او که سابقه مبارزه علیه رژیم ستمشاهی را نیز دارد به اخذ مواضع معقولانه پیرامون مباحث سیاسی کشور و بویژه افشاکردن خط سیر اصلاحطلبان مشهور است و اظهار نظرهای هرازگاهی او همواره توانسته است مشخصات و هندسه فضای سیاسی کشور را برای همه روشنتر کند.
مدیر مسئول روزنامه رسالت، گفتوگویی تفصیلی با خبرگزاری مهر انجام داده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
***
* فضای سیاسی کشور را در آستانه انتخابات چطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید ممکن است فتنهای آن را همچون انتخابات 88 تهدید کند؟
- در مجموع میشود گفت بعید است در شرایط فعلی دنیا و شرایطی که در منطقه داریم دشمنان قسم خورده انقلاب ما را با حال خودمان رها کنند و قصد ایجاد بحران و چالش نداشته باشند و اگر چنین تصور خوشبینانه ای درباره آنها داشته باشیم غیر واقع بینانه است و آثار و علائم آن هم به وضوح روشن است به نظر میآید حتی فشاری که از ناحیه تحریمها ایجاد شده نیز با هدف تاثیرگذاری برای انتخابات باشد.
پروژهای که برای این دوره از انتخابات کلید زدند و در نهایت در خارج و داخل روی آن کار میکنند " انتخابات آزاد، شفاف و قانونی" است و میبینیم که این واژه دائماً تکرار میشود.
شبیه این واژه در انتخابات 88 بحث "تقلب و کمیته صیانت از آراء" بود که از یک سال قبل از آن انتخابات مطرح شده بود و بعد هم همه متوجه شدند که اینها بهانهای بود برای فتنه انگیزی که اگر انتخابات نتیجهاش به نفع کسانی که در داخل و خارج همدیگر را پوشش میدادند نبود بهانهای شود برای به هم ریختن اوضاع.
در انتخابات پیش رو کلید واژه فتنه " انتخاب آزاد، شفاف و قانونی" است و یک عدهای هم در داخل شاید ناخودآگاه دارند این واژهها را تکرار می کند.
متاسفانه ما بعد از پیروزی انقلاب شاهد جریانی بودیم که این جریان همیشه اگر نتیجه انتخابات را میبرد انتخابات قانونی، شفاف و آزاد بود و اگر مردم درست انتخاب میکردند و نتیجه را به رقیب میداند شورای نگهبان و جریان انتخابات را زیر سوال برده و آن را غیرآزاد و توام با تقلب معرفی میکردند که اوج آن را در فتنه 88 شاهد بودیم.
در آن مقطع مردم درست تشخیص دادند و راهشان را از جریانی که دنبال فتنه بود و دبه کار بود جدا کردند لذا هم به کسانی که قصد فتنه انگیزی ندارند تذکر میدهیم و هم به مردم می گوییم تا متوجه باشند که این کلید واژه انتخاب آزاد، شفاف و قانونی همین بحثها را پیگیری میکند یعنی می خواهند شبهه ایجاد کنند که انتخابات آزاد نیست، شفاف نیست درحالی که مردم نه یک بار و نه دو بار بلکه بیش از 30 بار شاهد بودند آن چه که می خواستند در مجموع از صندوقها بیرون آمده است.
در سال 76 باز هم جریانی که اهل دبه بود و سرنوشت آن به فتنه کشیده شد آمدند شایعه "مینویسیم خاتمی، می خوانیم ناطق" را مطرح کردند؛ البته آن موقع نتیجه انتخابات به نفعشان شد و دیگر مشکلی نداشتند. اینکه برخی گروهها پیش دستی کنند و یک بهانهای برای دبه کردن و شکست در انتخابات ایجاد کنند اگر صرفاً داخلی باشند یک کار غیر اخلاقی است و اگر هم در امتداد توطئه خارجی باشد که خیانت محسوب میشود.
* این روزها کلید واژه انتخاب آزاد از سوی برخی از مسوولان اجرایی نیز زیاد استفاده میشود و در هر مراسمی که سخنرانی دارند بحث انتخاب آزاد و اینکه هیچکس نمیتواند برای کسی تصمیم بگیرد را مطرح می کنند. این اظهارات از چنین جایگاهی چه مفهومی می تواند داشته باشند؟
- به هر حال متاسفانه این کار بیسابقه نیست. مثلاً در سال 76 آقای هاشمی که رئیس جمهور بود و دولتش مجری انتخابات بود در نماز جمعه سخنرانی کرد و انتخابات را طوری زیر سوال میبرد که انگار قرار است تقلب شود. این روش معمولی نیست و این ضربه زدن به اعتماد مردم است. البته اعتماد مردم نیز ضربه چندانی نمیخورد چون در طی سی و چند انتخابشان به عینه دیده اند که همان چیزی که رای دادهاند از صندوق در آمده است.
ما نمیگوییم شیوه رای گیری اشکال ندارد و 100درصد شفاف است ؛ جا دارد که تکامل پیدا کند تا جای هر گونه شبهات اندک هم با اصلاح نظام انتخاباتی البته از سر فرصت و نه شتاب زده و عکس العلمی از بین برود؛ اما این مشکلات موردی موجب تقلب آنهم در حدی که نتیجه انتخابات تغییر کند نمی شود.
مثلاً در سال 84 اصلاح طلبان سر کار بودند و وزارت کشور دست آقای موسوی لاری بود، یکی از کاندیداهای اصلاح طلب در آن زمان گفت: من یک لحظه چرت زدم و نفهمیدم نتیجه انتخابات چه شد که البته بیشتر به یک طنز شبیه بود. آیا دولت اصلاح طلب نتیجه انتخابات را به نفع جریان رقیب به هم میزند؟
کسانی که این مسائل را مطرح می کنند ممکن است توجه نداشته باشند که آب به آسیاب دشمن میریزند و ممکن است بعضی از آنها از روی دلسوزی باشد؛ اما باید توجه داشته باشند که دامن زدن به این مساله اعتماد مردم به نظام را زیر سوال میبرد، زبان دشمن را علیه خودمان دراز می کنیم و این جفای به انقلاب و جمهوری اسلامی است. لذا این اعمال باید مراقبت شوند.
