کد خبر 187080
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۹
مشرق -- بررسی آخرین وضعیت گروه‌های اصلاح‌طلب و رصد آشکار مطالب و گفته‌های آنان نشان می‌دهد که کاندیداتوری سید محمد خاتمی توسط این جریان ضعیف شده و راهبردی کلان‌تر به عنوان «گشایش سیاسی» مورد تأکید آنان قرار گرفته است.
 
بر اساس آخرین مطالب ارائه‌شده در رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب، تئوریسین‌های این جریان بر مسئله‌ی حضور در انتخابات تأکید اساسی دارند و در زمینه‌ی تعیین مهره‌ جهت کاندیداتوری، تنها به بازی سیاسی جهت بالانس خود در سپهر سیاسی کشور مشغول‌اند.
 
به بیان دیگر، این جریان تلاش دارد تا با بحث‌های انتخاباتی و آمدن و نیامدن سید محمد خاتمی، ضمن اینکه نتیجه‌ی انتخابات آتی را معلول مهندسی انتخابات و دمکراسی هدایت‌شده‌ی حاکمیت نشان می‌دهد، با وارد کردن مهره‌ی خود، به کنش جمعی سیاسی در قامت یک نیروی معترض و به گفته‌ی علوی‌تبار، «اپوزیسیون داخل نظام» همت گمارد.
 
در این میان، عباس عبدی در مقاله‌ای تحت عنوان «انتخابات پنجره‌ی ورود دشمن نیست» و با زیر تیتر اصلی «عواقب تقلیل دمکراسی به حکومت اکثریت» در هفته‌نامه‌ی آسمان، تلاش کرد اولین گام را در این راهبرد، برای تأکید بر مهندسی انتخابات آینده، عملیاتی سازد.
 
وی در این مقاله، که در آن تلاش کرده است سلامت انتخابات آینده را از دریچه‌ی بازتعریف دمکراسی از سوی اصلاح‌طلبان تفسیر کند، نوشته است: «اینکه دمکراسی را به معنای حکومت اکثریت تعبیر کنند، از جمله‌ی این خطاهاست. مسئله‌ی اصلی در دمکراسی‌ها وجود قواعد و نظارت بی‌طرفانه بر انجام بازی‌های مبتنی بر این قواعد است... دمکراسی یعنی احترام به اکثریتی که بر اساس قاعده‌ی بی‌طرفانه‌ی بازی به پیروزی رسیده است.»
 
این گفته‌های عباس عبدی را بی‌شک باید پیش‌زمینه‌ی اظهارات اخیر سید محمد خاتمی دانست که در دیدار با اعضای ستاد برگزاری کنگره‌ی بزرگ اصلاح‌طلبان تصریح کرده بود: «در این موقعیت شاهدیم که جریانات و افرادی که دستشان در امر انتخابات باز است مواضعی می‌گیرند که نگرانی‌ها را در جمع کثیری از دوستداران و مدافعان انقلاب دوچندان می‌کنند. امروز حتی ناظران انتخاباتی هم جانب‌دارانه برخورد می‌کنند. بنابراین آیا نباید جریان اصلاحات نگران وضعیت موجود و آینده‌ی انتخابات باشد؟ بدون شک این موضع‌گیری‌ها نمی‌تواند تضمین‌کننده‌ی برگزاری یک انتخابات خوب و در تراز جمهوری اسلامی ایران باشد.»

در بخش دیگری از این راهبرد، که باید نشانه‌های آن را در سایر مطالب و گفته‌های تئوریسین‌های جریان اصلاحات دنبال کرد، می‌توان به دو مسئله‌ی اصلی دیگر نیز اشاره کرد:
 
1. سیاه‌نمایی از شرایط کشور و تأکید بر وجود بحران
 
افراد متعدد و رسانه‌های مختلف جریان اصلاحات در مطالب خود، با بهره‌گیری از فضای موجود، به بهانه‌ی انتخابات آتی تلاش می‌کنند که ضمن زیر سؤال بردن دستاوردهای دولت و تأکید بر وجود بحران، از دیگر سو، خود را قربانی بیان پیش‌بینی‌های خود از شرایط امروز سیاسی کشور معرفی کنند. هدف غایی در این بخش از راهبرد اصلاح‌طلبان تعریف نقش بالادستی برای خود و بیرون آمدن از اثرات وضعی فتنه‌گری‌های خود است.
 
