کد خبر 20531
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۳۸۹ - ۰۰:۵۴

عبدالله ابن زبير صحابي و پسر صحابي است. مادرش اسماء ذات النطاقين دختر ابوبکر بود. از بزرگان قريش و از صحابه پيغمبر، از مدعيان خلافت در زمان بني اميه و از دشمنان اميرالمومنين علي عليه السلام است.

عبدالله ابن زبير صحابي و پسر صحابي است. مادرش اسماء ذات النطاقين دختر ابوبکر بود. از بزرگان قريش و از صحابه پيغمبر، از مدعيان خلافت در زمان بني اميه و از دشمنان اميرالمومنين علي عليه السلام  است. وي ازقبيله بني اسد و پدرش زبير بن عوام که از صحابه پيغمبر اسلام بود در سال دوم از هجرت در شهر مدينه متولد شد، او را اولين مولود مسلمان در مدينه مي*دانند. ،پدربزرگش (مادري): ابوبکر، خليفه اول، خاله اش: عايشه (دختر ابوبکر)،مادر بزرگ (پدري اش): صفيه دختر عبدالمطلب

نقش سياسي عبدالله در زمان عثمان
عبدالله از کساني است که در اغلب حوادث دور? خلافت عثمان بن عفان حضور داشته و از جمل? افرادي است که از جانب عثمان مأمور به نسخه برداري از قرآن شد و در فتح افريقيه در شمال آفريقا شرکت داشت. و در جنگهاي سال 30 هـ ق در فتح طبرستان و ايران شماليهمراه "سعيد بن عاص" بود. وي در جريان محاصر? خانه عثمان همراه فرزندان علي (ع) يعني امام حسن و امام حسين (ع) و محمدبن طلحه و گروهي از بني*هاشم مانع تعرض شورشيان به عثمان شد.

دشمني با علي و اهل بيت ع
دشمن سختي براي علي عليه السلام بود و نسبت به آن حضرت جسارت و اسائه ادب مي نمود. در سخنراني اش، به آن حضرت دشنام مي داد و او را با جملات رکيک خطاب مي کرد. البته علي بن ابيطالب عليه السلام در همان جنگ او را اسير کرد ولي او را آزاد کرد و فرمود: از اينجا برو تا ترا نبينم. او در دوراني که خود را خليفه مسلمين مي خواند، چهل جمعه صلوات بر پيغمبر و آل او را در خطبه خود نياورد و مي گفت: بدين سبب نمي گويم که کساني بدين جمله مباهات نکنند مقصودش آل علي عليه السلام بود.

روايت ديگري از "سعيد بن جبير" نقل شده که روزي عبدالله بن زبير، به عبدالله بن عباس گفت: چهل سال است که دشمني شما اهل بيت پيغمبر را در دل خويش دارم و آن را پنهان مي کنم. روايت ديگري است که روزي او، در بالاي منبر در خطبه اش به علي عليه السلام جسارت کرد خبر به محمدبن حنفيه (پسر امام علي عليه السلام) رسيد با عجله به مسجد آمد و بر منبري ديگر نشست و خطبه او را قطع کرد و به مردم خطاب نمود که اي ملت عرب: زهي بي غيرتي و نامردي که آشکارا نسبت به پدرم علي عليه السلام اهانت شود و شما گوش دهيد و عکس العملي نشان ندهيد و سپس سخنراني مفصلي کرد و به شدت "ابن زبير" را محکوم نمود.

عبدالله در زمان خلافت امير المؤمنين ع
وي بعد از قتل عثمان از جمله افراد تأثيرگذار در جنگ جمل بود و همو بود که عايشه و پدرش، زبير را به اين اقدام تحريک مي*کرد. چنانچه در اين قضيه اغلب نقش اول را به او مي*دهند. همين نکته از نقش فعال و تأثير گذار او در واقعه جمل کافي است که وقتي عايشه در منطقه حوأب با پارس کردن سگها بر هودج وي فرمايش پيامبر (ص) را به ياد آورد و خواست از درگيري و رويارويي با علي پرهيز کند، عبدالله به دروغ با آوردن شاهد بر اين که اين مکان حواب نيست، مانع از برگشت عايشه شداو بود که پس از پشيماني زبير از ادامه ي جنگ (با يادآوري سخنان رسول خدا ص توسط حضرت علي ع به او) باتعصبات عربي و قبيله اي از خاموش شدن آتشممانعت نمود و موجب کناره گيري فردي زبير و در نتيجه کشته شدن او گرديدالبته همان طور که اشاره شد خود او جان سالم بدر برد

