کد خبر 18576
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۸۹ - ۰۱:۰۸

جرم ميثم آن بود که نه روشنفکر بود نه سکولار. نمي توانست ببيند که خليفه در کاخ سبز شام نشسته باشد و ادعاي خط پيامبري بکند و شراب بنوشد به فتواي خودش و حسين به قتله گاه برود! يار علي به قيمت جانش بر سر آرمان هاي علي مي ايستد.

محمد حسين زاده در مطلب اخير وبلاگ "قمارباز" سريال مختارنامه را مورد اشاره قرار داد و تفاوت ياراني همچون ميثم و سلمان و ابوذر با مختار را از ديد خود تشريح کرد.

اين وبلاگ نويس در مطلب خود اينگونه نوشت:

اگر بخواهي به يک جامعه اسلامي الگو بدهي که بهتر از ميثم؟ ابوذر،سلمان، مقداد، عمار، کميل و ميثم و ... همه در يک خط اند و يک آرمان دارند. هر چند هر يک بر اساس مقتضيات زمان و شخصيت خويش راهي را براي دفاع از ولايت برمي گزينند.

 يار علي(ع) ساکت نمي نشيند ، زماني که علي مجبور به سکوت است . بلکه بر عکس چون مولايش مامور به سکوت است اوست که بايد افشاگري کند و استخوان بکوبد بر سر کعب الاحبار يهودي که حديث جعلي نسازد. اوست که در کاخ سبز شام رسوا مي کند معاويه را و بر عليه عثمان مي شورد که چرا خلافت به دست بني اميه افتاده است و به سلطنت مبدل شده است. حال اگر تبعيد شده باشد و بدرقه اش را هم خليفه قدغن کرده باشد علي به بدرقه اش مي رود که بگويد ابوذرم هر چه کردي درست بود در راه دفاع از ولايت.

يار علي در ميدان جنگ نرم و سخت يار علي مي ماند. يار علي هم براي علي فرمانده مي شود و هم حاکم. يار علي قرار است باري از دوش علي بر دارد نه خود سنگ باشد در پيش پاي مولايش! يار علي بايد چنان مالک باشد.

 يار علي چون مولايش در تنگناي فتنه ي امويان قرار مي گيرد در وسط ميدان جنگ هم شده دفاع مي کند از علي، نمي گذارد مولايش تنها بماند. آنچنان حق ولايت را ادا مي کند که امامش بعدها در فراغش ناله ي «اين عمار» سر دهد.

يار علي محرم اسرار علي است. راز دار علي است. صندوقچه سينه ي پر از درد و عشق علي است که گنجايش يا نور و يا قدوس گفتن هاي علي را دارد . که علي بگويدش کميل بگو يا رب يا رب يا رب

يار علي حتي اگر مجبور شود در دستگاه ظالم اموي مسئوليت بگيرد چون علي حکمراني مي کند و چون به وقت الوداعيش مي رسد علي از مدينه به مدائن مي آيد تا غسلش دهد و نمازش بخواند و در قبرش بخواباند که پيامبر گفت سلمان از اهل بيت من است.

يار علي از عشق علي به جنون گر برسد جاي ملامت نيست که مجنون را گر بگويند سرانجام عشقت به دار آويخته شدن از نخلي است که خود کاشته اي. عاشقانه به نخل آب مي دهد و مي بوسد و مي بويدش که تو را مولايم بشارت داده است. جرم ميثم آن بود که اسرار هويدا مي کرد. جرم ميثم آن بود که نه روشنفکر بود نه سکولار. نمي توانست ببيند که خليفه در کاخ سبز شام نشسته باشد و ادعاي خط پيامبري بکند و شراب بنوشد به فتواي خودش و حسين به قتله گاه برود! يار علي به قيمت جانش بر سر آرمان هاي علي مي ايستد. براي يار علي همين بس که فرزندش امام باقر به پسر ميثم تمار بگويد که ابن ميثم من تو و پدرت را دوست مي دارم.(1) شيعه ديگر چه مي خواهد به غير اينکه مولايش از او رضايت داشته باشد؟

*****

1- اين حديث امام باقر بر سر در حرم ميثم حک شده است

2- مختارنامه ديگر به روضه رسيده است بايد چراغ ها را خاموش کرد و خيمه ي عزا به پا کرد . کم کم صداي عطش و وا محمدا از خيمه ها بگوش مي رسد.

3- باز اين چه شور است که در خلق عالم است

4- برنامه ي تحليلي بعد مختارنامه را از دست ندهيد مخصوصا حاج آقاي طائب را .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس