اشرف در سال 1327 موافقت شاه را با نخست وزيري عبدالحسين هژير به دست آورده بود . هژير زماني وزير دارايي و وزير دربار بود و شهرت داشت که محرم راز و متحد نزديک اشرف ميباشد. به نظر اشرف هژير بهترين و مناسبترين فردي بود که ميتوانست در آن هنگام مقام نخست وزيري را احراز کند و برنامه مورد نظر انگليسيها و دربار را به اجرا بگذارد. هژير در مقام وزير دارايي به دو موضوع مورد علاقه دربار جامعه عمل پوشانده بود.
اولاً افزايش بودجه دربار و ثانياً تصويب کمک خرج کافي براي سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي که اشرف رياست آن را برعهده داشت. 2 به گفته خود اشرف:
در خرداد 1327 برادرم، عبدالحسين هژير را به نخست وزيري منصوب کرد. هژير يکي از دوستان خوب من بود و بايد بگويم که من تاحدي در انتصاب او موثر بودم . او در سمتهاي وزير دارايي و وزير دربار نيز خدمت کرده بود.»3
گفته اند که شاه نسبت به قدرت روزافزون خواهرش خوشبين نبود زيرا اشرف گروههاي طرفدار خودش را در پستهاي حساس دولت ايران جاي ميداد، طرفداراني که بيشتر به او وفادار بودند تا به شاه. حتي شاه ظنين شده بود که اشرف و هژير در صدد کودتايي عليه او هستند.
اگر فروغي در شرايطي نبود که به اين شاهدخت جوان احترام بگذارد و يا سهيلي و قوام خيلي دست او را در امور باز نميگذاشتند، اما با نخست وزير شدن هژير در خرداد ماه 1327 ديگر کم وبيش اهل فن و سياست ميدانستند که اشرف اکنون کل دولت را در دست دارد. هژير از دوستان صميمي اشرف به حساب ميآمد و اشرف نقش بسيار مهمي در انتصاب او به نخست وزيري داشت. بسياري از وزراي کابينه نيز از دوستان اشرف بودند و هژير در تمامي امور با اشرف مشورت مينمود. هژير به اشرف کمک نمود تا سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي را تاسيس کند. سازماني که بعدها عامل نفوذي اشرف در تمامي شئونات کشور شد. هژير در آن زمان وزير دارايي بود. او توانست از درآمد عوارض گمرکي کشور و چند درصد از فروش بنزين که در آن زمان ثروتي به حساب ميآمد به سازمان اشرف اختصاص دهد . بعدها با ايجاد مجوز بليط بخت آزمايي ملي بزرگترين عامل ثروت اشرف را بدو هديه داد. اين سازمان تا آخرين ماههاي رژيم پهلوي از سازمانهاي بسيار فعال کشور بود که از علاقه شخصي اشرف به قمار و ورقبازي نشأت ميگرفت. اين سازمان بسيار مورد علاقه اشرف بود.
نفوذ اشرف در کابينه هژير به گونهاي بود که چندين نفر را بر کابينه تحميل کرد از جمله نوري اسفندياري، دولتمرد مورد توجه خود را به عنوان وزير امور خارجه به کابينه هژير تحميل کرد. جهانگير تفضلي مينويسد:
« ...روزي والاحضرت مرا احضار کرد. وقتي به کاخ رفتم، معدل شيرازي را ديدم ... والاحضرت به معدل گفت که شما هم بايد معاون اداري هژير شويد و به من نيز گفتند که شما بايد معاون سياسي او بشويد ... من به تفصيل گفتم که انتخاب من ... نه به نفع هژير است و نه به نفع من ... روز بعد در دفتر روزنامه بودم که کشاورز صدر از مجلس تلفن کرد و شغل مرا تبريک گفت...» 4
اوضاع سياسي کشور به گونهاي بود که هرکس ميخواست به جايي برسد ميبايست مورد تاييد اشرف قرار ميگرفت. هژير خود از دوستان اشرف بود و از همين طريق به قدرت رسيد. اشرف همه جا از او حمايت مي كرد و سياست او را ميستود به طوري که گاهي مورد حسد سياستمداران ديگر قرار ميگرفت. نفوذ هژير در دربار موضوع ساده و پيشپا افتادهاي نبود. زيرا شخص شاه نيز به هژير اعتماد خاصي داشت. او از جانب اشرف پهلوي تاييد ميشد و به خود حق ميداد هر کاري دلش ميخواست بکند. کما اينکه يک بار در مجلس شوراي ملي چند تن از وکلا تصميم گرفتند که کابينه هژير را استيضاح کنند. اما اشرف که به وسيله يکي از دوستان خود از جريان مطلع شده بود، مهماني در منزل داد و به وکلا گفت در روش خود تجديدنظر کنيد.
اشرف ، هژير را از هر نظر پشتيباني ميکرد و سياست او را ميستود. بعد از سقوط کابينه هژير در آبان ماه 1327 اشرف براي دهن کجي به مخالفان مجلس ترتيبي داد که شاه، هژير را به مقام نيابت رئيس سازمان شاهنشاهي اجتماعي منصوب کند. بعد از آن هم در سال 1328 هژير را به مقام وزير دربار شاهنشاهي گمارد. چون اشرف ميخواست هميشه هژير بر سر کار باشد. بنا به عقيده اشرف پست وزارت دربار، پست استراحت و تجديد قوا بود که هژير ميتوانست در نخستين فرصت مناسب با پرشي کوتاه از روي آن، ديگر بار بر کرسي نخست وزيري تکيه زند.
فهرست منابع :
1 - منوچهر فرمانفرماييان، از تهران تا کاراکاس؛ نفت و سياست در ايران، تهران؛ نشر تاريخ ايران، 1374، ص296.
2 - حسن سعيدي، زن اژدها (زندگينامه اشرف پهلوي)، تهران: فيروزه، 1380، ص149.
3 - اشرف پهلوي، من وبرادرم (خاطرات اشرف پهلوي)، با مقدمهاي از محمود طلوعي، تهران: نشر علم، 1375، ص205.
4 - خسرو معتضد، اشرف در آيينه بدون زنگار، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نشر البرز، 1381، صص175-174.
اشرف پهلوي در طي سالهاي 1323 تا 1325 موفق شد علاوه
بر سهيلي، چند تن از شخصيتهاي مهم کشوري و لشکري ايران را به سوي خود جلب کند.
نخستين آنان، عبدالحسين هژير از سياستمداران مورد اعتماد دربار رضاشاه و محمدرضا
شاه بود که دريايي از جاه طلبي و مقام دوستي را در کنار هوش و ذکاوت درباري، فرصت طلبي،
ارباب شناسي، و قريحه شاعري و نويسندگي، به اضافه احاطه کافي بر زبانهاي خارجي در
خود گرد آورده بود. اين که بر هوش و ذکاوت درباري هژير تاکيد شد به اين دليل است
که امثال هژير فقط در محيطهاي استبدادي که محور قدرت و تصميمگيري شخص خودکامه
است امکان نشو و نما مييابند.
هژير، پسر وثوق خلوت (محمد هژير) يکي از غلام پپشخدمتهاي
دربار مظفرالدين شاه بود که اگرچه پدر به مقامي مهم نرسيد، اما پسرش را تشويق کرد
که خوب درس بخواند و زبانهاي روسي و فرانسه را بياموزد. هژير در سالهاي پس از
شهريور 1320، به سرعت
ترقي کرد و پستهاي مهم مانند وزارت کشور و وزارت دارايي را بدست آورد. او خيلي
زود به عنوان مهره اساسي دربار در هر کابينه شناخته شد و هر نخست وزيري که تشکيل
کابينه ميداد، پستي حساس و تراز اول براي هژير درنظر ميگرفت. بعدها هژير در
محافل بالاي کشور، «نخست وزير پرمغز، کاردان و نوکر شاه» ناميده ميشد. 1 وي در
نظر مردم فردي بود نوکر انگلستان که با بعضي از اعضاي سفارت انگلستان ارتباط نزديک
داشت. افکار عمومي در ايران او را فردي واجد صلاحيت براي احراز مقامات حساس کشور
نميشناخت و ارتقاي مقام سريع او را بنا به اشارت دربار، و به ويژه شاهدخت اشرف
پهلوي تلقي ميکرد. عبدالحسين هژير غلام و چاکر اشرف پهلوي بدل گرديده بود و کليه
دستورها و خواستههاي او را به اجرا در ميآورد.
اشرف در سال 1327 موافقت شاه را با نخست وزيري
عبدالحسين هژير به دست آورده بود . هژير زماني وزير دارايي و وزير دربار بود و
شهرت داشت که محرم راز و متحد نزديک اشرف ميباشد. به نظر اشرف هژير بهترين و
مناسبترين فردي بود که ميتوانست در آن هنگام مقام نخست وزيري را احراز کند و
برنامه مورد نظر انگليسيها و دربار را به اجرا بگذارد. هژير در مقام وزير دارايي
به دو موضوع مورد علاقه دربار جامعه عمل پوشانده بود.
اولاً افزايش بودجه دربار و ثانياً تصويب کمک خرج کافي براي
سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي که اشرف رياست آن را برعهده داشت. 2 به گفته خود
اشرف:
در خرداد 1327 برادرم، عبدالحسين هژير را به نخست وزيري
منصوب کرد. هژير يکي از دوستان خوب من بود و بايد بگويم که من تاحدي در
انتصاب او موثر بودم . او در سمتهاي وزير دارايي و وزير دربار نيز خدمت کرده
بود.»3
گفته اند که شاه نسبت به قدرت روزافزون خواهرش خوشبين نبود
زيرا اشرف گروههاي طرفدار خودش را در پستهاي حساس دولت ايران جاي ميداد،
طرفداراني که بيشتر به او وفادار بودند تا به شاه. حتي شاه ظنين شده بود که اشرف و
هژير در صدد کودتايي عليه او هستند.
