گروه سیاسی مشرق ــ همانگونه که پیشبینی میشد؛ اصلاحطلبان پس از دیدار سه عنصر شاخص این جریان با مقام معظم رهبری؛ لحن خود را درباره نظام اندکی نرمتر کردهاند و صحبتهای این روزهای خود را با لبخند مطرح میکنند.
مجید انصاری چهره کرمانیالاصل مجمع روحانیون مبارز و همشهری آیتالله هاشمی است که از سال 84 به این سو همواره معتقد است شرایط کشور بد و بحرانی است. او حتی در آستانه انتخابات سال 88 نیز از به صدا درآمدن زنگهای خطر خبر داده بود!
این فعال اصلاحطلب که در زمره موافقان دولت وحدت ملی نیز محسوب میشود و همانند سایر اصلاحطلبان در صحبتهای خود از این عبارت یاد میکند در شماره اخیر نشریه آسمان، پای میز گفتگو نشست و صحبتهای متفاوتی را درباره مقولات متفاوت بر زبان راند.
صحبتهای متفاوتی تا آن اندازه که دولت وحدت ملی را روزه شکدار و بحث ثانویه مینامد و از احتمال تأیید صلاحیت شدن سیدمحمد خاتمی! نیز سخن به میان میآورد.
انصاری در حالی در این گفتگو از این میگوید که رد صلاحیت شدن خاتمی برایش قابل قبول نیست که محمد خاتمی در سال 88 نه تنها دائما از موسوی و کروبی حمایت کرد بلکه در روزهایی که اراذل و اوباش به کف خیابانها آمده بودند، اینطور گفت که رمز موفقیت را "مقاومت" میداند.
در ادامه گزیدهای از مهمترین صحبتهای انصاری را به انتخاب مشرق میخوانید:
***
ــ تجربه ناموفق و به نظر من مدیریت نه چندان خوب اصلاحطلبان در انتخابات نهم و دهم و دستاورد منفی که عدم توجه به واقعیات در این دو انتخابات گذشته در اردوگاه اصلاحطلبان به وجود آورده نوعی مصلحتگرایی همراه با واقعگرایی را تقویت کرده است.
ــ در جبهه اصلاحات هم بالاخره این فکر وجود دارد که ما باید از پراکندگی پرهیز کنیم و حتیالمقدور روی یک نفر به توافق برسیم، اگر بخواهیم در عرصه انتخابات فعال باشیم و حضوری داشته باشیم.
ــ من چنین تلقیای ندارم که رهبری تصمیم گرفته باشند یک جریان عمده سیاسی که در 32 سال گذشته با عناوین مختلف درون نظام در سالیان متمادی یکی از دو قطب سیاسی کشور بوده، حالا ناگهان به طور کلی از عرصه و صحنه حذف شود. نه کسی نشانههای قطعی از این مسئله میتواند ارائه کند و نه به تدبیر کشورداری و سیاسی نزدیک است.
ــ بازگشت به فضای سال 75 غیر ممکن است.
ــ این موضوع که نظام سعی کرده که اصلاحطلبان را حذف کند و برای این حذف هزینه پرداخته و حاضر به بازگشت آنها به عرصه نیست را رد میکنم و معتقدم اگر ما در شرایط مناسبی از تعامل قرار بگیریم و پارهای از ذهنیتها و کدورتها یا ذهنیتهای منفی که به وجود آمده اصلاح شود چه بسا زمینه مشارکت جدیتر همه جریانات سیاسی به خصوص اصلاحطلبان فراهم شود.
ــ تئوری ما گفتوگو حتی با دشمنانمان است.
ــ در جبهه اصلاحات که من در آن زندگی شبانهروزی میکنم غیر از بعضی از افرادی که ممکن است تند و جزء جریانات افراطی باشند غلبه عمده در بین جریانات و چهرههای اصلاحطلب علاقهمندی شدید و دلبستگی به کشور و سرنوشت انقلاب و پایبندی به اصول و ارزشهایی است که اگر نگوییم بیش از اصولگرایان ولی حداقل اندازه آنها برای آن زحمت کشیدهاند.
