به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، بخشهایی از متن یادداشت رسایی که اعتقادات خود را در آن مطرح کرده، به شرح زیر است:
«دیدارهای اخیر آقای هاشمی رفسنجانی به ویژه دیدار اخیر وی با توجه به مواضع اعلام شده در آن و با توجه به اینکه این سخنان در جمع اصحاب رسانههای همسو با هاشمی بوده را باید یک دیدار انتخاباتی نامید، در حقیقت آقای هاشمی با این مواضع در حال آمادهسازی حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری پیش روست.
هشت سال قبل در آستانه انتخابات نهم ریاست جمهوری، هاشمی با شعار «میآیم، مگر این که کاندیدایی را ببینم که توان اداره کشور را دارد» وارد عرصه انتخابات شد ولی این بار و در آستانه انتخابات یازدهم، هاشمی با شعار «نمیآیم، مگر اینکه کاندیداهای موجود نتوانند کشور را اداره کنند» وارد عرصه انتخابات شده است.
متاسفانه علیرغم گذشت 16 سال از پایان دولت سازندگی و تجربه دو نوع تفکر و دو سلیقه مدیریتی دیگر توسط مردم، آقای هاشمی رفسنجانی همچنان مبدأ تاریخ را دولت سازندگی خود میداند و همه چیز را با آن مقایسه میکند!
هاشمی همچنان میگوید راه حل مشکلات اقتصادی، در طرحهای اقتصادی من است؛ راه حل مشکلات سیاسی، در طرح وحدت ملی من است؛ راه حل مشکلات فرهنگی، در طرحهای فرهنگی من است؛ راه حل مشکلات فتنه 88، در نمازجمعه من است؛ ولی فقیه فصلالخطاب است اما گرهها همچنان به دست من باز میشود و همچنان بهترین دوست رهبری هم فقط من هستم!
متأسفانه آقای هاشمی همچنان درگیر «من» است در حالی باید گفت آقای هاشمی «این من نه آن من است» چراکه خیلی از شاخصهها در نگاه مردم تغییر کرده است.
جالب اینجاست که هاشمی در برابر انتقادات مستندی که به ایشان میشود، خود را با امیر المؤمنین و امام حسین علیهم السلام مقایسه میکند که درباره اهل بیت هم گفته میشد علی نماز نمیخواند و امام حسین خارجی است! ولی به این نکته پاسخ نمیدهد که اهل بیت هرگز مورد حمایت همه جانبه دشمنان دین خدا قرار نداشتند و در این حالت بود که دشمنان دین خدا با چنین شایعاتی تلاش میکردند تا باور مردم نسبت به ایشان را تغییر دهند.
در سیره عملی اهل بیت علیهم السلام هرگز دیده نشده که اگر وابسته متخلفی داشتند، تمام قد از او حمایت کنند، دستگاه قضایی زمان خود را برای آزادی وابسته متخلف در فشار قرار دهند بلکه امیر المومنین وقتی در جلسه دادخواستی به عنوان یکی از طرفهای دعوا حاضر شد از اینکه قاضی در نگاه خود به ایشان ملاطفت بیشتری نسبت به طرف دیگر دادگاه داشت، زبان به گلایه گشود!
در سیره علی علیه السلام آمده است که وقتی در برابر درخواست نامتعارف برادرش عقیل برای بهرهمندی بیشتر از بیتالمال قرار گرفت، گرمای آتش را به او چشاند و عقیل را به یاد مرگ انداخت نه این که از سازمان بهینهسازی مصرف سوخت میلیاردها تومان جهت تبلیغات انتخاباتی هزینه کند!
آقای هاشمی از آنجا که دیگر نمیتواند واژه انتخابات آزاد را به کار گیرد، از برگزاری انتخابات با استاندارهای جهانی سخن میگوید تا دلسوزانه(!) نظام اسلامی را از اتهام «دیکتاتوری» دشمنان دیرینهاش مبرا سازد! اما پاسخ به این ادعای ایشان هم مانند پاسخ به لزوم انتخابات آزاد است که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند.
آقای هاشمی لطفا بگویید در طول سی و چهار سال گذشته که 34 انتخابات در کشور ما برگزار شده، دشمنان این انقلاب، کدام انتخابات را با استانداردهای جهانی خود منطبق دانستهاند و ما را متهم به دیکتاتوری نکردهاند که شما نگران تطبیق انتخابات آینده با استانداردهای جهانی واتهام دیکتاتوری هستید؟ اتفاقا مواضع حضرتعالی و عناصر دنبالهرو شما چند سالی است که بهانه را به دست دشمنان انقلاب داده که برای ادعای پوچ خود، آدرس خطبههای نماز جمعه و مصاحبهها و سخنرانیهای شما را به ما تحویل میدهند!
آقای هاشمی همچنان تأکید دارد که راه ایشان همان راه رهبری معظم انقلاب است، اما تفاوت راهی که آقای هاشمی پس از انتخابات 88 برگزیدند با راهی که امام خامنه ای به مردم نشان دادند، تفاوت راهی که آقای هاشمی در برخورد با محاسن و معایب دولت نهم و دهم برگزیدند با راهی که رهبری انقلاب در برخورد با محاسن و معایب این دولت ترسیم کردند، تفاوت راهی که هاشمی در برخورد با انتخابات اخیر برگزیده با راهی که رهبری انقلاب در یوم الله 19 دی تبیین کردند و از این پس خواهند کرد و بسیاری از موارد دیگر، چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد که آقای هاشمی متأسفانه ما پیروی نمیبینیم.
آقای هاشمی به جملهای از رهبر انقلاب استناد میکنند که ایشان در پاسخ به نگرانیهایی وی از ترکیب مجلس نهم در برابر برخی تهدیدها ارئه کرده بود و فرموده بودند من نگران مجلس نیستم، بلکه اگر همدلی در کشور باشد، بهترین راه دفاع تحقق یافته و بعد برای توجیه روندی که تاکنون برگزیده، مسیر حرکت خود را همدلی میداند اما باید به ایشان گفت که آقای هاشمی، شاید اگر کمی در این توصیه رهبری انقلاب تعمق میگردید، به این نتیجه میرسیدید که از نگاه رهبر انقلاب در حال حاضر همدلی در بین نیروهای انقلاب وجود دارد و متأسفانه این شما و برخی از همراهانتان هستید که از همراهی با این دلها، همصدایی و همنوایی با دلهای دیگری را برگزیدهاید. در حقیقت توصیه ایشان به شماست که با صف انقلاب همدلی کنید تا دشمنان به شما و مواضع شما دلخوش نکنند.
اما از همه اینها که بگذریم، آقای هاشمی دراین دیدار انتخاباتی از امور بسیاری سخن گفت که هیچ یک از آنها مورد سوال افکار عمومی نیست و قطعا اگر ایشان - چه خود وارد رقابت انتخاباتی شود و چه همچون انتخابات سال 88 مدیریت برخی از کاندیداها را به عهده بگیرد - رسانهها و مردم، پاسخگویی در خصوص این موارد را از او مطالبه نمیکنند بلکه امروز سوالات رسانهها و مردم از آقای هاشمی امور دیگری است.
ای کاش آقای هاشمی درباره برخی ادعاهای فرزند خود مهدی هاشمی که در گفتوگوی تلفنی با یک ضد انقلاب فراری بیان کرده، توضیح میداد.
آقای هاشمی ! شما چه کاندیدا بشوید و چه از پشت صحنه همچون انتخابات سال 88 به مدیریت برخی از کاندیداها بپردازید، به جای اینکه از ایدههای گذشتهتان سخن بگویید، باید به سوالاتی پاسخ دهید که فرزندتان درباره تقسیم کار با شما ادعا کرده است.»
«دیدارهای اخیر آقای هاشمی رفسنجانی به ویژه دیدار اخیر وی با توجه به مواضع اعلام شده در آن و با توجه به اینکه این سخنان در جمع اصحاب رسانههای همسو با هاشمی بوده را باید یک دیدار انتخاباتی نامید، در حقیقت آقای هاشمی با این مواضع در حال آمادهسازی حضور خود در انتخابات ریاست جمهوری پیش روست.
هشت سال قبل در آستانه انتخابات نهم ریاست جمهوری، هاشمی با شعار «میآیم، مگر این که کاندیدایی را ببینم که توان اداره کشور را دارد» وارد عرصه انتخابات شد ولی این بار و در آستانه انتخابات یازدهم، هاشمی با شعار «نمیآیم، مگر اینکه کاندیداهای موجود نتوانند کشور را اداره کنند» وارد عرصه انتخابات شده است.
متاسفانه علیرغم گذشت 16 سال از پایان دولت سازندگی و تجربه دو نوع تفکر و دو سلیقه مدیریتی دیگر توسط مردم، آقای هاشمی رفسنجانی همچنان مبدأ تاریخ را دولت سازندگی خود میداند و همه چیز را با آن مقایسه میکند!
هاشمی همچنان میگوید راه حل مشکلات اقتصادی، در طرحهای اقتصادی من است؛ راه حل مشکلات سیاسی، در طرح وحدت ملی من است؛ راه حل مشکلات فرهنگی، در طرحهای فرهنگی من است؛ راه حل مشکلات فتنه 88، در نمازجمعه من است؛ ولی فقیه فصلالخطاب است اما گرهها همچنان به دست من باز میشود و همچنان بهترین دوست رهبری هم فقط من هستم!
متأسفانه آقای هاشمی همچنان درگیر «من» است در حالی باید گفت آقای هاشمی «این من نه آن من است» چراکه خیلی از شاخصهها در نگاه مردم تغییر کرده است.
جالب اینجاست که هاشمی در برابر انتقادات مستندی که به ایشان میشود، خود را با امیر المؤمنین و امام حسین علیهم السلام مقایسه میکند که درباره اهل بیت هم گفته میشد علی نماز نمیخواند و امام حسین خارجی است! ولی به این نکته پاسخ نمیدهد که اهل بیت هرگز مورد حمایت همه جانبه دشمنان دین خدا قرار نداشتند و در این حالت بود که دشمنان دین خدا با چنین شایعاتی تلاش میکردند تا باور مردم نسبت به ایشان را تغییر دهند.
در سیره عملی اهل بیت علیهم السلام هرگز دیده نشده که اگر وابسته متخلفی داشتند، تمام قد از او حمایت کنند، دستگاه قضایی زمان خود را برای آزادی وابسته متخلف در فشار قرار دهند بلکه امیر المومنین وقتی در جلسه دادخواستی به عنوان یکی از طرفهای دعوا حاضر شد از اینکه قاضی در نگاه خود به ایشان ملاطفت بیشتری نسبت به طرف دیگر دادگاه داشت، زبان به گلایه گشود!
در سیره علی علیه السلام آمده است که وقتی در برابر درخواست نامتعارف برادرش عقیل برای بهرهمندی بیشتر از بیتالمال قرار گرفت، گرمای آتش را به او چشاند و عقیل را به یاد مرگ انداخت نه این که از سازمان بهینهسازی مصرف سوخت میلیاردها تومان جهت تبلیغات انتخاباتی هزینه کند!
آقای هاشمی از آنجا که دیگر نمیتواند واژه انتخابات آزاد را به کار گیرد، از برگزاری انتخابات با استاندارهای جهانی سخن میگوید تا دلسوزانه(!) نظام اسلامی را از اتهام «دیکتاتوری» دشمنان دیرینهاش مبرا سازد! اما پاسخ به این ادعای ایشان هم مانند پاسخ به لزوم انتخابات آزاد است که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند.
