به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت:
اپوزيسيون مدعي انتخابات آزاد اعتقادي به آن ندارد
«بسياري
انتظار داشتند مصر به راه ايران نرود اما 2 سال پس از انقلاب و سرنگوني
رژيم حسني مبارك و سلطه اسلامگرايان، اين انتظار به تركيبي از ياس و نگراني
در ميان اپوزيسيون جمهوري اسلامي تبديل شده است.»
اين مطلب را
پايگاه اينترنتي «ايران امروز» از قول يكي از اعضاي گروهك اتحاد جمهوري
خواهان مورد تاكيد قرار داد. حسين باقرزاده از اعضاي جدا شده گروهك منافقين
مي نويسد: براي بسياري اين سؤال مطرح است كه چرا انقلاب مصر به سلطه اسلام
گرايان منجر شد و به اين جا كشيد. مصر بزرگترين و به اعتباري پيشرفته ترين
كشور جهان عرب به شمار مي رود.
سطح فرهنگي اين كشور نسبتا بالا
است، دانشمندان و متخصصان مصري در سطح جهان دست آوردهاي چشمگيري داشته اند،
مصر تنها كشور جهان عرب است كه به دريافت جايزه نوبل آن هم در ادبيات نايل
شده (نجيب محفوظ)، بزرگترين و معتبرترين دانشگاه اسلامي را دارد (الازهر)،
تنوع مطبوعات و نشر آن پس از لبنان از همه جا بيشتر بوده، جنبش فمينيستي
آن سابقه چند ده ساله دارد و حضور جامعه بزرگ قبطي آن كه به مذهب و فرهنگ و
سنت هاي پيش از اسلام وفادار مانده مصر را عملا به يك كشور «چند مذهبي»
تبديل كرده است. در واقع مي توان گفت كه اين كشور به لحاظ بافت اجتماعي و
مذهبي و سطح فرهنگي تا حد زيادي به ايران شبيه است.
وي با اشاره به
نگراني عناصر ضدانقلاب ايراني از پيروي اسلامگرايان مصري نوشتند: 2 سال پس
از آغاز انقلاب مصر و سرنگوني رژيم مبارك و سلطه اسلامگرايان، انتظار رفتن
مصر به راهي غير از انقلاب ايران به تركيبي از ياس و نگراني تبديل شده است.
نيروهاي
اسلامگرا اكنون برنده انقلاب شده، هم رياست جمهوري را از آن خود كردند و
هم قانون اساسي مطلوب خود را از تصويب نهايي گذراندند. انتخاب مرسي به
رياست جمهوري و تصويب قانون اساسي جديد در يك همه پرسي و «انتخابات آزاد»
انجام و نتيجه عملكرد جمعي مردم مصر بود.
وي خاطرنشان كرد: يك نتيجه
گيري به دست مي آيد و آن اين كه نبايد به قضاوت مردم در پاي صندوق رأي دل
بست. مردم مصر در يك انتخابات آزاد به يك اسلامگرا و قانون اساسي مبتني بر
شريعت راي دادند و دليلي وجود ندارد كه در ايران چنين اتفاقي نيفتد.
نظام
جمهوري اسلامي و قانون اساسي آن نيز هر كدام در يك رفراندوم «آزاد» مورد
تصويب مردم ايران قرار گرفت و اولين انتخابات رياست جمهوري و مجلس شوراي
اسلامي آن نيز نسبتا آزاد بوده است. به عقيده اپوزيسيون جمهوري اسلامي
تحولات مصر (و بسياري كشورهاي ديگر از ايران 57 گرفته تا تونس 91) نشان
داده است كه «انتخابات آزاد» لزوماً به «خير» مردم نيست و به خصوص از طريق
آن نمي توان به استقرار يك نظام سكولار و دموكرات رسيد.
باقرزاده با
اذعان به اين كه اپوزيسيون جمهوري اسلامي با وجود شعار مدعايي «انتخابات
آزاد» به آن معتقد نيست و به همين دليل مصري ها را تخطئه مي كند، يادآور
شد: سكولارهاي مصر كه در بازي انتخابات و صندوق راي از اسلامگرايان شكست
خورده اند مي خواهند از اين طريق شكست خود را جبران كنند. استدلال آنان اين
است كه انتخابات منصفانه نبوده است.
مصر هنوز در تب و تاب انقلابي
است و قوانين دموكراسي بر آن حاكم نشده است. ولي از اين حركت نمي توان اين
درس را گرفت كه اگر از حريف شكست خورديم راي مردم را ناديده بگيريم.
نيروهاي فعال در جوامعي كه تجربه دموكراسي ندارند نيز بايد ياد بگيرند كه
مانند همه دموكراسي هاي پيشرفته جهان شكست را بپذيرند و براي نوبت بعد خود
را مجهز كنند تا شايد بتوانند اين بار از طريق صندوق راي حريف را شكست
دهند.
وي اضافه كرد: نفي انتخابات آزاد درسي نيست كه بتوان از
انقلاب مصر گرفت. در هر انتخاب آزادي در جهان گزينه اي نفي مي شود و گزينه
اي تثبيت. طرفداران گزينه اول طبيعتا گزينه تثبيت شده را نادرست مي دانند و
كار مردم را اشتباه، ولي اقتضاي دموكراسي آن است كه اين نتيجه «اشتباه» را
بپذيرند.
اين تنها راهي است كه يك نيروي سياسي مدعي دموكراسي و
طرفداري از انتخابات آزاد مي تواند نشان دهد كه در ادعاي خود صادق است.
اكنون كه شعار انتخابات آزاد در بين نيروهاي اپوزيسيون مطرح شده، آنان لازم
است عملا نيز نشان دهند كه به اين شعار متعهدند و حق «انتخاب آزاد» مردم
را همراه با حق آنان براي «اشتباه در انتخاب» به رسميت مي شناسند و به آن
تن مي دهند.
روايت بي بي سي از سردرگمي اصلاح طلبان در انتخابات
بولتن نويس فراري دولت اصلاحات اذعان كرد سياست قهر و ناز اصلاح طلبان شكست خورده و آنها درصدد معرفي نامزد هستند.
حسين
باستاني از همكاران حزب مشاركت، جزو بولتن نويسان رياست جمهوري در دولت
اصلاحات بود اما چند سال پيش از كشور گريخت و به استخدام شبكه دولتي انگليس
درآمد!
او اخيرا در مصاحبه با بي بي سي اذعان كرده كه اصلاح طلبان
پس از مشاهده بي اعتنايي نظام به شرط گذاري و نازهاي آنها، ادعاي «شركت
نمي كنيم» را كنار گذاشته اند. وي با اشاره به اظهارات اخير هاشمي رفسنجاني
گفت: هاشمي رفسنجاني تلويحا گفته اگر نياز باشد در انتخابات بعدي نامزد مي
شود. يك زماني اين تصور وجود داشت كه كانديداتوري كساني مثل هاشمي
رفسنجاني را كلا بايد كنار گذاشت الان ديگر با آن اطمينان نمي شود آن حرف
را زد.
وي اظهار داشت: صحبت هاي اخير هاشمي رفسنجاني در اين ارتباط
اهميت دارد معترضان به انتخابات سال 88 يك زماني به نظر مي آمد اساسا شركت
در انتخابات را شايد ديگر مفيد نبينند يك زماني اين تصور ايجاد شد كه آنها
فكر مي كنند شرايط كشور را به خاطر اين كه شرايط خيلي خاص و بحراني است
ممكن است كه نظام از حضور آنها در انتخابات استقبال كند.
نظام
واكنشش نسبت به اين اعلام آمادگي تلويحي جوري بوده كه اين فرضيه را هم
تقويت كرده كه نه زمينه براي حضور آنها وجود ندارد و شايد آنها هم ديگر
فايده اي نبينند كه در يك چنين شرايطي در انتخابات شركت كنند.
باستاني
افزود: الان ما وارد يك فاز جديدي شديم يعني فازي كه با وجود اين كه نظام
هيچ استقبالي از حضور كساني مثل هاشمي رفسنجاني نمي كند اما ما شاهد چنين
اظهارنظرهايي هستيم يا حتي در مورد خاتمي هم به نظر مي رسد در ميان اصلاح
طلبان اين گرايش وجود دارد كساني مي خواهند از او دعوت كنند و اين خواسته
را به صورت رسمي مطرح كنند.
تحليلگر بي بي سي در اظهارنظري قابل
تامل گفت: «واضح است صحبت هايي كه هاشمي كرده، ديدگاه كلي اش اين است كه
فضاي سياسي كشور آرام بشود براي اين كه انتخابات را در فضاي خوبي برقرار
كرد.» اين تحليل بي بي سي در حالي است كه اولا مواضع آقاي هاشمي يكي از
عوامل التهاب و تشويش اذهان در سال 88 بود و ثانيا بي بي سي اخيرا از قول
يكي ديگر از عناصر فراري- اكبر گاف- خواستار حضور تندروهاي مدعي اصلاحات در
انتخابات براي ايجاد هزينه و دردسر عليه نظام و جلوگيري از برگزاري آرام
انتخابات شده بود.
