به گزارش مشرق به نقل از فارس، «پیتر جنکینز» با انتقاد از گزارش اخیر علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران مینویسد: با فرض بدترین سناریوهای ممکن، نویسندگان گزارش این حقیقت را نادیده گرفتهاند که به لطف آژانس انرژی اتمی هرگونه انحراف ایران از برنامههای صلحآمیز اندکی پس از وقوع کشف میشود.
پایگاه تحلیلی «لوبلاگ» در مطلبی به قلم «پیتر جنکینز»، دیپلمات سابق انگلیسی و نماینده این کشور در آژانس انرژی اتمی و سازمان ملل در این گزارش جدید مینویسد: هر کس آخرین مقاله من در این سایت را خوانده باشد میداند که از بخش مربوط به ایران، گزارش «استراتژی آمریکا برای منع گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه» بسیار ناامید شدهام. گزارش مذکور را پنج نفر از متخصصان به گفته خودشان «بی طرف» تهیه کردهاند.
نویسندگان مقاله مذکور چنین فرض کردهاند که غرب ناچار است استفاده دوگانه برخی کشورها از فنآوری هستهای را نادیده بگیرد، تا همچنان شمار کشورهای دارای سلاح هستهای «چهار» باقی بماند. آنها باور دارند که بندهای مربوط به اقدامات تحت نظارت ان پی تی یا پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای باید در صورت لزوم نادیده گرفته شوند و آمریکا باید تلاش کند تا برنامه هستهای ایران به شکل دائم تحت نظارت قرار گیرد.
البته این سخنان دلیل اصلی مخالفت من با این گزارش نیست. هنگامی که دیپلمات جوانی بودم آموختم که گزارشهای رویکردی باید متعادل باشد و باید همه جنبههای مسأله را در نظر گرفت و برای حل آن تمامی گزینهها را بررسی کرد. در گزارشی که این پنج متخصص به اصطلاح بیطرف ارایه کردهاند چنین رویهای رعایت نشده است.
آنها تنها جنبههای منفی را در ارتباط با اهداف ایران مد نظر قرار دادهاند. این افراد حالات کم خطر تر را نادیده گرفتهاند؛ مثلا این که رهبران ایران تنها در صورتی به دنبال قابلیت سلاح هستهای خواهند بود که از سوی یک کشور مسلح به سلاح هستهای تهدید شوند. (رجوع شود به ماده 10 NPT)
یا آنکه این متخصصان توجه نمیکنند که برملا شدن برنامه تحقیقات هستهای پنهانی ایران در سال 2003 سبب شد تا رهبران ایران دریابند که عبور از این آستانه کار عاقلانهای نخواهد بود.
با فرض بدترین سناریوهای ممکن، نویسندگان این گزارش چنین استدلال میکنند که آمریکا تنها یک گزینه پیش رو دارد؛ اعمال فشار کافی از طریق تحریمها برای متقاعد کردن ایران به عدم دستیابی به «تواناییهایی خاص»، یا توانایی تولید مواد کافی برای ساخت حداقل یک بمب در تأسیسات مخفی غنیسازی خود که به علت ناشناخته بودن امکان نابودی آن وجود ندارد.
این سناریو باید از چند نظر مورد بازنگری قرار گیرد. نویسندگان این مقاله فرض کردهاند که ایران میتواند تا حدودی از برنامه غنیسازی اورانیوم خود در یکی از تأسیسات پنهانیاش منحرف شود، اما روشن است که آنها امکان کشف به موقع چنین انحرافی را اندک فرض کردهاند. آنها این حقیقت را نادیده گرفتهاند که به لطف آژانس انرژی اتمی هرگونه انحراف ایران از برنامههای صلحآمیز اندکی پس از وقوع کشف میشود.
به علاوه پس از کشف هرگونه انحرافی، آمریکا گزینههای فراوانی در اختیار خواهد داشت و این طور نیست که آمریکا نتواند به تأسیسات مخفی که کشف میشوند حمله کند.