ــ نگاهی که به مدیریت کشور طی این هشت سال از سوی قوه مجریه اعمال شد یک نگاه ویژه بود مبتنی بر اتکای بیش از حد به حلقه خودی و کنار گذاشتن غیر از آن، از اصلاحطلب گرفته تا اصولگرا و چه بسا اگر فهرست شود، افراد حذف شده از اصولگرایان کمتر از اصلاحطلبان نباشند.
ــ به دلیل مسائلی که بعد از انتخابات پیش آمد نمیشود کتمان کرد که با جریان اصلاحات برخورد شدیدی شد که بعضی از این برخوردها دور از عدل و انصاف بوده و هست، چه برخوردهای انزوایی و حذف از مسئولیتها و میدانهای خدمت در دانشگاه و در اجرا و ... یا حتی برخوردهای شدیدی که به حبس و حصر افراد انجامیده، من این را نمیخواهم مکر شوم ولی میگویم همه حذفها و آنچه اتفاق افتاده الزاماً در یک کانون تصمیمگیری نظام صورت نگرفته، بلکه آنچه در حوزه قوه مجریه به حداقل صورت گرفته، به نظر میرسد باید خارج از این نگاه تعریف شود.
ــ از بعد از رحلت امام تاکنون هم کرارا این ارتباط وجود داشته، بعضاً فرصت میشده به مناسبتها یا به طور خاص وقت میگرفتیم و راجع به مسائل کشور خدمت مقام معظم رهبری میرسیدیم یا گاهی نامهای نوشته میشد، این ملاقات هم در این راستا بود و هیچ ارتباطی به مسائل سیاسی جاری نداشت و به عنوان نمایندگی از سوی اصلاحطلبان یا جمع خاصی هم نبود.
ــ (سؤال) این ملاقات به درخواست شما بود یا دعوتی اجام شده بود؟
به درخواست ما بود.
ــ (سؤال) شما طرفدار ایده دولت وحدت ملی نیستید؟
ببینید! دولت وحدت ملی زمانی مطرح میشود که امکان حضور تمام عیار جریانات سیاسی نباشد یا یک تهدید خارجی وجود داشته باشند. ما امروز تفرقه ملی نداریم که بخواهیم به دنبال دولت وحدت ملی برویم. ما اگر قواعد عقلانی اداره کشور و تجربهای که کشورهای دیگر دارند را پیش رو بگذاریم چنین فرض و ضرورتی اصلاً مطرح نمیشود.
ــ من نظرم این است که ظرفیت حضور دلسوزانه، مقتدرانه و مردمی اصلاحطلبان در صحه انتخابات ریاست جمهوری بهتر از گذشته مهیا است.
ــ بالاخره ما در دولت اصلاحات و مجلس ششم اشکالاتی در کارمان بوده، اشکالات را در کارمان به خوبی رصد کردیم و میدانیم آن اشکالات چیست.
ــ به چه مناسبت ما اصلاً به دنبال وحدت ملی برویم؟ باید بسترها فراهم شود تا اصلاحطلبان بتوانند با کاندیدای حداکثری خودشان به میدان بیایند. البته نمیخواهم بگویم اصلاحطلبان الان نشستهاند و رأیگیری کردهاند یا جناب آقای خاتمی اظهار تمایلی کردند. خیر!
اینها مسائل بعدی است ولی من به وضوح میبینم که هم در جامعه چنین علاقهای وجود دارد و هم وفاق صددرصدی اصلاحطلبان روی آقای خاتمی را دور از ذهن نمیبینم. وقتی چنین ظرفیت بالفعلی وجود دارد چرا ما روزه شکدار بگیریم؟
اگر بر فرض آقای خاتمی به هر دلیل نخواهند بیایند باز در میان اصلاحطلبان چهرههای وجیه و توانمند که مردم بتوانند به آنها، به گذشته، به مدیریت و صداقتشان اعتماد کنند. وجود دارند.
ــ نظریه دولت وحدت ملی در ذاتش پذیرفتن ناتوانی اصلاحطلبان از مدیریت درون گروهی است یا ناامیدی از پذیرش آنها در نظام است.
