به گزارش گروه سیاسی مشرق، با وجود فاصله 4 ماهه تا انتخابات ریاست جمهوری موتور فعالیت های انتخاباتی روشن شده و روز به روز بر تعداد کاندیداهای احتمالی اضافه می شود. یکی از این نامزدهای ریاست جمهوری محمد رضا عارف است که فعاليت هاي انتخاباتي خود را با راه اندازي ستادها رسما آغاز كرده است.
اما نامزدی این چهره دانشگاهی و معتدل خوشایند برخی اصلاح طلبان مانند موسوی خوئینی ها ، قدرت علیخانی و رسول منتجب نیا نبود فلذا وی را نامزدی مستقل معرفی کردند و نه کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان. عارف هم در واکنش به مخالفت برخی چهره های اصلاح طلب گفته بود: با اجازه کسی نیامدهام که با اخم آنها کنار بروم.
وی تاکید کرده بود "هیچ فردی جز خاتمی نمی تواند مرا از این کار منصرف کند" و کنار کشیدن از رقابتهای انتخاباتی را منوط به اجماع اصلاح طلبان برروی شخص خاتمی دانسته است.
محمدرضا عارف در گفتگویی با تجارت فردا به تشریح دیدگاه های خود در خصوص هدفمندی یارانه ها، بازداشت خبرنگران همکاری کننده با BBC ، فضای امنیتی دانشگاه و فعالیت های انتخاباتی اصلاح طلبان پرداخته است که درادامه گزیده ای از این گفتگو را به انتخاب مشرق ملاحظه می کنید:
* اولویت اول کشورمان ساماندهی مسائل اقتصادی است. سالها پیش به تورمهای بالای 70 و 80 درصد «ابرتورم» میگفتند اما از دهه 80 به این سو، بیشتر کشورها با در پیش گرفتن سیاستهای پولی و مالی مناسب، از تورمهای سنگین و ابرتورمهای عجیب فاصله گرفتند. به گونهای که در حال حاضر به تورمهای 50 درصد به پایین هم ابرتورم میگویند. به این ترتیب با معیارهای جدید، باید بگوییم اقتصاد ایران گرفتار ابرتورم است.
* اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید این وضع را نشاتگرفته از چند عامل بدانیم که البته مهمترین آن، مسائل مدیریتی و ضعف تیم اقتصادی دولت است .
* نظام بانکی کشور هم وضعیت مطلوبی ندارد. بانک مرکزی استقلال لازم را ندارد. بانکها در حال حاضر به دلیل درگیری با مطالبات معوق و میل وافر مردم به دریافت وام با مشکلات جدی روبهرو هستند. تسهیلات تکلیفی که در دولتهای قبل به حداقل رسیده بود و بنا بود در چارچوب برنامهها به صفر برسد، اکنون از رقم 70 هزار میلیارد تومان گذشته است.
* منابع کشور به صورت مطلوب تخصیص داده نمیشود. یعنی منابعی که باید صرف تولید و فعالیتهای اقتصادی سودآور میشد، به جایی میرود که احتمال بازگشت آن ضعیف است. به هرحال بخش عمدهای از این مسائل ناشی از بیتوجهی دولت به اجرای صحیح قانون بوده است.
* از نظر من وابستگی بانک مرکزی به سیاست و قدرت، خطای غیرقابل جبران یک نظام اقتصادی است و فکر میکنم نظام بانکی ایران باید طراحی مجدد شود. معتقدم بانک مرکزی باید مستقل از سیاستهای دولت حرکت کند. بانک مرکزی نباید تحت تاثیر نفوذ سیاسی دولت باشد. اگر امروز میبینیم که بانک مرکزی به نهادی تحت اختیار دولت تبدیل شده است، در وهله نخست به دلیل ساختار معیوب اقتصاد ایران و ضعف در اجرای قانون است و در مرحله بعد به جهت ضعف سیستم مدیریتی بانک مرکزی است.
* هدفمند کردن یارانهها موضوعی نیست که بشود آن را کنار گذاشت اما ضرورت دارد که کار را بر اساس ضوابط و استانداردهای مشخص به پیش ببریم. این قانون در دولتهای نهم و دهم با یک تاخیر چهار، پنجساله اجرا شد. متاسفانه در سال 83 طرحی توسط نمایندگان مجلس با نام «تثبیت قیمتها» تصویب شد که امروز به اعتراف همه، بزرگترین ضربه را به تولید و اقتصاد کشور زده است.
