به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت:
رئيس خانه تيمي گروهکها و ماجراي حمايت از ستون نظام!
مدير
روزنامه توقيف شده جامعه ميگويد کانديداي اصلاحطلبان ستون نظام
است.حميدرضا جلاييپور در مصاحبه با ايلنا گفت: کانديداي اصلاحطلبان ستون
نظام است. ما نميدانيم که مخالفان اصلاحطلبان چه ميکنند اما مهم اين است
که اصلاحطلبان نگران کشورند.
وي افزود: هاشمي چند خصيصه دارد اولي
خدمتي است که در دوران انقلاب، جنگ و سازندگي کرده، دومي خدمتي است که در
رواج اسلام اعتدالي کرده است. ميراث ديگر هاشمي طرفداري او از دلسوزان نظام
و انقلاب است که اتفاقاً ميراث قابل تقدير هاشمي به حساب ميآيد که همواره
تقويت شده است.
او ميگويد: هاشمي از لحاظ توانايي هوشي و حضور ذهن
مثل يک شخصيت 40 ساله است.او همچنين در مصاحبه با روزنامه زنجيرهاي شرق
گفت: هاشمي نامزد مردم است نه گروههاي سياسي. هاشمي تنها مورد تأييد و
حمايت اصلاحطلبان نيست. او در ميان اصولگرايان ميانهرو و بدون جنجال نيز
نفوذ دارد.
دم زدن جلاييپور از انقلاب و نظام و ستون آن در حالي
است که نشريات زنجيرهاي نظير روزنامه جامعه و توس و عصر آزادگان و نشاط،
در دوره اصلاحات علناً از ختم انقلاب نوشتند و در سازماندهي و تهييج براي
آشوبهاي خياباني در تير ماه سال 78 نقش اول را داشتند.
رويکرد
خيانتکارانه و وطنفروشانه نشرياتي مانند روزنامه جامعه آن قدر محرز بود
که عطاءالله مهاجراني وزير وقت ارشاد 6 دي 1377 با روزنامه اخبار مصاحبه
کرد و گفت: روزنامه جامعه به چتر حمايتي گروههايي تبديل شده بود که براي
تشکيل يک جبهه سياسي از اين روزنامه سود ميبردند... به آنها درباره رعايت
مباني ديني تذکر داده و گفته بودم چه دليلي دارد از کساني که با نفس دين
مسئله دارند دعوت به همکاري کنيد؟ شاهد بوديم در اين روزنامه گروههايي که
از سال 60 به هم پيوستند و در برابر انقلاب قرار گرفتند، تکتک داشتند در
اين رشته گرد ميآمدند تا سامان يابند. مثلاً جبهه ملي، نهضت آزادي و حتي
گروههاي مارکسيست».
با اين اوصاف بايد گفت نفس حضور امثال
جلاييپور در پيشاني تحرکات اصلاحطلبان نشان ميدهد که آنها دنبال استفاده
ابزاري از هاشمي بر عليه اسلام و انقلاب هستند و تظاهر آنها به حمايت از
انقلاب و نظام و ستونهاي آن حکايت همان شتري است که ادعا ميکرد از حمام
ميآيد اما زانوانش چيز ديگري را روايت ميکرد.
اصلاحطلبان حتما روي نقشه «ب» آشوب کار کنند!
ارگان
گروهک اتحاد جمهوريخواهان از افراطيون مدعي اصلاحات خواست در کنار نقشه
«الف» حمايت از هاشمي، نقشه «ب» آشوب خياباني به بهانه حذف يا باخت هاشمي
در انتخابات را تنظيم کنند!اين گروهک از سوي برخي اعضاي چند گروهک منحله
نظير حزب توده، فدائيان خلق و... تشکيل شده است.
وبسايت گروهک مذکور
از قول يکي از همين فعالان گروهکي نوشت: بهتر است ما يعني چه آنها که رأي
خواهند داد و چه آنها که رأي نخواهند داد عقل خود را روي هم بريزيم تا در
فرداي رد صلاحيت رفسنجاني يا فرداي اعلام فرد ديگري به عنوان برنده
انتخابات يا فرداي پيروزي رفسنجاني چه بايد کرد. اصلاحطلباني مانند
جلاييپور مدعياند که هفتهها درباره مشي انتخاباتي خود مشورت کردهاند تا
به توافق رسيدهاند.
بايد از اصلاحطلبان که به هر حال، به دليل
عدم تحمل مطلق همه نيروهاي سياسي به جز طرفداران حکومت مذهبي، در حال حاضر
تنها نيروهاي منتقد وضع موجود و در عين حال فعال در صحنه انتخاباتاند،
خواست و اميدوار بود که به «نقشه الف» خود که رئيسجمهور شدن رفسنجاني است
اکتفا نکنند و براي شرايطي نيز که حکومت، رفسنجاني را حذف يا او را بازنده
اعلام کند، يک «نقشه ب» داشته باشند. مثلا اصلاحطلبان بايد سياست مشخصي در
قبال واکنشهاي اعتراضي پس از حذف يا اعلام باخت رفسنجاني تنظيم کنند.
اگر
سياستشان اين باشد که اينبار هرچه زودتر در برابر حکومت عقبنشيني کنند،
اين را بگويند تا همه تکليف خود را بدانند. به نظر من بدترين حالت اين است
که حکومت کسي ديگر را رئيسجمهور اعلام کند، خود رفسنجاني و اصلاحطلبان
عزم ايستادگي در برابر حکومت را نداشته باشند و فقط اعتراضاتي خودجوش و
بدون حمايت از سوي اصلاحطلبان صورت گيرد.
اما اگر کمپين رفسنجاني
مصمم به ايستادگي باشد بايد از هماکنون روي انتخابات دستکاري شده چهار سال
پيش دست بگذارد و خواهان تضمينهايي براي عدم تکرار آن سناريو شود!
«سهراب-م»
همچنين در مورد رد صلاحيت مشايي و احتمال ايجاد تنش اجتماعي گفته است:در
مورد مشايي و امکان رويارويي با حاکميت در صورت رد صلاحيت محتمل مشايي، به
نظر من زياد غلو شده است. اگر به عکسهاي گردهماييهاي اخير طرفداران مشايي
در شهرستانها بنگريم درمييابيم که نخواهند توانست براي رويارويي جدي با
حاکميت روي پايگاهي مردمي حساب کنند.
در همين حال پايگاه ضدانقلابي
گويانيوز در تحليل مشابهي با اشاره به سوابق حمله اپوزيسيون به آقاي هاشمي
نوشت: سوابق سياه هاشمي بر کسي پوشيده نيست ولي فهرست کردن جنايتها و
خيانتهاي گذشته دردي را درمان نميکند. اگر کساني[ از اپوزيسيون] از هاشمي
حمايت ميکنند، نه به خاطر عدم آشنايي با کارنامه سياه او که به خاطر
برپا کردن اجتماعات و ستادهايياست که ميتوان عليه حکومت حرف زد.
سيدحسن نصرالله چگونه از رئيس سيا زهرچشم گرفت؟
تهديد سيدحسن نصرالله درباره گشودن جبهه تازه عليه رژيم صهيونيستي در جولان، رئيس سازمان سيا را با سرآسيمگي به تلآويو کشاند.
چند
روز پيش جان برنان رئيس سازمان جاسوسي سيا در سفري ناگهاني و مخفيانه به
تلآويو رفت. به گزارش القدس العربي به نقل از روزنامه يديعوت آحارونوت،
اين سفر کاملا سري بود.
اين روزنامه به نقل از منابع آگاه اسرائيلي
مينويسد اين نخستين سفر رئيسسازمان امنيت جديد آمريکا که دو ماه است به
اين سمت منصوب شده به اسرائيل است که بنا بوده قبل از هرچيز مخفي باشد اما
فورا خبر آن در رسانهها منتشر شده است.
وي با مقامهاي مختلف از جمله
بنيامين نتانياهو نخستوزير، موشه يعلون وزير امنيت و ژنرال بني گانتس رئيس
ستاد ارتش اسرائيل ديدار کرد.
يديعوت آحارونوت تصريح کرد: آن چه به
سفر برنان سرعت داده، تهديدهاي سيدحسن نصرالله، دبيرکل حزبالله لبنان بود
که براي انجام مقاومت مسلحانه در جبهه جولان سوريه و گشودن اين جبهه عليه
اسرائيل با هدف آزاد کردن سرزمينهاي اشغالي جولان چراغ سبز نشان داد.
اين
مساله نگراني شديد آمريکاييها را به دنبال داشته است. آمريکاييها در اين
وضعيت از انجام هرگونه حمله نظامي به اسرائيل از سوي حزبالله يا هر جريان
مقاومت ديگر به شدت بيمناکند و معتقدند که چنين حملهاي نه تنها محاسبات
آنها را در منطقه از بين خواهد برد بلکه باعث خواهد شد تا کل منطقه وارد
جنگي تمام عيار شود.
در اين ميان گفته ميشود اسرائيليها از ايالات
متحده گلايه دارند که تاکنون در پايان دادن به جنگ جاري در سوريه ناتوان
بوده و اين مساله باعث شده است تا صهيونيستها براي امنيت خود احساس خطر
کنند.
به گزارش ديپلماسي ايراني، گفته ميشود پرونده هستهاي ايران
نيز از ديگر موضوعات مورد مذاکره ميان رئيس سيا با اسرائيليها بوده است وي
دراينباره به اطلاع مقامهاي صهيونيستي رسانده است که نتانياهو نميتواند
براي پرونده هستهاي ايران خط قرمز تعيين کند و باراک اوباما همچنان به
پيشبرد مذاکره با ايران تا رسيدن به يک راه حل ديپلماتيک در پرونده
هستهاياش پايبند است. اما منابع آگاه ميگويند که اسرائيليها در پاسخ به
اين اظهارات برنان گفتهاند که بهتر است واشنگتن شکست راه ديپلماتيک در
مورد پرونده هستهاي ايران را اعلام کند و رسما بگويد که تنها با گزينه
نظامي ميتوان جلوي پيشرفتهاي هستهاي ايران را گرفت.
هاشمي 30 سال بعد چگونه از سازمان منافقين و بهائيت نام ميبرد؟
صادق زيباکلام ميگويد هاشمي دوست دارد رد صلاحيت شود.
وي
در مصاحبه با تسنيم اظهار داشت: هاشمي از خداي دو جهان و از ته دل دوست
دارد که شوراي نگهبان وي را رد صلاحيت کند، چرا که او به وظيفهاش عمل کرده
و در مقطعي که نظام و انقلاب نياز داشته، پا جلو گذاشته و به ميدان آمده
است و شايد بدشان هم نيايد که چنين موردي پيش آيد.
او در عين حال در
مصاحبه با «مسيح-ع» همکار خارجنشين نشريات زنجيرهاي گفته است: فکر
نميکنم شوراي نگهبان صلاحيت آقاي هاشمي را رد کند البته اگر ايشان رد
صلاحيت شوند معنايش اين نيست که با حکم حکومتي خواهد آمد.
حامي
ديرينه هاشمي رفسنجاني در پاسخ به اين سؤال که اين پيروزي هاشمي توهم مجازي
و روشنفکري نيست ميگويد به هر حال هاشمي راي منفي را همچنان دارد يعني کم
نيستند کساني که اصلا از او خوششان نميآيد.
وي در پاسخ اين سؤال
که مردم عادي که خيلي سياسي نيستند تکيه کلامشان اين است که آقاي هاشمي
[...] است، بچههايش، پول بالا کشيدند. به اينها چه جوابي شما ميدهيد؟
ميگويد: پاسخي که من به شما ميتوانم بدهم اين است که چنين ادبيات و چنين
نگاه و چنين احساسي در خصوص آقاي هاشمي رفسنجاني وجود دارد و اين همان راي
منفي است که گفتم در مورد هاشمي وجود دارد. منتها اين حس سال 84 خيليخيلي
قوي بود.
زيباکلام در ادامه با اين پرسش مواجه شد که «خيليها فکر
ميکنند شخصيت فائزه هاشمي مستقل از پدرش است به اين دليل که وقتي زندان
بود مطلبي نوشت که به بهائيان، احترام گذاشته بود و يا مجاهدين خلق را
منافق خطاب قرار نداده بود. آيا خود آقاي هاشمي اصلا چنين نظري دارد که
حالا زنداني شدن فرزندش به عنوان امتياز براي ايشان محسوب شود؟»
زيباکلام
در پاسخ اظهار داشت: اگر يک سي يا چهل سال ديگر هم خداوند به هاشمي
رفسنجاني عمر بدهد مطمئن باشيد که ايشان هم 40 سال بعد نه ميگويد بهائيان
خائن هستند و نه به مجاهدين ميگويد منافق، ايشان هم مثل من و شما و مثل
دخترش فائزه به جاي منافقين ميگويد مجاهدين و به بهاييها هم خواهد گفت
بهاييها. منتها يادمان باشد که انتظارات ايدهآل نداشته باشيم.