در این زمینه، تئوریسین‌های جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» برای ایجاد روحیه در بدنه‌ی اجتماعی خود، تلاش دارند تا حاکمیت و نظام را در شرایط بحران تعریف و تأکید کنند گرچه فضا برای تغییر رویه‌ی حاکمیت وجود ندارد، ولی این خود نشانه‌ای است از اینکه این شرایط چندان دوام نخواهد آورد.
 
در این زمینه حمیدرضا جلائی‌پور در مقاله‌ای تحت عنوان «جامعه در تونل تاریک» می‌نویسد: «آیا در شرایطی که جامعه‌ی ایران با مدیریت شعاری، به تدریج وارد تونلی تاریک و مسدود شده است، روزنه‌ی امیدی برای خروج از این وضعیت (و اصلاح و بهبود مسالمت‏آمیز آن) وجود دارد؟ پاسخ ساده به این پرسش این است که همین مدیریتی که با تداوم سیاست‏های اقتدارگرایانه و شعاری خود جامعه را به این روز انداخته می‏تواند با التزام به سیاست گشایش سیاسی در انتخابات آتی ریاست جمهوری (خرداد 92) جامعه را با انجام یک انتخابات منصفانه از این تونل تاریک بیرون بیاورد. اما همه‌ی مسئله این است که هنوز علامتی که حکایت از این گشایش سیاسی در جامعه بکند دیده نمی‏شود.»
 
نکته‌ی قابل توجه این است که گرچه باید این بخش از اظهارات جلائی‌پور را تفسیر دیگری از ناامیدی آنان از شرایط برای حضور سید محمد خاتمی دانست، ولی وی راهبرد اصلی جریان اصلاحات را در شرایط کنونی در یک بخش مورد تأکید قرار می‌دهد که قرینه‌های آن، با اضافه شدن اظهارات سعید حجاریان، بخشی دیگر از این راهبرد اصلی را بروز و ظهور می‌دهد.
 
2. تشریح حلقه‌های راهبردی اصلاح‌طلبان
 
اصلاح‌طلبان پس از تلاش برای القای بحران در کشور و تصریح بر اینکه این جریان با کاندیدایی همچون خاتمی شانس حضور در انتخابات را ندارد، این پرسش را مطرح می‌کنند که «روزن امید کجاست؟» در این میان تئوریسین‌های اصلاح‌طلبان با تعریف نقش‌های پیشنهادی در دو حوزه‌ی «سیاسی» و « اجتماعی» راهبرد خود را ظهور و بروز می‌دهند:
 
الف) کنش سیاسی
 
در این رابطه تئوریسین‌های جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» با اذعان به اینکه تشکیلات جریان اصلاح‌طلب از انسجام و توانمندی لازم برخوردار نیستند، حداقل اظهار نظر برخی از فعالین و چهره‌های موجه این جریان را مورد تأکید قرار می‌دهند و تصریح می‌کنند که همین اظهارات، علاوه بر نشان دادن «در دسترس بودن» اصلاح‌طلبان، می‌تواند بیان‌کننده‌ی نقطه نظرات این جریان در بستر انتخابات باشد.
 
جلائی‌پور در این زمینه می‌گوید: «در جریان انتخابات وظیفه‌ی منتقدان و اصلاح‏طلبان در سطح سیاسی این نیست که بکوشند صرفاً در انتخابات شرکت کنند و پیروز شوند، بلکه باید به این دغدغه‌ی مهم‌تر توجه کنند که با همکاری مسئولان میانه‏‌رو در عرصه‌ی رسمی سیاست، کشور را در جریان انتخابات وارد فضای گشایش سیاسی و رفع حصر از جامعه‌ی مدنی ایران کنند تا جامعه از این تونل تاریک بیرون بیاید.»
 