ــ اینکه مطرح شود که آقای خاتمی ردّ صلاحیت شود برای من اصلاً قابل قبول نیست و به نظر من نوعی توهین به نظام، توهین به مردم ایران و توهین به گذشته و تاریخ این کشور است.
ــ بعد از انتخابات به هر حال اتفاقاتی افتاد که به نظرم در این اتفاقات همه مقصر بودند، همه جریان اصلاحات قصور و تقصیرهایی داشته هم جریان مقابل قصور و تقصیرهایی داشته و هم سوء استفادههایی از این قصور و تقصیرها صورت گرفت.
ــ به نظرم اگر شرایطی فراهم شود و ایشان (خاتمی) به صحنه بیایند حتما مردم هم اعتماد خواهند کرد و موضوع دولت وحدت ملی بحث ثانویهای است که نوبت طرحش نمیرسد.
ــ سخنان من به این معنا نیست که برای اصلاحطلبان فرش قرمز پهن شده و جاده برای آنها بدون مانع است. من خواستم بگویم، نباید باشد.
ــ من علاقهمند هستم و آرزو دارم شرایطی به وجود بیاید که آقای خاتمی بتواند کاندیدا شود چون فرصت زیادی برای انتخابات نداریم. آرزوی من بر این است که اگر به هر دلیل آقای خاتمی نیامدند اصلاحطلبان بتوانند عنصر قدرتمند دیگری با هویت اصلاحطلبی به میدن بیاورند و پیروز شوند. من فکر میکنم اصلاحطلبان اگر این بار به پیروزی برسند با کولهباری از تجربه گذشته و درس گرفتن از راهی که در گذشته رفتند و احیاناً اشتباهات جدی که داشتند، میتوانند کشور را خیلی بهتر اداره کنند و اشتباهات کمتری داشته باشند.
امروز مردم عادی هم به راحتی میتوانند با مقایسه وضعیت زندگی و معیشت خود در دوران هشتساله ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی با دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد که در حقیقت دولت برآمده از جریان اصولگرایی بود داوری کنند که آیا وضعشان بهتر شده یا بدتر.
مجید انصاری چهره کرمانیالاصل مجمع روحانیون مبارز و همشهری آیتالله هاشمی است که از سال 84 به این سو همواره معتقد است شرایط کشور بد و بحرانی است. او حتی در آستانه انتخابات سال 88 نیز از به صدا درآمدن زنگهای خطر خبر داده بود!
این فعال اصلاحطلب که در زمره موافقان دولت وحدت ملی نیز محسوب میشود و همانند سایر اصلاحطلبان در صحبتهای خود از این عبارت یاد میکند در شماره اخیر نشریه آسمان، پای میز گفتگو نشست و صحبتهای متفاوتی را درباره مقولات متفاوت بر زبان راند.
صحبتهای متفاوتی تا آن اندازه که دولت وحدت ملی را روزه شکدار و بحث ثانویه مینامد و از احتمال تأیید صلاحیت شدن سیدمحمد خاتمی! نیز سخن به میان میآورد.
انصاری در حالی در این گفتگو از این میگوید که رد صلاحیت شدن خاتمی برایش قابل قبول نیست که محمد خاتمی در سال 88 نه تنها دائما از موسوی و کروبی حمایت کرد بلکه در روزهایی که اراذل و اوباش به کف خیابانها آمده بودند، اینطور گفت که رمز موفقیت را "مقاومت" میداند.
در ادامه گزیدهای از مهمترین صحبتهای انصاری را به انتخاب مشرق میخوانید:
***
ــ تجربه ناموفق و به نظر من مدیریت نه چندان خوب اصلاحطلبان در انتخابات نهم و دهم و دستاورد منفی که عدم توجه به واقعیات در این دو انتخابات گذشته در اردوگاه اصلاحطلبان به وجود آورده نوعی مصلحتگرایی همراه با واقعگرایی را تقویت کرده است.