اين
را من بارها و بارها در دوران دوم خرداد به آقاي عبدي به آقاي بهنود به
آقاي گنجي و به خيليها ميگفتم که هاشمي رفسنجاني واتسلاو هاول نيست،
نلسون ماندلا نيست ولي هادي غفاري هم نيست، شيخ صادق خلخالي هم نيست و سعي
نکنيم او را در اين جايگاه هل دهيم.
وي درباره اين سؤال که «اسم
هاشمي، به عنوان تروريست در پرونده ميکونوس ثبت شده آيا او اساسا ميتواند
به خارج سفر کند؟» گفت که قطعا اين چيزي که ميگوييد مطرح است اما او سعي
ميکند بهبود در روابط ايجاد کند و بتواند به اروپا برود.
ماسونها آن قدر نازند که نگو! اين هم سندش!
بخش
فارسي شبکه دولتي انگليس ضمن کتمان خيانتهاي بزرگ جريان فراماسونري در حق
ملتها، يک رپرتاژ آگهي کامل براي اين جريان منتشر کرد.
در اين
نوشته که در نوع خود يک اقدام بيسابقه در امر بيطرفي رسانهاي! است،
ميخوانيم: فراماسونري يکي از کهنترين انجمنهاي اخوت سکولار در جهان است
که اعضايش به وجودي متعالي موسوم به معمار اعظم آفرينش عقيده دارند. هر مرد
بالغ نيکنامي فارغ از نژاد، دين و زبان ميتواند به عضويت فراماسونري
درآيد مشروط به اين که دل مشغول ارزشهاي اخلاقي جهانشمول باشد... گرچه
فراماسونها بايد به خدا يا همان معمار اعظم آفرينش عقيده داشته باشند ولي
فراماسونري نه دين است و نه جايگزيني براي دين بلکه انجمني داوطلبانه مبتني
بر سه اصل اخوت، اعانت و صداقت است.
بيبيسي فارسي در ادامه نوشته
تحريفآلود خود مينويسد: شکوفايي فراماسونري محصول رواج ايده اخلاقيات
جهانشمول بود... اما در بسياري از ديگر کشورها بخت يار فراماسونها نبود
وجنگها، آشوبهاي سياسي و استقرار رژيمهاي غيردموکراتيک به تضعيف يا
نابودي لژهاي فراماسونري انجاميدند زيرا فراماسونها عامل بسياري از مصائب
اجتماعي به شمار رفته و قرباني شدند.
در ادامه اين آگهي تبليغاتي
ادعا شده: فراماسونري مروج وحدت جهان است ولي نه خواهان سلطه بر دنيا است و
نه چنين تواني دارد زيرا نه تنها در نظر، وحدت را در عين کثرت ميجويد
بلکه در عمل هم فاقد يک هيئت حاکمه جهاني واحد است. با اين حال، رواج
توطئهپنداري در ميان عامه مردم در کشورهاي در حال توسعه فراماسونري را در
مظان اتهامات بياساس قرار داده است. به رغم حملات گوناگون، فراماسونري در
طول همه اين سالها دوام آورده و از آموزههاي اصلي آن يعني باور به وجودي
متعالي، محبت به هم مسلکان و خدمت به کل جامعه بشري حمايت ميکنند.
شايان
ذکر است سازمانهاي ماسوني در کشورهاي استعماري غرب به واسطه استخدام برخي
عناصر خودفروخته در کشورهاي تحت استعمار، دوره غارت و چپاول اين کشورها را
طولاني کردند و عوامل اصلي اختناق و استبداد در بسياري از کشورهاي آسيايي و
اروپايي و آمريکاي لاتين بودند.
کد خبر 216085
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۱
- ۰ نظر
- چاپ