گروه سیاسی مشرق- محسن هاشمی رفسنجانی، بزرگترین فرزند آیت الله هاشمی است که پس
از بیست سال حضور در مدیریت شهری سودای حضور در خیابان بهشت را در سر
میپروراند و به قول خودش شاید کمی از سایه سنگین پدر فاصله بگیرد.
محسن هاشمی می گوید: احمدی نژاد در روزهای آخر شهرداری یک نامه به دولت نوشت و از دولت تقاضای کمک کرد. بعد از چند ماه در مسند رییسجمهوری مأمور بررسی نامه دوران شهرداری خود شده بود ولی جالب اینجا بود که با نامه درخواست خودش مخالفت کرد؛ چون دیگر در آن زمان شهردار آقای قالیباف بود.
در
ادامه بخشهایی از گفتگوی وی با پنجره در رابطه با حضورش در انتخابات
شورای شهر تهران را می خوانید:
بهعنوان اولین سؤال بفرمایید به چه دلیل وارد عرصه انتخابات شورای شهر تهران شدید؟
نگاه
من به مسائل کشور عمدتا اجرایی بوده است. کارهای اجراییام را هم از
صنایع موشکی سپاه آغاز کردم. بیشتر وقت من در ساخت و تولید و مسائل
تحقیقاتی سپری شده است. بعد که وارد ریاستجمهوری شدم بهدلیل اینکه دولت
آقای هاشمی دولت سازندگی و کار بود، در بخش بازرسی ویژه به سه موضوع مهم
میپرداختیم. تولید، توسعه و حل مشکلات بروکراتیک کشور از وظایف ما در
بازرسی ویژه ریاستجمهوری بود. در دولت آقای خاتمی نیز با توجه به سوابق و
تجربیاتی که در دولت کسب کرده بودم، در دوران وزارت کشوری آقای عبدالله
نوری به من حکم مدیرعاملی شرکت بهرهبرداری مترو را دادند. البته از سال 72
نیز من عضو هیئتمدیره شرکت بهرهبرداری مترو بودم. در سال 72 شهردار
تهران آقای کرباسچی بودند که پس از آنکه بهعنوان مدیر انتخاب شدم، آقای
کرباسچی به زندان رفتند و بعد از ایشان آقای ملکمدنی شهردار تهران شدند.
بعد از ایشان آقای الویری آمدند. بعد از آن آقای مقیمی شهردار شدند و پس از
ایشان شهرداری به آقای احمدینژاد و قالیباف رسید. بنده 13 سال مدیرعامل
شرکت بهرهبرداری مترو بودهام که با 4 سال پیش از آن که عضو هیئت مدیره
بودم و همچنین دو سال گذشته که مشاور آقای قالیباف و عضو هیئت مدیره مترو
بودم؛ مجموعا نزدیک به بیست سال سابقه مدیریت شهری دارم.
به همین دلیل است که مترو را با شما میشناسند.
نمیشود
گفت مترو را با ما میشناسند. مترو را با مسافرینش میشناسند. ما مسافرکش
بودیم! هم مترو میساختیم و هم مسافرکشیاش را انجام میدادیم. به همین
دلیل یک مسافرکش بزرگ محسوب میشدیم. در زمان ریاستجمهوری آقای هاشمی و
شهرداری کرباسچی یکی از دغدغههای اصلی دولت مسائل شهری تهران بود. با
توجه به حواشیای که برای آقای کرباسچی بهوجود آمده بود، آقای هاشمی مجبور
بودند وقت بیشتری را برای مسائل تهران بگذارند. مسائل مترو با مشکلات شهری
عجین شده است. مشکلات استملاکی و تأسیساتی باعث شد که بنده اطلاعاتم
درباره مدیریت شهری زیاد شود. درضمن در رابطه با مسائل مترو ناچار به تعامل
با شوراهای شهر در دورههای مختلف بودم و همین تعامل نیز باعث آشنایی
بیشتر من با مسائل شهری شده است. بعد از خروجم از مترو مدتی نیز بحثهای
انتخاباتی و سیاسی پشت سرم وجود داشت. مصاحبههای سیاسی من که رنگ و بوی
شهری نداشت، باعث شده بود برخی تحلیل کنند که محسن هاشمی بهدنبال
ریاستجمهوری است. اما من چنین نظری نداشتم. هرچند پیشنهاداتی نیز به من
داشتند که وارد عرصه ریاستجمهوری شوم؛ ولی با توجه به حجم بالای نامزدها
که تعدادشان از حد نرمال هم گذشته است و باید کمتر شوند، حضورم به صلاح
نیست.
مثلا اگر پدرتان حضور یابد این تعداد کاهش خواهد یافت.
نمیخواهم
وارد این مسائل شوم؛ ولی متأسفانه ما همیشه تحت شعاع پدر قرار داریم. اصلا
یکی از دلایل حضور من در حوزه شورای شهر این است که از سایه پدرم خارج
شویم. ولی هر وقت میخواهیم مستقل عمل کنیم، طوری رفتار میکنند که ما را
پشت پدر پنهان کنند. لذا با توجه به اینکه در این روزها ما به اندازه
کافی رئیسجمهوری داریم و بنده هم اطلاعات شهری خوبی داشتم لازم دانستم که
وارد انتخابات شورای شهر تهران شوم. دلیل دوم اینکه علاقه داشتم برای
یکبار هم که شده خودم را در معرض رأی و نظر مردم قرار دهم. تاکنون در هیچ
انتخاباتی حضور نداشتهام و برایم جالب بود بدانم نظر مردم در رابطه با
سابقه و خدمات من چگونه است. ضمن اینکه مقام معظم رهبری امسال را سال
حماسه سیاسی نامگذاری کردند و بنده معتقدم که با حضور افرادی نظیر بنده
میتوان به این حماسهسازی کمک کرد...
عموی شما نیز گفته بودند که منظور رهبری از حماسه سیاسی حضور آیتالله هاشمی در انتخابات است.
ایشان
چنین چیزی را مطرح نکرده بودند و منظورشان این نبوده است. منظور ایشان این
بوده است که حماسهسازی نیاز به بزرگان دارد و افراد بزرگ هستند که
میتوانند حماسهسازی کنند. در رابطه با حضورم در انتخابات باید این نکته
را عرض کنم که من برای حضورم در حال مطالعه مشکلات شهری تهران بودم که به
این نکته رسیدم که طبق نظرسنجیها نیمی از دغدغه مردم تهران مشکل ترافیک و
مشکلات حمل و نقل تهران است. اگر این نظرسنجی را به مشکلات محیط زیست و
آلودگی هوا اضافه کنیم این رقم به 70 درصد میرسد. لذا با توجه به سوابقم
احساس کردم در مورد مشکلات مردم حرفی برای گفتن دارم. به قول این نامزدهای
ریاستجمهوری که همه برای حضور در صحنه احساس تکلیف کردهاند، من هم برای
شوراها احساس تکلیف کردم! (خنده) حس کردم اگر در صحنه نیایم گناه کردم!
جدای از این مسائل، ایجاد یک سیستم حمل و نقل ایمن، ارزان و عدالت محور با
داشتن 256 ایستگاه در سراسر تهران و بدون آلودگی میتواند خدمتی باشد که من
میتوانم در آن ایفای نقش کنم. میتوانیم با ایجاد سیستم حمل و نقل عمومی
کارآمد روزانه 15 میلیون سفر شهری داشته باشیم و دیگر نیازی به استفاده از
خودروهای شخصی نباشد.
گویا قبل از انقلاب هم برای ایجاد مترو فعالیتهایی انجام گفته بود.
در
سال 52 مانند همین دوران آقای احمدینژاد درآمد نفتی افزایش چشمگیری داشت
و رژیم سابق بهدنبال طرحهای بزرگ بود و پروژه حمل و نقل تهران را کلید
زد. و تا سال 53 یک شرکت فرانسوی مشغول مطالعات حمل و نقل شهر تهران بود که
نتیجه تحقیقات این شد که ایجاد مترو را پیشنهاد دادند. در همان سال یک
شرکت در ایران با نام شرکت بهرهبرداری مترو راهاندازی شد. این شرکت برای
طرح مترو با یک شرکت فرانسوی قرارداد بست. تازه در ابتدای سال 57 کلنگ
احداث مترو در تهران زده شد. تا پیش از انقلاب صرفا 300 متر تونل ساخته شد؛
آن هم در زمینهای بلامعارض عباس آباد. بعد از گروگانگیریها در سال 58 و
تغییر مدیران دولتی و افزایش رویکرد انقلابی در میان مدیران و همچنین آغاز
جنگ نگاهی شکل گرفت که بر اساس آن ما نیازی به مترو نداریم و مترو یک طرح
غربی و غیر مفید است.
مشکلات مالی در زمان جنگ هم از جمله دلایلی
بود که باعث شد مترو در سال 60 با 2000 متر پیشرفت متوقف شود. در سال 65 به
همت آیتالله هاشمی دوباره بحث ضرورت مترو مطرح شد. ایشان در زمانی که
نماینده مردم تهران شده بودند و مجمع نمایندگان تهران شکل گرفته بود و در
مجمع تصویب شده بود که باید مترو و فاضلاب تهران حتی در زمان جنگ نیز ادامه
یابد، در خطبههای نمازجمعه به حمایت از مترو پرداختند که به خطبه مترو
معروف شد! آیتالله هاشمی در خطبه مترو در بهمن سال 63 به ضرورت ساخت مترو
در تهران و دیگر کلانشهرها پرداختند. در بخشی از این خطبه آمده است:
«اگر فرض کنیم که این چند میلیون نفر در هر سال نیم ساعت از وقتشان تلف شود
که میشود، چند میلیون ساعت از وقت مردم تلف میشود... به شهرهایی که
بالای هشتصد هزار نفر جمعیت دارند مترو توصیه میشود...» اینها نشاندهنده
ذهن پویای آقای هاشمی است.
بعد از این موضوع بازهم برخی از
سیاسیون و دولت وقت با این موضوع مخالفت کردند و برای بار اول طرح را دولت
رد کرد و از سمت مجلس به دولت برای تصویبش فشار وارد کردند. تنها جلسهای
که آقای هاشمی در دولت شرکت کردند، جلسه تصویب مترو بود که دولت آن طرح را
تصویب کرد. اما به هر تقدیر در آن زمان بازهم بهدلیل مشکلاتی نظیر جنگ،
مترو فعالیت جدیای نداشت. بعد از آن در زمان دولت آقای هاشمی نگاه حمایتی
دولت به مترو باعث رشد پیشرفت مترو شد. اولین خط مترو در سال 77 در زمان
مدیریت من به بهرهبرداری رسید.
در زمان مدیریت شهرداری آقای احمدینژاد بین شما و ایشان مشکلی ایجاد نشد؟
نه
اصلا. رابطه من و آقای احمدینژاد بسیار خوب بود و ایشان تعامل بسیار خوبی
با مترو داشت و مشکلی با ایشان نداشتیم. روزی که احمدینژاد بنا داشت از
شهرداری به دولت برود، من خدمت ایشان رفتم و استعفای خودم را به ایشان
دادم. نظرم این بود که با توجه به فضای انتخابات، مترو کسی را نیاز دارد که
با دولت بعدی نیز هماهنگتر باشد ولی ایشان استعفای بنده را نپذیرفت. بعد
از ایشان مدتی آقای سعیدلو در شهرداری بود که ایشان هم با استعفای من
مخالفت کرد و گفت مشخص نیست خود من چه مدت در اینجا بمانم و ممکن است به
دولت بروم. بعد از آنها آقای قالیباف شهردار تهران شد که بعد از اینکه
دوباره استعفای خودم را به ایشان دادم، گفت صبر کنید برنامههای من مشخص
شود. بعد از مدتی با استعفای من مخالفت کرد و حکم مرا تمدید کرد. تا
اردیبهشت سال 84 که ورود آقای هاشمی به عرصه انتخابات قطعی نشده بود رابطه
آقای احمدینژاد با آقای هاشمی بسیار خوب بود و ایشان را برای افتتاح
پروژههایش دعوت میکرد. بعد از اینکه حاج آقا در انتخابات ثبتنام کرد،
احمدینژاد برخوردهایش را با حاج آقا شروع کرد. من یکی از مدیرانی بودم که
در زمان شهرداری ایشان در مسائلی نظیر مونوریل با ایشان مخالفت میکردم ولی
هیچوقت بنای برکناری من را نداشت.
در زمان شهرداری ایشان، من
نامههای مترو را که آقای احمدینژاد امضا میکرد برای آقای خاتمی میبردم
و آنها را تبدیل به پول میکردم؛ ولی در زمان ریاستجمهوری آقای
احمدینژاد دچار مشکل بودیم! خاطرم هست که ایشان در روزهای آخر شهرداری یک
نامه به دولت نوشت و از دولت تقاضای کمک کرد. بعد از چند ماه در مسند
رییسجمهوری مأمور بررسی نامه دوران شهرداری خود شده بود ولی جالب اینجا
بود که با نامه درخواست خودش مخالفت کرد؛ چون دیگر در آن زمان شهردار آقای
قالیباف بود.
با این تفاصیل ایشان با شما مشکلی نداشت ولی
در زمان اختصاص بودجه مترو شما کنار رفتید که به قول خودتان دولت بودجه
مترو را به شهرداری بدهد. این دو با هم تعارض دارد.
آقای
قالیباف مصوبات خوبی را از مجلس گرفت. یکی از این مصوبات کمک یک میلیارد
دلاری از حساب ذخیره ارزی به مترو بود؛ ولی با وجود اینکه این قانون چندبار
در مجلس تصویب شد و نهایتا در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسید، دولت
با آن خیلی بد برخورد کرد و حاضر به اجرای آن نشد. به همین دلیل من تصور
کردم بهتر است کمی عقب بنشینم که شاید این بودجه به مترو تزریق شود و مترو
آسیب نبیند. من هم از مترو فقط یک خط عقبتر آمدم و از مدیرعاملی به هیئت
مدیره شرکت مترو رفتم.
بهخاطر دارم در انتخابات مجلس نهم
صحبت از سرلیستی شما در لیست اصلاحطلبان بود ولی گویا این سرلیستی قرار
است در انتخابات شورای شهر تهران محقق شود.
آن زمان هم
صحبت سر لیستی نبود. دوستان از جمله آقای مطهری دعوت کرده بودند که من در
انتخابات مجلس شرکت کنم و من هم بنای شرکت داشتم. اما اتفاقاتی رخ داد که
دیدیم به صلاح نیست در انتخابات شرکت کنم. در هفته ثبت نام مجلس حکم فائزه
صادر شد. بعد از آن سایت آیتالله هاشمی فیلتر شد و آقای اژهای گفت که
مدیریت این سایت برعهده محسن هاشمی بوده است و بعد از آن فرزند 16 ساله
مهدی را که از لندن راهی تهران شده بود در فرودگاه دستگیر کردند. من این سه
اتفاق را در آن یک هفته یک پیام تلقی کردم که بهتر است وارد عرصه انتخابات
نشوم. در مورد سرلیستی شورای شهر هم باید بگویم که اصلا برایم مهم نیست.
دوست دارم در اکثر لیستهای شورای شهر باشم. اصلاحطلبان به ما لطف
داشتهاند و از ما برای حضور در انتخابات دعوت کردهاند؛ ولی علاقه دارم در
دیگر لیستهای تخصصی یا گروههای اصولگرا نیز قرار بگیرم. از لیست
حامیان ولایت هم از من دعوت شده است، چون من شخصیت اعتدال گرایی هستم و
علاقه به فراجناحیبودن دارم. شورا جای سیاسیبودن نیست.
اگر شورای
شهر سیاسی باشد و سیاسی برخورد کند، با دولت مرکزی به مشکل برمیخورد؛ ولی
اگر سیاسی نباشد، دولت میتواند وظایف خود را به شوراها محول کند و دولت
کار نظارتی داشته باشد. این موجب کوچکشدن دولت نیز میشود و نتایج خوبی
بههمراه خواهد داشت. کار شوراهـــا تخصصی اسـت و نیاز به نیروی تخصصی
دارد. یک جوک تعریف میکردند که فردی به پسرش گفت برو وزیر بشو،
قبول نکرد. پدر به پسر پیشنهاد مدیرکلی داد قبول نکرد و به همین ترتیب از
قبول مسئولیتهای بزرگ شانه خالی میکرد. پسر به پدر گفت فلان کار ساده را
به من بده. پدر گفت نه این کار دیگر نیاز به تخصص دارد و نمیتوانم آن را
به تو بدهم! حالا شورای شهر هم نیاز به تخصص دارد و اینطور نیست که هر
وزیری برود به شورای شهر! از باب حضور و ثبتنام وزرا این جوک را نقل کردم.
شورای شهر جایی نیست که وزیر بتواند در آن کار کند.
چقدر احتمال میدهید که دولت بتواند دوباره تیم خود را در خیابان بهشت مستقر کند و احمدینژاد به ساختمان بهشت بازگردد؟
باید
فضا را دید و کمی جلوتر رفت. بعد از مشخصشدن لیستها باید در رابطه با
این موضوع نظر داد. باید دید آیا افرادی که در لیست دولت قرار گیرند بعد از
انتخابات به دولت پایبند خواهند بود یا خیر. پس نمیتوان فعلا پیشبینی
کرد.
اگر بخواهید به شهردارهای تهران نمره بدهید چه نمرهای می دهید؟
بنای نمره دادن و وزن کردن شهردارها را ندارم. هر شهرداری، نکات مثبت و منفی داشته است و نمیتوان به راحتی نمره داد.
در مدیریت شهری میان آقای کرباسچی، قالیباف و احمدینژاد کدام یک برای تهران مفیدتر بودند؟
همه
مفید بودند. برخی زمان بیشتری برای کار در تهران داشتند و نتایج کارشان
مشخص شد و برخی دیگر نسبت به دیگران زمان کمتری در شهرداری داشتند .
کد خبر 210301
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۲۰:۴۹
- ۶ نظر
- چاپ
در زمان شهرداری ایشان، من نامههای مترو را که آقای احمدینژاد امضا میکرد برای آقای خاتمی میبردم و آنها را تبدیل به پول میکردم؛ ولی در زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد دچار مشکل بودیم!