کد خبر 22059
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۸۹ - ۱۷:۱۲

در دوره ويرانگري اصلاحات بود که دين ، مذهب، مرجعيت،شريعت، روحانيت و ايمان در آتش اصلاح‌طلبي برون‌مرزي مي‌سوخت.

مشرق-- تروريسم ايماني، باورهاي ديني مردمان را نشانه مي‌رفت تا هدف محمد خاتمي از شکست دين در مقابل آزادي عملي شود. آن دوران در پاسخ به دانشجوياني اصلاح‌طلب در دانشگاه خواجه نصير، مطلبي گفتم که امروز تکرار آن را بنا به مسائل پيش آمده، ضروري مي‌دانم.
پرسش و يا اعتراض آن دانشجويان به من، به دليل دفاعم از روحانيت و مرجعيت به عنوان «حافظان شريعت» در برابر آموزه‌هاي «لوتري» اصلاح‌طلبانه بود، آموزه هايي که معتقد بود روحانيت و مرجعيت و اجتهاد و تقليد، نياز و ضرورت جامعه کنوني نيست و افراد به خصوص تحصيلکردها مي‌توانند خود به تفسير و تحليل مباني دين پرداخته و احکام شرع را با تشخيص خود انجام دهند.
بديهي است مجتهدان ماموري چون محمد خاتمي، سروش يا بالاتري در قم و دزداني در لباس روحانيت مورد نظر آنها بودند. يعني «خودکشيشي پروتستاني» که ريشه در «اسلام منهاي روحانيت شريعتيسم» دارد، و سوزاننده بنيان ايماني نظري و عملي شيعه است.
در پاسخ گفتم: چگونه است که در قانون نوشته و عرفي هرگاه فرد غيرپزشکي در کار پزشکي مداخله کند، مجرم و متقلب و شيّاد شناخته شده، و در اوج‌گيري کارش يعني رسمي شدن کارش، تحت تعقيب قرار گرفته و دستگير و مجازات مي‌شود، و اگر يک غيرنظامي، لباس نظامي بر تن کرده و خود را نظامي بخواند، همچنين و اگر...، اما کارشناسي دين و شريعت و به خصوص شريعت تفسير و فتوا دهي، به تاراج همگان مي‌رود و هر ناصالح و دزدي و هر مامور معذوري در آن حيطه يا با لباس روحانيت يا بدون آن، وارد شده و وعظ مي‌کند و فرما ن مي‌دهد، مي‌نويسد و مي‌گويد، اما در نظام اسلامي نه‌تنها هيچ تعقيب و مجازاتي براي آنها نيست، بلکه دست‌هاي پنهان، اين افراد را براي جايگزيني مجتهدين حقيقي و مرجعيت شيعه حمايت مي‌کند.
آيا حتي بدون نگاه ديني، نمي‌توان دايره روحانيت و مرجعيت عظيم‌الشأن را نيز در بيداد سکولاريسم، به مثابه «کارشناسي»ها و «تخصص‌»هاي ديگر قرار داد، و ورود ناصالحان و فريبکاران به آن حيطه را ممنوع کرد و اين افراد را مجرم ديد؟
امروز اضافه مي‌کنم به راحتي مي‌توان ملاحظه کرد افرادي را که به دليل داشتن حد متوسطي از اطلاعات تاريخي، فلسفي، حقوقي، سياسي، اقتصادي، جامعه شناختي و يا... خود را «مورخ»، «فيلسوف»، «حقوقدان»، «سياستمدار»، «اقتصاد دان» و «جامعه‌شناس» خوانده، بالاتر از آن، اجازه اظهار نظر در علوم فوق را حتي به صاحب‌نظران و عالمان آن علم نمي‌دهند. البته اين تکبر علمي؟! را بيشتر مي‌توان در دو دهه اخير شاهد بود که از طراوشات انسان‌مداري است. اما در عين حال بايد نظاره‌گر اين فاجعه بود که هر بي‌صلاحيت و جاهل يا مأمور معذوري چه از طيف دزدان و غاصبان لباس روحانيت و چه غير آن، به راحتي در فقه و فقاهت خود را «عالِم» دانسته و به ياوه‌گويي مي‌پردازد. در اين مقوله البته اظهار نظر عالمان ديني، مجتهدان و حتي مراجع عظيم‌الشأن را برنتابيده و در مقابل آن هتاکي مي‌نمايند.
سروش، خاتمي، صانعي، محمد مجتهد شبستري و علماي نهضت خائن آزادي؟! از اين زمره بوده‌اند و امروز با دفن اصلاح‌طلبي و توسعه، «فتنه ديني» ديگري آغاز شده است، و چهره يا چهره‌هاي ديگري قد علم کرده‌اند.
يکي از علل چنين گستاخي‌هايي، رسانه‌هاي صوتي و تصويري است که افراد را به شبهه مي‌اندازد. عامل ديگر پست‌ها و مقام‌هاي دولتي، مجلسي و قضايي است که فرد يا افرادي را در اين ترکتازي تحريک مي‌نمايد. همانگونه که دست‌هاي پنهان، براي سردمداري «توسعه آمريکايي» و اصلاح‌طلبي برانداز و هر دو «اسلام‌سوز»، آيت‌الله و حجت‌الاسلام ساخت و تا جايي که جا داشت انديشه گر و دانشمندان زن و مرد، مثل فاميل کديورها و مهاجراني ها، امروز نيز همان دست‌ها در تلاشند و پيگير!
آيا با اين پاي در گليم شريعت کردن و به جاي مرجعيت نشستن و فتواي «حرام و حلال» دادن، نبايد منتظر نشر و توزيع رساله‌هاي عمليه علماي مکتب منحرف ايراني بود؟! علاوه بر مجتهدان توسعه محور و اصلاح‌طلب!
در پايان اين مطلب متذکر مي‌شود که خداوند متعال، نه خدايي که در مکتب انحرافي ايراني «پس از انسان خلق شد تا به وسيله انسان پرسيده شود». اعوذبالله من الشيطان الرجيم، همان خداوند صاحب قرآن کريم در کتاب آسمانيش مي‌فرمايد: لو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه و ليتفقهوا في الدين. طايفه خاص همان روحانيون حوزه‌هاي علميه امام عصر(عج) مي‌باشند که تا اجتهاد و مرجعيت پيش مي‌روند، و همان‌ها هستند که بايد براي «حلال يا حرام بودن موسيقي» تعيين تکليف کنند. «نحوه ميزان وجوب حجاب را معين نمايند»، «بکارگيري زنان در مديريت‌ها را بر اساس شرع روشن سازند» و هر «واجب، مستحب و حلال و حرام و مکروهي» را در موضع خود معرفي و توضيح دهند.
آنان که مداد «شان» افضل من دماء شهداء است و علماي شان افضل من انبياء بني اسرائيل.
به هوش بايد بود که «مکتب منحرف ايراني»، فتنه‌اي ديگر در استمرار «توسعه» هست و اصلاحات! مگر نه آنکه آمريکا و صهيونيسم بين‌الملل، اين دشمنان قسم‌خورده اسلام و روحانيت شيعه، کمر به انهدام نظام اسلامي ما بسته‌اند؟ و مگر نه اينکه کودتاي سبز لجني با همه عده و عُده، و سردمداري رئوس مافيا، از دزدان لباس روحانيت گرفته تا ديگران با شکست مفتضحانه روبرو شد؟ و مگر نه آنکه کشتي لشکر يزيدي موسوي و راهبران و تئوري‌سازانش در عاشورا کشتي آمريکايي به گل نشست و حماسه 9 دي، عاشوراي حسيني ديگري را ثبت نمود و عقيده و ايمان را بر تجهيزات صهيونيستي و عقبه آقازادگي پيروزي داد؟ مگر نه آنکه اسلام‌ستيزي توسعه و اصلاحات با ادبيات و عقيده و فرهنگ منحط در هم شکست و دفن گرديد؟
پس امروز به هوش بايد بود که همان منابع به «مکتبي» ديگر، و «فقيهاني» ديگر از طيف منتقدان و مروجان «مکتب ايراني» نياز‌مندند، تا حلال و حرام الهي را با يغماگري مواجه سازند، و مسير جانخواران را براي نفوذ و سلطه در مهر تشيّع هموار نمايند.
 

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس