به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت:
محسن هاشمي: توهم تقلب به خانواده ما دست داده بود
محسن هاشمي ميگويد آقاي هاشمي براي نامزدي در ترديد است و خاتمي نيز نگران تأييد صلاحيت است.
وي
در مصاحبه با هفتهنامه تجارت فردا ميگويد: به نظر آقاي هاشمي هنوز
درباره نامزدي به جمعبندي نرسيده و حقيقتا هنوز در ترديد است.
او
با ادعاي اينکه هاشمي اگر بيايد براي نجات کشور ميآيد(!) افزوده است: اگر
در انتخابات شرکت نکردند - تاکيد ميکنم که هيچ چيز مشخص نيست - خب معنايش
اين است که به اين نتيجه رسيدهاند که تنها اميد نجات کشور نيستند و
اميدهاي ديگري هست.
وي در بخش ديگري از اين مصاحبه گفته است: به نظر
ميآيد اين بار نظام دنبال ايجاد يک رقابت بين شيرها نيست. شواهد ميگويد
نظام دنبال رقابت يک عده ديگر است که سطحشان پايينتر است. خب اگر بخواهيم
ما در سطح شيرها وارد شويم، فکر ميکنم مورد قبول آنها نيست. اگر در سطح
پايينتر قرار شد عمل کنيم، خب شيرها ميآيند پشت يکي از آنها قرار
ميگيرند.
محسن هاشمي معتقد است: حاج آقا هيچ وقت براي
تصميمگيريشان منتظر جواب نيستند، تا جايي که ميدانم ايشان الان هم منتظر
جواب از سوي کسي نيستند اما صلاح کشور را بررسي ميکنند که حضورشان چقدر
ميتواند موثر باشد؟او درباره خاتمي ميگويد: آقاي خاتمي هم به نظر من
منتظر هيچ جوابي نيستند، ايشان نگران تاييد صلاحيتاند. بايد صبر کرد و ديد
چه ميشود.
اين نامزد انتخابات شوراي شهر تهران همچنين در ميزگرد
خبرگزاري ايلنا و در پاسخ به سوالي درباره واکنش خود در صورت راي نياوردن
در انتخابات شوراي شهر، گفت: اصلا خيال حصر ندارم و حتما نتيجه را قبول
ميکنم! البته از کسي نميترسيم و فقط از خدا ميترسيم.
وي گفت:
نظام جمهوري اسلامي به دنبال تقلب در انتخابات نيست، اما ممکن است برخي از
کارگزاران دست به کارهايي بزنند که مورد تائيد نظام نباشد و اگر نظام به
اين باور برسد که چنين تقلبي رخ داده، قطعا با آن برخورد خواهدکرد. وي
ميگويد: نظام بايد مراقب باشد که اگر هم کسي توهم تقلب و تخلف دارد، اين
توهم برطرف شود و بايد با شايعات به درستي برخورد کنند، کما اين که اين
مشکل براي خانواده هاشمي رخ داد.
شاخک نفوذي فتنه خود افشايي کرد
«چه
بسا در صورت پافشاري اصولگرايان بر تداوم اتهامات عليه حاميان احمدينژاد،
اين گروه که ميتوان آنها را اصولگراي اصلاحطلب دانست، به طور کلي از طيف
اصولگرا دل کنده و در يک پيمان نانوشته و سازماندهي نشده به سيد محمد
خاتمي نزديک شوند. اين فرضيه با مروري بر نقطه نظرات اصلاحطلبانه اسفنديار
رحيم مشايي، قوت گرفت».
مطلب فوق، بخشي از يادداشت ديروز- 14/2/92-
روزنامه دولتي خورشيد (وابسته به حلقه انحرافي) به قلم مدير مسئول اين
روزنامه است که در آن به صراحت و بدون پردهپوشي از آبشخور واحد و خاستگاه
يکسان حلقه انحرافي و اصحاب فتنه ياد شده است.
پيش از اين بارها و
به دفعات با استناد به مواضع يکسان و مشترک حلقه انحرافي و اصحاب فتنه
آمريکايي- اسرائيلي 88 نشان داده بوديم که حلقه انحرافي هويت مستقل و
جداگانهاي از فتنهگران سال 88 ندارد و اين حلقه تنها به عنوان يکي از
شاخکهاي فتنهگران که در نهاد رياست جمهوري نفوذ داده شده قابل ارزيابي
است و اکنون همانگونه که از قبل پيشبيني ميشد در آستانه انتخابات رياست
جمهوري يازدهم،اين شاخک چارهاي جز خودافشايي درباره پيوند پشت پرده خود با
اصحاب فتنه نداشته است.
گفتني است براساس شواهد موجود که فقط مروري
گذرا بر مواضع حلقه انحرافي به وضوح از آن حکايت ميکند گردانندگان اصلي- و
نه اسمي- حلقه انحرافي انتظار داشتند با بهرهگيري از پايگاه اجتماعي رئيس
جمهور، اين پايگاه را به نفع مواضع انحرافي خود در اختيار بگيرند ولي
آزمونهاي پيدرپي که حذف نيروهاي اصولگرا از اطراف رئيس جمهور و مخصوصا
ماجراي عزل وزير اطلاعات و خانهنشيني رئيس جمهور از جمله اين اقدامات بود،
نشان داد که نگاه مردم به احمدينژاد در همخواني و همراهي آقاي رئيس جمهور
با آموزههاي اسلامي و انقلابي شکل گرفته است و هرگاه کمترين انحرافي از
اين خط اصيل مشاهده کنند، نه فقط به حمايت و همراهي خود ادامه نميدهند،
بلکه به اعتراض و انتقاد از رئيس جمهور نيز برميخيزند.
ادامه اين
آزمونها و شکستهاي پيدرپي حلقه انحرافي در مصادره پايگاه اجتماعي رئيس
جمهور باعث شد که اين حلقه، امروزه در آستانه انتخابات به جايگاه واقعي خود
که تنها در قد و قواره يک شاخک از جريان فتنه است، اعتراف کند.
اکنون
ميتوان حدس زد که چرا دولت طي يکسال و چند ماه اخير تحت القائات حلقه
انحرافي، امور اقتصادي و معيشتي مردم را به حال خود رها کرده و در همان حال
اصحاب فتنه و مديران بيروني آنها اصرار داشتند که اين رهاشدگي را به حساب
بيکفايتي اصولگرايان بنويسند، يعني دقيقا همان خطي که بعد از فتنه 88 با
همه توان دنبال ميکردند.
اما، اين ترفند به دو علت با شکست روبرو
شد. اول؛ ناشيگري حلقه انحرافي که خيلي زودتر از آنچه انتظار ميرفت عليه
اصولگرايان موضع گرفته و سعي داشت مسير خود را جداي از اصولگرايي نشان بدهد
تا آنجا که رسما اصولگرايان را در جايگاه رقيب و حتي دشمن حلقه انحرافي
معرفي ميکرد.
و دوم؛ اصالت اسلامي و انقلابي اصولگرايان که به جاي
قبيلهگرايي، بلافاصله پس از مشاهده انحراف دولت از مواضع اصولگرايانه عليه
آن موضع گرفتند و نشان دادند که آنچه براي آنها از احترام و اهميت
برخوردار است مواضع اصولگرايانه است و در مقابل انحراف حتي اگر از سوي
دولتي باشد که پيش از اين، از آن حمايت گسترده کرده بودند، ساکت و بيتفاوت
نخواهند بود.
پيش از اين در يکي از يادداشتهاي کيهان به اين فرمول
اشاره کرده بوديم که هرگاه دو جريان به ظاهر مخالف يکديگر، مواضع مشترکي
داشتند نبايد اين احتمال را ناديده گرفت که هر دو جريان در پس پرده دست در
دست يکديگر دارند.
مگر وقتي در دماوند راي دادي موسوي و کروبي در حصر نبودند؟!
خاتمي به بهانه بودن موسوي و کروبي در حصر ميگويد که از نامزدي در انتخابات احساس رضايت نميکند.
او
در حالي که پيش از اين در جمع برخي مشاورانش نسبت به رد صلاحيت قطعي خود
اظهار نگراني کرده، ديروز در ملاقاتي گفته است: من دارم فکر ميکنم، آنچه
که مهم است اين است که ميتوانم خدمت کنم يا نه؟ ميگذارند يا نه؟ با آمدنم
دلها از هم دورتر ميشوند يا خير؟ اما يک مسئله شخصي هم ذهن مرا به خود
مشغول کرده است و آن اين که من تا وقتي که آقايان موسوي و کروبي در حصر
هستند و نيروهاي ارزنده فراواني در زندان و محدوديت، آيا ميتوانم خودم را
راضي کنم که در عرصه مسئوليت اعلام آمادگي کنم؟ اين به معني عدم شرکت در
انتخابات نيست، بايد فردي بيايد که در همه جهات در خود احساس رضايت کند.
او
همچنين خواستار عبور حکومت و جامعه از سوءظن موجود نسبت به يکديگر شده و
اين در حالي است که شخص وي از سوي نظام و مردم، در مظان خيانت قرار دارد و
بر تداوم اين خيانت و جفا در حق ملت و کشور نيز اصرار ميورزد.خاتمي اين را
هم گفته که دولت هاشمي به توسعه سياسي توجه نداشت و ما اين موضوع را مورد
توجه قرار داديم.
گفتني است که پيش از اين اطرافيان خاتمي اعلام
ميکردند که وي از يکسو نميخواهد رد صلاحيت رسمي نظام را در کارنامه خود
داشته باشد و از سوي ديگر نميخواهد اين نگراني وي علني شود و از اين روي
دنبال بهانهاي ميگردد تا عدم نامزدي خود را به حساب ديگري بنويسد و اين
در حالي است که او قبلا در انتخابات مجلس نهم شرکت کرده و بدون بهانه
امروزي درباره حصر موسوي و کروبي در يکي از روستاهاي دماوند راي داده بود!
آمديم و من مُردم اصلاحطلبان ميخواهند چه کنند؟!
اظهارات يک مشاور خاتمي از نابساماني در ميان حلقه مشاوران وي و بقاياي حزب منحله مشارکت حکايت ميکند.
روزنامه
زنجيرهاي بهار که با مديرمسئولي سعيد پورعزيزي ( از اعضاي دفتر خاتمي در
دوران رياستجمهوري) منتشر ميشد، در مصاحبه با آذر منصوري، به نامه چندي
پيش شوراي مشاوران خاتمي ميپردازد و با لحني اعتراضي به وي ميگويد:
«خروجياي از آن شورا نديدم جز بيانيه بيم ها و اميدها که اسفند91 منتشر شد
و بخش دومش همين دو سه روز پيش؛ آن بيانيه هم حرف جديدي نداشت.
نوشتهايد
مثلا حق آزادي بيان خوب است؛ احترام به قوميتها خوب است؛ اقتصاد بايد
آزاد باشد. خب همه اينها در دوران اصلاحات هم گفته ميشد. بيانيه شوراي
مشاوران اگر حرف تازهاي داشت حتماً در افکار عمومي از آن استقبال ميشد که
در ظاهر اين اتفاق نيفتاده است. البته شايد بيشتر به ترکيب ناکارآمد شوراي
مشاوران خاتمي و البته تعيين هدف آن شورا مربوط باشد. آن بيانيه بيشتر يک
نطق سياسي بود که چندان بازخوردي هم نداشت.»
منصوري با تأييد
اظهارات خبرنگار ميگويد: اگر بيانيه شوراي مشاوران آقاي خاتمي بازخورد
درخور توجهي نداشت شايد به دليل اين است که زمان انتشارش با تعطيلات عيد
مصادف شد و آن تعطيلات فرصت کافي در اختيار صاحبنظران براي بحث و گفتوگو
نگذاشت. (خب چرا مشاوران خاتمي قادر به تشخيص زمان درست انتشار بيانيه
نبودند؟( البته پيشبيني ميشد بعد از تعطيلات به نوعي به آن پرداخته شود
که اين اتفاق هم نيفتاد. اما آن بيانيه جاي گفتوگوي بسياري دارد.
