به گزارش مشرق ، بولتن دانشمندان اتمی مطلبی با عنوان "طرح پیشنهادی برای حل و فصل نهایی بحران هستهای ایران" منتشر کرد.
در این گزارش امده است:
· چرخه سوخت غیرنظامی [اورانیوم] ایران به نقطه غیرقابل بازگشت رسیده و فشارهای خارجی نمیتواند این توانایی را از ایران سلب کند.
· نگرانی غرب از تکثیر تسلیحات هستهای از سوی ایران ناشی از برداشت غلط این کشورها از مقاصد ایران است. غرب به اشتباه، توانمندی هستهای بالقوهای که در چرخه سوخت نهفته است را با تهدید هستهای آشکار یکی میانگارد.
· سیاست ایالات متحده در صورت کنارگذاشتن هدف غیرواقعی تعلیق غنیسازی اورانیوم از سوی ایران، میتواند ضمن حصول نتیجه و نهفته نگه داشتن توانمندی هستهای ایران، ریسک آن را به حداقل رساند.
به دنبال مقدمهچینیهای صورت گرفته از سوی طرفین در کنفرانس امنیتی مونیخ ( با رویکرد جدید اعلام شده از سوی جو بایدن و استقبال علیاکبر صالحی، وزیرخارجه ایران از مذاکرات جدی میان دو کشور ) پس از وقفهای طولانی، ممکن است که لحظه رویارویی دیپلماسی ایران و آمریکا در سال 2013 بالاخره فرا رسد. هرچند رهبر دینی ایران تا زمانی که آمریکا اسلحه در دست دارد، منطق مذاکره با این کشور را بیاساس و بیفایده دانسته، ولی تهران موافقت خود با انجام دور بعدی مذاکرات چندجانبه با گروه 1+5 را اعلام کرده است. با این وجود، با در نظر گرفتن نتایج چندین دور از مذاکرات بیحاصل در سال گذشته میان ایران و گروه 1+5 ( در استانبول، بغداد و مسکو ) احتمال دستیابی به توافقی چشمگیر در خصوص بنبست هستهای ایران بسیار اندک است.
ایران علیرغم
تحریمهای کمرشکن، سرسختانه برنامه هستهای خود را ادامه داده و از اجرای قطعنامههای
شورای امنیت سازمان ملل متحد – مبنی بر تعلیق کامل غنیسازی اورانیوم – سرباز زده است. حتی این کشور قصدش برای نوسازی
سانتریفیوژها و ارتقای دانش خود در زمینه چرخه سوخت هستهای را به آژانس انرژی
اتمی اعلام کرده است.
این مسئله بدین معنی است که موضع رسمی ایالات متحده در خصوص عدم غنیسازی اورانیوم از سوی ایران، امکانپذیر و عملی نیست. رویکردی باید جایگزین این سیاست شود که ضمن دنبال کردن هدف عدم تکثیر هستهای، از برداشتهای غلط و لفاظیهای غیرسازنده ( که تنها گفتگو و حل و فصل مسالمتآمیز بحران هستهای ایران را به تاخیر میاندازد ) خودداری کند.
یکی از این برداشتهای غلط به گفته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه پیشین ایالات متحده، حرکت ایران در مسیر ساخت تسلیحات هستهای و تعهد ایالات متحده در ممانعت از دستیابی ایران به توانمندی ساخت چنین تسلیحاتی است. چنین رویکردی در حال حاضر به تحریمهای یکجانبه و چندجانبهای منجر شده که تنها به اقتصاد و تجارت نفتی و غیرنفتی ایران آسیب وارد کرده است. ولی اکنون زمان کنارگذاشتن این برداشتهای اشتباه و دیپلماسی نشات گرفته از آن به نفع رویکردی واقعبینانه است که در آن بر حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای تاکید شده باشد. آمریکا باید این نکته را درک کند که ایران در پی تبدیل شدن به کره شمالی دیگری نبوده و در عوض میخواهد کشوری مانند ژاپن یا برزیل باشد که ضمن برخورداری از حق خود تحت پیمان منع تکثیر هستهای، دارای چرخه کامل سوخت هستهای - بدون مواجهه با واکنش خارجی- است.
از دید ایران رویکرد غرب غیرمنصفانه است، چرا که کشورهای غربی چشم خود را بر همکاری گسترده ایران با آژانس بستهاند. این همکاریها علاوه بر دوربینهای نظارتی موجود در تاسیسات غنیسازی اورانیوم ایران برای تشخیص استفاده غیرمجاز از مواد هستهای، شامل چهار هزار روز بازرسی از تاسیسات هستهای ایران و در برگیرنده بازدیدهای تقریباً سرزده است. همچنین هیچ نشانهای دال بر برنامه تسلیحاتی ایران وجود ندارد و تمامی شش سوالی که باعث ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت شده، در حال حل و فصل به نفع این کشور است. هرچند آژانس انرژی اتمی نسبت به مجموعه نظامی پارچین مشکوک است، ولی طی دو بار بازدید بازرسان آژانس از این پایگاه در سال 2005، هیچ مورد شکبرانگیزی مشاهده نشده است.
در صورت به بنبست رسیدن مذاکرات، احتمال دارد افزایش فشارها بر ایران نتیجه عکس داده و ایران را به مسیر کاهش همکاری با آژانس سوق دهد. حتی در بدترین حالت احتمال میرود در صورت بینتیجه ماندن گفتگوها، ایران در تلافی فشارهای غیرقانونی برای محروم ساختن آن از حقوق مسلم هستهای خود، از پیمان انپیتی خارج شود. آمریکا و کشورهای همپیمان آن باید از شدت گرفتن این بحران – که میتوان آن را با حسننیت طرفین و از طریق مذاکره حل کرد - خودداری کنند.
مسئله دیگری که در رویکرد فعلی غرب در قبال ایران به چشم میخورد، عدم تمایز میان توانمندی بالقوه هستهای و ساخت تسلیحات هستهای است. ایران مانند دیگر کشورهای دارای چرخه سوخت هستهای از توانمندی بالقوه هستهای نیز برخوردار است ولی این امر به معنی ساخت چنین تسلیحاتی نیست. تردید پیرامون سوء استفاده احتمالی ایران از چنین توانمندی در آینده، نمیتواند دلیل کافی برای محروم ساختن این کشور از حقوق هستهای خود باشد.
آنچه که مسلم است، ایران با دستیابی به چرخه سوخت هستهای هیچیک از تعهدات بینالمللی خود را زیر پا نگذاشته است. بهتر است غرب بر استراتژیای تمرکز کند که با ارائه مشوقها و بدون تهدیدات امنیتی، توانمندی هستهای ایران را در حد فعلی حفظ کند. چنین رویکردی باید ضمن احترام به حقوق ایران مطابق مفاد انپیتی از درخواستهای فراقانونی از تهران برای دست کشیدن از چرخه سوخت هستهای پرهیز کند.
ایران نیز ممکن است در مقابل، مجموعهای از اقدامات اعتمادساز را از خود نشان دهد. از جمله این اقدامات میتوان به عدم غنیسازی اورانیوم بیش از 20 درصد، اجازه بازرسیهای گستردهتر، پذیرش پروتکل الحاقی و تبدیل اروانیومهای غنیشده به مجتمعهای سوخت و حتی حضور دائمی بازرسان آژانس در ایران و یا تعلیق موقت غنیسازی 20 درصدی اورانیوم اشاره کرد. حتی ایران حاضر به ثبت فتوای آیتالله علیخامنهای مبنی بر حرام بودن سلاحهای هستهای در سازمان ملل متحد شده است. همچنین این کشور خواست خود برای حضور فعالانه در کنفرانس آتی خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای را اعلام کرده است.
چنانچه ایران و آمریکا بر مسائل مورد علایق مشترک خود مانند ثبات منطقه تمرکز کنند، احتمال از سرگیری روابط میان دو کشور متصور است. با رفع تدریجی موانع موجود و اتخاذ رویکردهای واقعبینانه، شرکتهای آمریکایی میتوانند از منافع بازار 76 میلیوننفری ایران در بخش مهمی از جهان برخوردار شوند.
اگرچه روابط ایران و آمریکا در آینده نزدیک همچنان با مسائل گوناگونی مواجه خواهد بود، ولی حصول توافق بر سر مسئله هستهای این کشور، فصلی نوین در روابط طرفین خواهد گشود. با این وجود، آنچه که مشخص است، فاجعهبار بودن ادامه رویکرد فعلی غرب در قبال ایران است.