حجت الاسلام قاسم روانبخش در جديدترين مطلب وبلاگ خود با اشاره به سريال مختارنامه آن را عبرتخانه فتنه گران ديروز و امروز دانست و نوشت:سريال مختار نامه از آن جهت مورد توجه قرار گرفته که مردم ميخواهند ببينند براي آنهايي که آن حادثه عظيم آفريدند چه اتفاقي افتاده است. آن روز که عمر سعد شب و روز به عشق ملک ري(ايران امروز) و رسيدن به يک پست بالاي حکومتي حاضر شد از همه ارزشها بگذرد و با گرفتن دستور از ابن زياد و يزيد با بهترين خلق خدا يعني امام معصوم و فرزند پيامبرش بجنگد و آن بزرگوار را به بدترين شکل ممکن با لب تشنه به شهادت برساند شايد توهمات ذهنياش هيچ گاه به او اجازه نميداد که به اين نکته فکر کند عاقبت اين کار چه خواهد شد؟
البته اگر وقتي به او چنين چيزي پيشنهاد شد در عاقبت جنايات پيشينيان مثل قارون و نمرود و فرعون اندکي غور ميکرد، هرگز در چنين وادي خطرناکي سقوط نميکرد. البته سرمستيهاي يزيد و ابن زياد و عمر سعد و همراهانشان چندان پايدار نماند و به سرعت پايان پذيرفت و آن چه براي آنها باقي ماند ذلت و خواري و نفرت در نگاه مردم بود؛ آري آن روز که ابن زياد با خندههاي مستانه اش مسلم را از دار الاماره به پايين پرتاب و سر از تنش جدا کرد و بدن پاک هاني را به همراه مسلم در کوچههاي کوفه به زمين ميکشيد باور نميکرد که روزي اين خندههاي مستانه به آه و ناله تبديل شده و به خاطر بوي تعفنش نزديک ترين اعضاي خانواده و دوستانش نيز از او فاصله بگيرند و حتي خود او نيز تحمل خودش را نداشته باشد. يزيد نيز به جاي تشويق، با نامه عتاب آميز او خون امام حسين(ع)را به گردن او بياندازد تا بتواند چند صباح ديگر با فريب افکار عمومي باقي بماند.
عمر سعد نيز پس از حادثه کربلا به خاطر شرم حضور در اجتماع از خانه خارج نشود و از ترس اين که مردم کوفه او را سنگ باران کنند و يا آب دهان بر او افکنند در خانه بماند. تصوير زيباي عبرت آموز خوار شدن ظالمان در کوفه و شام آيينه عبرتي است براي همه کساني که با گرفتن دلارهاي آمريکايي و ريالهاي نفتي سعودي به جنگ نظام اسلامي و نايب امام زمان(عج) آمده بودند.
امروز فتنه گران سبز به آيينه عبرت براي همه کساني تبديل شده اند که ميخواهند همان مسير تيره و تاريک را بپيمايند. چرا که بديهي است تاريخ تکرار خواهد شد. امروز فتنه گران سبز امري هر کدام تلاش ميکنند با فرافکني فتنه را به گردن ديگري بياندازند و ديگري را مقصر اصلي معرفي ميکند؛ مثلا آقاي خاتمي با اين که خود از بانيان فتنه بوده و شال سبز را به گردن ميرحسين افکنده است و تا آخرين لحظه از او حمايت ميکرد، اکنون سعي ميکند راه خود را از فتنه گران جدا کند و تقصير اصلي را به گردن ميرحسين و کروبي بياندازد به همين دليل حاضر به شرکت در مراسم عروسي پسر قدرتا... عليخاني نميشود. و البته آن دو نفر نيز مسووليت فتنه را به گردن شخص بالاترشان مياندازند. علاوه بر اين، سران فتنه نيز مانند عمر سعد جرات حضور در ميان مردم را ندارند زيرا از ملت ايران ميترسند.
فراموش نميکنيم که وقتي آقاي کروبي به قم آمد تا در مجلس ختمي شرکت کند با تعقيب مردم به خانه آقاي صانعي پناه برد و خانه وي تا يک شبانه روز در محاصره مردم بود و در نهايت پليس براي حفظ جان وي وارد عمل شد و او را از چنگ مردم در آورد و در سفر به قزوين نيز تا شعاع 2 کيلومتري در مغازهها گوجه و تخم مرغ يافت نميشد زيرا مردم براي پرتاب به وي آن را خريداري کرده بودند. زماني هم که براي شرکت در مراسم پدر آقاي دکتر عارف به دانشگاه رفت دانشجويان با شعار مرگ بر منافق و منافق برو گم شو او را از مسجد بيرون کردند. آقاي مير حسين موسوي نيز در راهپيمايي 22 بهمن با روسري زنانه گريخت و در چند روز پيش که براي شرکت در مراسم تشييع جنازه يکي از اقوامش به آن جا رفته بود به خاطر تهديدات مردمي قبل از تشييع از صحنه گريخت!
البته بخش عظيمي از فتنه گران مثل سروش، مهاجراني، کديور و...امروز به عمله و اکله دولتهاي استکباري و دشمن ملت ايران تبديل شده با مزدوري در رسانههاي دشمن و خوش خدمتي براي سازمان سيا معيشت خود را تامين ميکنند و بعضا براي اين که نشان بدهند به اين مزدوري پايبندند ناموس خودشان را در برابر دوربين بي بي سي و سي ان ان و... کشف حجاب ميکنند و البته طولي نخواهد کشيد که به مراحل بعدي نيز تن خواهند داد.