
افشاري مي افزايد: برخي ويژگي ها وجود دارند که بيشتر در آنها ديده مي شود. اين ويژگي ها عبارتند از ياس و نااميدي از زندگي رفتار ضداجتماعي، ناپختگي و سطح پايين بلوغ يافتگي، خودشيفتگي. انگيزه ها هم متفاوت است. پيشرفت اجتماعي، انتقام گيري، ماجراجويي، مشکلات خانوادگي، محروميت از رشد و نگهداري مناسب در دوران کودکي، و... هر کدام مي تواند محرک اقدام براي جاسوسي و پناهندگي باشد. بنابراين بروز رفتارهاي غيرعادي و خارج از موازين عقلاني در آنها رايج است.
وي همچنين درباره تبعات بازگشت اميري به ايران مي نويسد: اساساً هر کار امنيتي و عمليات جاسوسي وقتي آشکار مي شود و علني مي گردد، به معناي ناکامي است. سيا ممکن است اطلاعاتي از اميري بدست آورده باشد اما در عين حال هزينه هايي را هم پرداخت کرده است که باعث شده است تا بار ديگر توانايي اين سازمان در شناخت جاسوس پناهنده هاي مطمئن و غيرمتزلزل زير سوال برود و ريسک همکاري با جاسوس پناهنده ها افزايش يابد، امري که به نظر يکي از مقامات سابق سيا در عمليات جاسوسي از آن گريزي نيست.
شايان ذکر است طي دهه اخير طيفي از مدعيان اصلاح طلبي پس از دوره ها خيانت به کشور و همکاري با سرويس هاي جاسوسي آمريکا و انگليس و اسرائيل و برخي کشورهاي اروپايي، پناهنده شده اند که طبيعتاً آنها را نيز در شمار عناصر داراي اختلالات رواني و شخصيتي مي توان رده بندي کرد از جمله؛ مهاجراني، سازگارا، کديور، مخملباف، اکبر پونز، مجيد محمدي، منوچهر محمدي، احمد باطبي، حقيقت جو، موسوي خوئيني، ابراهيم نبوي(طنزنويس)، سروش و صدها نام ريز و درشت مشابه که اغلب آنها هم اکنون در وضعيت روحي کاملاً به هم ريخته و توأم با افسردگي به سر مي برند و بعضاً حاضر شده اند در ازاي حداقل کمک ها و حمايت ها، به رفتارهاي انتحاري نظير اهانت به دين اسلام و قرآن مجيد و مهدويت تن بدهند.