریف)، برگی زرین در عرصه حرکت کشور رقم بخورد و
سربازانی شایسته برای مقام معظم رهبری پرورش یابد.
در یک جمع¬بندی کلی نقاط تمایز این طرح با تجربیات موردی پیشین از قرار زیر است:
1) استفاده از درس آموخته¬های تجربیات قبلی؛
2) تعریفی که از شایستگی مدنظر قرار گرفته است بعنوان عامل متمایزکننده عملکرد برجسته و عملکرد معمولی و نه توان از پس کاربرآمدن؛
3) توجه ویژه به فرمایشات امام¬خمینی(ره) و مقام-معظم رهبری در خصوص ویژگیهای مدیران نظام اسلامی؛
4) توجه به مجموعه¬ای از شایستگیها در کنار هم و پرهیز از نگاه تک بعدی؛
5) طراحی دقیق قبل از اجرا و اجرای بهنگام (با اجرای موفق طرح در بازه
سه¬ماهه پس از تحویل اکثر پُستهای کلیدی دولت تعیین تکلیف¬شده و کار دولت
متوقف نخواهد شد)
6) تعبیه مکانیزمی جامع برای عملیاتی نمودن طرح (تیم طراحی و اجرا، شبکه خبرگان، شبکه انسانی در سطح کشور و سامانه حافظان علیم)؛
7) ایجاد ساز و کاری فراگیر، باز و شفاف برای افزایش مشارکت ضمن توجه به محدودیتهای موجود؛
8) پرهیز از نگاه کوتاه مدت و یک بعدی به موضوع (این طرح علاوه بر انتخاب
به پرورش منتخبین نیز پرداخته و علاوه بر مدیران ارشد و میانی، مدیران
عملیاتی و پایه را نیز شامل خواهد شد. در نهایت پس از اصلاحات احتمالی با
تصویب قانون نهادینه خواهد شد)
9) شروع شایسته¬گزینی از لایه مدیریت عالی مهمترین اهرم در تضمین ترویج طرح و گسترش به سایر لایه-های مدیریتی خواهد بود.
نمونهای از تعاریف رفتاری شایستگیها
شایستگی ابعاد شایستگی تعاریف رفتاری
رهبری الهام بخشی از طریق معنابخشی و ارزش دادن به کار دیگران و خوش بینی و
الهام¬بخشی نسبت به آینده، جهت تحقق اهداف در دیگران شور و اشتیاق ایجاد
می¬کند.
نفوذ و متقاعدسازی دیگران را با ارائه دلیل، منطق و مثال تحت تأثیر قرار
می دهد و حمایت دیگران را در مورد ایده های مطرح شده کسب می نماید و نظراتش
توسط دیگران مورد پذیرش قرار می¬گیرد.
توان انگیزش توانایی ترغیب افراد به تلاش در جهت محقق ساختن اهداف سازمانی
را دارد و از تلاشهای ایشان قدردانی مناسب به عمل می¬آورد.
ایجاد زبان مشترک توان ایجاد و درک یکسان و زبان مشترک از اهداف سازمانی و چگونگی رسیدن به آن را دارد.
پیشگام بودن در آغاز و انجام کارهای مهم پیشرو بوده و دیگران را در انجام مطلوب کارها، راهنمایی و هدایت می¬کند.
مدیریت تغییر توان برنامه ریزی و هدایت فرآیندهای تغییر در سازمان، تلاش
در جهت تسهیل تغییرات سازنده، سازگاری فعال با آنها و تثبیت نتایج تغییرات
را دارد.
هدایت کار گروهی مشارکت، همراهی و همکاری دیگران را در درون و بیرون
سازمان را جلب می کند تا بتوانند جهت رسیدن به اهداف سازمانی با یکدیگر
همکاری کنند.
توجه فرد به فرد همانند یک راهنما و مربی با هر یک از افراد، رفتاری منحصر به فرد و متناسب با روحیات آنان دارد.
تصمیم گیری تصمیم گیری مناسب و به موقع تصمیمات را بر پایه اصول منطقی و
با اطلاعات روشن، کافی و صحیح می گیرد. در موارد لازم، به سرعت و بدون کمک
گرفتن از مافوق تصمیم مناسبی می گیرد.
ریسک پذیری سنجیده در چارچوب برنامه ها و قواعد سازمانی شرکت در تصمیمات، شجاع و ریسک پذیر است و محافظه کارانه عمل نمی¬کند.
پیگیری کارها و پروژه¬ها را به طرق مختلف پیگیری می کند تا از انجام کامل کار و حصول نتیجه مطمئن شود.
قاطعیت در تصمیم گیری بعد از بررسی راه حل های مختلف برای یک مسأله، با قاطعیت بهترین راه حل را انتخاب می¬کند.
اخلاق مسئولیت پذیری مسئولیت اعمال و تصمیمات خود، گروه، تیم و وزارتخانه خود را می پذیرد.
صداقت ضمن سخن گفتن با تدبیر، در بیان گزارشات و نظرات خود حتی در شرایط
دشوار و یا ناخوشایند صادق است و از دورویی در رفتار و چند پهلو حرف زدن
پرهیز می¬کند .
سلامت مالی امانت دار است و از سلامت مالی و اقتصادی برخوردار است.
برنامه پذیر بودن
و احترام به تصمیمات دولت به تصمیمات و برنامه های دولت احترام می گذارد و
به آنها عمل می¬کند.از قوانین، خط مشی ها و رویه های سازمانی تبعیت می
کند.
دانش حرفه ای به روز بودن به طور مستمردانش و مهارت خود را در حوزه های کاری توسعه می دهد.
آشنایی با قوانین و مقررات از قوانین و مقررات مرتبط با حوزه وزارتخانه اطلاع دارد.
نوآورانه فکر کردن دائما بهبود فرآیندهای موجود جهت انجام کاراتر کارها را مطالبه می نماید.
تسلط و تجربه کاری به کار خود کاملاً مسلط است و تجربه کافی مرتبط با حوزه کاری را دارد.
دانش تخصصی دانش تخصصی مربوط به حوزه کاری را دارد.
هوشیاری محیطی شناخت حوزه از شرایط ، نقش آفرینان اصلی و تحولات محیطی مرتبط با حوزه کاری مطلع است.
شناخت محیط نسبت به تحولات و رخدادهای محیطی اشراف دارد، روندهای اقتصادی،
سیاسی و اجتماعی که قادرند حوزه کاری را متاثر سازند را دائما پایش می
کند.
شبکه سازی ارتباطات لازم را در داخل و خارج حوزه کاری به وجود می آورد و
با همکاران و افراد صاحب نظر و ذی نفوذ در جهت تسهیل امور تعامل می کند.
آینده نگری و کلان نگری آینده نگری و آمادگی برای آینده می¬تواند تحولات
محیطی را که بر حوزه کاری اش اثرگذار است، را درک کند، فرصتها را می¬شناسد و
تحلیل می نماید و دید بلند مدت دارد.برای خود و همکاران فرصت های توسعه ای
فراهم می کند تا برای این تغییرات آماده شوند.
توجه به چشم انداز و همسویی با اهداف استراتژیک در انجام کارها و اخذ
تصمیمات، آینده را در نظر می گیرد و اطمینان حاصل می کند که کارها بر اساس
راهبردها و چشم انداز وزارتخانه صورت می پذیرد.اهداف استراتژیک را درک کرده
و برنامه ها را بر اساس آنها تنظیم و به اجرا در می آورد.
کلان نگری جایگاه پدیده ها را در ارتباط با کل بزرگتر می¬بیند. دولت را به
صورت یک کل می بیند، فقط به وزارتخانه خود فکر نمی کند و اثرات هر تصمیم
یا تغییر را بر کل نظام درک می کند.
توجه به ساختار ساختار، سیستمها و فرآیندهای واحد را مرور و بازنگری
می¬کند تا مطمئن شود این موارد از استراتژی های سازمانی پشتیبانی می¬کنند.
برنامهریزی و سازماندهی برنامه ریزی در راستای اهداف، فعالیتها را زمان بندی و روش های انجام کار را مشخص می¬کند.
زمان بندی مناسب کارها را به نحوی زمان بندی می کند که امور در زمان مقرر خاتمه پذیرد.
ارجاع صحیح کارها با توجه به نوع کار و توانایی افراد، مسئولیت کارها را به افراد مناسبی می سپارد.
نظارت و پایش به طور مرتب و از طرق مختلف بر نحوه انجام صحیح کارهای خود و همکاران نظارت می کند.
برآورد و تخصیص بهینه منابع به درستی منابع لازم برای انجام کارها و پروژه
ها را انتخاب کرده و تخمین می زند و زمان و منابع محدود را به طور اثربخش
تخصیص می دهد.
ویژگیهای فردی تمایل به کار چالشی از چالشی بودن کار استقبال می کند و برای پذیرش مسئولیت کارهای سخت، پیشقدم می شود.
اعتماد به نفس نسبت به مهارتها، قابلیتها و قوه قضاوت خود در مواجهه با چالشها، اعتماد دارد.
استقامت و پایداری در به انجام رساندن کارها پافشاری می کند و فشار زیاد
کارها را تحمل می¬کند و در صورت بروز مشکل، اشتیاق خود را از دست نمی دهد.
حضور میدانی موثر در مواقع لزوم حضور میدانی موثر دارد و به نظارت از راه دور اکتفا نمی کند.