اگر فروغي در شرايطي نبود که به اين شاهدخت جوان احترام
بگذارد و يا سهيلي و قوام خيلي دست او را در امور باز نميگذاشتند، اما با نخست
وزير شدن هژير در خرداد ماه 1327 ديگر کم وبيش اهل فن و سياست ميدانستند که اشرف
اکنون کل دولت را در دست دارد. هژير از دوستان صميمي اشرف به حساب ميآمد و اشرف
نقش بسيار مهمي در انتصاب او به نخست وزيري داشت. بسياري از وزراي کابينه نيز از دوستان
اشرف بودند و هژير در تمامي امور با اشرف مشورت مينمود. هژير به اشرف کمک نمود تا
سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي را تاسيس کند. سازماني که بعدها عامل نفوذي اشرف در
تمامي شئونات کشور شد. هژير در آن زمان وزير دارايي بود. او توانست از درآمد عوارض
گمرکي کشور و چند درصد از فروش بنزين که در آن زمان ثروتي به حساب ميآمد به
سازمان اشرف اختصاص دهد . بعدها با ايجاد مجوز بليط بخت آزمايي ملي بزرگترين عامل
ثروت اشرف را بدو هديه داد. اين سازمان تا آخرين ماههاي رژيم پهلوي از سازمانهاي
بسيار فعال کشور بود که از علاقه شخصي اشرف به قمار و ورقبازي نشأت ميگرفت. اين سازمان
بسيار مورد علاقه اشرف بود.
نفوذ اشرف در کابينه هژير به گونهاي بود که چندين نفر
را بر کابينه تحميل کرد از جمله نوري اسفندياري، دولتمرد مورد توجه خود را به
عنوان وزير امور خارجه به کابينه هژير تحميل کرد. جهانگير تفضلي مينويسد:
« ...روزي والاحضرت مرا احضار
کرد. وقتي به کاخ رفتم، معدل شيرازي را ديدم ... والاحضرت به معدل گفت که شما هم
بايد معاون اداري هژير شويد و به من نيز گفتند که شما بايد معاون سياسي او بشويد
... من به تفصيل گفتم که انتخاب من ... نه به نفع هژير است و نه به نفع من ... روز
بعد در دفتر روزنامه بودم که کشاورز صدر از مجلس تلفن کرد و شغل مرا تبريک گفت...»
4
اوضاع سياسي کشور به گونهاي بود که هرکس ميخواست به
جايي برسد ميبايست مورد تاييد اشرف قرار ميگرفت. هژير خود از دوستان اشرف بود و
از همين طريق به قدرت رسيد. اشرف همه جا از او حمايت مي كرد و سياست او را ميستود
به طوري که گاهي مورد حسد سياستمداران ديگر قرار ميگرفت. نفوذ هژير در دربار
موضوع ساده و پيشپا افتادهاي نبود. زيرا شخص شاه نيز به هژير اعتماد خاصي داشت. او از جانب اشرف
پهلوي تاييد ميشد و به خود حق ميداد هر کاري دلش ميخواست بکند. کما اينکه يک
بار در مجلس شوراي ملي چند تن از وکلا تصميم گرفتند که کابينه هژير را استيضاح کنند.
اما اشرف که به وسيله يکي از دوستان خود از جريان مطلع شده بود، مهماني در منزل
داد و به وکلا گفت در روش خود تجديدنظر کنيد.
اشرف ، هژير را از هر نظر پشتيباني ميکرد و سياست او
را ميستود. بعد از سقوط کابينه هژير در آبان ماه 1327 اشرف براي دهن کجي به
مخالفان مجلس ترتيبي داد که شاه، هژير را به مقام نيابت رئيس سازمان شاهنشاهي
اجتماعي منصوب کند. بعد از آن هم در سال 1328 هژير را به مقام وزير دربار شاهنشاهي
گمارد. چون اشرف ميخواست هميشه هژير بر سر کار باشد. بنا به عقيده اشرف
پست وزارت دربار، پست استراحت و تجديد قوا بود که هژير ميتوانست در نخستين فرصت
مناسب با پرشي کوتاه از روي آن، ديگر بار بر کرسي نخست وزيري تکيه زند.
فهرست منابع :
1 - منوچهر فرمانفرماييان، از تهران تا کاراکاس؛ نفت و
سياست در ايران، تهران؛ نشر تاريخ ايران، 1374، ص296.
2 - حسن سعيدي، زن اژدها (زندگينامه اشرف پهلوي)، تهران:
فيروزه، 1380، ص149.
3 - اشرف پهلوي، من وبرادرم (خاطرات اشرف پهلوي)، با مقدمهاي
از محمود طلوعي، تهران: نشر علم، 1375، ص205.
4 - خسرو معتضد، اشرف در آيينه بدون زنگار، جلد دوم، چاپ
دوم، تهران: نشر البرز، 1381، صص175-174.