خبرنگار
آنگاه درباره اظهارات آذر منصوري (معاون سياسي حزب منحله مشارکت) که
ميگويد هاشمي در کنار خاتمي به عنوان گزينه اصلاحطلبان مطرح است، به
کنايه ميگويد «اين هم از برکات جنبش است که هاشمي به عنوان گزينه
اصلاحطلبان مطرح ميشود؛ «عاليجناب» دوران اصلاحات و «اميد » دوران موجود»
و منصوري در واکنش اظهار ميکند: بله! بسياري ميگويند راهبرد يا خاتمي و
هاشمي يا شرکت نکردن در انتخابات نقطهضعف جنبش اصلاحات است ولي به اعتقاد
من اين رويکرد که باز هم ميگويم متناسب با شرايط آينده قابل تغيير است
نقطه ضعف جنبش اصلاحات نيست.
مشاور خاتمي همچنين در پاسخ اين پرسش
که «اصلاً اصلاحطلبان فکر کردهاند اگر خاتمي نباشد چه ميکنند؟» ميگويد:
خود آقاي خاتمي هم اين سؤال را در جلسه شوراي مشاوران بارها مطرح ميکنند.
آقاي خاتمي بارها در جمع مشاورانش گفته فرض کنيد اصلاً من نباشم شما
ميخواهيد چه کنيد. يا دور از جانش گفته آمديم و من مردم. واقعيت موجود اين
است که خلأ نبود آقاي خاتمي و وابستگي ويژه اصلاحطلبان به آقاي خاتمي
اصلا انکار شدني نيست.
او در عين حال ميگويد: دو رويکرد از جانب
اصلاحطلبان درصورت نامزد نشدن آقايان خاتمي و هاشمي وجود دارد؛ يکي اين که
اصلاحطلبان بگويند در انتخابات گزينهاي به عنوان نامزد اصلاحات معرفي
نميکنيم؛ رويکرد دوم اين است که از ميان افرادي که با پرچم اصلاحطلبي در
انتخابات ثبتنام کردهاند با يک سازو کاري به اجماع برسيم و نامزدي را
معرفي کنيم. ولي در اينباره هنوز در شوراي مشاوران خاتمي جمعبندي نشده
است. به عنوان يکي از مشاوران آقاي خاتمي ميگويم نظر بيشتر مشاوران آقاي
خاتمي اين است که چنانچه شرايط براي حضور ايشان و هاشمي مهيا نبود
اصلاحطلبان در انتخابات نامزدي معرفي نکنند.
وي آنگاه فاش ميکند
که مشاوران خاتمي به بهانه حمايت از نامزدي وي در انتخابات درصدد ايجاد يک
حزب [بازسازي حزب منحله مشارکت و امکان فعاليت مجدد آن] هستند. منصوري گفته
است: از ابتدا هم قرار نبود ما اصلاحطلبان به اين شکل وارد انتخابات
شويم. اصلاً عمده نگاه ما اين بود که يک تشکل فراگير با محوريت آقاي خاتمي
شکل بگيرد. حالا اگر شرايط بهگونهاي شد که اصلاحطلبان بتوانند با نامزد
حداکثري در انتخابات شرکتکنند و قدرت را در دست بگيرند که خيلي عالي، ولي
اگر نشد حتماً گامهايمان را به جلو برميداريم و نيروها را سازماندهي
ميکنيم.
او توضيح نداد. درحالي که حزب مشارکت به اعتبار
نقشآفريني در فتنه و آشوب سالهاي 78 و 88 منحل شده و برخي اعضاي آن به
خاطر جرايم امنيتي در بازداشت بهسر ميبرند و ازسوي ديگر خاتمي نيز به
خاطر شراکت در آن خيانتهاي بزرگ در معرض رد صلاحيت قرار دارد، چگونه
ميتوان صورت مسئله را پاک کرد و يک حزب خلقالساعه ايجاد کرد و به فضاي
داخل نظام و انتخابات بازگشت؟!