* شخصیتهای مختلف سیاسی هر یک از نگاه خود فضای سیاسی کشور را به طیفها و گروههای مختلف تقسیم بندی کردند شما به عنوان یک فعال باسابقه سیاسی طیف بندی امروز موجود در فضای سیاسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بعد از عبور مردم از جریانهای ضد خط امام و به طور مشخص منافقین و ملی گراها در اوایل دهه شصت ، در آستانه مجلس سوم، جریان خط امام به دو جریان تبدیل شد که یک جریان جامعه روحانیت مبارز و جریانی هم مجمع روحانیون مبارز نام گرفتند و بعد دو جریان سیاسی تشکیل دادند و بعدها مجموعه روحانیون اسم خود را چپ و رقیبش را راست گذاشت.
این استمرار پیدا کرد تا اینکه جریان چپ در سال 76 یک تحول جدی در مواضع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود داد و در مواضع شان که اغلب رادیکالی و ضدآمریکایی و طرفدار اقتصاد دولتی بود تجدید نظری جدی رخ داد و موسوم به اصلاحات شد و جریان راست هم تحولی در آن صورت گرفت و قشرهای دیگری به آن پیوستند و جریان اصولگرا را شکل دادند و این مساله هم یک منشاء رقابت بود که تا سالهای متمادی پس از 76 هم طول کشید.
از سال 76 تا 78 جریانی که دولت وقت را در دست داشت رادیکالهایشان در کشور ناآرامیهایی ایجاد کردند، نهایتاً در سال 84 و بعد از شکست در شوراهای دوم و مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم کاملاً حذف شدند. اینها دوباره بعد از 10 سال یک بازسازی در درون خودشان انجام دادند و سال 88 به میدان آمدند که حوادث تلخی را هم شاهد بودیم.
در انتخابات مجلس گذشته با اینکه کل جریان اصلاح طلبی، رهبران آنها و نیروهای تشکیلاتیشان در انتخابات رسماً شرکت نکردند و تحلیلشان هم این بود که اگر شرکت نکنیم سطح مشارکت پایین میآید و مشروعیت نظام زیر سوال خواهد رفت؛ اما مردم نشان دادند که از جریان رادیکال اصلاحات که چند بار ثابت کرده ساختار شکن است عبور کرده اند و یک رقابت جدی درون جریان اصولگرایی شکل گرفت که یک محور آن جبهه پایداری با هدایت آیتالله مصباح و محور دیگر آن جبهه متحد اصولگرایی با هدایت آیتالله مهدوی کنی بود که شاهد مشارکت گسترده مردم حتی بیش از دورههای قبلی بودیم.
* آیا وجود این دو طیف را امتیازی برای مجلس نهم میدانید که با نبودن گروههای ساختارشکن نه تنها مشارکت مردم کاهش نیافت بلکه یک رقابت جدیای نیز به وجود آمد؟ آیا این مدل می تواند الگوی موفقی برای انتخابات ریاست جمهوری باشد؟
- بله؛ نکته مهم این است که این گروههای اصولگرایی که امروز هم در مجلس در کنار هم هستند، کار می کنند و بعضاً رقابتهایی را هم دارند با نظام مشکل ندارند و نمیخواهند نظام را براندازی کنند و یا به دنبال ساختار شکنی نیستند و با یکدیگر بر سر گرفتن رای از مردم برای خدمت بهتر به نظام و پیشبرد اهداف نظام رقابت دارند که این مساله در همه جای دنیا وجود دارد و امری مطلوب است.
اما طیفهای اصلاح طلب بارها ثابت کردند که به دنبال ساختار شکنی هستند. ما نباید از یک سوراخ چند بار گزیده شویم. جماعتی که ثابت کردند اهل ساختار شکنی و براندازی هستند و هر موقعی که لازم است با آن طرف مرزها هماهنگ میشوند نمیشود یک بار دیگر شانس خود را امتحان کند.
ما دو جریان با شناسنامه مشخص که بیایند و در درون نظام با یکدیگر رقابت کنند داریم. از شاخصهای یک انتخابات استاندارد هم مشارکت مردم و رقابت جدی میان گروهها است که ما این گروههای سیاسی رقیب را داریم و اکنون نیز در مجلس دو فراکسیون تشکیل دادند و هر یک ویژگیها و شاخصههایی دارند لذا برای رقابت مشکل نداریم و در مورد مشارکت هم، مردم در انتخابات مجلس نشان داد که نه تنها مشارکتشان کاهش نیافته بلکه بیشتر هم شده. بنابراین نیازی به حضور اصلاح طلبان ساختارشکن نیست.
در عین حال ما خواهان حذف یک جریان با سابقه در کشور نیستیم چون جریان اجتماعی قابل حذف نیست؛ اما رهبری آنان اثبات کردند صلاحیت این کار را ندارند و شناخته شدههای آنان هر وقت فرصت پیدا کردند بیرون زدند و دنبال ساختار شکنی بودند.
* یعنی شما معتقدید هیچ یک از اصلاح طلبان نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند؟
- بالاخره باید با فتنه و جریان فتنه مرزبندی کنند. از همین جریان بودند کسانی که از اول مرزبندی کردند و گفتند تقلب نشده. در انتخابات مجلس نهم هم کاندیدا داشتند، رای دادند، رای گرفتند؛ بنابراین این گروه مشکلی ندارند. تنها در کلان میتوانیم بگوییم جریان اصلاحات دچار بحران و خلاء رهبری است.
