مشرق- بنا بر نقل مشهور حضرت امام حسين(ع)، در روز2 محرم سال61 هجري قمري وارد کربلا شد.
براساس احاديث صحيح وارده خداي سبحان به زمين کربلا قداست و شرافتي خاص بخشيده که به هيچ جاي ديگر زمين حتي مکه معظمه نبخشيده است. امام سجاد فرمود: خداوند بيست و چهار هزار سال پيش از آنکه کعبه را بيافريند و حرم قرارش دهد زمين کربلا را حرمي امن و مبارک قرار داد و آنگاه که خداي متعال زمين را به لرزه درآورد و تکانش دهد زمين کربلا همانگونه که هست نوراني و پاکيزه بالا برده ميشود و در برترين باغ از باغهاي بهشت و برترين خانه آن جاي ميگيرد که جز پيامبران در آن منزل نکنند و کربلا در ميان باغهاي بهشت همانند ستاره براي ساکنان زمين ميدرخشد و نور آن چشم بهشتيان را خيره ميسازد و ندا ميدهد منم سرزمين مقدس پاکيزه و مبارک که سيدالشهدا و سرور جوانان بهشت را دربر گرفتهام. (المزار شيخ مفيد ص34)
تربت مقدس کربلا شفابخش است؛ امام صادق فرمود: تربت مزارحسين بزرگترين درمان هر دردي است. روايات مربوط به فضيلت کربلا تنها به آنچه شيعيان از ائمه اطهار نقل کردهاند محدود نميشود بلکه در بسياري از کتابهاي ديگر فرق مختلف اين حقيقت تبيين شده است.
ملاجلال سيوطي نزديک به بيست روايت از علماي بزرگ اهل تسنن مانند بيهقي، ابينعيم و... در باب فضيلت تربت کربلا نقل کرده است.
البته تمسک به قداست تربت مزار اولياي الهي امري عقلاني و عادي و مرسوم در ميان همه مذاهب خاصه مسلمانان است چنان که علامه سمهودي از بزرگان عامه در کتاب وفاءالوفاء مينويسد: هنگامي که پيامبر وفات يافت مردم از تربت شريف آن حضرت مي گرفتند تا اينکه عايشه دستور داد مقابلشان ديوار کشيدند. درون ديوار سوراخي بود که از آن تربت ميگرفتند پس عايشه فرمان داد که آن را هم بستند. (وفاءالوفاء ج1 ص385)
امام صادق فرموده است فاطمه زهرا دختر رسول خدا تسبيحي داشت که نخ آن پشم بود و شمار تکبيرات را روي آن گره زده بود و آن را با دست ميچرخاند و تکبير و تسبيح ميگفت پس از آنکه حمزه بن عبدالمطلب به شهادت رسيد حضرت با استفاده از تربت وي تسبيح درست کرد و مردم نيز چنين کردند و چون حسين به شهادت رسيد به خاطر فضيلت و برتري تربت وي مردم به آن روي آوردند.
تاريخ و معناي کربلا
اگرچه پس از شهادت جانسوز حضرت امام حسين شهر کربلا شهرتي جهاني و دائمي يافت وليکن کربلا شهري است که سالهاي قبل از ظهور اسلام به همين نام مشهور بوده است. از برخي روايتها نيز چنين برميآيد که قدمت نام کربلا به روزگار آدم ابوالبشر ميرسد و بلکه طبق روايت اميرالمؤمنين در آسمان ها به نام کرب وبلاء يعني سرزمين اندوه و گرفتاري مشهور است. (امالي شيخ صدوق، مجلس87)؛ از اين احتمال که نام کربلا مرکب از دو واژه کوربابل يعني مجموعه روستاهاي بابلي باشد چنين برميآيد که کربلا در آن روزگار مادر شهر چندين روستا بوده است که از آن جمله نينوا، کوشک، بابلي، نواويس، حير، غينالتمر و ديگر روستاهاي متعدد واقع در فاصله ميان صحرا و ساحل فرات ميباشند.
کربلا از جمله زمينهاي عراق بود که در دوران ابوبکر در سال دوازدهم به تصرف مسلمانان درآمد. کسي که اين سرزمين را فتح کرد خالد بن عرفطه بود که از سوي سعد بن ابي وقاص به عنوان پيشقراول فرستاده شد. او براي مدتي آنجا را مقر و اردوگاه خويش قرار داد و پس از رسيدن به اهداف نظامي به دليل بدي آب و هوا آنجا را ترک گفت و به کوفه رفت.
پس از گسترش شهر کوفه کربلا پيوسته يکي از روستاهاي فراوان پيرامون آن به شمار ميرفت و هيچ کس جز به مناسبتي نادر از آن ياد نميکرد مانند عبور اميرالمؤمنين همراه سپاهي که عازم حمله به شام بود و يا اخباري که راويان از رسول خدا و اميرالمؤمنين درباره کشته شدن سيدالشهدا در آن سرزمين و قتلگاه آن حضرت نقل کردهاند.
کربلا در غرب نهر فرات و در کناره دشت در وسط منطقه رسوبي معروف به سرزمين سودا واقع است در شمال غربي آن شهر انبار در شرق آن شهر باستاني بابل و در غرب آن صحراي غربي در جنوب غربي آن شهر حيره پايتخت منذريها قرار دارد. کربلا در مرزهاي صحرا واقع است و بدويان حجاز و شام براي تأمين آذوقه به آنجا روي ميآوردند. تا چندي پيش وضعيتش همين بوده است. از آنجا تا العين فاصله چنداني نيست و العين واحهاي است پر درخت و پر آب و شهر العين يکي ازشهرهاي مهم در منطقه صحرا بوده است.