ابن زبير در دوره ي امامت امام حسين ع

ابن زبير بعد از شهادت حضرت علي (ع) از هر فرصت وسيله*اي براي جمع*آوري مال و کسب وجهه و مقام استفاده نمود. وي بعد از مرگ معاويه، مخفيانه وارد مکه شد و در آنجا پناه گرفت و با اينکه مخالف يزيد بود ولي اقدامي صورت نداد و يا حداقل با امام حسين (ع) جهت مبارزه با دستگاه فسادانگيز امويان همراه نشد و وقتي امام حسين را به ماندن در مکه دعوت مي*کرد گفت: اگر تو در مکه بماني من با تو به عنوان خلافت بيعت مي*کنم.

ولي حضرت امام حسين (ع) فرمود: نمي خواهم حرمت مکه به خاطر من هتک شود، حاضرم يک وجب بيرون حرم کشته شوم ولي حرمت خان? حفظ شود. عبدالله، مکه را پناهگاه خود قرار داد و هر موقع براي سرکوب وي به مکه حمله مي*شد در کنار خانه کعبه پناه مي گرفت و اين امر باعث شد در مدت تسلط او سه مرتبه خانه خدا مورد تعرض قرار بگيردکه بعدا به آن اشاره خواهد شد عبدالله از کساني بود که حسين بن علي عليه السلام را از سفر به عراق منصرف کرد (هر چند که به صورت ظاهر بود)

در باطن مي خواست که حسين عليه السلام مکه را ترک کند زيرا مي دانست با حضور آن حضرت هيچکس به او رغبت نمي کند و زمينه اي براي توفيق او پيدا نمي شود. اين نکته در سخنان حضرت سيدالشهداء عليه السلام ديده مي شود که فرمودند: اگر چه "ابن زبير" به ظاهر به بودن من در مکه علاقه نشان مي دهد ولي در واقع بيشتر از هرچيز به بيرون رفتن من از مکه، علاقه مند است. بعد از رفتن امام حسين عليه السلام از مکه به سمت عراق، زمينه سياسي مکه در اختيار او قرار گرفت و به تدريج بر اوضاع مکه مسلط شد.

بعد از شهادت امام حسين تا مرگ
با شهادت امام حسين (ع) ابن زبير زمينه را براي اجراي اهداف و سياست*هاي خود فراهم ديد و به طمع خلافت مناطق وسيعي را تحت سيطره گرفت از سال 61 ه*. بعد از شهادت امام حسين (ع) و بيعت مردم با پسر زبير تا سال 73 ه*. وي بر حجاز و عراق و مصر و قسمتي از شرق اسلامي تسلط يافت. در حالي که قلمرو حکومت بني*اميه تنها به شام و بخشي از مناطق ديگر محدود شده بود. لذا از سال 61 تا سال 73 هجري در سرزمين*هاي اسلامي عملاً دو خليفه حکم مي*راند.

ابن زبير با کمک برادران و با استفاده از وضع جامعه که بر مخالفان يزيد و امويان روز به روز افزون مي*شد، به حکومت رسيد و در مدت حدود هشت سال حکومت، با بني*اميه، مختار، و خوارج درگير جنگ بود و از طرف ديگر بني*هاشم نيز حکومت وي را به رسميت نشناخت. عمده هدف او بر پائي مجدد حاکميت قرشي بر مبناي حکومت خلفاي راشدين بود.

ابن زبير نماينده "ابناء المهاجرين"
وي نماينده گروه "ابناء المهاجرين" بود. آنها دسته اي از صحابه پيغمبر بودند که الگويشان "عمر" بود و با "امويان" و "علويان" رابطه خوبي نداشتند. شعار سياسي آنان "شورا" بود. عبدالله بن زبير مي گفت: ما "ابناي مهاجرين و اولي الامر" هستيم. عبدالله بن زبير توانست بعد از شهادت حضرت سيدالشهداء نيروهاي مخالفي را که از کشته شدن آن حضرت، به وجود آمده بود به طرف خودش جلب کند ( هر چند خود از دشمنان آل علي عليه السلام بود) سپس ادعاي خلافت کرد و با يزيد مخالفت نمود و برعليه يزيد سخن گفت و او را دشنام مي داد، مردم شهر حجاز و تهامه با او بيعت کردند و مدينه مرکز خلافت او شد.

سه بار هتک حرمت خانه ي خدا در زمان او

سال 63 هـ ق در جريان «جنگ حره» که عبدالله از محرکان اصلي اين شورش بود، لشگريان يزيد به قتل عام مردم مدينه و براي سرکوبي او در مکه پرداختند و مکه را محاصره کردند. وي به خانه کعبه پناه برد و لذا لشگريان يزيد، داخل مسجدالحرام و کعبه را سنگباران کردند که در اثر آن قسمتي از کعبه خراب شد و پرده و سقف آن آتش گرفت. مرحله دوم، بعد از مرگ يزيدبن معاويه بود که او (ابن زبير) مردم را به بيعت با خود دعوت کرد و تدريجا بيشتر مردم حجاز و عراق و فارس و خراسان (تمام ممالک اسلامي آن روز) به جز مصر و شام، خلافت او را قبول کردند. مدت خلافت او 5/8 سال طول کشيد تا اينکه عبدالملک بن مروان حجاج بن يوسف را با سپاهي به جنگ او فرستاد. عبدالله به خانه کعبه پناه برد.

حجاج مکه را محاصره کرد و از منجنيق هايي که بر بالاي کوه «ابوقبيس» نصب کرده بود، خانه کعبه را خراب کرد و داخل مسجدالحرام را سنگباران نمود. عبدالله به جهت کج انديشي و بخل و حسد و حرص زياد و هوش و ذکاوت و تدبير کم با مدعيان خلافتش مانند مروانيان، مختار و خوارج مواجه گشت و از طرفي چون هاشميان و پيروان آنها خلافت و حاکميت او را به رسميت قبول نداشتند، نتوانست خلافت طولاني و مستقر داشته باشد.

در باز شناسي عبدالله فرمايش حضرت علي (ع) کاملا گوياست:
«زبير همواره با ما اهل بيت بود تا زماني که پسر نامبارکش، عبدالله پديد آمد»
و نيز خود به عباس گفت:
«من چهل سال است که بغض شما را در سينه پنهان کرده*ام».

منابع:
1)دينوري، ابوحنيفه؛ اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، تهران، نشر ني، چاپ چهارم، 1371، ص 380 به بعد.
2)دينوري، ابن قتيبه؛ الامامة والسياسة، ترجمه ناصر طباطبايي، تهران؛ ققنوس، 1380، ص 84 به بعد.
3)طبري، محمدبن جرير؛ تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم، پاينده، تهران؛ اساطير، چ پنجم، 1375، ج 7، ص 294 به بعد.
4)يعقوبي، احمد؛ تاريخ يعقوبي، ترجمه محمد ابراهيم آيتي، تهران؛ انتشارات علي و فرهنگي، چاپ ششم، 1371، ج 2، ص 197 به بعد.
5)ثقفي کوفي، ابراهيم بن محمد؛ الغارات، ترجمه عزيز الله عطاردي، 1372، ص 465.
6)وزارت آموزش و پرورش؛ تاريخ امام حسين، تهران؛ دفتر انتشارات کمک آموزشي، 1378، ج 2، ص 62 به بعد.
7)ابن ابي*الحديد، عزالدين؛ شرح نهج*البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دار احياء الکتب العربية، چاپ دوم، 1387 ه*.، ج 20، ص 102.

62
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس