به گزارش مشرق ، جمعي از دانشجويان دانشگاه هاي ايلام با ارسال متني به مشرق درباره خبر اختلاس 100 ميلياردي در ايلام نوشتند: اين مجتمع که با هدف ايجاد اشتغال و کمک به توسعه استان بوجود آمد، يکي از بزرگترين و مهمترين پروژه هاي صنعتي استان بعد از انقلاب مي باشد. بعداز مدتي، اين مجتمع با مشکلات مالي فراواني روبرو گرديد و مديران اين مجتمع، بارها از عدم وجود منابع مالي کافي براي راه اندازي پتروشيمي سخن به ميان مي آوردند.
مديرعامل پتروشيمي، مدام از تلاش ها و جنب و جوش هاي خود براي گرفتن کمک مالي و وام بانکي صحبت مي کرد. در چندين مورد اعلام نمود،« به دنبال گرفتن وام 100 ميلياردي براي پتروشيمي هستم و حتي با موسسه مالي و اعتباري مهر، بانک اقتصاد نوين و... نيز جلساتي برگزار مي کرد». عدد 100 بد جوري در زبان «فراهاني» مي چرخيد و ما هم دعا مي کرديم اين وام را بگيرد تا پتروشيمي به بهره برداري برسد. اما غافل از اينکه، وعده هاي ايشان، ما را به ناکجا آبادي سوق داد که به ذهن کمتر کسي خطور مي کرد.
در حالي که انتظار مي رفت خبر اخذ وام 100 ميليارد توماني و برطرف شدن مشکلات مالي را از زبان جناب مديرعامل بشنويم، خبر اختلاس 100 ميلياردي خودش، همه را شوکه کرد تا معماي عدد 100 براي همشه حل شود. همان عدد صدي که اگر در جاي خود قرار مي گرفت، چه بسا باعث راه اندازي پتروشيمي ايلام و برطرف شدن تعداد زيادي از مشکلات استان مي شد.
البته، عدد 100 ممکن است عدد پايه باشد و حقوق ، مزايا، هدايا، زائده ها براي مزايده ها، پيمانها براي پيمانکاران، قولها براي قراردادها، کسورات براي کسرفشارها، آقازاده ها و... را نيز بايد به آن اضافه کنيم تا عدد واقعي و مقدار کل دريافتي (ببخشيد... اختلاس) بدست آيد.
خبر دستگيري «د. ف»، مديرعامل پتروشيمي ايلام، يکي از جنجالي ترين اخبار در مورد مفاسد اقتصادي بود که در خبرگزاري هاي داخلي و خارجي انعکاس وسيعي داشت. اختلاس 100 ميلياردي «داوود فراهاني» و اعلام دستگيري وي، خواب را از چشمان رانت خواران و اختلاس کنندگان ربود.
چنانچه پيگيري مسئولين عالي رتبه نظارتي کشور ادامه داشته باشد و به ياري خداوند، سربازان گمنام امام زمان(عج) بصورت جدي تحقيقات خود را ادامه دهند، بدون شک، برخي از افراد که خودشان مي دانند چه بلايي بر سر مردم ايلام آورده اند و چگونه از امکانات پتروشيمي ايلام سوء استفاده نموده اند، لرزه بر اندامشان افتاده و کابوس هاي شبانه دست از سر آنان برنخواهد داشت و از آنجايي که دنيا دار مکافات است، به زودي در چنگال قانون خواهند افتاد و به سزاي اعمالشان مي رسند.
دستگيري «ف»، فرصتي براي احقاق حقوق از دست رفته همه کساني است که تنها اميدشان خداوند است و به هيچ منبع قدرتي غير از قدرت لايزال الهي وصل نبوده و نيستند. ولي، خداي آنان بزرگ و بلندمرتبه است و به وعده هايش عمل مي کند و در همين دنيا به داد بندگانش مي رسد.
آري، خداي بزرگ خانه هايي که با ظلم کردن به مردم و پايمال نمودن حق آنان بنا مي شود را مانند «تار عنکبوت» مي داند که با يک اشاره فرو مي ريزد. ولي اين بندگان خدايند که زود کاسه صبرشان لبريز مي شود وگر نه اگر اندکي صبر کنند، حق پيروز است و ظلم از بين خواهد رفت.
به اعتقاد ما، با دستگيري مديرعامل پتروشيمي ايلام، نه تنها کار تمام نشده، بلکه کار اصلي شروع شده است. از آنجايي که مسئولين دلسوز و عالي رتبه نظارتي و قضايي کشور، با هيچکس تعارف ندارند، در صورت ادامه کار، مي توان بسياري از بي عدالتي ها را شناسايي کرد و تمام افرادي که به نام اين مجتمع، حقوق مردم را پايمال کرده اند، در هر پست و مقام و لباسي، به پاي ميزمحاکمه کشاند.
تمام پيمانکاراني که پتروشيمي را ارث پدري خود مي دانند و معلوم نيست بنا به کدام مزايده و قانون، پروژه هاي اصلي اين شرکت را به دست گرفته بودند، بايد شناسايي شوند و ميزان اختلاس هم کم و زياد ندارد...چون اگر تنها اعداد بزرگي مانند 100 ميليارد را اختلاس محسوب کنيم و جرم بدانيم، آنگاه هرکس به خودش اجازه مي دهد درهر نهاد، ارگان و يا مراسمي؟؟ در مبالغ کم نيز اختلاس کند(مثلاً 1800000 تومان؟؟ و...).
کليه کساني که با رأي مردم به مراکز تصميم گيري و مشورتي و براي دفاع از حقوق مردم راه يافتند، نيز بايد پاسخگو باشند. چرا که آنها نيز از رانت جايگاه خويش استفاده نمودند و با تضييع حقوق ديگران، آشنايان خود را در اين مجتمع استخدام نمودند. البته جالب است بدانيد: برخي از اين آقايان به محض ورود به شوراي...اقدام به استخدام خود در پتروشيمي نمودند. واضح است که؛ انتظار داشتن از اين افراد جهت احقاق حقوق مردم، کاري بيهوده و عبث است.
زماني که رفتن به شوراي... پلي براي استخدام در پتروشيمي مي شود و مردم فراموش مي شوند، اختلاس 100 ميلياردي نبايد چيز اعجاب آوري باشد. زماني که وکيل مردم، براي تأمين نيروي کار پتروشيمي، موسسه کاريابي تأسيس مي کند وکارگران را استثمار مي کند، آيا نبايد انتظار چنين اختلاس ميلياردي داشت؟
شنيده مي شود که در دوران مديريت مهندس «ف»، ازطريق برخي پيمانکاران، مبالغي(براي مثال:21000000 تومان) براي برخي افراد صورت وضعيت و صرف امورات آنان شده است. آيا نبايد با اين افراد، در هر لباس و جايگاهي که هستند، برخورد شود.
به اعتقاد نگارنده، انصافاً در دولت نهم و دهم و همچنين سيستم قضايي کشور، عزم ملي براي مبارزه با مفاسد اقتصادي بوجود آمده است و بطور يقين هيچ مفسد اقتصادي در امان نخواهد ماند.
اکنون، وقت آن رسيده که به حساب خيلي ها رسيدگي شود. به حساب آنهايي که؛ فرزندانشان را از طريق پتروشيمي و به نام نخبه، به خارج از کشور فرستادند و فرزندشان حتي تعريف«نخبه» را هم نمي دانست و در دنياي کوچکش فکر مي کرد نخبه يعني کسي که پدرش بانفوذ باشد و معدلش حداقل بالاي 12 باشد... بايد به حساب کساني رسيدگي شود که زماني به حساب ديگران رسيدگي مي کردند و چقدر هم بد حساب بودند...
پتروشيمي ايلام، اميد مردماني است که سالها رنج و محروميت را تحمل کرده اند، اما به اسلام و انقلاب وفادار مانده اند... هيچ خطاکاري نبايد در امان بماند...بايدکابوس به سراغ خطاکاران بيايد تا معناي شب نخوابي و گرسنگي را بفهمند...
از همه دردآورتر اين است که؛ در روزهاي اخير و بعد از قرار گرفتن مدير مجتمع در قفس، برخي از وکلاي مردم فرياد وامصيبتا سر داده اند و مي گويند: چرا کسي جوابگو نيست؟... کسي نيست از خود اينها بپرسد:« شما که اين همه مدت وکيل مردم بوديد، چکار مي کرديد که الان سر برآورده ايد و نداي دفاع از مردم سر مي دهيد؟» کسي نيست به اينها بگويد: «آن زمان بايد به فکر مردم مي بوديد که؛ مديرعامل زبر و زرنگ، با استخدام اطرافيانتان، شما را قانع مي کرد و قدرت نظارت و انتقاد را از شما مي گرفت. خواهشاً به کناري بايستيد تا مسئولين بلندمرتبه نظام جمهوري اسلامي ايران که کارشان را خوب شروع کرده اند، با فراغ بال و بدون دردسر به پايان برسانند.»
در ادامه مرقومه دانشجويان ايلامي و به نقل از يکي از ايشان آمده است، «پيرمردي بقچه به دست، بالاتر از ميدان 22 بهمن ايلام ايستاده بود تا براي زن و بچه اش لقمه اي نان حلال بدست بياورد. آن روز را هيچگاه فراموش نمي کنم. در حالي که با موبايلم صحبت مي کردم، بصورت اتفاقي در جلوي پيرمرد توقف کردم. زماني که پيرمرد مرا با کت و شلوار و کيف به دست ديد. فکر مي کرد من به دنبال کارگر هستم، بعد از اينکه مکالمه من تمام شد، سريع به سراغم آمد. دستم را گرفت و گفت: اگر دنبال کارگر هستي، من در خدمتم...
شوکه شده بودم و نمي دانستم چه بگويم.گفتم: پدرجان؛ من دنبال کارگر نيستم وتنها داشتم از اينجا عبور مي کردم. با لحني اندوهگين گفت: به سن و سالم نگاه نکن، توانايي ام خيلي زياد است. بدون اينکه من صحبتي بکنم، حرفهايش را ادامه داد وگفت: دو روز است حتي نان خالي هم نداريم و من به خانه نرفته ام. چون هروقت تا درب منزل مي روم، از همسرم خجالت مي کشم که با دست خالي به خانه برگشته ام و شبها در خيابان مي خوابم. گفتم برو دور و ور پالايشگاه گاز يا پتروشيمي، شايد بتواني کاري پيدا کني...
گفت: هر و قت مي روم کسي مرا راه نمي دهد و مي گويند فعلاً پول نداريم و همه کارها متوقف است...»
پدرجان؛ نمي دانيم الان کجا هستي و آيا باز هم از رفتن به خانه و ديدن همسرت خجالت مي کشي؟ احتمالاً شنيده اي؛ در اين مدت که بقچه به دست به دنبال من و امثال من بودي تا لقمه اي نان حلال بدست آوري، برخي ها بقچه هاي ميلياردي را پر کرده بودند...
پدرجان؛ آيا مي داني يک ميليارد چه عددي است؟ خب، ما هم نمي دانيم. ولي، به لحاظ رياضي اين عدد را مي شناسيم... بگذار برايت بگويم... يک ميليارد عددي است که اگر کارکني و عرق بريزي و هر روز به تعداد صفرهايش به تو هزار توماني بدهند، گرسنه نمي خوابي و هيچ وقت هم شرمنده زن و بچه ات نمي شوي... پدرجان؛ مي دانيم تو آدم قانعي هستي، ولي اکنون که مفهوم عدد ميليارد را ياد گرفتي، بگذار در مورد عدد 100 ميليارد هم برايت توضيح دهيم: اگر به اندازه صفرهاي 100 ميليارد تومان به تو هزارتوماني بدهند، خيلي وضعت بهتر مي شود و ممکن است لباس خوب براي خودت بخري و سفر حضرت «علي صالح» هم بروي...البته مقدار آن را به واحد پول کشور(ريال) از ما نپرس... چون پرحجم مي شود و زبان و دهان من گنجايش آن را ندارد...
پدرجان؛ هرکجا هستي و به هر کاري مشغولي يا مشغول نيستي، وضعت هزاران بار از همان مديري که پشت درب اتاقش التماس مي کردي، بهتر است...خدا را درياب...