* دولت هنوز فاز نخست را به صورت کامل اجرا نکرده است بنابراین از نظر من فعلاً نباید دنبال اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها باشیم. قرار بر این بود که 30 درصد از منابع حاصل از هدفمند کردن یارانهها صرف تولید شود اما متاسفانه اینگونه نشد. بنابراین باید مرحله اول مطابق قانون اجرا شود و بعد از ارزیابی عملکرد مرحله اول و رفع مشکلات ناشی از اجرای آن برای اجرای مرحله دوم تصمیمگیری شود.
* باید مردم متقاعد شوند که اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها به نفع آنهاست. اما میبینید که به محض اینکه حرفی از اجرای مرحله دوم به میان میآید خیلیها میگویند پول اضافی نمیخواهیم، تورم را کنترل کنید.
* در صورتی که پرداخت نقدی تایید میشد، باید به صورتی عمل میکردند که مردم احساس کنند این پول بخشی از حقوق آنان است ولی دولت سادهترین راه را انتخاب کرد، نه منطقیترین راه به نظرم میشد بهتر عمل کرد.
* مهمترین بخش اصلاح نظام یارانهها در مورد قیمت سوخت است که هماکنون در حال اجراست. نان نیز مورد دیگری است که یارانه آن عملاً حذف شده است. گمان نمیکنم بخشهای مهم دیگر در حال حاضر چندان از یارانه دولتی استفاده کنند. مهمترین بخش، بخش انرژی است که مرحله اولش را اجرا کردند .
* مخالف احیای سیستم اقتصاد کوپنی هستم و معتقدم این روش در مقطع فعلی عملی و جوابگو نیست. احیای سیستم اقتصاد کوپنی غیرضروری است و باید اجرای دقیق سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی پیگیری شود. بیشتر باید به دنبال آزادسازی و بهبود فضای کسب و کار باشیم تا فکر کردن در مورد تمرکز بیشتر امور.
* خصوصیسازیهایی که تا به حال انجام گرفته به نوعی عمومیسازی بوده است. البته برخی از نهادهای عمومی اینگونه عنوان میکنند که ما میخواهیم نقش واسط را برعهده داشته باشیم. این رویه مخالف و مغایر با اهداف اصل 44 است
*در وهله اول این اعتقاد را دارم که واگذاری شرکتهای دولتی به بخشهای شبهدولتی از جمله سازمانهای تامین اجتماعی و بازنشستگی و دیگر بخشهای مشابه، انحراف از خصوصیسازی است و با اهداف اصل 44 قانون اساسی مغایرت دارد.
* نهادهای نظارتی در داخل مجلس یا بیرون مجلس در شرایطی نیستند که بتوانند وظایف قانونی خودشان را به اجرا درآورند و به آنها عمل کنند. نهادهای نظارتی تضعیف شدهاند. تشکیلات نظارتی دولت هم سازمان مدیریت بود که ببینید الآنچه نقشی دارد؟ کجاست و چه میکند؟ در حال حاضر واحدها و تشکیلات نظارتی که وابسته به سایر قوا هستند نیز با مشکلات عدیدهای مواجهاند که این مشکلات باید حل شود.
*سیاستهای دولت به گونهای بوده است که در حال حاضر نقدینگی موجود در جامعه بالغ بر 400 هزار میلیارد تومان است که در مقایسه با میزان نقدینگی سال 1383 حدود شش برابر شده است. اینگونه اقدامات آثار تورمی فراوانی به دنبال دارد. اگر تورم موجود در جامعه را کنترل کنیم دیگر نیازی به پرداختهای خارج از رویه وجود نخواهد داشت.
* دغدغه اصلی مردم تورم لجامگسیخته است؛ و از نظر اکثریت مردم مهار تورم در اولویت است. در مورد دریافت یارانه هم باید طبق قانون عمل کرد.
* به اعتقاد بنده اینکه با یک عده از روزنامهنگاران و خبرنگاران ما که پذیرفته بودند در داخل کشور و در چارچوب قانون در خدمت انقلاب و کشور باشند در شب میلاد رسول کرم (ص) و هفته وحدت و در آستانه دهه فجر اینگونه برخورد شد جای انتقاد و گلایه دارد. باید با سعهصدر با رسانهها برخورد شود و در صورت نیاز با تذکرات ارشادی ارباب جراید را توجیه کرد.
* اگر اصلاحطلبان به اجماع در رابطه با کاندیدای واحد برسند به نظرم از حمایت کارگزاران نیز برخوردار خواهد بود. با برخی دوستان کارگزارانی به طور طبیعی مذاکراتی در مورد ضرورت حضور فعال در انتخابات داشتهایم ولی روی مصادیق صحبتی نکردهایم.
* من در مصاحبههای پیشین گفتهام که خود را در اردوگاه اصلاحطلبی تعریف میکنم. اما اگر به عنوان کاندیدای انتخاباتی اعلام حضور کنم، به همه پتانسیلها و تواناییهای کشور فکر میکنم و معتقدم دولت بعدی باید دولتی شایستهسالار باشد و از همه ظرفیت کشور برای حل مشکلات و معضلات استفاده کند.
* اصلاحطلبان حول محور آقای خاتمی به هر جمعبندی برسند، از آن تمکین میکنم؛ اما اگر اصلاحطلبان به اجماع نرسند، خودم تصمیم میگیرم.
* آنگونه که دوستان شورای هماهنگی گفتهاند زمان برگزاری کنگره گروه های 18 گانه به تعویق افتاده است. امیدوارم وزارت کشور و دیگر دستاندرکاران با همکاری خود نسبت به برگزاری کنگره مساعدت بیشتری داشته باشند تا از این طریق علاوه بر کمک به تلطیف فضای سیاسی موجود، موجب افزایش انگیزههای اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات شوند.
* خاتمی را قبول دارم و اگر اصلاحطلبان حول محور آقای خاتمی به اجماع برسند آن را میپذیرم.
*اگر اصلاحطلبان به اجماع برسند شک نکنید کاندیدای آنها پیروز انتخابات خواهد شد. چرا که هشت سال عملکرد جریان اصولگرا به هیچ وجه مورد قبول مردم نیست. اگرچه اصولگراها اصرار دارند حساب دولت را از خودشان جدا کنند اما معتقدم نمیتوانند این کار را بکنند.
اما نامزدی این چهره دانشگاهی و معتدل خوشایند برخی اصلاح طلبان مانند موسوی خوئینی ها ، قدرت علیخانی و رسول منتجب نیا نبود فلذا وی را نامزدی مستقل معرفی کردند و نه کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان. عارف هم در واکنش به مخالفت برخی چهره های اصلاح طلب گفته بود: با اجازه کسی نیامدهام که با اخم آنها کنار بروم.
وی تاکید کرده بود "هیچ فردی جز خاتمی نمی تواند مرا از این کار منصرف کند" و کنار کشیدن از رقابتهای انتخاباتی را منوط به اجماع اصلاح طلبان برروی شخص خاتمی دانسته است.
محمدرضا عارف در گفتگویی با تجارت فردا به تشریح دیدگاه های خود در خصوص هدفمندی یارانه ها، بازداشت خبرنگران همکاری کننده با BBC ، فضای امنیتی دانشگاه و فعالیت های انتخاباتی اصلاح طلبان پرداخته است که درادامه گزیده ای از این گفتگو را به انتخاب مشرق ملاحظه می کنید:
* اولویت اول کشورمان ساماندهی مسائل اقتصادی است. سالها پیش به تورمهای بالای 70 و 80 درصد «ابرتورم» میگفتند اما از دهه 80 به این سو، بیشتر کشورها با در پیش گرفتن سیاستهای پولی و مالی مناسب، از تورمهای سنگین و ابرتورمهای عجیب فاصله گرفتند. به گونهای که در حال حاضر به تورمهای 50 درصد به پایین هم ابرتورم میگویند. به این ترتیب با معیارهای جدید، باید بگوییم اقتصاد ایران گرفتار ابرتورم است.
* اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید این وضع را نشاتگرفته از چند عامل بدانیم که البته مهمترین آن، مسائل مدیریتی و ضعف تیم اقتصادی دولت است .
* نظام بانکی کشور هم وضعیت مطلوبی ندارد. بانک مرکزی استقلال لازم را ندارد. بانکها در حال حاضر به دلیل درگیری با مطالبات معوق و میل وافر مردم به دریافت وام با مشکلات جدی روبهرو هستند. تسهیلات تکلیفی که در دولتهای قبل به حداقل رسیده بود و بنا بود در چارچوب برنامهها به صفر برسد، اکنون از رقم 70 هزار میلیارد تومان گذشته است.
* منابع کشور به صورت مطلوب تخصیص داده نمیشود. یعنی منابعی که باید صرف تولید و فعالیتهای اقتصادی سودآور میشد، به جایی میرود که احتمال بازگشت آن ضعیف است. به هرحال بخش عمدهای از این مسائل ناشی از بیتوجهی دولت به اجرای صحیح قانون بوده است.
* از نظر من وابستگی بانک مرکزی به سیاست و قدرت، خطای غیرقابل جبران یک نظام اقتصادی است و فکر میکنم نظام بانکی ایران باید طراحی مجدد شود. معتقدم بانک مرکزی باید مستقل از سیاستهای دولت حرکت کند. بانک مرکزی نباید تحت تاثیر نفوذ سیاسی دولت باشد. اگر امروز میبینیم که بانک مرکزی به نهادی تحت اختیار دولت تبدیل شده است، در وهله نخست به دلیل ساختار معیوب اقتصاد ایران و ضعف در اجرای قانون است و در مرحله بعد به جهت ضعف سیستم مدیریتی بانک مرکزی است.
* هدفمند کردن یارانهها موضوعی نیست که بشود آن را کنار گذاشت اما ضرورت دارد که کار را بر اساس ضوابط و استانداردهای مشخص به پیش ببریم. این قانون در دولتهای نهم و دهم با یک تاخیر چهار، پنجساله اجرا شد. متاسفانه در سال 83 طرحی توسط نمایندگان مجلس با نام «تثبیت قیمتها» تصویب شد که امروز به اعتراف همه، بزرگترین ضربه را به تولید و اقتصاد کشور زده است.
* دولت هنوز فاز نخست را به صورت کامل اجرا نکرده است بنابراین از نظر من فعلاً نباید دنبال اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانهها باشیم. قرار بر این بود که 30 درصد از منابع حاصل از هدفمند کردن یارانهها صرف تولید شود اما متاسفانه اینگونه نشد. بنابراین باید مرحله اول مطابق قانون اجرا شود و بعد از ارزیابی عملکرد مرحله اول و رفع مشکلات ناشی از اجرای آن برای اجرای مرحله دوم تصمیمگیری شود.
* باید مردم متقاعد شوند که اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها به نفع آنهاست. اما میبینید که به محض اینکه حرفی از اجرای مرحله دوم به میان میآید خیلیها میگویند پول اضافی نمیخواهیم، تورم را کنترل کنید.
* در صورتی که پرداخت نقدی تایید میشد، باید به صورتی عمل میکردند که مردم احساس کنند این پول بخشی از حقوق آنان است ولی دولت سادهترین راه را انتخاب کرد، نه منطقیترین راه به نظرم میشد بهتر عمل کرد.
* مهمترین بخش اصلاح نظام یارانهها در مورد قیمت سوخت است که هماکنون در حال اجراست. نان نیز مورد دیگری است که یارانه آن عملاً حذف شده است. گمان نمیکنم بخشهای مهم دیگر در حال حاضر چندان از یارانه دولتی استفاده کنند. مهمترین بخش، بخش انرژی است که مرحله اولش را اجرا کردند .
* مخالف احیای سیستم اقتصاد کوپنی هستم و معتقدم این روش در مقطع فعلی عملی و جوابگو نیست. احیای سیستم اقتصاد کوپنی غیرضروری است و باید اجرای دقیق سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی پیگیری شود. بیشتر باید به دنبال آزادسازی و بهبود فضای کسب و کار باشیم تا فکر کردن در مورد تمرکز بیشتر امور.
* خصوصیسازیهایی که تا به حال انجام گرفته به نوعی عمومیسازی بوده است. البته برخی از نهادهای عمومی اینگونه عنوان میکنند که ما میخواهیم نقش واسط را برعهده داشته باشیم. این رویه مخالف و مغایر با اهداف اصل 44 است
*در وهله اول این اعتقاد را دارم که واگذاری شرکتهای دولتی به بخشهای شبهدولتی از جمله سازمانهای تامین اجتماعی و بازنشستگی و دیگر بخشهای مشابه، انحراف از خصوصیسازی است و با اهداف اصل 44 قانون اساسی مغایرت دارد.
* نهادهای نظارتی در داخل مجلس یا بیرون مجلس در شرایطی نیستند که بتوانند وظایف قانونی خودشان را به اجرا درآورند و به آنها عمل کنند. نهادهای نظارتی تضعیف شدهاند. تشکیلات نظارتی دولت هم سازمان مدیریت بود که ببینید الآنچه نقشی دارد؟ کجاست و چه میکند؟ در حال حاضر واحدها و تشکیلات نظارتی که وابسته به سایر قوا هستند نیز با مشکلات عدیدهای مواجهاند که این مشکلات باید حل شود.
*سیاستهای دولت به گونهای بوده است که در حال حاضر نقدینگی موجود در جامعه بالغ بر 400 هزار میلیارد تومان است که در مقایسه با میزان نقدینگی سال 1383 حدود شش برابر شده است. اینگونه اقدامات آثار تورمی فراوانی به دنبال دارد. اگر تورم موجود در جامعه را کنترل کنیم دیگر نیازی به پرداختهای خارج از رویه وجود نخواهد داشت.
* دغدغه اصلی مردم تورم لجامگسیخته است؛ و از نظر اکثریت مردم مهار تورم در اولویت است. در مورد دریافت یارانه هم باید طبق قانون عمل کرد.
* به اعتقاد بنده اینکه با یک عده از روزنامهنگاران و خبرنگاران ما که پذیرفته بودند در داخل کشور و در چارچوب قانون در خدمت انقلاب و کشور باشند در شب میلاد رسول کرم (ص) و هفته وحدت و در آستانه دهه فجر اینگونه برخورد شد جای انتقاد و گلایه دارد. باید با سعهصدر با رسانهها برخورد شود و در صورت نیاز با تذکرات ارشادی ارباب جراید را توجیه کرد.
* اگر اصلاحطلبان به اجماع در رابطه با کاندیدای واحد برسند به نظرم از حمایت کارگزاران نیز برخوردار خواهد بود. با برخی دوستان کارگزارانی به طور طبیعی مذاکراتی در مورد ضرورت حضور فعال در انتخابات داشتهایم ولی روی مصادیق صحبتی نکردهایم.
* من در مصاحبههای پیشین گفتهام که خود را در اردوگاه اصلاحطلبی تعریف میکنم. اما اگر به عنوان کاندیدای انتخاباتی اعلام حضور کنم، به همه پتانسیلها و تواناییهای کشور فکر میکنم و معتقدم دولت بعدی باید دولتی شایستهسالار باشد و از همه ظرفیت کشور برای حل مشکلات و معضلات استفاده کند.
* اصلاحطلبان حول محور آقای خاتمی به هر جمعبندی برسند، از آن تمکین میکنم؛ اما اگر اصلاحطلبان به اجماع نرسند، خودم تصمیم میگیرم.
* آنگونه که دوستان شورای هماهنگی گفتهاند زمان برگزاری کنگره گروه های 18 گانه به تعویق افتاده است. امیدوارم وزارت کشور و دیگر دستاندرکاران با همکاری خود نسبت به برگزاری کنگره مساعدت بیشتری داشته باشند تا از این طریق علاوه بر کمک به تلطیف فضای سیاسی موجود، موجب افزایش انگیزههای اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات شوند.
* خاتمی را قبول دارم و اگر اصلاحطلبان حول محور آقای خاتمی به اجماع برسند آن را میپذیرم.
*اگر اصلاحطلبان به اجماع برسند شک نکنید کاندیدای آنها پیروز انتخابات خواهد شد. چرا که هشت سال عملکرد جریان اصولگرا به هیچ وجه مورد قبول مردم نیست. اگرچه اصولگراها اصرار دارند حساب دولت را از خودشان جدا کنند اما معتقدم نمیتوانند این کار را بکنند.