گروه فرهنگي مشرق-چند هفته پيش، پس از پخش سريال مختارنامه اتفاق جالبي رخ داد. ماجرا از اين قرار بود که مسئولين يکي ديگر از شبکه هاي سيما تصميم گرفته بودند تا به مناسب ايام سوگواري امام حسين(ع) و ايام تاسوعا و عاشورا فيلمي تاريخي – مذهبي را به نمايش بگذارند که از قضا اين قرعه به نام نسخه سينمايي "مسافر ري" افتاده بود؛ که به زندگي و هجرت حضرت عبدالعظيم حسني(ع) به ري مي پرداخت. جالب تر اينکه اين اثر نيز يکي از آثار ساخته کارگردان مختارنامه يعني داوود ميرباقري است. اما نکته قابل تامل در اين رخداد نه اين اشتراک و نه حتي سبک فيلم سازي ميرباقري در اين دو اثر نبود و حتي ربطي به حرمت شکني خليفه عباسي از حرم ابا عبدالله الحسين(ع) پيدا نمي کرد. در صحنه اي از اين فيلم ميان عبدالعظيم حسني(ع) و جماعتي از طبريان گفت و شنودي صورت مي گيرد.آنها از شيعيان زيدي هستند و در ماجراي اين سيد بزرگوار را ياري داده اند؛ از اتفاق اين گفت و شنود به مختار مي رسد؛ آن شيعه طبرستاني خون به صورتش مي دود و خيلي محکم از مختار دفاع مي کند در حالي که عبدالعظيم فيلم ميرباقري با آرامش مختار و قيامش را نقد مي کند و با لبخند از آن شيعه زيدي مي پرسد مي داني کجاي کار مختار اشتباه بود و يا به عبارتي چرا قيامش به جايي نرسيد؟
اين که عبدالعظيم حسني(ع) در فيلم مسافري از ري چه تحليلي درباره قيام مختار و علل سرکوبش و مسايل ديگر چه نظري را ارائه مي دهد موضوع اين بحث نيست اما اينکه مختارنامه مي تواند چه بگويد بحث ديگري است.
همه منتقدان مختارنامه
منتقدان مختارنامه معتقدند؛ شايد داستان مختار دربرابر داستان هاي ديگري از اين دست که در تاريخ اسلام کم نيستند و قيل و قال درباره آنها کمتر از ماجراي اين قيام است از اولويت کمتري برخوردار بود. سلمان فارسي يکي از اين شخصيت ها است.
البته مختارنامه منتقدان ديگري نيز دارد. اين منتقدان کساني هستند که مختارنامه را آئينه حوادث سياسي روز مي دانند و بسياري از شخصيت هاي مطرح شده در اين سريال با شخصيت هاي واقعي زمان خود مقايسه مي کنند. گاهي برخي کنش و واکنش هاي بازيگران و حتي ديالوگ ها اين مخاطبان منتقد را به ياد برخي از کساني مي اندازد که در دنياي واقع برخوردهاي سياسي آنها را بارها ديده و شنيده اند. حالا اگر اين کنش ها و واکنش ها مربوط به شخصيت هاي مورد علاقه آنها در دنياي سياسي روز باشد اما در مختارنامه به شخصيت هاي منفي داستان مربوط شود طبيعتا بايد منتظر واکنش منفي اين طيف از مخاطبان بود والبته اين ويژگي را بايد از نکات مثبت و قوت فيلمنامه و اجراي ميرباقري ذکر کرد.
اين که دوران فتنه اموي و نفاق کوفي آنقدر زنده باشد که برخي از عملکردهاي امروز را بشود با عملکرد آن دور مقايسه و تطبيق نمود کاري است که تنها در ميان کارگردانان و فيلم سازان عصر ما از تعدادي معدود از سينماگران توقع داشت که البته مختارنامه نشان داد، ميرباقري يکي از آنها است.
دربرابر انتقاد دسته اول منتقدان مختارنامه بدون اينکه بخواهيم به اين مساله بپردازيم که منتقدان و يا گروه سازنده کدام محق اند مي شود به اين مساله اشاره داشت که اساسا چه دلايلي باعث شده است تا اين داستان به شکل و روايت دستمايه يک اثر بلند تلويزيوني در قسمت هاي متعدد شود.
شهادت مظلومانه اباعبدالله(ع) و ياران و فرزندان بزرگوارشان در قلب شيعه جراحتي التيام نايافتني بوجود آورد که تنها انديشيدن به انتقام مي تواند اندکي از درد آن را تسکين دهد. اگر چه در معارف شيعه اين التيام به ظهور حجت منتظر(عج) نسبت داده مي شود اما قيام مختار به دليل کشتن تعداد کثيري از قتله کربلا به دست وي و يارانش همواره در ميان شيعيان مشهور بوده است. از ديدگاه ديگر بر اساس گواهي تاريخ تعداد زيادي از همراهان و ياران مختار ايرانيان و ايراني تبارهايي بودند که به خونخواهي امام حسين(ع) شمشير به دست گرفته در کنار مختار جنگيدند. اين دو دليل اصلي محورهايي است که شيعيان بويژه ايرانيان همواره نگاه خاصي به داستان مختار داشته اند و از همين جهت است که قصه مختار طبيعتا بايد مورد توجه فيلمساز قرار گيرد چرا که او مخاطب و کشش بالقوه اي را در مخاطب براي جذب شدن به داستان مختار مي بيند. اگرچه سلمان فارسي نيز داراي امتياز ايراني بودن است اما خشم، انتقام و حوادث بسيار که در داستان مختارنامه موج مي زند فضاي دراماتيک پر رنگ تري را براي کارگردان مختارنامه فراهم مي کند. پس به عبارت بهتر سينمايي ترين انتخاب در اين ميان شايد براي کارگردان همين داستان مختارنامه باشد.
مکتب سياسي مختار و طرفداران امروزي
با اين همه نبايد يک نکته مهم را از ديده دور داشت. آيا مختارنامه داستان يک مرد است؟ آيا اين قصه داستان يک دوره تاريخي و حوادث رخ داده در اين دوره است؟ آيا اين سريال قصه کنش و واکنش هاي مردان و زناني را به تصوير مي کشند که در دوره اي ظهور کرده اند و بعد رفته اند و يا اينکه حداکثر آنچنان که گفتيم آدم هايي که در زمان هاي ديگر مواردي مشابه از خود دارند. بايد با قطعين گفت خير. دست کم روايت ميرباقري که مبتني بر يک رويکرد تاريخي خاص است که تا حدودي با مختار همراه مي شود نه معتقد است که اين قصه اي از يک حماسه در برابر تراژدي است؛ آنچنان که شعر عنوان بندي بر آن تاکيد مي کند و برخي آن را به عنوان تيتر مطلبشان در دفاع از مختار نامه به کار مي برند[اشاره به مصرع: اين قصه زخون جگر آمد] و نه توالي حوادث تاريخي است. به کلام روشن تر بايد گفت که مختار کلي است به هم پيوسته که از ساليان دور تا قيامش عليه بني اميه قابل انطباق بر يک مکتب سياسي و فکري است و اتفاقا بايد گفت که امروز نيز مکتب فکري در ميان برخي از شيعيان طرفداراني دارد. مختار به روايت مختارنامه طرفدار نوعي توازن قوا و عقلانيت يا بهتر بگوييم محاسبه سياسي است. چه آن زمان که به عمويش پيشنهاد مي کند تا حسن بن علي(ع) را به معاويه تحويل دهد، چه آن زمان که با صراحت تاکيد مي کند که در جنگ از پيش شکست خورده شرکت نمي کند، چه آن زمان که تسليم ابن زياد مي شود و چه آن وقتي که با زبيري ها و حتي خوارج بيعت مي کند. پرداختن به مکتب سياسي مختار به روايت مختارنامه مجالي ديگر مي طلبد و نکات ظريفي در خود دارد و زماني اين مطلب از اهميت بيشتري برخوردار مي شود که برخي حواشي سريال مختارنامه را با دقت بيشتري دنبال کنيم.
اين که برخي از مرتبطين با اين سريال نسبت به اين فيلم و ساخت آن و حتي فيلمنامه، بازي ها و موارد ديگر مرتبط با سريال احساس دلبستگي کنند و از آنها حمايت کنند يک بحث است و اينکه از شخصيت هاي تاريخي مطرح شده در اين سريال دفاع جانانه کنند بحثي ديگر. البته نه يک سريال و نه مخاطبان آن نمي توانند درباره شخصيت هايي مانند مختار ثقفي و يا سعيد و شقي بودن آنها به سادگي و بدون ادله و بررسي اظهار نظر کنند، خاصه اينکه در تاييد شخصيت مختار ثقفي و آنچه با قتله کربلا (لعنت الله عليهم) انجام داد رواياتي از معصومين(عليهم السلام) در تاريخ در دسترس است؛ اما آيا در مورد مبناي عملکرد و آن مکتبي که مختارنامه آن را روايت مي کند مي شود چنين حکمي داد.اينجاست که برخي از حمايتها و موضع گيري هاي دوستان و برخي دست اندرکاران اين سريال قابل تامل است.در باب مکتب مختار نکاتي است که در مجالي فراخ تر بايد به آن پرداخت اما غرض از اين وجيزه تنها باز کردن دريچه اي جديد به يک اثر تلويزيوني بود تا بشود از آن با جديت و دقت بيشتري بخشي از تاريخ سياسي اسلام را مورد مطالعه قرار داد.