گروه بينالملل مشرق - بر خلاف نمونههای فراوان قبلی که آمريکا و غرب با تکیه بر سناریوهای مذاکراتی و روشهای تبلیغاتی، سرنوشت هر مذاکره را از قبل تعیین میکردند، در آلماتی۲ رخداد دیگری را شاهد بودند. اگرچه رسانههای معروف انگلیسی و آمريکایی برای دلخوشی اسرائیل سخن از شکست در مذاکرات سر دادند، ولی مقامات این دو کشور و در واقع آمريکا که به ادامه مذاکره نیازمند هستند و به ویژه اینکه در آلماتی۲ نیز از طرف دکتر جلیلی با طرح تفصیلی و مهمی روبهرو شدند، بر ادامه مذاکره و عدم شرکت آن تأکید کردند.
نکته مهم در آلماتی۲ این بود که تاکتیک غرب برای فرار از تعهد به یک روند روشن مذاکراتی و تکیه بر مهمترین دغدغه رسمی آن که از طریق کاهش آمادگی در فردو و تبدیل مواد ۲۰ درصد به میله سوخت یا رقیق کردن آن دنبال میشد، نه تنها بینتیجه ماند، بلکه در طرح ایرانی با هوشمندی ناچار به نگاهی مثبت به مفاد طرح ارائه شده گردید، ولی برای نهایی کردن مواضع خود، مذاکره با هیگ و کری را به جای رایزنی با شرکتکنندگان در آلماتی ۲ ضروری دانستند. تاکتیک غرب این بود که با تعیین تکلیف در خصوص مواد ۲۰ درصد و تعلیق فعالیت فنی در فردو و ارائه پیشنهادات کمتأثیر، سناریوی قبلی و راهبرد برچیدن توان هستهای ایران را میسر نماید. یعنی اینکه تحت عنوان گام اعتبارساز، پیشنهادی غیرمتوازن را به ثبت برساند و در مسیر طولانی با تأکید بر اوراق تحریمی و فشار، به حذف امکان غنیسازی در ایران برسند. اگرچه این مقامات در آلماتی۲ از ادبیات توقف، تعطیلی و برچیدن و خارج کردن توان هستهای ایران دست برداشته بودند، ولی این راهبرد در تاکتیک فوق دنبال میشد و حرفی نیز از عدم پذیرش غنیسازی نمیزدند. ادامه…..
اظهار آمادگی تیم ایرانی و در دست داشتن طرح جامع و تفصیلی که گامهای متقابل و هموزن و همزمان را روشن میکرد، امکان ادامه مانور را از طرفهای غربی گرفت و ناچار شدند در چهار دور مذاکره سنگین و چندساعته که با گفتوگوهای فعال بیشتر شرکتکنندگان همراه بود، مذاکرات آلماتی ۲ را تکمیل کنند.
شرایط آمريکاییها هم در برآورد کلی در تنظیم نوع تعامل با ایران که از اوراق بازی وسیعی برخوردار است و روشهای فشار غربی را تا حدود زیادی مدیریت کرده و هم به لحاظ نوع تلاش چین و روسیه در این نشست که نشان از فعالتر شدن گسلهای سیاسی و امنیتی و اقتصادی بین آنهاست و هم به جهت سیر تحولات در سوریه از یک رو و ناپایداری همپیمانان آمريکایی و غربی در مجموعه دیکتاتوریهای منطقه از وضعیت امیدوارکنندهای برخوردار نیست. بهویژه اینکه ایران در روز ملی انرژی هستهای که یادبودی برای شهدای دانشمند هستهای ایران نیز هست، گستردهکردن عرصههای توانمندی و قابلیتهای فنی را به نمایش گذاشته و مانورهای مذاکراتی و تاکتیکهای فریب در مذاکره و فشارهای خارجی و بندبازی از طریق مناسبات با قدرتها، تأثیری بر اراده و سیاستهای ایران نداشته که مورد اعتراف بسیاری از مراکز فکری و نخبگی و حتی مسؤولان آمريکایی و غربی است. این بدان معناست که بهرغم فعالبودن لابیهای صهیونیستی در سنای آمريکا که هر روز در تدارک لوایح تحریمی جدید علیه ایران هستند، اراده کلی آمريکا و انگلیس بر نشست جدید و در ادامه آلماتی است و اقدام تحریکآمیز و تحریمی جدید را فعلاً به نفع خود نمیدانند. خصوصاً اینکه هدف پنهان غرب برای اثرگذاری در روندهای انتخاباتی با انسجام ملی موجود در ایران که به شکل مناسبی توسط نظام و رهبری معظم انقلاب مدیریت و هدایت میشود، هرگونه شیطنت آمريکایی - غربی در این زمینه، بازتابهای راهبردی و زیانباری روی منافع منطقهای آنها به جای خواهد گذاشت.
آنچه باید به طرفهای غربی تفهیم شود، باید با زبان دیپلماسی منطقهای و افزایش قدرتمند بنیه فنی هستهای به طرفهای غربی منتقل شود. ضروری است که در ادامه راهبرد تهدید در مقابل تهدید، با زبان عملی، هزینه هر اقدام و تلاش کینهتوزانه و دشمنی که توسط آمريکا و غرب یا ایادی ورشکسته در باند دیکتاتوریهای غربی را به شدت افزایش داد تا بهخوبی درک کنند که این جاده، دوطرفه است، یا تعامل دوسویه و هم طراز یا هزینه دوسویه که کاخ شیشهای غرب و همپیمانان آنها شکنندهتر از آن است که تاب تحمل چندانی را داشته باشند. تشت رسوایی غرب و این دیکتاتوریها و جریانهای وهابی و تکفیری وابسته به آنها آنچنان پرصدا بر زمینخورده که هیچ نقابی برای فریب افکار عمومی، کارآمد نیست و مردم ایران نیز به خوبی از ماهیت رفتاری و مذاکراتی آمريکا و غرب آگاه هستند. اگر فتوای هستهای رهبری معظم انقلاب و همکاری صمیمانه با آژانس و ارائه طرح جامع و تفصیلی تعامل دوسویه و همکاری برای غرب کافی نیست باید منتظر گزینههای دیگری باشد که مانند غنیسازی ۲۰ درصدی و ساخت میلههای سوخت که پس از خشک سری آنها راهاندازی شد، دست غربیها را در حنا خواهد گذاشت.