متقاعد کردن شورای امنیت سازمان ملل نیزکار سختی نیست. انحراف از برنامههای هستهای، بزرگترین گناهی است که هر یک از اعضای ان پی تی ممکن است مرتکب آن شوند. پنج عضو دارای حق وتوی شورای امنیت نیز آماده اعمال فشار بیشتر بر ایران به بهانه انحراف از برنامهها هستند و اطمینان دارند که همه کشورها مگر شمار اندکی از اعضای ان پی تی، آنها را حمایت خواهند کرد. ایران کشوری است که امیدوار است به عنوان یک قدرت نوظهور مانند ترکیه، برزیل یا آفریقای جنوبی مورد احترام قرار گیرد، نه اینکه مانند کره شمالی یا اسراییل طرد شود و زیر فشارهای خرد کننده ای مثل تهدید به حمله نظامی با پروانه شورای امنیت، قرار گیرد.
چندان مشخص نیست که نویسندگان این گزارش چگونه به این نتیجه دست یافتهاند که ایران میتواند با به دست آوردن مواد کافی ظرف چند روز سلاح هستهای تولید کند و با این وجود به درست کار کردن آن نیز اطمینان داشته باشد. به علاوه اصلا معلوم نیست که ایران بتواند چنین بمبی را روی یکی از آن موشکهای میانبردش سوار کند. نویسندگان این گزارش در پاسخ به این پرسش تنها به این امر بسنده میکنند که سلاح مذکور را میتوان به وسیله کامیون تا محل مورد نظر حمل کرد. آنها حتما فیلمهای هالیوودی زیاد تماشا میکنند.
آنها از همین روش یعنی استفاده از اطلاعات تصادفی کمک گرفتهاند تا خوانندگان را متقاعد کنند که نبرد پایانی «نیکی و بدی» یا «آرماگدون» در راه است:
- نویسندگان مذکور ساختمانی در پارچین را تأسیسات تولید سلاح نامیدهاند. درحالیکه آژانس انرژی اتمی آنرا تنها ساختمانی میداند که احتمالا در آن آزمایشهایی روی مواد انفجاری قوی صورت گرفته است.
- نویسندگان گزارش مذکور کارخانههای ساخت سانتریفیوژ در ایران را مخفی و پنهان توصیف کردهاند اما این کارخانهها تنها زیر نظر آژانس انرژی اتمی قرار ندارند، نه اینکه مخفی باشند. (هنگامی که غرب در حال برگزاری گفتوگوهایی جدی با ایران طی سال 2003 و 2005 بود ایران به عنوان اقدامی اعتمادساز به آژانس انرژی اتمی اجازه داد تا از این کارخانهها بازدید کند.)
- نویسندگان گزارش مذکور مدعی هستند که بحث و جدل فراوانی در ارتباط با زمان وقوع مرحله بدون بازگشتی که در آن دیگر نمیتوان جلوی ایران را گرفت صورت گرفته است، اما بعد معلوم میشود که این بحث و جدلها تنها مربوط به یک صدا است و آن شخص کسی نیست جزء نخستوزیر اسراییل.
- مشکل بنیادین این گزارش آن است که نویسندگان آن نمیدانند چه عواملی روی تصمیمات یک کشور در سیستم بینالملل تاثیرگذار است. در این گزارش به ایران تنها به شکل یک کشور شرور نگریسته میشود که قصد دارد هر چه زودتر به سلاح هستهای دست پیدا کند تا با آن به اسراییل و منطقه جنوب شرقی ناتو ضربه بزند و تنها از طریق تحریم زور میتوان جلویش را گرفت.
- خوشبختانه دنیایی که من در آن به کار دیپلماسی مشغول بودهام بسیار متفاوت از دیدگاه این نویسندگان است. کشورها دارای شخصیتهایی بسیار پیچیده و چند بعدی هستند و از راههای فراوانی نیز تحت تاثیر قرار میگیرند. وقتی سیاستمداران سردرگم میشوند به سراغ دیپلماتها میآیند و آن زمان است که مشکلات حل میشود.
پایگاه تحلیلی «لوبلاگ» در مطلبی به قلم «پیتر جنکینز»، دیپلمات سابق انگلیسی و نماینده این کشور در آژانس انرژی اتمی و سازمان ملل در این گزارش جدید مینویسد: هر کس آخرین مقاله من در این سایت را خوانده باشد میداند که از بخش مربوط به ایران، گزارش «استراتژی آمریکا برای منع گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه» بسیار ناامید شدهام. گزارش مذکور را پنج نفر از متخصصان به گفته خودشان «بی طرف» تهیه کردهاند.
نویسندگان مقاله مذکور چنین فرض کردهاند که غرب ناچار است استفاده دوگانه برخی کشورها از فنآوری هستهای را نادیده بگیرد، تا همچنان شمار کشورهای دارای سلاح هستهای «چهار» باقی بماند. آنها باور دارند که بندهای مربوط به اقدامات تحت نظارت ان پی تی یا پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای باید در صورت لزوم نادیده گرفته شوند و آمریکا باید تلاش کند تا برنامه هستهای ایران به شکل دائم تحت نظارت قرار گیرد.
البته این سخنان دلیل اصلی مخالفت من با این گزارش نیست. هنگامی که دیپلمات جوانی بودم آموختم که گزارشهای رویکردی باید متعادل باشد و باید همه جنبههای مسأله را در نظر گرفت و برای حل آن تمامی گزینهها را بررسی کرد. در گزارشی که این پنج متخصص به اصطلاح بیطرف ارایه کردهاند چنین رویهای رعایت نشده است.
آنها تنها جنبههای منفی را در ارتباط با اهداف ایران مد نظر قرار دادهاند. این افراد حالات کم خطر تر را نادیده گرفتهاند؛ مثلا این که رهبران ایران تنها در صورتی به دنبال قابلیت سلاح هستهای خواهند بود که از سوی یک کشور مسلح به سلاح هستهای تهدید شوند. (رجوع شود به ماده 10 NPT)
یا آنکه این متخصصان توجه نمیکنند که برملا شدن برنامه تحقیقات هستهای پنهانی ایران در سال 2003 سبب شد تا رهبران ایران دریابند که عبور از این آستانه کار عاقلانهای نخواهد بود.
با فرض بدترین سناریوهای ممکن، نویسندگان این گزارش چنین استدلال میکنند که آمریکا تنها یک گزینه پیش رو دارد؛ اعمال فشار کافی از طریق تحریمها برای متقاعد کردن ایران به عدم دستیابی به «تواناییهایی خاص»، یا توانایی تولید مواد کافی برای ساخت حداقل یک بمب در تأسیسات مخفی غنیسازی خود که به علت ناشناخته بودن امکان نابودی آن وجود ندارد.
این سناریو باید از چند نظر مورد بازنگری قرار گیرد. نویسندگان این مقاله فرض کردهاند که ایران میتواند تا حدودی از برنامه غنیسازی اورانیوم خود در یکی از تأسیسات پنهانیاش منحرف شود، اما روشن است که آنها امکان کشف به موقع چنین انحرافی را اندک فرض کردهاند. آنها این حقیقت را نادیده گرفتهاند که به لطف آژانس انرژی اتمی هرگونه انحراف ایران از برنامههای صلحآمیز اندکی پس از وقوع کشف میشود.
به علاوه پس از کشف هرگونه انحرافی، آمریکا گزینههای فراوانی در اختیار خواهد داشت و این طور نیست که آمریکا نتواند به تأسیسات مخفی که کشف میشوند حمله کند.