در همين حال سايت گروهك ملي- مذهبي كه چند ماه
اخير با انتشار چند مطلب خواستار بهره برداري اپوزيسيون از مواضع هاشمي
شده، در تحليلي نوشت: هاشمي هنوز نمي داند در انتخابات بايد چه كند؛ به
خصوص كه معيار اصلي عملكرد وي نحوه برخورد رهبري با انتخابات است و وي نيز
معتقد نيست بايد منازعه اي با رهبري داشته باشد.
اين پايگاه
اينترنتي قبلا با مرور سوابق هاشمي در انقلاب تصريح كرده بود نبايد از
مؤاخذه و محاكمه(!) اين سوابق گذشت اما فعلا بايد از ظرفيت وي بهره برداري
كرد. برخي عناصر تندرو همسو با محافل ضد انقلاب مي گويند هاشمي محبوبيت
عمومي ندارد و مناسب نامزدي انتخابات نيست اما در عين حال بايد از وي به
عنوان كاتاليزور سياسي در ايجاد برخي فرايندهاي سياسي به نفع اپوزيسيون
استفاده كرد.
روايت انديشكده آمريكايي از هيبت سپاه پاسداران
يك انديشكده آمريكايي اعلام كرد: سپاه پاسداران ايران يكي از ترسناك ترين ارتش هاي خاورميانه است.
موسسه
صلح آمريكا در گزارشي، فرمانده سپاه پاسداران ايران را مردي قدرتمند توصيف
كرد و نوشت: سرلشكر جعفري يكي از چهره هاي وفادار به آيت الله خامنه اي
رهبر عالي ايران است كه داراي تعهد ايدئولوژيك است. او فرمانده يكي از
مجهزترين و ترسناك ترين ارتش هاي خاورميانه با بيش از 150 هزار نيرو است.
اين
گزارش تاكيد مي كند: «بين 100 هزار تا 125 هزار تن در نيروي زميني، نزديك
به 20 هزار تن در نيروي دريايي و در حدود 20 هزار تن در نيروي هوايي سپاه
خدمت مي كنند. همچنين چندين هزار نيرو نيز در قالب نيروهاي ممتاز «قدس» در
خارج از ايران فعاليت مي كنند كه به سازمان هاي معارض آموزش مي دهند و از
آنها حمايت مي كنند.»
موسسه صلح آمريكا افزود: فرمانده سپاه
پاسداران انقلاب در توصيف عواقب حمله به ايران شديدترين الفاظ را به كار
برده است. وي در سپتامبر سال 2012 (شهريور سال 1391) اعلام كرد: «اگر جنگي
شروع شود كه يك سوي آن ايران و سوي ديگر غرب و آمريكا باشند، طبيعتا در
تنگه هرمز و صادرات انرژي اختلال ايجاد خواهد شد.
طبيعي است كه اين
اتفاق خواهد افتاد. او همچنين هشدار داد كه ممكن است ايران از «پيمان منع
گسترش سلاح هاي هسته اي» (ان.پي.تي) خارج شود و به پايگاه هاي آمريكا در
خاورميانه حمله كند.
وي در كنفرانس مطبوعاتي در ماه سپتامبر
(شهريور) اعلام كرد كه اگر اسرائيل به ايران حمله كند، ايران مي تواند آن
را نابود كند؛« جواب ما به اسرائيل روشن است من فكر مي كنم اگر اسرائيل به
ايران حمله كند چيزي از آن باقي نماند.»
موسسه آمريكايي با اشاره به
تاكتيك هاي متنوع جنگ نامتقارن سپاه پاسداران، از قول فرمانده اين نيرو
نوشت: ما از ظرفيت هاي جنگ نامتقارن استفاده مي كنيم همان طور كه حزب الله
در سال 2006 عليه اسرائيل به كار گرفت.
اين گزارش ارائه مي دهد: يكي
از اقدامات كليدي سپاه، تقسيم بخش فرماندهي و كنترل اين نيرو به 31 واحد
مجزا بود كه هر كدام از آنها مي توانند در صورت تخريب يا از بين رفتن
واحدهاي ديگر مستقل عمل كنند. همچنين بسيج كه مي تواند صدها هزار نيروي شبه
نظامي را آماده و تجهيز كند، تحت فرماندهي سپاه است. بازسازي ساختار سپاه
پاسداران انقلاب توسط جعفري توان تهران براي مقابله با تهديدهاي خارجي را
افزايش داد و همچنين به حكومت ايران كمك كرد تا با اختلالات داخلي هم
برخورد كند.
