گروه بينالملل مشرق - هرچند با درگذشت هوگو چاوز به عنوان رهبري کاريزماتيک، دوران رياست جمهوري وي به پايان رسيد، اما به نظر ميرسد که مردم اين کشور، انقلاب بوليواري را تداوم خواهند بخشيد. هنگامي که «هوگو رافائل چاوز فرياس» در سال 1999 ميلادي به عنوان رهبر انقلاب بوليواري و در قالب حزب چپگراي «جنبش جمهوري پنجم» توانست با حمايت مردمي رييس جمهور ونزوئلا شود، شايد بسياري در منطقه آمريکاي لاتين و ديگر مناطق جهان فکر نمي کردند که اين رهبر کاريزماتيک آمريکاي لاتين بتواند اينچنين کشور ونزوئلا را دگرگون کند.
انقلاب بوليواري به افتخار «سيمون بوليوار» رهبر انقلابي قرن نوزدهمي ونزوئلا و آمريکاي لاتين، به خاطر رهبري جنگ هاي استقلال اين کشور و کشورهاي شمال آمريکاي لاتين از سلطه اسپانيا، نامگذاري شده است.ونزوئلا کشوري در قاره آمريکا و در شمال آمريکاي جنوبي، هممرز با درياي کارائيب و اقيانوس اطلس شمالي بين کلمبيا و گويان است که امروز يکي از کشورهاي ضد امپرياليستي مخالف با نظام سلطه غرب شناخته مي شود.
کشوري که از سال 1999 ميلادي با روي کار آمدن هوگو چاوز ، تغييرات زيادي را به خود ديده و رويکردي متفاوت تر نسبت به ديگر کشورهاي منطقه، به حوزههاي مختلف منطقهاي و بينالمللي داشته است اما سرانجام چاوز پس از تحمل دوسال بيماري سرطان درگذشت. چاوز متولد 28 ژوئيه 1954 ميلادي در شهر «سابانتا» در دشتهاي غربي ونزوئلاست. در سال 1971 ميلادي با ورود به دانشکده نظامي ونزوئلا به عنوان کادر ارتش مشغول به فعاليت شد. وي به عنوان نامزد گروههاي چپ در ششم دسامبر 1998 ميلادي به رياست جمهوري برگزيده شد و در دوم فوريه 1999 ميلادي زمام امور کشور را به دست گرفت و براي سه دوره متوالي نيز اين سمت را بر عهده داشت و آخرينبار در مهر ماه گذشته براي بار چهارم برگزيده شد.
چاوز و اصلاحات اقتصادي انقلابي
چاوز در دوران خود توانست علاوه بر اصلاحات سياسي مهم، قابليتهاي اقتصادي ونزوئلا را نيز افزايش دهد. هوگو چاوز برنامههاي اقتصادي بسياري را در اين کشور به اجرا درآورد که در نتيجه اصلاحات پيشنهادي وي، وضعيت رفاهي مردم ونزوئلا بهبود و اختلاف شديد طبقاتي در اين کشور کاهش يافت. از جمله اصلاحات چاوز در عرصه اقتصادي ونزوئلا ميتوان به مليکردن برخي از صنايع بزرگ و پربازده، کاهش قدرت شرکتهاي چند مليتي و محدوديت در فعاليتهاي آنها، ساختن صدها هزار خانه ارزان قيمت در نقاط مختلف اين کشور و واگذاري آنها به مردم ونزوئلا اشاره کرد. اگرچه در طول سالهاي 1999 تا 2004 ميلادي رشد اقتصادي ونزوئلا به 1.2 درصد سقوط کرد اما چاوز توانست با اعمال اصلاحات اقتصادي در بخش صنعت نفت ونزوئلا، رشد اقتصادي اين کشور را افزايش دهد، به نحوي که رشد اقتصادي اين کشور در سال 2004 ميلادي به 18 درصد رسيد اما ونزوئلا و چاوز با وجود توسعه، با مشکلات بسياري نيز روبه رو بودند که بيشتر از سوي همسايه شمالي آنها يعني آمريکا ايجاد ميشد.
آمريکا که در سالهاي اخير به دليل برپايي دگرباره دولتهاي مردمي در کشورهاي اين منطقه، از ونزوئلا گرفته تا بوليوي و اکوادور، منافع خود را از دست رفته ميديد، همواره تلاش خود را براي سرنگوني اين دولتها تشديد ميکرد که نمونه آخر آن انجام کودتا عليه دولت بوليواري چاوز در سال 2002 ميلادي و نيز حمايت عملياتي از «انريکه کاپريلس» رهبر مخالفان دولت ونزوئلا بود. در اين زمينه نيز دولت آمريکا در روزهاي آخر حيات چاوز به اين مخالف در واشنگتن پناه داد و در ادامه، دو وابسته نظامي آمريکا در ونزوئلا به دليل دخالت در امور داخلي اين کشور اخراج شدند که اين مسأله نشان ميدهد آمريکاييها در صدد برنامهريزي براي دوران پس از چاوز هستند.
چاوز و جمهوري اسلامي ايران
در اين ميان، نقطه اوج رويکردهاي چاوز را ميتوان در افزايش همکاريهاي ونزوئلا با جمهوري اسلامي ايران ديد. در اين دوران شايد بتوان روابط ونزوئلا و جمهوري اسلامي ايران را به دليل رويکردهاي ضد نظام سلطه دو طرف، بسيار نزديک و چندوجهي دانست که مصداق اصلي اين نزديکي را ميتوان در سفرهاي متعدد مقامات دو کشور ديد. در اين قالب، چاوز پنج بار به تهران و محمود احمدينژاد نيز شش بار به کاراکاس سفر کرد که غالب اين ديدارها در چارچوب ديدارهاي رسمي دوجانبه بوده است.
طي اين سالها و بهويژه دوران دولتهاي نهم و دهم، روابط سياسي و اقتصادي ايران و ونزوئلا در حوزههاي تجاري، انرژي و دفاعي بهشدت افزايش يافت به نحوي که بسياري از مقامات آمريکايي از جمله هيلاري کلينتون، وزير امورخارجه وقت آمريکا، از گسترش روابط ميان تهران - کاراکاس اظهار نگراني کردند اما نهايتاً اين رهبر بزرگ آمريکاي لاتين در حالي درگذشت که ونزوئلا را به عنوان کشوري مستقل با رويکردهاي ضد نظام سلطه به جهان عرضه کرد که اقتصادي شکوفا به بار نشانده است.
ونزوئلاي دوران چاوز، ونزوئلايي است که قابليتهاي بسياري براي حضور مستمر و با دوام در جامعه جهاني خواهد داشت و ميتوان پيشبيني کرد که مردم ونزوئلا با پيروي از رهبر فقيد خود، امر توسعه و انقلاب بوليواري ونزوئلا را تداوم خواهند بخشيد.
الگوهاي قدرت
پرونده دو ساله بيماري چاوز با فوت وي بسته و همزمان پرونده انتخابات رياست جمهوري ونزوئلا گشوده شده که ميتواند جنجالساز باشد.چاوز يکي از خبرسازترين سران کشورهاي جهان بود که با رويکرد ضدآمريکايي ويژه خود، يعني تقابل، همزمان با ابراز تمايل به نزديکشدن براساس نياز متقابل، راهبرد عملياتي ضدونزوئلايي واشنگتن را عقيم کرد.
وي، در 14 سال رياست جمهوري بر ونزوئلا، توانست خود را به عنوان پيشگام حرکتهاي ملي و مردمي ضد آمريکايي در منطقه معرفي کند که مورد اقبال عمومي بويژه در کوبا، بوليوي و اکوادور قرار گرفت. چاوز به علت حمايتهاي اقتصادي و مالي گسترده از اقشار آسيبپذير و نيازمندان ونزوئلا که سالها از درآمد نفتي محروم بودند، حمايتهاي وسيع و هميشگي مردمي را کسب کرد.
پشتيبانيهاي مردمي از چاوز و همچنين ساختار ويژه حکومتي در اين کشور حتي سبب شد کودتاي آوريل سال 2002 ميلادي با وجود موفقيت اوليه و کامل کودتاگران که طرفدار آمريکا نيز شناخته ميشدند، شکست بخورد و رئيسجمهوري ونزوئلا پس از 48 ساعت، دوباره قدرت را در دست بگيرد.
اين کودتا سبب شد، ونزوئلا براي جلوگيري از تکرار چنين وقايعي، ايجاد و توسعه همپيمانيهاي منطقهاي و بينالمللي را در دستور کار قرار دهد، به گونهاي که اکنون اين کشور يکي از پايانههاي مهم سياسي و اقتصادي در آمريکاي لاتين به شمار ميرود.
تداوم راه چاوز در ونزوئلا
از سوي ديگر هوشمندي سياسي، محبوبيت ملي ـ منطقهاي و حتي فراقارهاي چاوز سبب شده بود مخالفان داخلي، از عرصه سياسي خارج و حتي براي اعمال فشار به منظور پيشبرد اهداف خود، ناتوان شوند. هرچند بيماري دو ساله چاوز، رئيسجمهوري ونزوئلارا از حضور مستقيم سياسي دور کرد، ولي از نگاه کارشناسان منطقه، بزرگترين دليل ماندگاري ثبات در اين کشور با وجود فعاليت گسترده مخالفان، شيوه رهبري بر مردم بود که هميشه به ملت به عنوان پايگاه حکومت اتکا داشت. اکنون چاوز در ميان نيست و چاوزيها که خود را ميراثدار وي ميدانند، در صددند راه کنوني را ادامه دهند، اما مخالفان از ماهها پيش فشارها را افزايش دادهاند.
نيکلاس مادورو و تداوم انقلاب بوليواري
برجستهترين شخصيت دولت ونزوئلا اکنون «نيکلاس مادورو» معاون چاوز است که همچنان قدرت تفويض شده از چاوز براي اداره کشور را در اختيار دارد. بررسيهاي صورت گرفته در زمان حيات چاوز نشان ميدهد که با برگزاري انتخابات، «مادورو» با بيشترين ميزان برخورداري از حمايت مردمي، ميتواند براي در دستگرفتن مسؤوليت رياست جمهوري، بخت زيادي داشته باشد. اين انتخابات براساس قانون اساسي، حدود يک ماه پس از درگذشت رئيسجمهوري برگزار ميشود.
نيکلاس مادورو، جانشين چاوز
از سوي ديگر، «انريکه کاپريلس» که خود را به عنوان شخصيت اول مخالفان معرفي ميکند، از ماهها پيش فشار بر دولت را افزايش داده تا به دليل بيماري چاوز، انتخابات رياست جمهوري برگزار شود که اين خواسته رد شد. کاپريلس که در انتخابات رياست جمهوري 2012 با 11 درصد آراي کمتر مجبور به پذيرش رسمي شکست خود و تأييد نتيجه انتخابات شد، اکنون اميدوار است پس از فوت چاوز، رياست جمهوري کشور نفتي و 28 ميليون نفري ونزوئلا را برعهده بگيرد. با وجود اينکه ديدگاه ضدآمريکايي در ونزوئلا فراگير است، ولي کاپريلس و طرفداران وي هميشه خود را نزديک به ديدگاههاي واشنگتن معرفي ميکنند و حتي گزارش شده است با حمايت اين اردوگاه، چند عضو سفارت آمريکا ديدارهايي با برخي مخالفان برگزار کردهاند.
انقلاب بوليواري به افتخار «سيمون بوليوار» رهبر انقلابي قرن نوزدهمي ونزوئلا و آمريکاي لاتين، به خاطر رهبري جنگ هاي استقلال اين کشور و کشورهاي شمال آمريکاي لاتين از سلطه اسپانيا، نامگذاري شده است.ونزوئلا کشوري در قاره آمريکا و در شمال آمريکاي جنوبي، هممرز با درياي کارائيب و اقيانوس اطلس شمالي بين کلمبيا و گويان است که امروز يکي از کشورهاي ضد امپرياليستي مخالف با نظام سلطه غرب شناخته مي شود.
کشوري که از سال 1999 ميلادي با روي کار آمدن هوگو چاوز ، تغييرات زيادي را به خود ديده و رويکردي متفاوت تر نسبت به ديگر کشورهاي منطقه، به حوزههاي مختلف منطقهاي و بينالمللي داشته است اما سرانجام چاوز پس از تحمل دوسال بيماري سرطان درگذشت. چاوز متولد 28 ژوئيه 1954 ميلادي در شهر «سابانتا» در دشتهاي غربي ونزوئلاست. در سال 1971 ميلادي با ورود به دانشکده نظامي ونزوئلا به عنوان کادر ارتش مشغول به فعاليت شد. وي به عنوان نامزد گروههاي چپ در ششم دسامبر 1998 ميلادي به رياست جمهوري برگزيده شد و در دوم فوريه 1999 ميلادي زمام امور کشور را به دست گرفت و براي سه دوره متوالي نيز اين سمت را بر عهده داشت و آخرينبار در مهر ماه گذشته براي بار چهارم برگزيده شد.
چاوز و اصلاحات اقتصادي انقلابي
چاوز در دوران خود توانست علاوه بر اصلاحات سياسي مهم، قابليتهاي اقتصادي ونزوئلا را نيز افزايش دهد. هوگو چاوز برنامههاي اقتصادي بسياري را در اين کشور به اجرا درآورد که در نتيجه اصلاحات پيشنهادي وي، وضعيت رفاهي مردم ونزوئلا بهبود و اختلاف شديد طبقاتي در اين کشور کاهش يافت. از جمله اصلاحات چاوز در عرصه اقتصادي ونزوئلا ميتوان به مليکردن برخي از صنايع بزرگ و پربازده، کاهش قدرت شرکتهاي چند مليتي و محدوديت در فعاليتهاي آنها، ساختن صدها هزار خانه ارزان قيمت در نقاط مختلف اين کشور و واگذاري آنها به مردم ونزوئلا اشاره کرد. اگرچه در طول سالهاي 1999 تا 2004 ميلادي رشد اقتصادي ونزوئلا به 1.2 درصد سقوط کرد اما چاوز توانست با اعمال اصلاحات اقتصادي در بخش صنعت نفت ونزوئلا، رشد اقتصادي اين کشور را افزايش دهد، به نحوي که رشد اقتصادي اين کشور در سال 2004 ميلادي به 18 درصد رسيد اما ونزوئلا و چاوز با وجود توسعه، با مشکلات بسياري نيز روبه رو بودند که بيشتر از سوي همسايه شمالي آنها يعني آمريکا ايجاد ميشد.
چاوز و جمهوري اسلامي ايران
در اين ميان، نقطه اوج رويکردهاي چاوز را ميتوان در افزايش همکاريهاي ونزوئلا با جمهوري اسلامي ايران ديد. در اين دوران شايد بتوان روابط ونزوئلا و جمهوري اسلامي ايران را به دليل رويکردهاي ضد نظام سلطه دو طرف، بسيار نزديک و چندوجهي دانست که مصداق اصلي اين نزديکي را ميتوان در سفرهاي متعدد مقامات دو کشور ديد. در اين قالب، چاوز پنج بار به تهران و محمود احمدينژاد نيز شش بار به کاراکاس سفر کرد که غالب اين ديدارها در چارچوب ديدارهاي رسمي دوجانبه بوده است.
ونزوئلاي دوران چاوز، ونزوئلايي است که قابليتهاي بسياري براي حضور مستمر و با دوام در جامعه جهاني خواهد داشت و ميتوان پيشبيني کرد که مردم ونزوئلا با پيروي از رهبر فقيد خود، امر توسعه و انقلاب بوليواري ونزوئلا را تداوم خواهند بخشيد.
الگوهاي قدرت
پرونده دو ساله بيماري چاوز با فوت وي بسته و همزمان پرونده انتخابات رياست جمهوري ونزوئلا گشوده شده که ميتواند جنجالساز باشد.چاوز يکي از خبرسازترين سران کشورهاي جهان بود که با رويکرد ضدآمريکايي ويژه خود، يعني تقابل، همزمان با ابراز تمايل به نزديکشدن براساس نياز متقابل، راهبرد عملياتي ضدونزوئلايي واشنگتن را عقيم کرد.
وي، در 14 سال رياست جمهوري بر ونزوئلا، توانست خود را به عنوان پيشگام حرکتهاي ملي و مردمي ضد آمريکايي در منطقه معرفي کند که مورد اقبال عمومي بويژه در کوبا، بوليوي و اکوادور قرار گرفت. چاوز به علت حمايتهاي اقتصادي و مالي گسترده از اقشار آسيبپذير و نيازمندان ونزوئلا که سالها از درآمد نفتي محروم بودند، حمايتهاي وسيع و هميشگي مردمي را کسب کرد.
پشتيبانيهاي مردمي از چاوز و همچنين ساختار ويژه حکومتي در اين کشور حتي سبب شد کودتاي آوريل سال 2002 ميلادي با وجود موفقيت اوليه و کامل کودتاگران که طرفدار آمريکا نيز شناخته ميشدند، شکست بخورد و رئيسجمهوري ونزوئلا پس از 48 ساعت، دوباره قدرت را در دست بگيرد.
اين کودتا سبب شد، ونزوئلا براي جلوگيري از تکرار چنين وقايعي، ايجاد و توسعه همپيمانيهاي منطقهاي و بينالمللي را در دستور کار قرار دهد، به گونهاي که اکنون اين کشور يکي از پايانههاي مهم سياسي و اقتصادي در آمريکاي لاتين به شمار ميرود.
تداوم راه چاوز در ونزوئلا
از سوي ديگر هوشمندي سياسي، محبوبيت ملي ـ منطقهاي و حتي فراقارهاي چاوز سبب شده بود مخالفان داخلي، از عرصه سياسي خارج و حتي براي اعمال فشار به منظور پيشبرد اهداف خود، ناتوان شوند. هرچند بيماري دو ساله چاوز، رئيسجمهوري ونزوئلارا از حضور مستقيم سياسي دور کرد، ولي از نگاه کارشناسان منطقه، بزرگترين دليل ماندگاري ثبات در اين کشور با وجود فعاليت گسترده مخالفان، شيوه رهبري بر مردم بود که هميشه به ملت به عنوان پايگاه حکومت اتکا داشت. اکنون چاوز در ميان نيست و چاوزيها که خود را ميراثدار وي ميدانند، در صددند راه کنوني را ادامه دهند، اما مخالفان از ماهها پيش فشارها را افزايش دادهاند.
نيکلاس مادورو و تداوم انقلاب بوليواري
برجستهترين شخصيت دولت ونزوئلا اکنون «نيکلاس مادورو» معاون چاوز است که همچنان قدرت تفويض شده از چاوز براي اداره کشور را در اختيار دارد. بررسيهاي صورت گرفته در زمان حيات چاوز نشان ميدهد که با برگزاري انتخابات، «مادورو» با بيشترين ميزان برخورداري از حمايت مردمي، ميتواند براي در دستگرفتن مسؤوليت رياست جمهوري، بخت زيادي داشته باشد. اين انتخابات براساس قانون اساسي، حدود يک ماه پس از درگذشت رئيسجمهوري برگزار ميشود.
نيکلاس مادورو، جانشين چاوز
از سوي ديگر، «انريکه کاپريلس» که خود را به عنوان شخصيت اول مخالفان معرفي ميکند، از ماهها پيش فشار بر دولت را افزايش داده تا به دليل بيماري چاوز، انتخابات رياست جمهوري برگزار شود که اين خواسته رد شد. کاپريلس که در انتخابات رياست جمهوري 2012 با 11 درصد آراي کمتر مجبور به پذيرش رسمي شکست خود و تأييد نتيجه انتخابات شد، اکنون اميدوار است پس از فوت چاوز، رياست جمهوري کشور نفتي و 28 ميليون نفري ونزوئلا را برعهده بگيرد. با وجود اينکه ديدگاه ضدآمريکايي در ونزوئلا فراگير است، ولي کاپريلس و طرفداران وي هميشه خود را نزديک به ديدگاههاي واشنگتن معرفي ميکنند و حتي گزارش شده است با حمايت اين اردوگاه، چند عضو سفارت آمريکا ديدارهايي با برخي مخالفان برگزار کردهاند.
انريکه کاپريلس، رهبر مخالفان دولت ونزوئلا در جمع هواداران انتخاباتي خود
دولت ونزوئلا نيز در چارچوب اقدامات و تدابير ويژه دوران پس از فوت چاوز، دستور اخراج دو نظامي آمريکايي مامور در سفارت اين کشور را به عنوان عنصر نامطلوب صادر و اعلام کرد که اين افراد در ديدار با برخي نظاميان ونزوئلايي، طرح هايي را براي بي ثبات کردن نيروهاي مسلح ارائه کرده بودند که اين توطئه کشف شد.
توطئه ناآرامسازي ونزوئلا
از نگاه کارشناسان، اکنون ونزوئلا در روزهاي پس از نبود رييس جمهوري، حساس ترين برهه تاريخي خود را مي گذراند و در صورت تداوم ميراث حکومتي و ديدگاه سياسي چاوز، اين کشور همچنان پايگاه همبستگي ها و همگرايي هاي منطقه اي، وشاهد ادامه بهبود وضعيت اقتصادي و جايگاه سياسي مردم عادي خواهد بود که تا پيش از حکومت چاوز ديده نمي شد. از ديگر سو، اين بيم نيز مي رود که اگر گروه کاپريلس با وجود برخورداري از حمايت هاي آمريکا و گروه غربي ضد چاوز، نتواند در انتخابات پيش رو ، پيروزي خود را از صندوق هاي راي خارج کند، به گزينه ناآرام کردن ونزوئلا روي آورد، با اين هدف که دولتمردان اين کشوررا به اعطاي سهمي از قدرت وادارد وبا اتکا به اين حضور سياسي، دربلند مدت ، قدرت را به طورکامل دردست بگيرد.
توطئه ناآرامسازي ونزوئلا
از نگاه کارشناسان، اکنون ونزوئلا در روزهاي پس از نبود رييس جمهوري، حساس ترين برهه تاريخي خود را مي گذراند و در صورت تداوم ميراث حکومتي و ديدگاه سياسي چاوز، اين کشور همچنان پايگاه همبستگي ها و همگرايي هاي منطقه اي، وشاهد ادامه بهبود وضعيت اقتصادي و جايگاه سياسي مردم عادي خواهد بود که تا پيش از حکومت چاوز ديده نمي شد. از ديگر سو، اين بيم نيز مي رود که اگر گروه کاپريلس با وجود برخورداري از حمايت هاي آمريکا و گروه غربي ضد چاوز، نتواند در انتخابات پيش رو ، پيروزي خود را از صندوق هاي راي خارج کند، به گزينه ناآرام کردن ونزوئلا روي آورد، با اين هدف که دولتمردان اين کشوررا به اعطاي سهمي از قدرت وادارد وبا اتکا به اين حضور سياسي، دربلند مدت ، قدرت را به طورکامل دردست بگيرد.