متقاعد کردن شورای امنیت سازمان ملل نیزکار سختی نیست. انحراف از برنامههای هستهای، بزرگترین گناهی است که هر یک از اعضای ان پی تی ممکن است مرتکب آن شوند. پنج عضو دارای حق وتوی شورای امنیت نیز آماده اعمال فشار بیشتر بر ایران به بهانه انحراف از برنامهها هستند و اطمینان دارند که همه کشورها مگر شمار اندکی از اعضای ان پی تی، آنها را حمایت خواهند کرد. ایران کشوری است که امیدوار است به عنوان یک قدرت نوظهور مانند ترکیه، برزیل یا آفریقای جنوبی مورد احترام قرار گیرد، نه اینکه مانند کره شمالی یا اسراییل طرد شود و زیر فشارهای خرد کننده ای مثل تهدید به حمله نظامی با پروانه شورای امنیت، قرار گیرد.
چندان مشخص نیست که نویسندگان این گزارش چگونه به این نتیجه دست یافتهاند که ایران میتواند با به دست آوردن مواد کافی ظرف چند روز سلاح هستهای تولید کند و با این وجود به درست کار کردن آن نیز اطمینان داشته باشد. به علاوه اصلا معلوم نیست که ایران بتواند چنین بمبی را روی یکی از آن موشکهای میانبردش سوار کند. نویسندگان این گزارش در پاسخ به این پرسش تنها به این امر بسنده میکنند که سلاح مذکور را میتوان به وسیله کامیون تا محل مورد نظر حمل کرد. آنها حتما فیلمهای هالیوودی زیاد تماشا میکنند.
آنها از همین روش یعنی استفاده از اطلاعات تصادفی کمک گرفتهاند تا خوانندگان را متقاعد کنند که نبرد پایانی «نیکی و بدی» یا «آرماگدون» در راه است:
- نویسندگان مذکور ساختمانی در پارچین را تأسیسات تولید سلاح نامیدهاند. درحالیکه آژانس انرژی اتمی آنرا تنها ساختمانی میداند که احتمالا در آن آزمایشهایی روی مواد انفجاری قوی صورت گرفته است.
- نویسندگان گزارش مذکور کارخانههای ساخت سانتریفیوژ در ایران را مخفی و پنهان توصیف کردهاند اما این کارخانهها تنها زیر نظر آژانس انرژی اتمی قرار ندارند، نه اینکه مخفی باشند. (هنگامی که غرب در حال برگزاری گفتوگوهایی جدی با ایران طی سال 2003 و 2005 بود ایران به عنوان اقدامی اعتمادساز به آژانس انرژی اتمی اجازه داد تا از این کارخانهها بازدید کند.)
- نویسندگان گزارش مذکور مدعی هستند که بحث و جدل فراوانی در ارتباط با زمان وقوع مرحله بدون بازگشتی که در آن دیگر نمیتوان جلوی ایران را گرفت صورت گرفته است، اما بعد معلوم میشود که این بحث و جدلها تنها مربوط به یک صدا است و آن شخص کسی نیست جزء نخستوزیر اسراییل.
- مشکل بنیادین این گزارش آن است که نویسندگان آن نمیدانند چه عواملی روی تصمیمات یک کشور در سیستم بینالملل تاثیرگذار است. در این گزارش به ایران تنها به شکل یک کشور شرور نگریسته میشود که قصد دارد هر چه زودتر به سلاح هستهای دست پیدا کند تا با آن به اسراییل و منطقه جنوب شرقی ناتو ضربه بزند و تنها از طریق تحریم زور میتوان جلویش را گرفت.
- خوشبختانه دنیایی که من در آن به کار دیپلماسی مشغول بودهام بسیار متفاوت از دیدگاه این نویسندگان است. کشورها دارای شخصیتهایی بسیار پیچیده و چند بعدی هستند و از راههای فراوانی نیز تحت تاثیر قرار میگیرند. وقتی سیاستمداران سردرگم میشوند به سراغ دیپلماتها میآیند و آن زمان است که مشکلات حل میشود.