فرزندان رستم و زال و... الي آخر!
گروهك هاي ضد انقلاب بدبختي ها و آشفتگي هاي پايان ناپذير خود را به پاي نفوذ وزارت اطلاعات مي نويسند.
پايگاه
اينترنتي سكولاريسم نو در اين باره نوشت: وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي
تلاش و سرمايه گذاري گسترده اي براي نفوذ در ميان اپوزيسيون خارج كشور آغاز
كرده است.
به نظر مي آيد جمهوري اسلامي نه تنها چنين پروژه اي را
از مدتها قبل كليد زده بلكه در اين كار بسيار هم موفق بوده است. نگاهي به
روند شكل گيري جريانات و گروه هاي سياسي هم سو و برگزاري انواع و اقسام
كنفرانس، كنگره و شوراهاي متوالي و متوازي كه ظاهرا هر كدام با دستاويزي
متفاوت به ميان آمده اند نشان مي دهد كه استراتژي رژيم ايجاد سردرگمي در
ميان اپوزيسيون خارج كشور مي باشد.
البته هرگز اين ادعا را نداريم
كه افراد و شخصيت هاي حاضر در اين گروه ها و جريانات سياسي همگي وابسته به
جمهوري اسلامي مي باشند بلكه منظور گروهي از ايجادكنندگان و گردانندگان
اصلي پشت پرده چنين جرياني مي باشد(؟!)
سكولاريسم نو اضافه كرد:
ببينيد در طي يك سال اخير ميان طيف سلطنت طلبان چه انشقاق عظيم و عجيبي رخ
داده است، اين گروه كه تا يك سال قبل حول محور شاهزاده رضا پهلوي جمع بودند
ناگهان به گروه هاي كوچكي نظير هواداران راستين شاهزاده رضا پهلوي، سلطنت
طلبان، پادشاهي پارلماني طلبان، پهلوي طلبان و گروه هاي ريز و درشت ديگر
تبديل شده اند.
يا اين كه اگر نگاهي به روند شكل گيري شبكه
سكولارهاي سبز بياندازيم كه حقيقتا در نوع خود حركت بسيار موثري بود و
توانست نور اميدي در دل نيروهاي سكولار انداخته و تا حدود زيادي آنها را
گرد يك ميز جمع نمايد، ناگهان با پديده هايي موازي با خود همچون سكولار
دموكرات، سكولار فدرال، سكولاريزم و دموكراسي و حقوق بشر براي ايران، كنگره
دموكراسي خواهان سبز ايران و... روبرو مي شود.
حزب مشروطه كه حزبي
ريشه دار و قديمي مي باشد ناگهان مواجه با انبوهي از گروه هاي ريز و درشتي
مي گردد كه كلمه مشروطه را با خود يدك مي كشند نظير سازمان پرچمداران
انقلاب مشروطيت، سازمان مشروطه خواهان ايران خط مقدم و... جبهه ملي را نگاه
كنيد كه با انبوه احزاب و تشكل هاي رنگارنگ ملي رو به رو مي باشد نظير
سازمان جوانان جبهه ملي خارج كشور، اتحاديه ملي براي دموكراسي ايران، جبهه
ملي با پيشوندها و پسوندهاي فراوان و شاخه هاي مختلف...
و همين
گونه سازمان ها و تشكل هايي با اسامي دموكراتيك و دمكراسي و جبهه و جنبش
نظير جبهه آزاديخواهان مردم ايران، جنبش بختياري، جنبش رهايي بخش لرستان،
جنبش آذربايجان، جنبش كوروش جبهه متحد بلوچستان و جنبش فرزندان رستم و زال و
الي آخر كه در همه آنها نه تشكيل دهندگان گروه ها معلوم هستند و نه اعضاي
آنها.
نويسنده در پايان خاطرنشان كرد: با اين تفاسير و با اين همه
نفوذ و پيشروي كه اتاق فكر وزارت اطلاعات طراحي و به مورد اجرا گذاشته اگر
اندكي دير به خود آييم از اپوزيسيون ريشه دار اثري باقي نخواهد ماند و به
جاي آنها گروه ها و افراد دست ساز رژيم جايگزين خواهند شد. اگر به خود
نيامده و درصدد جلوگيري از نفوذ فيزيكي و پيشروي جمهوري اسلامي برنياييم،
ديري نخواهد پاييد كه نه از تاك نشان ماند و نه از تاك نشان.