غلامعلی حدادعادل، عضو ائتلاف پیشرفت و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با تسنیم به تشریح مواضع خود در انتخابات ریاست جمهوری آینده پرداخت.
حدادعادل میگوید: یکی از انتقاداتی که بنده به دولت آقای احمدینژاد در این دو دوره دارم، عدم همکاری دولت با مجلس است که این موضوع در مجلس هفتم و هشتم بود و در مجلس نهم هم ادامه دارد.
وی با تاکید بر اینکه ما از مذاکره با آمریکا وحشتی نداریم به شرطی که آمریکا واقعا خواهان مذاکره باشد، گفت: آمریکایی ها اگر رفتارشان را عوض کنند، در آن زمان مذاکره معنا پیدا میکند.
گزیده این گفتگو را در ادامه می خوانید:
- قطعا دولت آینده باید سبک زندگی اسلامی را در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی چراغ راه خود قرار دهد. چرا که در میان تمامی این موضوعات مبحث «سبک زندگی» را برجستهتر و ریشهایتر از همه می دانم. باید اعضای هیئت دولت و تصمیمگیرندگان تصور درستی از سبک زندگی اسلامی داشته باشند و برای تبدیل سبک زندگی فعلی جامعه به سبک زندگی اسلامی برنامه داشته باشند.
- اگر
ما سبک زندگی اسلامی را جانشین سبک زندگی فعلی خودمان نکنیم، به اقتصاد
مقاومتی که در همین مسیر قابل تعریف است، دست نخواهیم یافت. برای رهایی از
این دامی که در تحریم اقتصادی برای ما طراحی کردهاند باید سبک زندگی خود
را عوض کنیم، وگرنه مادامی که با این سبک زندگی به الگوی غربی زندگی بکنیم و
با الگوی غربی مصرف کنیم، نمیتوانیم مقاومت اقتصادی و اقتصاد مقاومتی
داشته باشیم.
- به نظر من باید در حوزه وظایف هر وزارتخانه و هر دستگاه، سبک زندگی اسلامی
تعریف شود و همانگونه که هر دستگاه سند چشماندازی برای آینده خودش تدوین
میکند، باید برای سبک زندگی اسلامی در حوزه خودش برنامه داشته باشد. برای
نمونه وزارت ورزش و جوانان باید ببیند که ورزش به سبک اسلامی چه تفاوتی با
ورزش به سبک غربی دارد؟ وزارت بازرگانی باید مسئله را از جهت و زاویه
دیگری ببیند و برای رسیدن به آن تصویر مطلوب برنامهریزی کند. البته در
اینجا هم توصیه رهبری یعنی ترکیبی از آرمانگرایی و واقعبینی باید مدنظر
باشد؛ یعنی هم واقعیت موجود را ببیند و هم آرمان را فراموش نکند. دستگاهها
نیز با یک چنین سازگاری باید آرامآرام حرکت کنند.
- دولت برآمده از مردم هر کاری بکند مردمی خواهد بود.
اسمش دولت است، ولی چون برآمده از مردم است نقطه مقابل مردم قرار نخواهد
گرفت و در نتیجه در این راستا متفاوت با هم عمل نخواهند کرد. به هر حال مهم
این است که ذهن دولتمردان آینده باید در فضای فرهنگ دچار انحراف نباشد.
این مفاهیمی که گفتید همه در نگاه فرهنگی رهبری است بنابراین برای تحقق این
مفهوم در دولت آینده نباید نگاه فرهنگی دولت به یکسو باشد و نگاه فرهنگی
رهبری به سوی دیگر؛ اگر خدای ناکرده این چنین باشد این امر ما را متوقف
خواهد کرد.
ضرورت دارد که دولت نگاه فرهنگیش
منطبق بر نگاه فرهنگی رهبری باشد. طبق قانون اساسی تعیین سیاستهای کلی هم
با رهبری است و رهبری هم حرف ملت را میزند و اگر دولت در این مسیر گام
بردارد این فرهنگ که تاحد زیادی در بعضی موارد به فراموشی سپرده شده زنده
خواهد شد. باید مراقب باشیم نیروها هدر و هرز نرود. این
زاویه داشتن نگاهها باعث تلف شدن نیروها میشود و اگر این جهتگیریها
صحیح باشد ما میتوانیم در این عرصه شاهد جهش باشیم.
- من همیشه میگویم «بود» جمهوری
اسلامی از «نمود» آن خیلی بیشتر است. میان «بود» و «نمود» ما توازن نیست.
نمود ما خیلی کمتر از بود آن است. نمونه اعلای آن در خط فرهنگ مقاومت، جبهه
و سالهای جنگ تحمیلی است. 8 سال دفاع مقدس ما چقدر «بود» داشته است؟
درحالیکه حقیقت آن و عظمت آن به قدری بوده که میتوان تا 100 سال دیگر از
آن فرهنگ و محتوا استخراج کرد و الگوی مقاومت را در قالبهای هنری و ادبی
در دنیا عرضه کرد. به نظرم با یک برنامهریزی صحیح باید کاری کرد که
رسانهها که بیشتر از همه در این عرصه سهم دارند، کاری کنند که در عرصه
فرهنگ این «نمود» ما بیشتر شود.
- من فکر میکنم مشکل اصلی ما از نظر فرهنگی آن است که در مبانی و دیدگاهها
آن کسانی که باید تصمیم بگیرند مشکل دارند. بعضی از آقایان را میبینیم که
برای خود مبانی خاصی دارند که از دل آن نتایج غلطی به وجود میآید و من به
نظرم میآید که ابتدا باید آن مبانی
را تصحیح کنیم. اگر این امر محقق شود خیلی از مسائلی که ما در مورد حجاب،
سینما و ... با آن مواجه هستیم و نقدهایی به آن داریم به دلیل همین اختلاف
در مبانی است. که با اصلاح آن تا حد زیادی این مسائل برطرف میشود.
- اگر بخواهیم منصف باشیم در دو دولت آقای احمدینژاد نقاط قوت بسیاری وجود داشت. البته یک واقعیت این است که دور دوم ریاست جمهوری آقای احمدینژاد با دور اول تفاوت داشت و برخی ضعفها که در دور اول فرعی بود و زیاد چشمگیر نبود، در دور دوم بروز کرد لذا دور اول را موفقتر از دور دوم ارزیابی میکنم. رویکرد آقای احمدینژاد در دور اول عدالت اجتماعی بود. در آغاز دور دوم گفتند که این دوره، دوره فرهنگی است. ما آن زمان حساس شدیم که چکار میخواهند، انجام دهند شاید ریشه این پدیدهای که اسمش را انحراف گذاشتهاند، در همین جهتگیری دور دوم منعقد شد.
- 13 سال در وزارت آموزش و پرورش بودم که 11 سال آن را به طور مشخص معاون وزیر آموزش و پرورش بودم و 2 کار سنگین را همزمان برعهده داشتم، یکی برنامهریزی و تالیف و تغییر کتابهای درسی و دوم تامین کتابهای درسی برای مدارس بود. کشور در سالهای جنگ و مشکلات اقتصادی آن سالها، در همه کالاهای اساسی بجز کتابهای درسی دچار جیرهبندی، کمبود و بازار سیاه شد یعنی ممکن است بسیاری از ارزاق مردم دچار کمبود شده باشد اما کشور و مدارس از لحاظ کتاب درسی دچار کمبود نشد. البته این درحالی بود که نمیتوانستیم دستگاه چاپ وارد کنیم، ارز برای خرید کاغذ نداشتیم و با مشکلات حمل و نقل مواجه بودیم.
- 18 سال است که مسئولیت اداره بنیاد دایرهالمعارف اسلامی را برعهده دارم که در حد یک دانشگاه نیروی علمی دارد و همینطور ریاست 15 سال از 23 سالی که فرهنگستان زبان و ادب فارسی تاسیس شده است، برعهده من است.همچنین 4 دوره نماینده مجلس بودم و یک دوره نیز اداره آن را برعهده داشتم که تجربه اجرایی اداره مجلس قطعا کمتر از یک وزارتخانه نیست لذا اینها تجربههای مدیریتی من است.
- به نظر بنده کشور به تعقل و خردورزی در مدیریت بالای آن بیشتر از هرچیز دیگر نیاز دارد یعنی نیاز مهم امروز ما خردمندی و خردورزی است. گاهی یک کارهایی میکنیم که از آدمهای عادی کوچه و خیابان هم اگر بپرسیم، میگوید "اینها بیعقلی است" بنابراین امیدوارم هر فردی که مسئولیت قوه مجریه این کشور را در آینده به عهده میگیرد، در اداره کشور خردورزی بیشتری کند چراکه با این کار بسیاری از مشکلات حل شده و کارها به دست افراد کارآمد سپرده میشود.
- آمریکایی ها اگر رفتارشان را عوض کنند، در آن زمان مذاکره معنا پیدا میکند و همانطور که مقام معظم رهبری در سخنرانی نوروزی خود فرمودند که اگر خواهان مذاکره هستید، دشمنیها را کم کنید که این اولین قدم برای این است که نشان داده شود که در ادعای دعوت به مذاکره صداقت دارید.