آقای هاشمی لطفا بگویید در طول سی و چهار سال گذشته که 34 انتخابات در کشور ما برگزار شده، دشمنان این انقلاب، کدام انتخابات را با استانداردهای جهانی خود منطبق دانستهاند و ما را متهم به دیکتاتوری نکردهاند که شما نگران تطبیق انتخابات آینده با استانداردهای جهانی واتهام دیکتاتوری هستید؟ اتفاقا مواضع حضرتعالی و عناصر دنبالهرو شما چند سالی است که بهانه را به دست دشمنان انقلاب داده که برای ادعای پوچ خود، آدرس خطبههای نماز جمعه و مصاحبهها و سخنرانیهای شما را به ما تحویل میدهند!
آقای هاشمی همچنان تأکید دارد که راه ایشان همان راه رهبری معظم انقلاب است، اما تفاوت راهی که آقای هاشمی پس از انتخابات 88 برگزیدند با راهی که امام خامنه ای به مردم نشان دادند، تفاوت راهی که آقای هاشمی در برخورد با محاسن و معایب دولت نهم و دهم برگزیدند با راهی که رهبری انقلاب در برخورد با محاسن و معایب این دولت ترسیم کردند، تفاوت راهی که هاشمی در برخورد با انتخابات اخیر برگزیده با راهی که رهبری انقلاب در یوم الله 19 دی تبیین کردند و از این پس خواهند کرد و بسیاری از موارد دیگر، چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد که آقای هاشمی متأسفانه ما پیروی نمیبینیم.
آقای هاشمی به جملهای از رهبر انقلاب استناد میکنند که ایشان در پاسخ به نگرانیهایی وی از ترکیب مجلس نهم در برابر برخی تهدیدها ارئه کرده بود و فرموده بودند من نگران مجلس نیستم، بلکه اگر همدلی در کشور باشد، بهترین راه دفاع تحقق یافته و بعد برای توجیه روندی که تاکنون برگزیده، مسیر حرکت خود را همدلی میداند اما باید به ایشان گفت که آقای هاشمی، شاید اگر کمی در این توصیه رهبری انقلاب تعمق میگردید، به این نتیجه میرسیدید که از نگاه رهبر انقلاب در حال حاضر همدلی در بین نیروهای انقلاب وجود دارد و متأسفانه این شما و برخی از همراهانتان هستید که از همراهی با این دلها، همصدایی و همنوایی با دلهای دیگری را برگزیدهاید. در حقیقت توصیه ایشان به شماست که با صف انقلاب همدلی کنید تا دشمنان به شما و مواضع شما دلخوش نکنند.
اما از همه اینها که بگذریم، آقای هاشمی دراین دیدار انتخاباتی از امور بسیاری سخن گفت که هیچ یک از آنها مورد سوال افکار عمومی نیست و قطعا اگر ایشان - چه خود وارد رقابت انتخاباتی شود و چه همچون انتخابات سال 88 مدیریت برخی از کاندیداها را به عهده بگیرد - رسانهها و مردم، پاسخگویی در خصوص این موارد را از او مطالبه نمیکنند بلکه امروز سوالات رسانهها و مردم از آقای هاشمی امور دیگری است.
ای کاش آقای هاشمی درباره برخی ادعاهای فرزند خود مهدی هاشمی که در گفتوگوی تلفنی با یک ضد انقلاب فراری بیان کرده، توضیح میداد.
آقای هاشمی ! شما چه کاندیدا بشوید و چه از پشت صحنه همچون انتخابات سال 88 به مدیریت برخی از کاندیداها بپردازید، به جای اینکه از ایدههای گذشتهتان سخن بگویید، باید به سوالاتی پاسخ دهید که فرزندتان درباره تقسیم کار با شما ادعا کرده است.»