* برخی از منتقدان این جریان در درون اصولگرایان معتقدند بعد از گذشت سه سال از فتنه 88 امروز دیگر توبه این افراد قابل قبول نیست علی الخصوص در شرایطی که هنوز هستند کسانی که در این جریان برای برائت از فتنه شروط تعیین می کنند؟
بالاخره مردم باید حواسشان روی مواضع افراد باشد و مواضع افراد را به درستی رصد کنند. اگر هنوز برخی از اصلاح طلبی که ادعای در چارچوب نظام بودن را دارند و دلشان با فتنه گران نیست این را باید نه یکبار و دو بار آن هم به صورت تلویحی و غیر مستقیم بلکه به صورت صریح بگویند.اما اینکه بخواهند هم از پله های نظام بالا بروند و هم پالس هایی را برای اینکه فتتنه گران و سرانشان امیدوار شوند بدهند و به نوعی مهر تایید بر فتنه گران بزنند و بخواهند آنان را نیز داشته باشند؛ شتر سواری دولا دولا نمی شود.
* نظرتان در مورد فعالیتهای جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ برخی از تحلیلگران این احتمال را که این جریان سیاسی از کاندیدای دولت حمایت کنند را محتمل می دانند.
- بعید می دانم. وقتی میبینیم رهبر معنوی این جریان آیتالله مصباح مواضع صریحی نسبت به شخصیتهای شناخته شده دولت دارند بعید می دانم این اتفاق بیافتد.
* این روزها برخی از مسئولان صحبت از مشارکت 100 درصدی مردم در انتخابات می کنند. آیا مشارکت 100 درصدی مردم در انتخابات امکان پذیر است و لازم است باشد؟ فکر نمی کنید هدفی پشت این شعارهای سیاسی باشد؟
مشارکت 100 درصدی تا کنون کجا بوده؟ انتخابات حق مردم است که در آن شرکت بکنند یا نکنند. مشروعیت نظام بر این نیست که مشارکت 100 درصدی داشته باشند. تنها در نظام های اقتدارگرا آنهم شخصیت هایی همچون هیتلر و صدام و موسلینی بودند که همه را بسیج می کردند و یک مشارکت 100 درصدی با نام دموکراسی ایجاد می کردند. اگر واقع بین باشیم یک درصدی در انتخابات تمایلی ندارند که شرکت کنند.
* اختلاف این دو جریان رقابتی که امروز در جریان اصولگرایی شکل گرفته و شما از آن یاد کردید در چیست؟ مثلا جریان چپ و راست دیدگاهشان در حوزه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی متفاوت بود. تفاوت این دو گروه و ممیزی آنها چیست؟
- از نظر ایدئولوژیک باید بگوییم پایگاه تئوریک جبهه متحد دانشگاه امام صادق(ع) است و پشتوانه نظری جریان دیگر موسسه امام خمینی(ره) است. وقتی قرار شد در آینده رقابت جدی تر شود، لازم است مواضع سیاسی و فرهنگیشان را روشن تر مطرح کنند و آن تمایزها در جامعه و در نظر مردم پررنگ تر شود.
*نظرتان در مورد تلاش اصولگرایان برای ائتلاف و رسیدن به کاندیدای واحد چیست؟ فکر می کنید با توجه به تعدد کاندیداها چنین ائتلافی شکل خواهد گرفت؟
ما با شرایط جدیدی روبرو هستیم تعادل رقابتی از مجلس سوم تا انتخابات 88 رقابت چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا بود و حالا یک تغییراتی ایجاد شده و در دوران گذار هستیم.
مثلا در سال 88 اصولگرایان تصمیم گرفتند علی رغم انتقاداتی که به احمدی نژاد داشتند به او رای دهند.
اما امروز این ایده مطرح می شود که با توجه به تعداد زیاد کاندیداها دولت ائتلافی شکل بگیرد.یعنی کسانیکه که در مظان ریاست جمهوری هستند دور هم جمع شوند و کسی را از میان خود که رای و شانس بیشتری دارد را به عنوان رئیس جمهورانتخاب و سایر کاندیداها وزیر آن شوند.
* به نظر شما این طرح و ایده عملی می شود و یا رویایی است؟
به نظرم با واقعیت فاصله دارد؛ اما نمی خواهم نفی اش کنم. این طرح تحمل سیاسی بالایی می طلبد این تجربه ای است که در کشورهای دیگر نیز به کار گرفته می شود.
* آقای هاشمی هم به عنوان یکی از چهره های تاثیرگذار در انتخابات و فضای سیاسی کشور مدتهاست که ایده دولت وحدت ملی را مطرح می کنند. نظر شما درباره این ایده چیست؟
درانتخابات بحث وحدت ملی مطرح نیست. وقتی ما بپذیریم که کاندیداها نباید با اصل نظام و ساختارهای قانونی کشور مشکل داشته باشند در آن صورت در هر شرایطی وحدت ملی حفظ می شود و دیگر نیازی به تاکید بر آن نیست. آنچه در انتخابات اتفاق می افتد ائتلاف است نه وحدت. مثلا ایثارگران یا با جبهه پیروان ائتلاف می کند یا با پایداری؛ بنابراین مسئله ائتلاف در انتخابات مطرح است نه وحدت.