علماي فرهنگنويس، مورخان و جغرافيدانان و بزرگان که درباره تاريخ بلاد و شهرها تحقيق نموده و کتاب نوشتهاند در ريشه واژه کربلا و نيز در اشتقاق و معناي آن اختلاف نظر دارند. برخي بر اين باورند که اين کلمه ريشه عربي محض دارد و گروهي ديگر بر اين باورند که ريشهاش غيرعربي است و گروهي ديگر گفتهاند که ريشه اين واژه آميزهاي از عربي و غيرعربي است.
ياقوت حموي گويد کربلا به معناي سستي در گامها است. لذا در زبان عرب گفته ميشود: جاء يمشي مکربلاً (با گامهاي سست آمد)؛ بنابراين ممکن است که به دليل سست بودن زمين آن به اين نام خوانده شده باشد و گفته ميشود کربلت الحنطه (گندم را غربال کردم) آنگاه که آن را پاکيزه سازي. بنابراين ممکن است که به دليل پاک بودن اين سرزمين از سنگريزه و درختان انبوه آن را کربلا خوانده باشند و کربل: نام گياه ترشک است.
بدين روي ممکن است که اين نوع گياه در اينجا بسيار ميروييده بدين سبب به اين نام خوانده شده است.دکتر مصطفي جواد در مقالهاي زير عنوان «کربلا قديما» در «موسوعه عتبات المقدسه» مينويسد: علامه هبه الدين شهرستاني نوشته است که کربلا مأخوذ از واژه کوربابل به معناي مجموعهاي از روستاهاي بابلي ميباشد و کشيش لغتشناس، انستاس کرملي، گويد آنچه از خواندن کتابهاي پژوهشگران به ياد داريم اين است که کربلاء مرکب از دو واژه کربل و ال به معناي حرم خداوند يا حرم مقدس خداوند است. (لغه العرب ج5، ص178)
حائر سرزميني داشت گسترده که در جهات شمال غرب و جنوب به رشته تپهها و صخرههاي پيوسته به هم منتهي ميگشت. مدخل شرقي آن يعني آنجايي که امروزه زائران به زيارت بارگاه حضرت عباس ميروند و در نظر بيننده به صورت يک نيم دايره جلوهگر بود.نامهاي ديگر نيز وجود دارد که بر سرزمين قتلگاه حسين اطلاق ميگردد. برخي از آنها از باب اطلاق کل بر جز بر کربلا اطلاق ميشود مانند طف برخي ديگر نام روستاهاي نزديک کربلا است که بر اين شهر اطلاق شده و شايد از باب ارتباط نزديکي و همسايگي باشد مانند نينوا يا غاضريه. برخي نيز نامهايي است که بر اثر گذشت زمان بر کربلا اطلاق شده و در زبان روايت نيز آمده است مانند عمورا. مهمترين اين نامها به شرح زير است:طف يا طفوف از مکانهايي که اعراب از قديم در نزديک کربلا ميشناختند طف است. ياقوت حموي گويد طف در لغت به معناي زمينهاي مشرف عربستان بر ريف (سرزمين سبز) عراق است اصمعي گويد از آن رو طف ناميده شده که به ريف نزديک است... ابوسعيد گويد طف ناميده شده چون بر عراق مشرف است... طف زمين است از ناحيه کوفه در راه خشکي که حسين بن علي در آن جا کشته شد و آن سرزمين صحرايي است نزديک ريف و چند چشمه آب در آن جاري است از جمله صيد، قطقطانه، رهيمه، عين جمل و مانند اينها. اين چشمهها به مأموران پادگانهاي واقع در پشت خندق شاپور تعلق داشت. مأموران اين خندق را ميان خود و اعراب و ديگران کنده بودند چون روز ذي قار فرا رسيد و خداوند اعراب را به وسيله پيامبرش پيروزي بخشيد. چند حلقه از آن چاهها را پرکردند و برخي از آن ها در دست ايرانيان باقي ماند. پس از آن هنگامي که مسلمانان به سوي حيره پيشروي کردند ايرانيان همه آن چاهها را که در دستشان بود پرکردند و گريختند و آنها که در دست اعراب بود باقي ماند... پس از آن که قادسيه و مدائن نيز فتح شد زمينهاي اين چشمهها که ايرانيان از آنجا جلاي وطن کردند به دست مسلمانان افتاد.يکي ديگر از نامهاي اين زمين مقدس نينوا است. ياقوت حموي گويد و در سواد کوفه ناحيهاي است که به آن نينوا گفته ميشود و کربلا که حسين بن علي در آن جا کشته شد بخشي از آن است. (معجم البلدان ج4 ص35-36)
طبري در توصيف حرکت کاروان حسيني از منزلگاه قصر بني مقاتل به سوي نينوا ميگويد امام حسين چون شب را به صبح آورد فرود آمد و نماز صبح گزارد و با شتاب سوار شد و همراه يارانش به سمت چپ ميراند و ميخواست که آنان را پراکنده سازد. باز حربن يزيد ميآمد و آنان را بازپس ميزد و حسين نيز او را باز پس ميزد. هنگامي که حر با شدت هرچه تمام آنان را به سوي کوفه باز پس زد از فرمانش امتناع کردند و طرفين به دفع يکديگر پرداختند. آنان پيوسته در حرکت بودند تا به نينوا جايي که حسين در آن فرود آمد رسيدند. (تاريخ الطبري، ج4،ص308)