جلسه با تلاوت آیاتی از قرآن شروع میشود، دبیر جلسه موضوع را بیان میکند و تا صورت مساله روشن شود بیست دقیقه از زمان گذشته است با تعارف طرفین آقای الف شروع به صحبت میکند پنج دقه اول قرائت خطبه و آیاتی از قرآن یا احادیثی را میخواند و شروع به تعرف و تمجید از رفیق خود میکند که ایشان از فضلا و نیکان روزگارند چند دقیقه ای دیدگاه خود را بیان میکند، دبیر جلسه میخواهد نظر آقای الف را توضیح دهد و چند دقیقه ای میگذرد آقای ب نیز با آیاتی شروع به سخن گفتن میکند و از رفیقش تعریف و تمجید میکند و اینکه این کرسی ها بسیار مفید و خوب هستند و باید گسترش یابند او ادامه میدهد که با دیدگاه رفیقش همراهی میکند و مخالفتی ندارد اما بهتر بود از کلمات متفاوتی استفاده میشد همین روال تا پایان جلسه ادامه دارد و این میشود کرسی نظریه پردازی در حوزه علمیه قم.
آنچه دستگیر مخاطب شده است شنیدن چند کلمه لاتین است که مخاطب را نسبت به سواد نظریه پردازان خوشبین کرده است و از سوی دیگر مبانی حوزه علمیه بصورت کلان تایید شده و اینکه ما در محتوا بسیار غنی هستیم و باید کمی در شکل ارائه محتوا تلاش کنیم، البته چند فقره فحش علمی نیز در جلسه نثار غرب شده است که ثوابی از این جلسه عاید شده باشد.
چرا کرسی های نظریه پردازی در حوزه علمیه جایگاه خود را پیدا نکرده است؟
1-سیا ست زدگی و پایین بودن تحمل: همانند جامعه در حوزه علمیه نیز نگاه سیاسی بر عرصه های دیگر چیره شده است، عرصه دین و علم دینی نیز از این مقوله جان سالم بدر نبرده است، همین نگاه سیاسی باعث شده است بجای گوش دادن به دیدگاه گوینده به شخصیت و انگیزه فرد توجه شود، از این رو کمتر کسانی در حوزه علمیه هستند که حاضر باشند دیدگاهی متفاوت را در فضای عمومی حوزه علنی کنند چرا که برخی از طلبه های تند رو براحتی مارکی برای او تدارک میبینند تا دیدگاه او مود فهم قرار نگیرد و البته باید آن طلبه قبل از گفتن سخن از آینده و موقعیت علمی و اجتماعی خود چشم پوشی کرده باشد، این مساله بعضا در حوزه بحدی جدی شده است که حتی برخی از مراجع تقلید نظرات علمی خود را در جلسه درس سانسور کنند، در غیر اینصورت ممکن است برخی از طلبه های جوان با شعارهای از پیش تعیین شده در جلوی درب خانه آن مرجع حاضر شوند. شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین موانع آزاد اندیشی در حوزه علمیه سیاست زدگی و پایین بودن تحمل برخی ها باشد.
2-پیشینی بودن علوم حوزوی: مساله کاملا روشن است نگاه حوزه به مسائل جدید برخورد احتیاط آمیز و دفاع از گذشته است چرا که یافته های گذشته هم مستدل است و هم آرامش را برقرار کرده است و از همه مهمتر میراث بزرگان و گذشته گان از علما و فقها است مسائل جدید ممکن است این آرامش ذهنی حوزویان را بخطر اندازد از این رو تا جایی که میتوان باید از حضور مسائل جدید جلوگیری کرد، شاید هم در پاره ای از موارد بتوان مسائل جدید را جدی نگرفت و صورت مساله را پاک کرد.
به تعبیر بزرگی حوزه علمیه در درون سنت و مسائل قدیمی همانند حضور جنین در شکم مادر است که هم غذا و آب و هوای تازه میرسد و هم مهر مادری او را احاطه کرده است ، دوران جدید و مسائل آن جنین را از شکم مادر بیرون کرده است و جنین در تلاش برای بازگشت به جای گرم و نرم خود دارد پس نباید انتظار داشت حوزه از مسائل جدید استقبال کند،این مانع مانعی درونی برای حوزه محسوب میشود، البته باید بیاد داشت که منظور فضای عمومی حوزه است گرچه ممکن است کسانی در این وضعیت نباشند.
3-سفارشی بودن تولید علم: علمی که به سفارش قدرت و ثروت توزیع شود در بهترین حالت تا زمانی اصالت خواهد داشت که این قدرت و ثروت وجود داشته باشد بنظر میرسد بخشی از این کرسی ها بسفارش خارج از حوزه برگزار میشود اگه چه حتی سفارشی بودن هم میتوان مفید باشد و این در صورتی است که اجازه دهی نظریه پرداز یافته خود از متن را بیان کند، بنظر میرسد در برخی از مواقع کرسی های سفارشی نتیجه را نیز بیان کرده اند و نظریه پرداز بیچاره باید برای آن نتیجه تئوری دینی سرهم کند شاید از این نکته بتوان فهمید چرا برخی از تولیدات حوزوی مشتری ندارد علم در اثر عشق و علاقه تولید و ماندگار میشود نه بخاطر دریافت اجر و قرب.
4-خودکم بینی برخی از طلاب: باید بخاطر داشت برخی از طلبه ها که در حاشیه حوزه بزرگ میشوند علاقمند به مسائل جدید هستند اما نظریه پردازی و ارائه حرفهای جدید برای آنها تابو شده است انها از اساتید خود شنیده اند کسی صاحب نظر است که حداقل چهل پنجاه سال دود چراغ خورده باشد و سالها استاد دیده باشد ضمن آنکه گذشتگان از علما انسانهای بسیار بزرگی بوده اند و برخی از آنها با امام عصر عج ارتباط مستقیم داشته اند، همین حرفها کافی است که طلبه ها اعتماد بنفس خود را از دست بدهند و به انتظار چهل سال بعد باشند و به یافته های بزرگان و گذشتگان بسنده کنند و البته طلبه هایی که این حوصله را ندارند بیخیال نظریه پردازی در این فضا شده و نظریه پردازی را در فضای دیگری دنبال میکنند.
چند نکته:
الف: بهتر است دستندرکاران بفکر رفع موانع واقعی برگزاری کرسی های نظریه پردازی باشند تا این کرسی ها از حالت نمایشی در آمده و بسمت و سوی واقعی حرکت کند، کلاسهای درس هر استاد حوزه میتواند کرسی واقعی نظریه پردازی باشد منوط به اینکه گفته های استاد پیکرد نداشته باشد و آزادانه بتوانند برداشت های خود را از متون بیان کنند.
ب: مکانیزم تولید علم در حوزه به سه صورت بوده است:1- مواجهه با مسائل جدید بیرونی که حوزه را وادار به پاسخ کرده است2-نظریات مخالف در درون حوزه که تنشهای علمی درونی را در پی دارد و منجر به تولید علم میشود3- در برخی از دورانها حوزه بصورت ایجابی و یکطرفه اقدام به ارائه نظریه کرده است که این بخش حالت تهاجی در تولید علم است.
ج: هر کاری برای رسیدن به نتیجه باید از مسیر درست آن عبور کند نظریات دینی با سه مکانیزم مذکور در حوزه علمیه در طول تاریخ تولید میشده است بهتر است برخی از مراکز پای خود را از حوزه بیرون بکشند تا علم از مجرای درست خود تولید شود، دادن کدهای اشتباهی آب در هاون کوبیدن است چرا که حوزه رسم و روش خود را دارد.