* شما در صحبت هایتان بحث هایی از ساختارشکنی جریان اصلاحات داشتید. اصلاح طلبان معتقدند که در حال نقد حاکمیت و ضعف های آن هستند و از سوی اصولگرایان به براندازی متهم می شوند. بطورکل تعریفتان از ساختار شکنی چیست و مرز آن با انتقاد درون حاکمیتی چیست؟
ما نمی گوییم قانون اساسی وحی منزل است البته قانون اساسی سند بالادستی نظام ما است که همه باید ملزم به آن باشند و اگرهم نقدی هست باید از کانال خود مطرح شود. اما بعضی از اصول قانون اساسی لایتغیر است همچون نظام مبتنی بر ولایت فقیه، جمهوریت و اسلامیت و تطابق قوانین با اصول اسلامی که نمی شود نسبت به این اصول نظر منفی داشت بنابراین هرکس که بخواهد با این قوانین متعارض شود؛ ساختارشکن است.
* در تقسیم بندی های شما از جریان ها و گروه های سیاسی طیف نزدیکان دولت نادیده گرفته شد. منتقدان اصولگرای دولت می گویند که این گروه خیز جدی برای انتخابات برداشته است و از قضا بودجه و عوامل اجرایی در دست دارد، به خصوص اینکه این روزها دولت با شعارهایی همچون 5 برابر کردن یارانه نقدی و دادن مابه التفاوت نرخ ارز به مردم سعی در جلب توجه آراء مردم به خود دارد. تحلیل شما از فعالیت انتخاباتی دولتی ها چیست؟
این مواضع اقتصادی جای خودش باید نقد کارشناسی شود یعنی ممکن است ظاهر قضیه سودآور باشد و در ابتدا به ذهن برسد که این کار خوبی است اما وقتی آثار این تصمیمات روشن شود مردم قطعا متوجه خواهند شد .
مثلا الان ارز از هزار تومان به 3 هزار تومان رسیده و خود رئیس جمهور مطرح کرده اند که تورم به خاطر افزایش نرخ ارز بوده است و اگر تورم زیاد شود دودش به چشم مردم می رود پس تورم بالا آسیب رسان است و قدرت خرید مردم را پایین می آورد؛ بنابراین اگر آثار این پرداخت ها آن هم از روش هایی مانند مابه التفاوت نرخ ارز روشن شود این گونه شعارها نتیجه ای نخواهد داشت.
* برخی از تحلیلگران معتقدند بحران و فتنه بعدی در کشور، فتنه اقتصادی خواهد بود. درصورت پذیرش این تحلیل فکر یم کنید مردم در برابر فتنه های اقتصادی هم مانند فتنه 88 که کاملا سیاسی و اعتقادی بود آن بصیرت را دارند که بخواهد راه درست را انتخاب کنند. چه کاری باید انجام داد تا مردم در برابر شعارهای عامه پسند در حوزه اقتصاد که در ایام انتخابات ترویج پیدا می کند راه درست را انتخاب کنند؟
این شعارهای اقتصادی نیاز به توضیح دارد و نقش رسانه ها در این جا بسیار پررنگ می شود؛ رسانه ملی می تواند با برگزاری میزگرد و مناظره آثار و تبعات این گونه تصمیمات اقتصادی را روشن کند. به خصوص اینکه امروز خیلی از تبعات اجرای نادرست قانون هدفمندی یارانه ها مشخص شده است. سطح فهم و آگاهی مردم تغییر کرده چه قشر روستایی و چه قشر غیر روستایی و مردم حرف خودشان را پای صندوق رای می زنند.همین مردمی که در سال 88 با وجود غبارآلود بودن فضا تصمیم درست گرفتند و به نظرم از این لحاظ نگرانی نداریم و تنها باید اطلاع رسانی درست انجام دهیم.
* همیشه شاهد فشارهای دنیای استکبار بر جمهوری اسلامی برای از پای درآوردن آن بوده ایم بخصوص آنکه این فشارها در زمان انتخابات افزایش می یابد و حال توسط برخی از گروهها و افراد یک پالس هایی نیز از داخل داده می شود که باید در برابر این فشارها کوتاه آمد و سازش کرد و شاهد هستیم که این رفتار در واقع دارد تبدیل به یک گفتمان در انتخابات می شود. ما باید چه اقدامی انجام دهیم تا از ظهور و بروز چنین گفتمان هایی در انتخابات جلوگیری کنیم؟
ما اصل را بر این باید بگذاریم که هر کسی وارد صحنه انتخابات می شود باید پایبند به وحدت ملی و منافع ملی باشد و اینها عمدتا در سیاست خارجی تعریف می شود و این موضوع نمی تواند وجه المصالحه انتخابات قرار گیرد.این یک بی تعهدی است که مسائلی که جنبه امنیت ملی را دارد ابزاری برای پیروزی انتخابات قرار گیرد.
تحلیل دشمنان ما این است که با این فشارها مقاومت مردم را بشکنند و ایران را به سمت وادادگی و سازش هدایت کنند. اگر کسی آگاهانه بیاید این مسیر را تایید کند خیانت به منافع ملی کرده و اصلا جا ندارد در صحنه انتخابات چنین گفتمانی مطرح شود که راه حل ما دربرابر فشارهای ظالمانه دشمنان ملت ایران وادادگی باشد.
این همه کشور در منطقه و همسایگی ما وادادند به کجا رسیدند؟ سرنوشتشان روشن است. ما از مسیر پیشرفتمان که در سایه مقاومت به وجود آمده راضی هستیم و علی رغم همه این فشارها به پیشرفت های محسوسی در زمینه های علمی، صنعتی، اقتصادی و سیاسی دست یافتیم، دوستانی را در منطقه و جهان پیدا کردیم و امروز ایران به عنوان یک قدرت تاثیرگذار منطقه و جهانی مطرح است که این موفقیت ها را در دل همین چالش ها به دست آورده ایم. یعنی مقاومت کردیم ، تدبیر کردیم ، تعقل کردیم، افراط و تفریط نکردیم. کسانی که واداده اند خواستند سازش کنند امروز مشکلاتشان 10 برابر شد و یا دیگر نامی از بعضی آنان امروز وجود ندارد؛ به تعبیر امام راحل در مقابل گرگ هایی قرار داریم که اگر لحظه ای احساس کنند شما کوتاه می آیید حمله می کنند .
بنابراین منافع ملی و امنیت ملی محل رقابت نیست و گفتمان انتخابات نمی تواند گفتمان سازش باشد. گفتمان باید مقاومت همراه با تدبیر و پیشرفت باشد. چرا که مقاومت، تدبیر و پیشرفت تجربه موفقی است که ما در طی این سه دهه داشتیم و جای رقابت نیست.
این حوزه نیز از محورهایی است که چانچه کسی از آن عدول کند، ساختارشکنی کرده و قاعدتا نظام جایی برای رقابت ساختارشکنان نخواهد بود.
- در مجموع میشود گفت بعید است در شرایط فعلی دنیا و شرایطی که در منطقه داریم دشمنان قسم خورده انقلاب ما را با حال خودمان رها کنند و قصد ایجاد بحران و چالش نداشته باشند و اگر چنین تصور خوشبینانه ای درباره آنها داشته باشیم غیر واقع بینانه است و آثار و علائم آن هم به وضوح روشن است به نظر میآید حتی فشاری که از ناحیه تحریمها ایجاد شده نیز با هدف تاثیرگذاری برای انتخابات باشد.
پروژهای که برای این دوره از انتخابات کلید زدند و در نهایت در خارج و داخل روی آن کار میکنند " انتخابات آزاد، شفاف و قانونی" است و میبینیم که این واژه دائماً تکرار میشود.
شبیه این واژه در انتخابات 88 بحث "تقلب و کمیته صیانت از آراء" بود که از یک سال قبل از آن انتخابات مطرح شده بود و بعد هم همه متوجه شدند که اینها بهانهای بود برای فتنه انگیزی که اگر انتخابات نتیجهاش به نفع کسانی که در داخل و خارج همدیگر را پوشش میدادند نبود بهانهای شود برای به هم ریختن اوضاع.
در انتخابات پیش رو کلید واژه فتنه " انتخاب آزاد، شفاف و قانونی" است و یک عدهای هم در داخل شاید ناخودآگاه دارند این واژهها را تکرار می کند.
متاسفانه ما بعد از پیروزی انقلاب شاهد جریانی بودیم که این جریان همیشه اگر نتیجه انتخابات را میبرد انتخابات قانونی، شفاف و آزاد بود و اگر مردم درست انتخاب میکردند و نتیجه را به رقیب میداند شورای نگهبان و جریان انتخابات را زیر سوال برده و آن را غیرآزاد و توام با تقلب معرفی میکردند که اوج آن را در فتنه 88 شاهد بودیم.
در آن مقطع مردم درست تشخیص دادند و راهشان را از جریانی که دنبال فتنه بود و دبه کار بود جدا کردند لذا هم به کسانی که قصد فتنه انگیزی ندارند تذکر میدهیم و هم به مردم می گوییم تا متوجه باشند که این کلید واژه انتخاب آزاد، شفاف و قانونی همین بحثها را پیگیری میکند یعنی می خواهند شبهه ایجاد کنند که انتخابات آزاد نیست، شفاف نیست درحالی که مردم نه یک بار و نه دو بار بلکه بیش از 30 بار شاهد بودند آن چه که می خواستند در مجموع از صندوقها بیرون آمده است.
در سال 76 باز هم جریانی که اهل دبه بود و سرنوشت آن به فتنه کشیده شد آمدند شایعه "مینویسیم خاتمی، می خوانیم ناطق" را مطرح کردند؛ البته آن موقع نتیجه انتخابات به نفعشان شد و دیگر مشکلی نداشتند. اینکه برخی گروهها پیش دستی کنند و یک بهانهای برای دبه کردن و شکست در انتخابات ایجاد کنند اگر صرفاً داخلی باشند یک کار غیر اخلاقی است و اگر هم در امتداد توطئه خارجی باشد که خیانت محسوب میشود.
* این روزها کلید واژه انتخاب آزاد از سوی برخی از مسوولان اجرایی نیز زیاد استفاده میشود و در هر مراسمی که سخنرانی دارند بحث انتخاب آزاد و اینکه هیچکس نمیتواند برای کسی تصمیم بگیرد را مطرح می کنند. این اظهارات از چنین جایگاهی چه مفهومی می تواند داشته باشند؟
- به هر حال متاسفانه این کار بیسابقه نیست. مثلاً در سال 76 آقای هاشمی که رئیس جمهور بود و دولتش مجری انتخابات بود در نماز جمعه سخنرانی کرد و انتخابات را طوری زیر سوال میبرد که انگار قرار است تقلب شود. این روش معمولی نیست و این ضربه زدن به اعتماد مردم است. البته اعتماد مردم نیز ضربه چندانی نمیخورد چون در طی سی و چند انتخابشان به عینه دیده اند که همان چیزی که رای دادهاند از صندوق در آمده است.
ما نمیگوییم شیوه رای گیری اشکال ندارد و 100درصد شفاف است ؛ جا دارد که تکامل پیدا کند تا جای هر گونه شبهات اندک هم با اصلاح نظام انتخاباتی البته از سر فرصت و نه شتاب زده و عکس العلمی از بین برود؛ اما این مشکلات موردی موجب تقلب آنهم در حدی که نتیجه انتخابات تغییر کند نمی شود.
مثلاً در سال 84 اصلاح طلبان سر کار بودند و وزارت کشور دست آقای موسوی لاری بود، یکی از کاندیداهای اصلاح طلب در آن زمان گفت: من یک لحظه چرت زدم و نفهمیدم نتیجه انتخابات چه شد که البته بیشتر به یک طنز شبیه بود. آیا دولت اصلاح طلب نتیجه انتخابات را به نفع جریان رقیب به هم میزند؟
کسانی که این مسائل را مطرح می کنند ممکن است توجه نداشته باشند که آب به آسیاب دشمن میریزند و ممکن است بعضی از آنها از روی دلسوزی باشد؛ اما باید توجه داشته باشند که دامن زدن به این مساله اعتماد مردم به نظام را زیر سوال میبرد، زبان دشمن را علیه خودمان دراز می کنیم و این جفای به انقلاب و جمهوری اسلامی است. لذا این اعمال باید مراقبت شوند.
* شخصیتهای مختلف سیاسی هر یک از نگاه خود فضای سیاسی کشور را به طیفها و گروههای مختلف تقسیم بندی کردند شما به عنوان یک فعال باسابقه سیاسی طیف بندی امروز موجود در فضای سیاسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بعد از عبور مردم از جریانهای ضد خط امام و به طور مشخص منافقین و ملی گراها در اوایل دهه شصت ، در آستانه مجلس سوم، جریان خط امام به دو جریان تبدیل شد که یک جریان جامعه روحانیت مبارز و جریانی هم مجمع روحانیون مبارز نام گرفتند و بعد دو جریان سیاسی تشکیل دادند و بعدها مجموعه روحانیون اسم خود را چپ و رقیبش را راست گذاشت.
این استمرار پیدا کرد تا اینکه جریان چپ در سال 76 یک تحول جدی در مواضع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود داد و در مواضع شان که اغلب رادیکالی و ضدآمریکایی و طرفدار اقتصاد دولتی بود تجدید نظری جدی رخ داد و موسوم به اصلاحات شد و جریان راست هم تحولی در آن صورت گرفت و قشرهای دیگری به آن پیوستند و جریان اصولگرا را شکل دادند و این مساله هم یک منشاء رقابت بود که تا سالهای متمادی پس از 76 هم طول کشید.
از سال 76 تا 78 جریانی که دولت وقت را در دست داشت رادیکالهایشان در کشور ناآرامیهایی ایجاد کردند، نهایتاً در سال 84 و بعد از شکست در شوراهای دوم و مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم کاملاً حذف شدند. اینها دوباره بعد از 10 سال یک بازسازی در درون خودشان انجام دادند و سال 88 به میدان آمدند که حوادث تلخی را هم شاهد بودیم.
در انتخابات مجلس گذشته با اینکه کل جریان اصلاح طلبی، رهبران آنها و نیروهای تشکیلاتیشان در انتخابات رسماً شرکت نکردند و تحلیلشان هم این بود که اگر شرکت نکنیم سطح مشارکت پایین میآید و مشروعیت نظام زیر سوال خواهد رفت؛ اما مردم نشان دادند که از جریان رادیکال اصلاحات که چند بار ثابت کرده ساختار شکن است عبور کرده اند و یک رقابت جدی درون جریان اصولگرایی شکل گرفت که یک محور آن جبهه پایداری با هدایت آیتالله مصباح و محور دیگر آن جبهه متحد اصولگرایی با هدایت آیتالله مهدوی کنی بود که شاهد مشارکت گسترده مردم حتی بیش از دورههای قبلی بودیم.
* آیا وجود این دو طیف را امتیازی برای مجلس نهم میدانید که با نبودن گروههای ساختارشکن نه تنها مشارکت مردم کاهش نیافت بلکه یک رقابت جدیای نیز به وجود آمد؟ آیا این مدل می تواند الگوی موفقی برای انتخابات ریاست جمهوری باشد؟
- بله؛ نکته مهم این است که این گروههای اصولگرایی که امروز هم در مجلس در کنار هم هستند، کار می کنند و بعضاً رقابتهایی را هم دارند با نظام مشکل ندارند و نمیخواهند نظام را براندازی کنند و یا به دنبال ساختار شکنی نیستند و با یکدیگر بر سر گرفتن رای از مردم برای خدمت بهتر به نظام و پیشبرد اهداف نظام رقابت دارند که این مساله در همه جای دنیا وجود دارد و امری مطلوب است.
اما طیفهای اصلاح طلب بارها ثابت کردند که به دنبال ساختار شکنی هستند. ما نباید از یک سوراخ چند بار گزیده شویم. جماعتی که ثابت کردند اهل ساختار شکنی و براندازی هستند و هر موقعی که لازم است با آن طرف مرزها هماهنگ میشوند نمیشود یک بار دیگر شانس خود را امتحان کند.
در عین حال ما خواهان حذف یک جریان با سابقه در کشور نیستیم چون جریان اجتماعی قابل حذف نیست؛ اما رهبری آنان اثبات کردند صلاحیت این کار را ندارند و شناخته شدههای آنان هر وقت فرصت پیدا کردند بیرون زدند و دنبال ساختار شکنی بودند.
* یعنی شما معتقدید هیچ یک از اصلاح طلبان نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند؟
- بالاخره باید با فتنه و جریان فتنه مرزبندی کنند. از همین جریان بودند کسانی که از اول مرزبندی کردند و گفتند تقلب نشده. در انتخابات مجلس نهم هم کاندیدا داشتند، رای دادند، رای گرفتند؛ بنابراین این گروه مشکلی ندارند. تنها در کلان میتوانیم بگوییم جریان اصلاحات دچار بحران و خلاء رهبری است.
* برخی از منتقدان این جریان در درون اصولگرایان معتقدند بعد از گذشت سه سال از فتنه 88 امروز دیگر توبه این افراد قابل قبول نیست علی الخصوص در شرایطی که هنوز هستند کسانی که در این جریان برای برائت از فتنه شروط تعیین می کنند؟
بالاخره مردم باید حواسشان روی مواضع افراد باشد و مواضع افراد را به درستی رصد کنند. اگر هنوز برخی از اصلاح طلبی که ادعای در چارچوب نظام بودن را دارند و دلشان با فتنه گران نیست این را باید نه یکبار و دو بار آن هم به صورت تلویحی و غیر مستقیم بلکه به صورت صریح بگویند.اما اینکه بخواهند هم از پله های نظام بالا بروند و هم پالس هایی را برای اینکه فتتنه گران و سرانشان امیدوار شوند بدهند و به نوعی مهر تایید بر فتنه گران بزنند و بخواهند آنان را نیز داشته باشند؛ شتر سواری دولا دولا نمی شود.
* نظرتان در مورد فعالیتهای جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟ برخی از تحلیلگران این احتمال را که این جریان سیاسی از کاندیدای دولت حمایت کنند را محتمل می دانند.
- بعید می دانم. وقتی میبینیم رهبر معنوی این جریان آیتالله مصباح مواضع صریحی نسبت به شخصیتهای شناخته شده دولت دارند بعید می دانم این اتفاق بیافتد.
* این روزها برخی از مسئولان صحبت از مشارکت 100 درصدی مردم در انتخابات می کنند. آیا مشارکت 100 درصدی مردم در انتخابات امکان پذیر است و لازم است باشد؟ فکر نمی کنید هدفی پشت این شعارهای سیاسی باشد؟
مشارکت 100 درصدی تا کنون کجا بوده؟ انتخابات حق مردم است که در آن شرکت بکنند یا نکنند. مشروعیت نظام بر این نیست که مشارکت 100 درصدی داشته باشند. تنها در نظام های اقتدارگرا آنهم شخصیت هایی همچون هیتلر و صدام و موسلینی بودند که همه را بسیج می کردند و یک مشارکت 100 درصدی با نام دموکراسی ایجاد می کردند. اگر واقع بین باشیم یک درصدی در انتخابات تمایلی ندارند که شرکت کنند.
* اختلاف این دو جریان رقابتی که امروز در جریان اصولگرایی شکل گرفته و شما از آن یاد کردید در چیست؟ مثلا جریان چپ و راست دیدگاهشان در حوزه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی متفاوت بود. تفاوت این دو گروه و ممیزی آنها چیست؟
- از نظر ایدئولوژیک باید بگوییم پایگاه تئوریک جبهه متحد دانشگاه امام صادق(ع) است و پشتوانه نظری جریان دیگر موسسه امام خمینی(ره) است. وقتی قرار شد در آینده رقابت جدی تر شود، لازم است مواضع سیاسی و فرهنگیشان را روشن تر مطرح کنند و آن تمایزها در جامعه و در نظر مردم پررنگ تر شود.
*نظرتان در مورد تلاش اصولگرایان برای ائتلاف و رسیدن به کاندیدای واحد چیست؟ فکر می کنید با توجه به تعدد کاندیداها چنین ائتلافی شکل خواهد گرفت؟
ما با شرایط جدیدی روبرو هستیم تعادل رقابتی از مجلس سوم تا انتخابات 88 رقابت چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا بود و حالا یک تغییراتی ایجاد شده و در دوران گذار هستیم.
مثلا در سال 88 اصولگرایان تصمیم گرفتند علی رغم انتقاداتی که به احمدی نژاد داشتند به او رای دهند.
اما امروز این ایده مطرح می شود که با توجه به تعداد زیاد کاندیداها دولت ائتلافی شکل بگیرد.یعنی کسانیکه که در مظان ریاست جمهوری هستند دور هم جمع شوند و کسی را از میان خود که رای و شانس بیشتری دارد را به عنوان رئیس جمهورانتخاب و سایر کاندیداها وزیر آن شوند.
* به نظر شما این طرح و ایده عملی می شود و یا رویایی است؟
به نظرم با واقعیت فاصله دارد؛ اما نمی خواهم نفی اش کنم. این طرح تحمل سیاسی بالایی می طلبد این تجربه ای است که در کشورهای دیگر نیز به کار گرفته می شود.
* آقای هاشمی هم به عنوان یکی از چهره های تاثیرگذار در انتخابات و فضای سیاسی کشور مدتهاست که ایده دولت وحدت ملی را مطرح می کنند. نظر شما درباره این ایده چیست؟
درانتخابات بحث وحدت ملی مطرح نیست. وقتی ما بپذیریم که کاندیداها نباید با اصل نظام و ساختارهای قانونی کشور مشکل داشته باشند در آن صورت در هر شرایطی وحدت ملی حفظ می شود و دیگر نیازی به تاکید بر آن نیست. آنچه در انتخابات اتفاق می افتد ائتلاف است نه وحدت. مثلا ایثارگران یا با جبهه پیروان ائتلاف می کند یا با پایداری؛ بنابراین مسئله ائتلاف در انتخابات مطرح است نه وحدت.
* شما در صحبت هایتان بحث هایی از ساختارشکنی جریان اصلاحات داشتید. اصلاح طلبان معتقدند که در حال نقد حاکمیت و ضعف های آن هستند و از سوی اصولگرایان به براندازی متهم می شوند. بطورکل تعریفتان از ساختار شکنی چیست و مرز آن با انتقاد درون حاکمیتی چیست؟
ما نمی گوییم قانون اساسی وحی منزل است البته قانون اساسی سند بالادستی نظام ما است که همه باید ملزم به آن باشند و اگرهم نقدی هست باید از کانال خود مطرح شود. اما بعضی از اصول قانون اساسی لایتغیر است همچون نظام مبتنی بر ولایت فقیه، جمهوریت و اسلامیت و تطابق قوانین با اصول اسلامی که نمی شود نسبت به این اصول نظر منفی داشت بنابراین هرکس که بخواهد با این قوانین متعارض شود؛ ساختارشکن است.
* در تقسیم بندی های شما از جریان ها و گروه های سیاسی طیف نزدیکان دولت نادیده گرفته شد. منتقدان اصولگرای دولت می گویند که این گروه خیز جدی برای انتخابات برداشته است و از قضا بودجه و عوامل اجرایی در دست دارد، به خصوص اینکه این روزها دولت با شعارهایی همچون 5 برابر کردن یارانه نقدی و دادن مابه التفاوت نرخ ارز به مردم سعی در جلب توجه آراء مردم به خود دارد. تحلیل شما از فعالیت انتخاباتی دولتی ها چیست؟
این مواضع اقتصادی جای خودش باید نقد کارشناسی شود یعنی ممکن است ظاهر قضیه سودآور باشد و در ابتدا به ذهن برسد که این کار خوبی است اما وقتی آثار این تصمیمات روشن شود مردم قطعا متوجه خواهند شد .
مثلا الان ارز از هزار تومان به 3 هزار تومان رسیده و خود رئیس جمهور مطرح کرده اند که تورم به خاطر افزایش نرخ ارز بوده است و اگر تورم زیاد شود دودش به چشم مردم می رود پس تورم بالا آسیب رسان است و قدرت خرید مردم را پایین می آورد؛ بنابراین اگر آثار این پرداخت ها آن هم از روش هایی مانند مابه التفاوت نرخ ارز روشن شود این گونه شعارها نتیجه ای نخواهد داشت.
* برخی از تحلیلگران معتقدند بحران و فتنه بعدی در کشور، فتنه اقتصادی خواهد بود. درصورت پذیرش این تحلیل فکر یم کنید مردم در برابر فتنه های اقتصادی هم مانند فتنه 88 که کاملا سیاسی و اعتقادی بود آن بصیرت را دارند که بخواهد راه درست را انتخاب کنند. چه کاری باید انجام داد تا مردم در برابر شعارهای عامه پسند در حوزه اقتصاد که در ایام انتخابات ترویج پیدا می کند راه درست را انتخاب کنند؟
این شعارهای اقتصادی نیاز به توضیح دارد و نقش رسانه ها در این جا بسیار پررنگ می شود؛ رسانه ملی می تواند با برگزاری میزگرد و مناظره آثار و تبعات این گونه تصمیمات اقتصادی را روشن کند. به خصوص اینکه امروز خیلی از تبعات اجرای نادرست قانون هدفمندی یارانه ها مشخص شده است. سطح فهم و آگاهی مردم تغییر کرده چه قشر روستایی و چه قشر غیر روستایی و مردم حرف خودشان را پای صندوق رای می زنند.همین مردمی که در سال 88 با وجود غبارآلود بودن فضا تصمیم درست گرفتند و به نظرم از این لحاظ نگرانی نداریم و تنها باید اطلاع رسانی درست انجام دهیم.
* همیشه شاهد فشارهای دنیای استکبار بر جمهوری اسلامی برای از پای درآوردن آن بوده ایم بخصوص آنکه این فشارها در زمان انتخابات افزایش می یابد و حال توسط برخی از گروهها و افراد یک پالس هایی نیز از داخل داده می شود که باید در برابر این فشارها کوتاه آمد و سازش کرد و شاهد هستیم که این رفتار در واقع دارد تبدیل به یک گفتمان در انتخابات می شود. ما باید چه اقدامی انجام دهیم تا از ظهور و بروز چنین گفتمان هایی در انتخابات جلوگیری کنیم؟
ما اصل را بر این باید بگذاریم که هر کسی وارد صحنه انتخابات می شود باید پایبند به وحدت ملی و منافع ملی باشد و اینها عمدتا در سیاست خارجی تعریف می شود و این موضوع نمی تواند وجه المصالحه انتخابات قرار گیرد.این یک بی تعهدی است که مسائلی که جنبه امنیت ملی را دارد ابزاری برای پیروزی انتخابات قرار گیرد.
تحلیل دشمنان ما این است که با این فشارها مقاومت مردم را بشکنند و ایران را به سمت وادادگی و سازش هدایت کنند. اگر کسی آگاهانه بیاید این مسیر را تایید کند خیانت به منافع ملی کرده و اصلا جا ندارد در صحنه انتخابات چنین گفتمانی مطرح شود که راه حل ما دربرابر فشارهای ظالمانه دشمنان ملت ایران وادادگی باشد.
این همه کشور در منطقه و همسایگی ما وادادند به کجا رسیدند؟ سرنوشتشان روشن است. ما از مسیر پیشرفتمان که در سایه مقاومت به وجود آمده راضی هستیم و علی رغم همه این فشارها به پیشرفت های محسوسی در زمینه های علمی، صنعتی، اقتصادی و سیاسی دست یافتیم، دوستانی را در منطقه و جهان پیدا کردیم و امروز ایران به عنوان یک قدرت تاثیرگذار منطقه و جهانی مطرح است که این موفقیت ها را در دل همین چالش ها به دست آورده ایم. یعنی مقاومت کردیم ، تدبیر کردیم ، تعقل کردیم، افراط و تفریط نکردیم. کسانی که واداده اند خواستند سازش کنند امروز مشکلاتشان 10 برابر شد و یا دیگر نامی از بعضی آنان امروز وجود ندارد؛ به تعبیر امام راحل در مقابل گرگ هایی قرار داریم که اگر لحظه ای احساس کنند شما کوتاه می آیید حمله می کنند .
بنابراین منافع ملی و امنیت ملی محل رقابت نیست و گفتمان انتخابات نمی تواند گفتمان سازش باشد. گفتمان باید مقاومت همراه با تدبیر و پیشرفت باشد. چرا که مقاومت، تدبیر و پیشرفت تجربه موفقی است که ما در طی این سه دهه داشتیم و جای رقابت نیست.
این حوزه نیز از محورهایی است که چانچه کسی از آن عدول کند، ساختارشکنی کرده و قاعدتا نظام جایی برای رقابت ساختارشکنان نخواهد بود.