ــ در جبهه اصلاحات هم بالاخره این فکر وجود دارد که ما باید از پراکندگی پرهیز کنیم و حتیالمقدور روی یک نفر به توافق برسیم، اگر بخواهیم در عرصه انتخابات فعال باشیم و حضوری داشته باشیم.
ــ من چنین تلقیای ندارم که رهبری تصمیم گرفته باشند یک جریان عمده سیاسی که در 32 سال گذشته با عناوین مختلف درون نظام در سالیان متمادی یکی از دو قطب سیاسی کشور بوده، حالا ناگهان به طور کلی از عرصه و صحنه حذف شود. نه کسی نشانههای قطعی از این مسئله میتواند ارائه کند و نه به تدبیر کشورداری و سیاسی نزدیک است.
ــ بازگشت به فضای سال 75 غیر ممکن است.
ــ این موضوع که نظام سعی کرده که اصلاحطلبان را حذف کند و برای این حذف هزینه پرداخته و حاضر به بازگشت آنها به عرصه نیست را رد میکنم و معتقدم اگر ما در شرایط مناسبی از تعامل قرار بگیریم و پارهای از ذهنیتها و کدورتها یا ذهنیتهای منفی که به وجود آمده اصلاح شود چه بسا زمینه مشارکت جدیتر همه جریانات سیاسی به خصوص اصلاحطلبان فراهم شود.
ــ تئوری ما گفتوگو حتی با دشمنانمان است.
ــ در جبهه اصلاحات که من در آن زندگی شبانهروزی میکنم غیر از بعضی از افرادی که ممکن است تند و جزء جریانات افراطی باشند غلبه عمده در بین جریانات و چهرههای اصلاحطلب علاقهمندی شدید و دلبستگی به کشور و سرنوشت انقلاب و پایبندی به اصول و ارزشهایی است که اگر نگوییم بیش از اصولگرایان ولی حداقل اندازه آنها برای آن زحمت کشیدهاند.
ــ نگاهی که به مدیریت کشور طی این هشت سال از سوی قوه مجریه اعمال شد یک نگاه ویژه بود مبتنی بر اتکای بیش از حد به حلقه خودی و کنار گذاشتن غیر از آن، از اصلاحطلب گرفته تا اصولگرا و چه بسا اگر فهرست شود، افراد حذف شده از اصولگرایان کمتر از اصلاحطلبان نباشند.
ــ به دلیل مسائلی که بعد از انتخابات پیش آمد نمیشود کتمان کرد که با جریان اصلاحات برخورد شدیدی شد که بعضی از این برخوردها دور از عدل و انصاف بوده و هست، چه برخوردهای انزوایی و حذف از مسئولیتها و میدانهای خدمت در دانشگاه و در اجرا و ... یا حتی برخوردهای شدیدی که به حبس و حصر افراد انجامیده، من این را نمیخواهم مکر شوم ولی میگویم همه حذفها و آنچه اتفاق افتاده الزاماً در یک کانون تصمیمگیری نظام صورت نگرفته، بلکه آنچه در حوزه قوه مجریه به حداقل صورت گرفته، به نظر میرسد باید خارج از این نگاه تعریف شود.
ــ از بعد از رحلت امام تاکنون هم کرارا این ارتباط وجود داشته، بعضاً فرصت میشده به مناسبتها یا به طور خاص وقت میگرفتیم و راجع به مسائل کشور خدمت مقام معظم رهبری میرسیدیم یا گاهی نامهای نوشته میشد، این ملاقات هم در این راستا بود و هیچ ارتباطی به مسائل سیاسی جاری نداشت و به عنوان نمایندگی از سوی اصلاحطلبان یا جمع خاصی هم نبود.
ــ (سؤال) این ملاقات به درخواست شما بود یا دعوتی اجام شده بود؟
به درخواست ما بود.
ــ (سؤال) شما طرفدار ایده دولت وحدت ملی نیستید؟
ببینید! دولت وحدت ملی زمانی مطرح میشود که امکان حضور تمام عیار جریانات سیاسی نباشد یا یک تهدید خارجی وجود داشته باشند. ما امروز تفرقه ملی نداریم که بخواهیم به دنبال دولت وحدت ملی برویم. ما اگر قواعد عقلانی اداره کشور و تجربهای که کشورهای دیگر دارند را پیش رو بگذاریم چنین فرض و ضرورتی اصلاً مطرح نمیشود.
ــ من نظرم این است که ظرفیت حضور دلسوزانه، مقتدرانه و مردمی اصلاحطلبان در صحه انتخابات ریاست جمهوری بهتر از گذشته مهیا است.
ــ بالاخره ما در دولت اصلاحات و مجلس ششم اشکالاتی در کارمان بوده، اشکالات را در کارمان به خوبی رصد کردیم و میدانیم آن اشکالات چیست.
ــ به چه مناسبت ما اصلاً به دنبال وحدت ملی برویم؟ باید بسترها فراهم شود تا اصلاحطلبان بتوانند با کاندیدای حداکثری خودشان به میدان بیایند. البته نمیخواهم بگویم اصلاحطلبان الان نشستهاند و رأیگیری کردهاند یا جناب آقای خاتمی اظهار تمایلی کردند. خیر!
اینها مسائل بعدی است ولی من به وضوح میبینم که هم در جامعه چنین علاقهای وجود دارد و هم وفاق صددرصدی اصلاحطلبان روی آقای خاتمی را دور از ذهن نمیبینم. وقتی چنین ظرفیت بالفعلی وجود دارد چرا ما روزه شکدار بگیریم؟
اگر بر فرض آقای خاتمی به هر دلیل نخواهند بیایند باز در میان اصلاحطلبان چهرههای وجیه و توانمند که مردم بتوانند به آنها، به گذشته، به مدیریت و صداقتشان اعتماد کنند. وجود دارند.
ــ نظریه دولت وحدت ملی در ذاتش پذیرفتن ناتوانی اصلاحطلبان از مدیریت درون گروهی است یا ناامیدی از پذیرش آنها در نظام است.
ــ اینکه مطرح شود که آقای خاتمی ردّ صلاحیت شود برای من اصلاً قابل قبول نیست و به نظر من نوعی توهین به نظام، توهین به مردم ایران و توهین به گذشته و تاریخ این کشور است.
ــ بعد از انتخابات به هر حال اتفاقاتی افتاد که به نظرم در این اتفاقات همه مقصر بودند، همه جریان اصلاحات قصور و تقصیرهایی داشته هم جریان مقابل قصور و تقصیرهایی داشته و هم سوء استفادههایی از این قصور و تقصیرها صورت گرفت.
ــ به نظرم اگر شرایطی فراهم شود و ایشان (خاتمی) به صحنه بیایند حتما مردم هم اعتماد خواهند کرد و موضوع دولت وحدت ملی بحث ثانویهای است که نوبت طرحش نمیرسد.
ــ سخنان من به این معنا نیست که برای اصلاحطلبان فرش قرمز پهن شده و جاده برای آنها بدون مانع است. من خواستم بگویم، نباید باشد.
ــ من علاقهمند هستم و آرزو دارم شرایطی به وجود بیاید که آقای خاتمی بتواند کاندیدا شود چون فرصت زیادی برای انتخابات نداریم. آرزوی من بر این است که اگر به هر دلیل آقای خاتمی نیامدند اصلاحطلبان بتوانند عنصر قدرتمند دیگری با هویت اصلاحطلبی به میدن بیاورند و پیروز شوند. من فکر میکنم اصلاحطلبان اگر این بار به پیروزی برسند با کولهباری از تجربه گذشته و درس گرفتن از راهی که در گذشته رفتند و احیاناً اشتباهات جدی که داشتند، میتوانند کشور را خیلی بهتر اداره کنند و اشتباهات کمتری داشته باشند.
امروز مردم عادی هم به راحتی میتوانند با مقایسه وضعیت زندگی و معیشت خود در دوران هشتساله ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی با دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد که در حقیقت دولت برآمده از جریان اصولگرایی بود داوری کنند که آیا وضعشان بهتر شده یا بدتر.