نگاهي گذرا بر بيانيههاي 18گانه موسوي و آميختن آن با تحولات يک سال گذشته کشور، مبين اين نکته راهبردي است که تلاش او براي صدور بيانيهاي جديد، آخرين پلان از خيمهشببازيهاي ابلهانه هلهلهکنان عصر عاشوراي 88 نبوده و نخواهد بود. حقيقت خندهدار تلخي است اما بايد پذيرفت، يک سال سکوت حکيمانه دوستداران انقلاب اسلامي و متقابلا ابرام يزيديان بر بيدينيهاي ضدعاشورايي خود، گواه روشني است بر آنکه سران فتنه و سبزهاي اموي که به اعتبار نفاق پيدا و پنهانشان، مهر الهي بر قلب سياه آنان زده شده، از يکسو، بردباري انقلاب اسلامي را «جاهلانه» به ضعف نظام و قوت اجتماعي خود(!) تفسير به راي کرده و از ديگر سو اين بردباريها، سران فتنه را به همراهي صميمانه بيشتر با استکبار جهاني و انجام شيطنتهاي آخرتسوز جديدتري تشويق کرده است؛ طوري که حتي حماسه «9 دي» و انذارهاي قرآني رهبر حکيم انقلاب و عبرتهاي عاشورايي نيز نتوانسته است آنان را از خواب غفلت شيطانيشان بيدار سازد. بهطور طبيعي عدم برخورد قضايي با سران نانجيب فتنه، زمينه پيدايي اين توهم مضحک را نزد برخي اشخاص جاهل فراهم آورده است که مثلا نظام ديني از برخورد جدي با سران فتنه واهمه(!) دارد و يا در صورت کوچکترين اقدام براي برخورد قانوني با آنان، فتنهاي گستردهتر از سال گذشته کشور را فراخواهد گرفت. بايد با نهايت تاسف گفت، اين کوردلانِ جاهطلبِ منزوي، از درک اين حقيقت بديهي عاجزند که انقلاب اسلامي ايران که استمرار نهضت عاشوراي سال 61 هجري است از چنان ظرفيت اجتماعي– سياسياي برخوردار است که بتواند به راحتي مسخرهبازيهاي چندشآور چند ليبرال فمينيستزده منافق را با ديده اغماض بنگرد. به هر ترتيب، روسياهان عصر عاشوراي سال پيش که کماکان در بزم شيطان بزرگ، آمريکاي استعمارگر خوشرقصي ميکنند، از فهم اين حقيقت ديني عاجزند که امت حسيني ايران که دانشآموخته مکتب پرشور زينب کبري(س) است، از چنان عظمت روحياي برخوردار است که حتي به افراد معلومالحالي همچون ميرحسين نيز اجازه تنفس ميدهند. البته صبر انقلابي، مفهوم نويني است که پاسداران انقلاب اسلامي در 30 سال گذشته در پاي مکتب آموزنده حضرت روحالله(ره) مشق آن را بارها و بارها با خون سرخ خود بازنويسي و با سعه صدر انقلابيشان، منافقان کجانديش بدذات را رسوا کردهاند. در واقع سران فتنه هرگز نميتوانند بفهمند که اگر تا ديروز امت حزبالله براي رضاي خدا خون ميداد، امروز چگونه براي رضاي خدا و پاسداري از نهضت حسيني، زينبوار خون دل ميخورد تا کاروان زينب(س) همچنان پايدار و پويا به راه پرفراز و نشيب خود ادامه دهد.
در مقطع کنوني سران فتنه بايد بدانند، صبر انقلابي مردم هم حد و اندازهاي دارد و چنانچه آنان به لااباليگريهاي سياسي- اجتماعي خويش ادامه دهند، قهر انقلابي ملت بزرگ ايران خرمن هستي ناچيزشان را به باد نيستي خواهد سپرد. به هر حال عبرتهاي عاشورا به ما ميآموزد، عاقبت سوءاستفاده از نجابت حسيني، سرنوشت شومي همچون سرنوشت نکبتبار عمر بن سعد را براي يزيديان عصر کنوني رقم خواهد زد. پس کاملا عاقلانه مينمايد که در آستانه سالروز حماسه تاريخي و بيسابقه 9 دي، سران فتنه توبهاي نصوح کنند. البته کاملا واضح است، از منظر مردم فهيم ايران اسلامي، خداجو ناميدن رقاصان بدبخت عصر عاشوراي تهران و دفاع از اراذل و اوباش بهايي و وهابيهاي صهيونيستمنشِ تروريست و نهايتا دور شدن از دامن پرعطوفت نظام الهي ايران اسلامي، بزرگترين مجازات و تنبيه – فعلا - دنيوي براي سران فتنهجو است؛ 9 دي 88، روز تجلي بصيرت ملت در سايه ولايت فقيه بود و کاش؛ سران فتنه با ديدن خشم انقلابي همراه با بينش مردم در اين روز، از اقدامات اسرائيل شادکن خود، دست ميکشيدند؛ شايد ملت از تقصيراتشان ميگذشت؛ ولي امان از عنادورزي با حق و تبعيت محض از فرامين شيطان...!