در این زمینه، سعید حجاریان عریان‌تر سخن گفته و در گفت‌وگو با ویژه‌نامه‌ی روزنامه‌ی اعتماد، بر بحث گشایش سیاسی تأکید کرده است. وی با عاریت گرفتن از اظهارات خاتمی در دیدار جمعی از آزادگان دوران دفاع مقدس و تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر که گفته بود «ما می‌گوییم بیایید فضا را باز کنید؛ ما می‌خواهیم جریان اصلاحات را نقد کنیم» تلاش کرد بهانه‌ی نقد اصلاحات را پیش بکشد و از ظرفیت این نقد در راستای کنش سیاسی استفاده کند.
 
حجاریان در این زمینه می‌گوید: «خودانتقادی اصلاح‌طلبان امری ضروری برای تداوم و بهبود کنشگری سیاسی در جامعه است.» به بیان دیگر حجاریان و سایر تئوریسین‌های اصلاحات، در شرایط کنونی، با سرفصل خودانتقادی تلاش دارند تا به کنش سیاسی در سپهر سیاسی کشور بپردازند و ضمن القای پویایی این جریان، به اخذ فضای لازم برای بیان دیدگاه‌های خود و ترمیم برخی معضلات این جریان، قرین و هم‌نشین با اتخاذ موضع بالادستی نسبت به نظام مبادرت کنند.
 
ب) انباشت اجتماعی
 
تئوریسین‌های جریان «فتنه‌ـ‌اصلاحات» می‌کوشند علاوه بر اینکه «کنش سیاسی» را برای «گشایش سیاسی» دنبال می‌کنند، از دیگر سو، ضمن فعال ساختن بدنه‌ی اجتماعی در قالب فعالیت‌های مختلف علمی، صنفی و دانشجویی، این بدنه را برای گام پس از گشایش سیاسی آماده سازند.

حمیدرضا جلائی‌پور در این زمینه می‌نویسد: «اصلاح‌جویان همچنان می‌توانند به انباشتن سرمایه‌های اجتماعی (و فرهنگی) خود در جامعه‌ی ایران ادامه بدهند تا پس از اولین گشایش‌ها از آن بهره بگیرند. آن‌ها می‌توانند مثل گذشته، از طریق ارتباطات چهره ‌به ‌چهره، فعالیت‌های افزون‌تر خیریه‌ای و آموزشی، ارتباطات جمعی و حلقه‌ها، افزایش آگاهی از وضعیت کشور، حل معضلات دوستان و همکاران فعال مدنی، افزایش آگاهی از تجربه‌ی تاریخی یک‌صدساله‌ی ایران، تقویت روابط مدنی و انسانی در میان اعضای خانواده و هم‌فکری بیشتر در مورد اساسی‏ترین معضلات کشور، بر سرمایه‌های اجتماعی جامعه‌ی خود و قدرت مستقل از دولت این جامعه بیفزایند. هر چه این سرمایه‌ی اجتماعی افزایش پیدا کند با هزینه‌ی کمتری می‏توان جامعه را از این تونل تاریک بیرون آورد. سرمایه‌ی سیاسی و سرمایه‌ی اجتماعی مکمل یکدیگرند. هر دانشجو و شهروند و نخبه‏ای باید ببیند با چه سرمایه‏ای می‏تواند به جامعه‌ی بحرانی ما کمک کند. به بیان دیگر، فعالیت اصلاح‏طلب سیاست‌محور و اصلاح‏طلب جامعه‌محور با یکدیگر منافات ندارد... با شفافیت و گشایش سیاسی و افزایش قدرت موتور جامعه باید از این وضعیت بیرون بیاییم و در این عبور، نیروهای جامعه‌ی مدنی، نخبگان و دانشجویان دلسوز نقش مهمی دارند.»
 
با توجه به مطالب مطرح‌شده، می‌توان گفت که راهبرد اساسی و اصلی اصلاح‌طلبان در این شرایط عبارت است از:
 
1. بهره‌گیری از فضای انتخاباتی برای کنش سیاسی
 
2.بهره‌گیری از سناریوی خودانتقادی برای به دست آوردن فضای سیاسی
 
3. فعال‌سازی بدنه‌ی اجتماعی از طریق فعالیت‌های علمی، صنفی و دانشجویی
 
4. تلاش برای گشایش سیاسی در خلال مبارزات انتخاباتی
 
5. گره زدن گشایش سیاسی با بدنه‌ی فعال‌شده

منبع : برهان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس