به گزارش مشرق به نقل از ايران آباد، با تشديد بحران در سوريه و نامعلوم بودن ادامه درگيري ها در کنار حوادث تلخي که مخالفان دمشق رقم زده اند گويي به آهستگي غرب خود نيز از تغييرات غير قابل پيش بيني در صورت کناررفتن دولت بشار اسد به هراس افتاده است.
با طولاني شدن درگيري ميان شورشيان سوري و دولت کنوني اين کشور اکنون سخناني جديد از سوي تحليلگران غربي نيده مي شود که حکايت از ترس آنها از آينده مبهم سوريه دارد. در همين رابطه «يورگ بيشُوف»، تحليلگر آلماني در يادداشتي براي تشريه «نويه تسورشر تسايتونگ» نوشت: چنددستگي مخالفان و نفوذ فزاينده جهادي ها پايان جنگ داخلي سوريه را به خطري محاسبه ناپذير تبديل مي کند.
قيام عليه اسد از بدو شروع چندين مرحله را از سرگذرانده است. ابتدا به شکل موجي از اعتراضِ مردماني بود که در خيابان، اصلاحات و در پايان سرنگوي حکومت را مي خواستند.
اين اعتراض چندي بعد تبديل به جنگ چريکي شد، جنگي که در آن شورشيان، به دليل به دست آوردن سلاح هاي سنگين، به ارتشي مجهز تبديل شدند که در نتيجه بحران هرچه بيشتر جنبه جنگ متعارف را به خود گرفت. براي نمونه نمود اين وضعيت را مي توان در ايجاد جبهه درگيري در شمال اين کشور بين شورشيان و طرفداران حکومت ديد.
در همين حال کشورهاي عربي و غربي از اين روند حمايت کردند، به اين شکل که مخالفان را واداشتند ساختارهاي سياسي و نظامي براي هدايت مرکزي قيام ايجاد کنند. مؤفقيت اين اقدام نسبي بود. گرچه ائتلافِ تازه ايجاد شده تعداد زيادي از اشخاص و سازمان ها را در بر مي گيرد اما اينان نتوانستند به کشمکش هاي داخلي بر سر نفوذ پايان دهند بلکه تنها براختلاف نظرهاي سياسي خود سرپوش گذاشته اند.
تلاش ها براي اينکه فرماندهي گروه هاي شورشي را متحد تاکنون مؤفقيت چنداني نداشته است. بعد از ايجاد مؤفقيت آميز شوراي نظامي و گماردن رئيس ستاد، بسياري از فرماندهان محلي اعلام کردند تنها وقتي زير امر فرماندهي مرکزي خواهند رفت که اين فرماندهي بتواند تأمين اسلحه و مهمات آنها را تضمين کند. اما مادام که کشورهاي خليج فارس تحويل اسلحه را با معيارهاي عقيدتي انجام مي دهند و کشورهاي غربي در تحويل اسلحه خويشتن داري مي کنند اين کار نامحتمل است.
در اين ميان گفته مي شود که آمريکا نگران است سلاح هاي اعطايي در دست جنگجويان جهادي و سلفي بيفتد که برنفوذشان افزوده مي شود. با ورود شورشيان سوريه به فاز فعاليت هاي افراطي، کساني که در جنگ هاي افغانستان، چچن، عراق و ليبي حضور داشتند به شوريان سوري پيوست اما با اين ملاحظه که جنبه هاي عقيدتي به فعاليت هايشان دادند. جهادي ها و ديگر اسلام گرايان راه هايي داشتند که سلاح و ديگر مايحتاج را، عليرغم بدگماني غربي وارد کشور کنند.
با قدرت يابي اسلام گرايان افراطي، قيام سوريه هرچه بيشتر تبديل به جنگ مذهبي شد. شعارهاي فرقه اي مانند «مسيحيان به بيروت، علويان داخل قبر» بر تضمين دادن هاي رهبران مخالفان سايه افکند که مدعي هستند تمام سوري ها را بدون توجه به مذهبشان در مقاومت عليه اسد و در دولت احتمالي آينده مشارکت خواهند داد. اقليت هاي مذهبي از ترس اسلام گرايان افراطي، به سوي حکومت کنوني تايل پيدا کردند و اين موضوع به بحث القاعده اي خواندن شورشيان دامن زد.
همه اين اتفاقات سبب ده است تا اين واقعيت آشکار شود که،در صورت سقوط احتمالي حکومت کنوني، روز پس از رفتن بشار اسد، شاهد انتقال بي دردسر و آرام قدرت به دست شورشيان نخواهيم بود. زيرا قبل از افول حکومت ممکن است تشنجات داخلي باعث تقسيم مخالفان به گروه هاي نژادي ، مذهبي و سياسي شود همانگونه که بعضاٌ بين کردها و اعراب اتفاق افتاده است. در نبرد همه عليه همه، نيروهاي دولتي تبديل به گروهي نظامي بين نيروهاي ديگر و اسد به جنگ سالاري مانند ديگر جنگ سالاران تبديل مي شوند.
اما حتي تصرف کاخ رياست جمهوري به دست شورسيان اين سناريور را منتفي نمي کند. علوي ها و ديگر اقليت ها از ترس انتقام طرف هاي پيروز، از روستاها و مقرهاي خود تا آخر دفاع خواهند کرد و خواهند کوشيد مناطق خودمختار ايجاد کنند. دعواي طرف هاي پيروز بر سرغنائم اعم از قدرت و پول و نيز نوع حکومت جدديد و سهم هر گروه از نقش داشتن در اين حکومت مي تواند به چرخه جديد خشونت منجر شود که ابعاد و مدت آن غير قابل پيش بيني است. تمام اين سناريوها نه تنها خبر از مرگ و رنج و ويرانيِ بيشتر مي دهد بلکه خطر ظهور نوعي ديکتاتوري جديد و يا قدرت گرفتن بنيادگراها را هم در بردارد.
هر چند سران شورشيان اطمينان مي دهند که مي توانند از اين سناريوهاي وحشت جلوگيري کنند. اما وحدت شکننده مخالفان و ترديد در اعمالِ نفوذ سازمان هاي در تبعيد بر مبارزان داخل کشور، اين اطمينان را زير سؤال مي برد. خيال دولت هاي غربي نيز ناراحت است زيرا مناسبات قدرت را در اردوگاه ضد اسد به سختي مي توانند ارزيابي کنند و نيز چون مخالفان هرچه بيشتر از زيرنفوذ غرب خارج مي شوند. همبستگي با گروه جهادي افراطي مانند «جبهه النصر» ـ که از سوي واشنگتن در فهرست گروه هاي تروريستي قرار دارد ـ شاهدي بر اين مدعاست.